&رضاآمد ،رضاآمد&
به گوش دل نداآمد،که یاردلرباآمد
به دردمادواآمد،رضاآمد،رضاآمد
خدادادآنچه راوعده،بشددرماه ذیقعده
که آمدبهترین بنده، رضاآمد، رضا آمد
ببایدمَفرشی ازنور،زتارگیسوان حور
که آمدقبله منظور، رضاآمد، رضا آمد
فروغ زهره زهرا،زنجمه تافت بردنیا
که خورشیدجهان آرا، رضاآمد، رضاآمد
زمین رفت وبهشت آمد،که زیباجای زشت آمد
گل مینوسرشت آمد، رضا آمد، رضا آمد
چوعیسی می کنداحیا،چوموسی بایدوبیضا
زنسل حیدروزهرا، رضا آمد، رضا آمد
به دانش تالی حیدر،به عصمت وارث مادر
ولایتش عین پیغمبر، رضا آمد،رضا آمد
پناه انس وجان است این،امام مهربان است این
شفیع شیعیان است این، رضا آمد، رضا آمد
حسان ازغصه دوران،دلت رامنصرف گردان
بگوباچهره خندان، رضا آمد، رضا آمد
&یاعلی بن موسی الرضا(ع)&
خلاصه ای از زندگانى امام رضا (ع) ?
هشتمین پیشوای شیعیان امام علی بن نوسی الرضا علیه السلام در مدینه دیده به جهان گشود.
کنیه ها
ابوالحسن و ابوعلی
لقبها
رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر
مشهورترین لقب
مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده : از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روی او رضا خوانده اند که مأمون به او خشنود شد.»
مادر امام
در روایتهای مختلفی که به ما رسیده است نامها و کینه ها و لقبهای ام البنین، نجمه، سکن، تکتم، خیزران، طاهره و شقرا، را برای مادر آن حضرت آورده اند.
زاد روز
درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنین وفات آن حضرت اختلاف است.
ولادت آن حضرت را به سالهای (148 و 151 و 153ق) و در روزهای جمعه نوزدهم رمضان، نیمه همین ماه، جمعه دهم رجب و یازدهم ذی القعده.
فرزندان
گرچه که نام پنج پسر و یک دختر برای او ذکر کرده اند، اما چنان که علامه مجلسی می گوید: حداکثر تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند.
حیات اجتماعی امام رضا علیه السلام
دوران حیات امام هشتم اوج گیری گرایش مردم به اهل بیت و دوران گسترش پایگاههای مردمی این خاندان است.
چنان که می دانیم امام از پایگاه مردمی شایسته ای برخوردار بود و «در همان شهر که مأمون با زور حکومت می کرد او مورد قبول و مراد همه مردم بود و بر دلها حکم می راند... نشانه ها و شواهد تاریخی ثابت می کند که (در این دوران) پایگاه مردمی مکتب علی علیه السلام از جهت علمی و اجتماعی تا حدی بسیار رشد کرده و گسترش یافته بود. در آن مرحله بود که امام علیه السلام مسئولیت رهبری را به عهده گرفت».
مدت امامت امام رضاعلیه السلام
مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که میتوان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:
ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون.
1- پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین بود.
2- پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.
حدیث سلسلة الذهب:
در طول سفر امام به مرو، هر کجا توقف میفرمودند، برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه میشد. از جمله هنگامیکه امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند. مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند، همگی به استقبال حضرت آمدند. در این هنگام دو تن از علما و حافظان حدیث نبوی، به همراه گروههای بیشماری از طالبان علم و اهل حدیث و درایت، مهار مرکب را گرفته و عرضه داشتند: «ای امام بزرگ و ای فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت سوگند میدهیم که رخسار فرخنده خویش را به ما نشان دهی و حدیثی از پدران و جد بزرگوارتان، پیامبر خدا، برای ما بیان فرمایی تا یادگاری نزد ما باشد.» امام دستور توقف مرکب را دادند و دیدگان مردم به مشاهده طلعت مبارک امام روشن گردید. مردم از مشاهده جمال حضرت بسیار شاد شدند به طوری که بعضی از شدت شوق میگریستند و آنهایی که نزدیک ایشان بودند، بر مرکب امام بوسه میزدند. ولوله عظیمی در شهر طنین افکنده بود به طوری که بزرگان شهر با صدای بلند از مردم میخواستند که سکوت نمایند تا حدیثی از آن حضرت بشنوند. تا اینکه پس از مدتی مردم ساکت شدند و حضرت حدیث ذیل را کلمه به کلمه از قول پدر گرامیشان و از قول اجداد طاهرینشان به نقل از رسول خدا و به نقل از جبرائیل از سوی حضرت حق سبحانه و تعالی املاء فرمودند: «کلمه لاالهالاالله حصار من است پس هر کس آن را بگوید داخل حصار من شده و کسی که داخل حصار من گردد ایمن از عذاب من خواهد بود.» سپس امام فرمودند: «اما این شروطی دارد و من، خود، از جمله آن شروط هستم.»
این حدیث بیانگر این است که از شروط اقرار به کلمه لاالهالاالله که مقوم اصل توحید در دین میباشد، اقرار به امامت آن حضرت و اطاعت و پذیرش گفتار و رفتار امام میباشد که از جانب خداوند تعالی تعیین شده است. در حقیقت امام شرط رهایی از عذاب الهی را توحید و شرط توحید را قبول ولایت و امامت میدانند.
&حدیث روز&
امام رضاعلیه السلام فرمودند:
?لا یستَکمِلُ عَبدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى تَکونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ:
اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسنُ التَّقدیرِ فِى المَعیشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى
الرَّزایا.
هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد:
1-دین شناسى.
2- تدبر نیکو در زندگى.
3- شکیبایى در مصیبتها و بلاها.
(بحار الانوار، ج 78، ص 339، ح1 )
&سندکتبی&
?«سندکتبی شفاعت درمحشر»
هنگام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)حضرت امیرالمومنین علی (ع)درکناربسترایشان جعبه ای رامشاهده کرد،پرسید:این چیست؟حضرت زهرا(س)عرض کرددرمیان این جعبه حریرسبزیست که داخل آن صفحه ای سفیدوجودداردودرآن صفحه چندسطرنوشته شده است.
حضرت فرمود:مضمون آن کتابت چیست؟دخترپیمبر(ص)پاسخ داد،که درشب عروسی وزفاف،من درجایگاه عبادت خودنشسته بودم،مستمندی آمدوتقاضای جامه ای کهنه کرد.من دوپیراهن داشتم یکی نوکه درآن شب پوشیده بودم ودیگری کهنه،همان پیراهن نورابه اودادم،صبحگاه پدرم برای دیدن ماآمد،فرمود:توکه جامه نوداشتی چرانپوشیده ای؟
گفتم:مگرشمانفرمودیدهرچه انسان صدقه وکمک به مستمندان کندبرایش باقی می ماند،من هم آن جامه نورابه بینوایی دادم.فرمود:اگرجامه نورامی پوشیدی وکهنه رابه فقیر می دادی برای شوهرت بهتربودوآن بینوا هم به پوشاک می رسید.
عرض کردم:این کارراازشما پیروی کردم زیرامادرم خدیجه(س)وقتیکه افتخارشرفیابی خدمت شما راپیداکردوتمام اموال خودرادراختیارشماگذاشت همه آنهارادرراه خدابخشیدیدتابه جایی رسیدکه سائلی ازشماپیراهنی خواست،جامه خودرابه اودادیدوخویشتن رادرحصیری پیچیده به منزل آمدیدودراین امورمانندشماکسی نیست.
پدرم گریه کردومرابه سینه چسبانید،دراین موقع فرمود:جبرئیل نازل شده وازجانب خداوندبه توسلام می رساندومی گویدبه فاطمه (س)بگوهرچه ازما می خواهددرخواست کندکه من اورادوست دارم.
گفتم(یاابتاه شغلتنی عن المسئله لذه خدمته لا حاجه لغیرلقاء ربی الکریم فی دارالسلام)پدرجان مراشیرینی فیض حضورش چنان به خودمشغول کرده که به یاددرخواست چیزی نیستم وجزلقاء پروردگارآرزویی ندارم.پدرم دستهای خودرابلندکردوبه من نیزدستورداددستم رابلندکنم وفرمود:(اللهم اغفرلاُمتی)خدایاامت مراببخش وبیامرز.
جبرئیل فرودآمدوعرض کرد،خداوندمی فرماید:کسانی که ازامت تومحبت فاطمه وشوهراووفرزندانش راداشته باشند،آمرزیدم.من تقاضای سندی راجع به این موضوع کردم،جبرئیل این حریرسبزراآوردکه درآن نوشته شده است(کتب ربکم علی نفسه الرحمه) وجبرئیل ومیکائیل نیزگواهی دادند.پدرم فرمود:آن راحفظ نماودرموقع وفات سفارش کن که باتودرقبرگذارند.می خواهم درروزقیامت که زبانه های آتش شعله کشیدبه پدرم بدهم وایشان آنچه راخداوندوعده داده درخواست کند.«1»
××××××
پاورقی:1-ریاحین الشریعه ،نقل ازابن جوزی،ص106—پندتاریخ،ص163
انسان سَمبُل چیست؟
1-اسب سَمبُل نجابت است.
2-آهو سَمبُل مظلومیت است.
3-عقاب سَمبُل قدرت است.
4-شیر سَمبُل سلطانی است.
5-خر سَمبُل جهل ونادانی است.
6-روباه سَمبُل مکروحیله است.
7-پلنگ سَمبُل بلندپروازی است.
8-شتر سَمبُل کینه است.
9-گرگ سَمبُل درنده خویی است.
10-سگ سَمبُل وفاداری است.
11-گربه سَمبُل بی چشم ورویی است.
12-موش سَمبُل ترسوبودن است.
13-مورچه سَمبُل قناعت است.
14-کبوتر سَمبُل آزادی است.
15-کبک سَمبُل حماقت درپنهان کاری است.
16-جغد سَمبُل بدشومی است.
17-خروس سَمبُل شهوترانی است.
18-مار سَمبُل تهمت وزخم زبان زدن است.
19-ماهی سَمبُل شادی است.
20-طاووس سَمبُل آرزوهااست.
21-عقرب سَمبُل اعتیادوعادت است.
22-کرکس سَمبُل مرده خواری است.
23-نهنگ سَمبُل عظمت وافتادگی است
24-کوسه سَمبُل بی مویی است.
25- لاک پشت سَمبُل صبروحوصله است.
26-کنه سَمبُل سمجی است.
27-مگس سَمبُل آلودگی است.
28-اسفند سَمبُل چشم ونظراست. 29-شمع سَمبُل سوختن است. 30-درخت سَمبُل افتادگی است. 31-خربزه سَمبُل لرزیدن است. 32-زردچوبه سَمبُل زردی وبی غیرتی است. 33-فلفل سَمبُل چالاکی وزرنگی است. 34-سیب زمینی سَمبُل بی رگی است. 35-بادمجان سَمبُل بی آفتی است. 36-سنگ سَمبُل استقامت است. 37-آب سَمبُل روشنایی است. 38-چشمه سَمبُل پاکی است. 39-کوه سَمبُل عظمت است. 40-هوا سَمبُل حیات وآزادگی است. 41-ماه سَمبُل زیبایی است. 42-خورشید سَمبُل درخشندگی است. 43-دریا سَمبُل نامردی است.
به نظر شماباتوجه به فضایل ورذائل انسانها،
انسان سَمبُل چیست؟
عکس: لباس خونین منسوب به امام حسین(ع) این تصویر لباس خونین منسوب به امام حسین(ع) است که گفته می شود در موزه شهر مکه در عربستان سعودی قرار دارد. |
«الله اعلم»
منبع: رهوا
به بهانه میلاد کریمه اهل بیت(سلام الله علیها)
چند کرامت از حضرت معصومه(سلام الله علیها)
-جلال و جبروت فاطمه زهرا علیها السلام
آقای شیخ عبدالله موسیانی (ایشان از شاگردان آیة الله مرعشی(ره) بودند)نقل فرمودند به این که حضرت آیة الله مرعشی نجفی به طلاب میفرمود: علت آمدن من به قم این بود که پدرم سیدمحمود مرعشی نجفی (که از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت امیر علیه السلام بیتوته نمود که آن حضرت را ببنید، شبی در (حال مکاشفه) حضرت را دیده بود که به ایشان میفرماید: سید محمود چه میخواهی؟ عرض میکند: میخواهم بدانم قبر فاطمه زهراء علیهاالسلام کجاست؟ تا آن را زیارت کنم.
حضرت فرموده بود: من که نمیتوانم «بر خلاف وصیت آن حضرت»، قبر او را آشکار کنم. عرض کرد: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه علیهاالسلام را به فاطمه علیهاالسلام عنایت فرموده است، هر کس بخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا علیهاالسلام را درک کند به زیارت فاطمه معصومه علیهاالسلام برود.
آیة الله مرعشی میفرمودند: پدرم مرا سفارش میکرد که من قادر به زیارت ایشان نیستم اما تو به زیارت آن حضرت برو، لذا من به خاطر همین سفارش، برای زیارت فاطمه معصومه علیهاالسلام و ثامن الائمه علیهالسلام آمدم و به اصرار موسس حوزه علمیه قم، حضرت آیة الله حائری در قم ماندگار شدم.
آیة الله مرعشی در آن زمان فرمودند: شصت سال است که هر روز من اول زائـــر حضرتم.
ـ عنایت حضرت به زوار مرقدش
آقای شیخ عبدالله موسیانی نقل کردند از حضرت آیة الله مرعشی نجفی: که شب زمستانی بود که من دچار بی خوابی شدم؛ خواستم حرم بروم، دیدم بی موقع است، آمدم خوابیدم و دست خود را زیر سرم گذاشتم که اگر خوابم برد خواب نمانم، در عالم خواب دیدم خانمی وارد اطاق شد «که قیافه او را به خوبی دیدم ولی آن را توصیف نمیکنم» به من فرمود: سید شهاب! بلند شو و به حرم برو؛ عدهای از زوار من پشت در حرم از سرما هلاک میشوند، آنها را نجات بده.
ایشان میفرماید: من به طرف حرم راه افتادم، دیدم پشت در شمالی حرم (طرف میدان آستانه)عدهای زوار اهل پاکستان یا هندوستان(با آن لباسهای مخصوص خودشان) در اثر سردی هوا پشت در حرم دارند به خود میلرزند، در را زدم، حاج آقا حبیب (که جزء خدام حضرت بود) با اصرار من در را باز کرد، من از مقابل و آنها هم پشت سر من وارد حرم شدند و آنها در کنار ضریح آن حضرت مشغول زیارت و عرض ادب بودند؛ من هم آب خواستم و برای نماز شب و تهجد وضو ساختم.
ـ عنایت حضرت معصومه علیهاالسلام به زائر برادر
آقای شیخ عبدالله موسیانی نقل میکند: که ما عازم مشهد مقدس بودیم در حالی که در آنجا به جهت جمعیت زیاد زوار، منزل به سختی پیدا میشد. من با اطلاع از این جهت به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف شدم و خیلی خودمانی گفتم: بیبی جان ما عازم زیارت برادر شماییم، خودتان عنایتی بفرمایید. ما عازم مشهد شدیم، دیدیم منزل بسیار کمیاب است نزدیک حرم از تاکسی پیاده شدیم، ناگهان دیدم جوانی از داخل کوچه به طرف من آمد و به من گفت: منزل میخواهید؟ گفتم: بله، گفت دنبال من بیا با او رفتم مرا داخل خانهاش برد، اطاف بزرگ و خوبی را به ما داد، ما وقتی در آنجا مشغول جابجایی وسایل بودیم، خانم ایشان ما را برای ناهار دعوت کرد، بعد از تشرف به حرم و زیارت و نماز، ناهار را با آنها خوردیم.
صبح روز بعد، خانم از ما سوال کرد: شما چند روز در اینجا هستید؟ گفتم ده روز. گفت ما به تهران میرویم، این کلید خانه، هر وقت که خواستید بروید، کلید را بدهید به همسایه ما آقای رضوی (یا رضوانی).
گفتم کرایه منزل چه میشود؟ گفت ما صحبت آن را کردهایم.
ما خیال کردیم مقصود ایشان صحبت درباره کرایه است با آقایی که بنا شد کلید را به او بدهیم. چند روزی گذشت کسی آمد در خانه و گفت: من رضوی (یا رضوانی) هستم، شما هر وقت که خواستید به قم بروید، کلید را پشت آینه داخل اطاق بگذارید و در منزل را ببندید و بروید.
گفتیم: کرایه چه میشود؟ گفت درباره کرایه با من صحبتی نکردند. ده روز ما تمام شد، خواستیم برگردیم، دیدیم بلیط ماشین را باید چند روز پیش تهیه میکردیم و الان تهیه بلیط امکان ندارد، خیلی ناراحت بودیم که من از صاحب ماشینی(که در نزدیک منزل ما، ماشین خودش را پارک میکرد و در مسیر "تهران- مشهد" مسافر جا به جا میکرد) خواستم ما را هم با خودش تا تهران ببرد. او گفت: من فردا حرکت نمیکنم ولی فردا شما را به قم میفرستم؛ فردا ما را تا گاراژ ماشین برد و رفت به مسوول دفتر گفت: اینها از ما هستند و می خواهند به قم بروند، او هم موافقت کرد و در بهترین جای ماشین به ما تعداد صندلی مورد نیازمان را داد و ناباورانه حضرت معصومه وسیله برگشتمان را هم مانند "منزل در مشهد" فراهم کرد. (1)
×××××××
منبع:سایت شیعه نیوز
?کریمه اهل البیت )س)
?حضرت فاطمه معصومه (س) درروز اول ذیقعده سال 173 هجری درشهرمدینه چشم به جهان گشود.
نام شریف آن بزرگوار فاطمه ومشهورترین لقب آن حضرت معصومه وسایرالقاب آنحضرت که درزیارتنامه غیرمشهور آمده بدین قرارذکرگردیده است : طاهره (پاکیزه )،حمیده (ستوده ) ،برّه (نیکوکار)، رشیده (رشدیافته ) ، تقیّه (پرهیزگار)، رضیّه (خشنودازخدا)، مرضیّه (موردرضایت خدا)و...
امام رضا(ع) ولقب « معصومه »
براساس پاره ای ازروایات ، این لقب ازسوی امام رضا (ع) به این بانوی والامقام اسلام واردشده است . چنان که فقیه بلند اندیش وسپیدسیرت شیعه ، علامه مجلسی (ره) دراین باره می گوید: امام رضا(ع) درجایی فرمود « هرکس معصومه را درقم زیارت کند ، همانندکسی است که مرازیارت کرده است » وشایدیکی ازدلایل « معصومه » نامیدن این بانو آن باشدکه عصمت مادرش حضرت زهرا(س) دراو تجلی یافته است .
کریمه اهل بیت
حضرت معصومه (س) درزبان دانشمندان وفقیهان گران قدرشیعه به لقب «کریمه اهل بیت » یادمی شود . براساس روءیای صادقه نسب شناس گرانقدر حضرت آیت اله العظمی سیدمحمود مرعشی نجفی این لقب ازطرف امام صادق (ع) برحضرت معصومه اطلاق شده است . دراین رویا امام صادق(ع) به آیت ا.. نجفی که با دعا و رازونیاز تلاش پیگیری زا برای یافتن قبر حضرت زهرا(س)آغازکرده بود ،خطاب فرمود : «علیک بکریمه اهل بیت» برتوباد به کریمه اهل بیت .
مظهر وفضایل
حضرت فاطمه معصومه(س) مظهر فضائل ومقامات است . روایات معصومان(ع) فضیلت ها ومقامات بلندی رابه آن حضرت نسبت می دهد.امام صادق (ع) دراین باره می فرمایند: «آگاه باشیدکه برای خداحرمی است وآن مکه است ،وبرای پیامبرخداحرمی است وآن مدینه است وبرای امیرمومنان حرمی است وآن کوفه است .بدانیدکه حرم من وفرزندانم بعدازمن قم است . آگاه باشیدکه قم، کوفه کوچک ماست ، بدانید بهشت هشت دروازه داردکه سه تای آن ها به سوی قم است . بانویی ازفرزندان من به نام فاطمه ، دختر موسی ، درآن جا رحلت می کند که باشفاعت او ، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند»
زیارت حضرت معصومه (س) ازمنظر روایات
درباره فضیلت زیارت حضرت معصومه(س) روایات فراوانی ازپیشوایان معصوم رسیده است ازجمله هنگامی که یکی ازمحدثان برجسته قم به نام « سعدبن سعد» به محضر مقدس امام رضا(ع) شرفیاب می شود، امام هشتم خطاب به ایشان می فرماید: «ای سعد! ازمانزدشما قبری است »وسعدمی گوید: فدایت شوم ! آیا قبر فاطمه دخترموسی بن جعفر(ع) را می فرمائید؟ امام می فرماید: «آری ،هرکس اورا زیارت کند ،درحالی که به حق اوآگاه باشدبهشت ازآن اوست» .
پیشوای جهان تشیع امام جعفرصادق(ع) نیزدراین باره می فرماید : «هرکس اورازیارت کند، بهشت براو واجب گردد» ودرحدیث دیگری آمده است « زیارت او، هم سنگ بهشت است ».
وفات حضرت معصومه (س)
یک سال بعداز هجرت برادر ،حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر واجرای رسالت زینبی وپیام ولایت به همراه عده ای ازبرادران وبرادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرده ودرهرشهر ومحل مورداستقبال مردم واقع می شد. این جابودکه آن حضرت چون عمه بزرگوارشان حضرت زینب (س) پیام مظلومیت وغربت برادر گرامیشان را به مردم مومن ومسلمان می رساندند ومخالفت خودو اهلیت (ع) راباحکومت حیله گر بنی عباس اظهارمی کرد. بدین جهت تاکاروان حضرت به شهر ساوه رسیدعده ای ازمخالفان اهلبیت که ازپشتیبانی ماموران حکومت برخوردار بودند سرراه راگرفتند وباهمراهان حضرت وارد جنگ شدند ، درنتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند ، حتی بنابرنقلی حضرت معصومه (س) رانیزمسموم کردند.
به هرحال ،یابراثراندوه وغم زیاد ازاین ماتم ویابراثر مسمومیت اززهرجفا ،حضرت فاطمه معصومه (س) بیمارشدند وچون دیگرامکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهرقم رانمود. پرسید: ازاین شهر«ساوه» تا«قم» چندفرسنگ است ؟ آن چه بود جواب دادند فرمود : مرابه شهرقم ببرید ،زیرا ازپدرم شنیدم که می فرمود: شهرقم مرکزشیعیان است . بزرگان شهرقم وقتی ازاین خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آنحضرت شتافتند ودرحالی که «موسی بن خزرج» بزرگ خاندان اشعری زمام ناقه آن حضرت را به دوش می کشید وعده فراوانی ازمردم پیاده وسواره گرداگرد کجاوه حضرت درحرکت بودند ،حدوداً درروز 23ربیع الاول سال 201 هجری قمری واردشهر مقدس قم شدند . سپس درمحلی که امروز «میدان میر»نامیده می شود شترآن حضرت درجلومنزل «موسی بن خزرج » زانوزد وافتخار میزبانی حضرت نصیب او شد وحضرت فاطمه معصومه (س) به مدت 17روز دراین شهر زندگی کرد ومحل عبادت آن حضرت درمدرسه ستیّه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است .
حضرت معصومه (س) دروز دهم ربیع الثانی سال 201 هجری به دیارباقی شتافته وپس ازدفن پیکرایشان موسی بن خزرج سایبانی ازبوریا برفراز قبرشریفش قراردادتااین که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال 256هجری قمری ، اولین گنبد رابرفرازقبله گاه قلوب ارادتمندان به اهل بیت(ع) ودارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد.
&داستان دوستان&
?«امام زمان(عج)مراقب امورهست»
درداستانی نقل می کنندکه گروهی عزاداروگریان به منزل شیخ مفید«ره»(که به یقین ازنواب عام حضرت بوده ودرزمانه غیبت کبری امام زمان (عج)اورابرادرخودخطاب کرده اند واورابه این حددوست می داشتند)آمدندوگفتند:آقا!زنی ازقوم مافوت کرده،اوحامله بودونزدیک بودکه وضع حمل کند.الان اوفوت کرده بچه رادربیاوریم وجدادفن کنیم، یامادررابایچه باهم دفن کنیم؟
ایشان طبق مبانی فقهی که داشتندمطالعه می فرمایندومی گویندکه مادررابابچه دفن کنید.جماغت می روندوزن راغسل می دهندوکفن می کنندومی برندبه قبرستان که دفن کنند،ناگهان می بینندجوانی اسب سواربه سرعت امدوگفت:شیخ فرمودندمامطالعه کردیم ونظرفقهیمان عوض شد،بچه راازشکم زن خارج سازیدکه اوزنده است وبعد مادررادفن کنید.اتفاقاًبچه راازشکم زن سالم به دنیامی آورندومادررادفن می کنند.
مدت هابعددرمسجدشیخ ازاقوام این زن پرس وجومی کنندومی بینندبچه ای باایشان است می گویند:این فرزندکیست؟نشانه می دهند که آقا!این آقازاده همان است که آن روزشماپیک فرستادیدوازمرگ نجاتش دادید.این همان بچه ای است کهشمانظرفقهیتان برگشت ومابچه رادرآوردیم وبعدمادررادفن کردیم والان این بچه کمی بزرگ شده وشایدشمانشناسید.
شیخ مفید(ره)می گوید:کدام پیک؟کی؟چه جوری؟ومتوجه می شودکه جریان چیست.می آیدمنزل ودررابه روی خودمیبنددومی گوید:پیغام دهیدکه شیخ دیگرفتوایی نمی دهدوشروع می کندبه گریه وزاری که چرااین جورشدومن به چه جرأتی بین مردم فتوی می دهم وقضاوت می کنم ویک هفته ازخانه بیرون نمی آیدتااینکه خودامام زمان(عج)می روندودرب خانه شیخ رامی زنندوواردمی شوندومی فرمایند:یا شیخ!شمادراین عصرراه وچاره ای غیرازاین ندارید،وقتی دسترسی به امام معصوم(ع)نیست شمافتوای خودرابامطالعه ودقت درمبانی فقهی واصولی دین بدهیدماخودمان مواظب امورومراقب این جورجریانات هستیم ودرب خانه ات رابه روی مردمنبند ومردم رادراموردینی خودمعطل نکن ماخودمان دراشکالات مراقبت داریم.
××××××
منبع :کتاب بسترخودسازی استادالهی
&حدیث روز&
قال رسولالله صلیالله علیه و آله:
مَن جاءَ أجَلُهُ و هُوَ یَطلُبُ العِلمَ لِیُحییَ بهِ الإسلامَ لَم یَفضُلهُ النّبیّونَ إلّا بدَرَجَةٍ.
ترجمه:
هرکس در جستجوی دانشی برای زنده کردن ِ اسلام باشد و در آن حال،
مرگش فرا رسد، پیامبران فقط یک درجه بر او برتری دارند.
******
کنزالاعمال 160/10