شیعیان کیستند و دوستان کدامند؟
«قال له رجل: یابن رسول الله انی من شیعتکم
فقال الحسن علیهالسلام: یا عبدالله ان کنت لنا فی أوامرنا و زواجرنا مطیعا فقد صدقت و ان کنت بخلاف ذلک فلا تزد فی ذنوبک بدعواک مرتبة شریفة من أهلها، لا تقل أنا من شیعتکم و لکن قل أنا من موالیکم و محبیکم و معادی أعداءکم و أنت فی خیر و الی خیر.» [1] .
مردی خطاب به امام حسن مجتبی علیهالسلام گفت: ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله من شیعهی شما هستم. امام علیهالسلام فرمود: ای بندهی خدا، اگر در انجام واجبات و خودداری از محرمات (گناهان) پیرو ما هستی و تبعیت میکنی که راست میگویی و چنانچه این گونه نیستی با این ادعای دروغ بر گناهان خود افزودی، زیرا شیعه و پیرو ما از مقام والا و بلندی برخوردار است و تو اهل آن نیستی، مگو که من شیعهی تو هستم، بلکه بگو من از دوستان و هواداران و نیز از بدخواهان دشمنان شمایم، در این صورت تو در خیر و نیکی به سر میبری و در مسیر خیرخواهی قرار داری.
و در حدیثی دیگر آمده است:
مردی از امام حسن علیهالسلام خواست که دوست و همنشین وی باشد. امام علیهالسلام سه شرط را برایش مطرح نمود:
«قال علیهالسلام: ایاک أن تمدحنی فأنا أعلم بنفسی منک أو تکذبنی فانه لا رأی لمکذوب أو تغتاب عندی أحدا، فقال له الرجل: ائذن لی فی الانصراف فقال - علیهالسلام - نعم اذا شئت.»
فرمود: 1) آن که از من ستایش و تعریف نکنی، زیرا من نسبت به خودم از تو آگاهترم.
2) مرا دروغگو ندانی، زیرا دروغگو رأی و عقیدهی درستی ندارد.
3) مبادا در برابر من از کسی غیبت کنی.
چون آن مرد شرایط دوستی با آن حضرت را دشوار دید گفت: میخواهم از درخواست خود منصرف شوم؟
امام علیهالسلام فرمود: هر طور که میخواهی انجام بده. [2] .
××××××××
پاورقی:1- مجموعه ی ورام،ص 113
2- تحف العقول، ص 236