&داستان دوستان &
? مردی به حضور رسول خدا (ص) آمد وگفت : ای رسول خدا به من دانش بیاموز، پیامبر (ص)فرمود:
برتو باد به قطع امید از آنچه در دست مردم است.
فَاِنَّهُ الغِنَی الحاضِر : (( زیرا بی نیازی نقد، همین است))
او عرض کرد: زِدنی یا رَسولَ الله : (( ای رسول خدا بر علم آموزی خود بیفزا))
پیامبر (ص) فرمود : از طمع بپرهیز، فَاِنَّهُ الفَقرُ الحاضَرُ : (( زیرا طمع، فقر نقد است ))
او عرض کرد : ای رسول خدا باز بیفزا.
پیامبر (ص) فرمود:
اذا هَمَمتَ بِاَمرٍ فَنَدَ بَّر عاقِبَتَهُ ، فَاِنَّ بَکُ خَیراً و رُشداً فَاتَّبِعهُ، و اِن بَکُ غَیّاً فَدَعهُ
((هنگامی که به امری تصمیم گرفتی در مورد عاقبت آن بیندیش، هرگاه عاقبت آن خیر و مایه رشد باشد، از آن پیروی کن، و اگر عاقبت آن گمراهی باشد، از آن بگذر و دوری کن))