لطایف
مردى صاحب خانه خود را گفت : چوب هاى این سقف را اصلاح کن که صدا مى دهد. صاحب خانه گفت : نترس که تسبیح مى گوید. مستاءجر گفت : از آن مى ترسم که او را رقت قلب دست دهد و به سجده افتد .
×××××××
پادشاهى ، وزیر خویش را گفت : از آن ها که خدا روزى بنده کرده است ، کدام بهتر است؟ گفت : خردى که با آن زیست کند. گفت : اگر نبود؟ گفت : مالى که عیوبش را بپوشاند. گفت : اگر نبود؟ گفت : صاعقه اى که او را بسوزاند و مردم را از او برهاند.
×××××××
سور چرانى ، فرزند را گفت : پسرکم ! اگر در مجلسى ، جا، بر تو تنگ بود، کسى را کهدر کنار تست ، بگو: مبادا جاى شما را تنگ کرده باشم ! و او، از جاى خود مى جنبد وجا بر تو باز مى شود.