روز دوم محرم
طبق نقل مشهور و قوی کاروان حسینی، پـنـج شـنـبـه، روز دوم مـحـرم سـال 61 هـجـری در سـرزمـیـن کـربلا فرود آمد. نـقـل شده که اسب امام حسین (ع) هنگام رسیدن به سرزمین کربلا از حرکت باز ایستاد و یک گام هم برنداشت. «حضرت پایین آمد و بر اسب دیگری نشست آن نیز یک گام بر نداشت. هـمین طور اسب ها را یکی پس از دیگری سوار می شد تا هفت اسب، همه همین گونه رفتار کردند. حضرت که چنین دید فرمود: ای مردم نام این زمین چیست؟
گفتند: زمین غاضریه
فرمود: آیا نام دیگری ندارد؟
گفتند: نینوایش خوانند.
فرمود: آیا نام دیگری ندارد؟
گفتند: ساحل فرات.
فرمود: آیا نام دیگری ندارد؟
گفتند: کربلایش خوانند.
در این هنگام حضرت نفس بلندی کشید و فرمود: سرزمین اندوه و گرفتاری! سپس فرمود: «فرود آیید. اینجا، بارانداز ما است. در اینجا خونهای ما ریخته می شود؛ به خدا سوگند در ایـنجا حریم ما شکسته می شود؛ به خدا سوگند، در اینجا مردان ما کشته می شوند. به خدا سوگند، در اینجا کودکان ما سر بریده می شوند. به خدا سوگند، در اینجا قبرهامان زیارت می شود. جدم رسول خدا (ص) مرا به این خاک وعده داد و در گفتار او خلاف نیست؛ آن گاه از اسب خویش پایین آمد.»
در روایـتی آمده است: سپس حسین (ع) فرمود: نام این زمین چیست؟ گفتند: کربلا و نینوا ( نام روستایی است در آنجا)حـضـرت گـریـسـت و فرمود:
کرب و بلاء (اندوه و گرفتاری)! ام سلمه به من خبر داد و گـفـت: جـبـرئیـل نـزد رسـول خـدا (ص) بـود و تـو بـا مـن بـودی. تـو گـریـسـتـی رسول خدا (ص) فرمود: فرزندم را واگذار. من رهایت کردم. حضرت تو را گرفت و بر دامـن خـود نـشـاند. آنگاه جبرئیل گفت: آیا دوستش می داری؟ گفت: آری. گفت: امت تو او را خواهند کشت! و گفت: اگر بخواهید خاک زمینی را که در آن کشته می شود نشانتان می دهم. گـفـت: آری؟ گـویـد: جـبرئیل بال خویش را بر زمین کربلا گسترد و آنجا را به پیامبر (ص) نشان داد.
هـنـگـامی که به حسین (ع) گفتند که اینجا زمین کربلا است، آن را بویید (در روایتی
آمده اسـت: مـشـتـی از آن بـرگـرفـت و بـویـیـد) و گـفـت: بـه خـدا سوگند این زمینی است که جبرئیل به رسول خدا (ص) خبر داد؛ و من در آن کشته می شوم!
در روایـت ابـن اعـثم کوفی آمده است که چون امام (ع) در کربلا فرود آمد، رو به اصحاب کرد و گفت: آیا اینجا کربلا است؟
گفتند: آری.
آنـگـاه حـسـیـن بـه یـارانـش گـفـت: فـرود آیید، این جایگاه اندوه و گرفتاری است. اینجا مـنـزلگـاه هـمـراهـان مـا و مـحـل فـرود آمـدن بـار و بـنـه مـا و محل ریختن خونهای ما است!
آنـگـاه کـاروان فـرود آمـد و بـار و بـنه را در ناحیه ای از فرات پایین آورد. برای حسین و خـانـواده و فـرزنـدانـش چـادر زدنـد و خـویـشـاونـدانـش چـادرهـاشـان را در اطرافش به پا کردند.
در نقل ابن طاووس آمده است: چون به آنجا رسید گفت: نام این زمین چیست؟ گفتند: کربلا.
گـفـت: پـروردگـارا بـه تـو پـنـاه مـی جویم از اندوه و گرفتاری! سپس فرمود: اینجا مکان اندوه و گرفتاری است، فرود آیید. اینجا منزلگاه همراهان ما است.
ایـنـجـا مـحـل ریـخـتـه شـدن خـونهـای مـا اسـت و ایـنـجـا مـحـل قـبـرهـای مـا اسـت. ایـن را جـدم رسـول خـدا (ص) بـه مـن خـبـر داد: آنـگاه همگی فرود آمدند.
حر بن یزید ریاحی با هزار سوار پیش رفت تا در برابر حسین (ع) فرود آمد، سپس به عبیداللّه خبر داد که حسین (ع) در سرزمین کربلا فرود آمده است.