سید بحرا لعلوم
(وفات 1212 ق )
شعر عربى را در رثاى سالار شهیدان علیه السلام سروده که ما به معانى اش مى پردازیم .
این چه حادثه بزرگى است که از بزرگى آن کوه و بیابان متزلزل شده است .
این ناله ها از چه بلند است ! گویا ناله ها از سوز قلبها زبانه مى کشند.
چه شده است که چشمه هاى اشک دیده ها جارى است و جویبارى از آن ها
بر روى بهوش اند و مست نیستند. (1)
روزى مرحوم علامه بحرالعلوم وارد حرم مطهر امام امیر مؤ منان علیه السلام شد و سپس این شعر را زمزمه کرد:
چه خوش است صوت قرآن
زتو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن
سخن خدا شنیدن
پس تز آن از بحرالعلوم سبب خواندن این شعر را پرسیدند و فرمود: وقتى وارد حرم حضرت على علیه السلام شدم دیدم مولایم حضرت حجة بن الحسن (عج ) در بالاى سر به آواز بلند قرآن تلاوت مى کند. وقتى صداى آن بزرگوار را شنیدم این شعر را خواندم . (2)
فقیه عالم بزرگ صاحب مفتاح الکرامة شبى از شبها در خانه خویش مشغول شام خوردن بوده است . کسى در خانه او را مى کوبد سید مى شناسد که کوبنده در خادم استادش علامه بحرالعلوم است بشتاب مى رود و در را باز مى کند. خادم مى گوید: شام بحرالعلوم را نزد او گذاشته اند او نمى خورد و منتظر شماست . سید جواد عاملى به تعجیل به خانه بحرالعلوم مى رود. همینکه وارد مى شود چشم بحرالعلوم به او مى افتد فریاد مى زند:
آیا از خدا نمى ترسى ؟ آیا خدا را مراقب خود و اعمال خود نمى دانى ، از خدا شرم نمى کنى ؟
آقا! چه روى داده است ؟
مى خواستى چه روى بدهد؟ مردى در همسایگى تو زندگى مى کند بى بضاعت ، او تاکنون هر شبانه روز مقدارى خرماى زاهدى از بقال محل نسیه مى گرفت و با عیال خود، با آن خرما، گذران مى کرد. و جز این تمکینى نداشت . حالا یک هفته است که خانواده او جز خرما چیزى نخورده اند. امروز مرد به بقال رجوع مى کند تا از همان خرما براى خوراک شب خود و خانواده اش بگیرد، بقال مى گوید: قرض تو زیاد شده است . مرد گرسنه و بى شام . با این وضع تو سرگرم شام خوردن بودى ؟ در حالى که این مرد همسایه تو است و تو او را مى شناسى ، فلانى است .
آقا! والله از حال او اطلاع نداشتم .
بحرالعلوم مى گوید:
اطلاع نداشتى ؟ چرا اطلاع نداشتى ؟ همه خشم من از همینجاست . چرا از حال برادران و همسایگانت بیخبر بمانى و از حال و روزگار آنان جویا نشوى و آگاه نگردى ؟ سید جواد! اگر از حال این مرد بینوا مطلع بودى و اینگونه با خیال راحت ، خود را به خوردن شام مشغول شده بودى ، یهودى بودى ، بلکه کافر بودى ، دیگر تو را مسلمان به حساب نمى آوردم .( 3)
××××××
پاورقی:1- اختران تابناک ، ج 1، ص 428.
2) فوائد الرضویه : ص 682.
3) بیدارگران اقالیم قبله : ص 215.