معاد(مبحث دوم)
نمونه هایی براى امکان معاد
قرآن براى اثبات اینکه زنده شدن مردگان کار محالى نیست ، نمونه هاى فراوانى را بیان مى کند، از جمله :
الف : شخصى استخوان پوسیده اى را از دیوار کند و با فشار دست آن را پودر کرد (و با یک دنیا غرور و نِخوت ) به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله گفت : کیست که دوباره این استخوان پوسیده متلاشى شده را زنده کند؟
خداوند به پیامبرش مى فرماید: قل یُحیِیهَا الّذى اءنشَاءها اوّلَ مَرّة (1) به او بگو: همان خدایى که مرتبه اوّل او را آفریده ، بعد از متلاشى شدن هم مى تواند دوباره آن را خلق کند.
اگر سازنده کالایى بگوید که من محصول کارخانه ام را باز کرده و دوباره بهم متّصل مى کنم ، سخن گزافى نگفته است ، زیرا ساختن از باز کردن و دوباره بستن مهم تر است .
ب : حضرت عُزیرعلیه السّلام (2) در سفرى از کنار آبادى خراب شده اى عبور مى کرد، از روى تعجّب (نه انکار) پرسید: چگونه خدا اینها را پس از مرگ زنده مى کند؟! خداوند همانجا جان او را گرفت و بعد از صد سال زنده کرد و از او پرسید: چقدر در اینجا مانده اى ؟ آن پیامبر گفت : یک روز یا نصف روز.
خداوند فرمود: تو صد سال است که اینجا هستى ، به الاغى که سوارش بودى و غذایى که همراه داشتى نگاه کن و قدرت خدا را دریاب که چگونه الاغ ، مرده و پوسیده و متلاشى شده ، ولى غذایى که باید بعد از یکى دو روز فاسد شود، صد سال است که سالم نگاهدارى شده است ، حالا براى اینکه زنده شدن مردگان را با چشم خود ببینى نگاهى به همین استخوان هاى پوسیده الاغ کن که در جلو چشم تو آنرا از زمین بلند و گوشت و پوست و روح را به او بر مى گردانیم تا براى آیندگان نشانه ودرسى باشد.
آن حضرت زمانى که هم زنده شدن الاغ و سالم ماندن غذاى صدساله را دید گفت : مى دانم که خدا بر هر کارى قدرت دارد.(3)
ج : حضرت ابراهیم علیه السّلام از کنار دریایى مى گذشت ، لاشه اى را دید که گوشه اى از آن در دریا و قسمت دیگرش در خشکى قرار داشت و حیوانات دریایى و صحرایى و پرندگان بر سر آن ریخته و هر ذرّه اى از آن را یک نوع حیوانى مى خورد، همین که این منظره را دید از خدا پرسید: روز قیامت چگونه مردگان را زنده مى کنى ؟ (در حالى که ذرّات این لاشه در دریا و صحرا و فضا پخش شده و هر قسمت بدنش جزو بدن حیوانى گردیده است )
خداوند از ابراهیم پرسید: آیا ایمان به معاد و قدرت من ندارى ؟ گفت : چرا ولى با مشاهده عینى ، آرامش دل پیدا مى کنم .
آرى ، استدلال و منطق تنها مغز و فکر را آرام مى کند، ولى تجربه و مشاهده دل را آرامش مى بخشد.
خداوند به ابراهیم فرمود: چهار نوع پرنده را بگیر و پس از ذبح و کشتن ، گوشتشان را در هم مخلوط کن و بر بالاى چند کوه بگذار و سپس یک یک آن پرندگان را صدا کن و ببین چگونه ذرّات مخلوط، از هم جدا شده و در کنار هم قرار مى گیرد و به شکل پرنده اوّل ساخته مى شود.
حضرت ابراهیم علیه السّلام خروس ، کبوتر، طاووس و کلاغ را گرفت و ذبح نمود و گوشتشان را کوبیده و در هم مخلوط کرد و بر سر ده کوه نهاد، سپس هر یک از آن پرنده ها را صدا زد، تمام ذرّات گوشت آنها که بر سر هر قله کوهى بود، بهم متّصل شد و در برابر چشمان او به صورت همان چهار پرنده کامل در آمدند.(4)
آرى ، خداوند براى امثال حضرت ابراهیم که در کلاسهاى ابتدایى و متوسطه قبول شده اند، مرحله بالاترى دارد و آنان را به آزمایشگاه هاى مخصوص خود در نظام هستى مى برد، ولى براى کسانى امثال ما که از پلّه هاى اوّل هم بالا نرفته ایم ، از مقام شهود، حضور، معراج ، ملکوت و یقین خبرى نیست .
بنابراین وسوسه منکران معاد در دو چیز است :
اوّل اینکه آیا مى شود استخوان پوسیده زنده شود؟ و قالوا ءاِذا کنّا عِظاما و رُفاتا ءانّا لَمبعوثون خَلقا جَدیدا(5) مى گویند: آیا هنگامى که ما استخوان هاى پوسیده و پراکنده اى شدیم ، دگر بار آفرینش تازه اى خواهیم یافت ؟!
دوّم اینکه بر فرض زنده شدن استخوان هاىِ پوسیده ممکن باشد، این کار توسّط چه کسى انجام خواهد گرفت ؟ فسیَقولونَ مَن یُعیدُنا قُلِ الّذى فَطَرکم اوّلَ مَرّة (6) مى پرسند چه کسى دوباره ما را برمى گرداند؟ به آنها بگو: همان خدایى که بار اوّل شما را آفرید.
کسانى که اینقدر بهم پیوستن اجزاى متلاشى مردگان و زنده شدن آنها را بعید مى دانند، چرا در اصل آفرینش شکى ندارند؟ اصل آفرینش که از دوباره آفریدن مشکل تر است ! اگر یک کارگر ساده خشت مال بگوید که من خشت خودم را خرد مى کنم و دوباره از نو از همان خاک ، خشت تازه اى مى سازم ، آیا اینقدر تعجّب مى کنند؟! اگر کسى که هواپیما مى سازد بگوید: من این هواپیما را باز مى کنم و درهم مى ریزم و دوباره مى سازم ، آیا باید در سخن او شک کرد؟ هرگز، زیرا بازکردن و بستن به مراتب از ساخت اوّل آسانتر است و کسى که کار مشکلى انجام داد، کار آسان تر را هم مى تواند انجام دهد. (گرچه نزد خدا و قدرت بى نهایت او هیچ چیز مشکل نیست .)
به سراغ قرآن مى رویم که در این زمینه مى فرماید: او خدایى است که خلق و آفرینش را پدید آورد و سپس آن را باز مى آورد و باز آوردن آسان تر است . هُو الّذى یَبدؤ ا الخَلقَ ثمّ یُعیدُه و هُو اَهوَنُ عَلیه (7)
باز هم چند مثال ساده دیگر بیاوریم که چگونه از ذرّات پخش شده و بى جان ، موجودى جاندار ساخته مى شود:
1 -گاو علف مى خورد و از ذرّات علف شیر بیرون مى آید.
2- انسان قطعه نانى میل مى کند و از درون آن اشک ، خون ، استخوان ، مو، ناخن و گوشت و... ساخته مى شود.
3- بسیارى از پارچه ها از نخى است که از دل نفت بیرون کشیده شده است .
4- فلزى که ذوب مى شود، کف هاى درون خود را خارج و بیرون مى ریزد.
5- مَشک دوغى را مکرر تکان مى دهید، سپس ذرّات پخش شده چربى همه یکجا و بر روى آن جمع مى شود.
چگونه قبول مى کنید که دستگاه گوارش گاو بتواند شیر را از علف بیرون کشد، انسان بتواند نخ را از دل نفت بیرون آورد و شما بتوانید با حرکتى که به مشک مى دهید ذرّات پخش شده چربى را جمع نمایید، امّا همین که مى شنوید خدا زمین را حرکت مى دهد؛ اِذا زُلزِلَت الارضُ زِلزالَها(8) و ذرّات استخوان هاى پوسیده ما را از هر جایى که باشد یک جا جمع مى کند، قبول نمى کنید؟
در پایان این بحث ، چند آیه ساده و کوتاه است را متذکّر مى شوم ، از جمله :
کما بَدَاءکم تَعُودون (9) همان گونه که شما را در آغاز پدیدآورد، زنده مى کند.
و لَقَد عَلِمتُم النَشاءةَ الاُولى فَلولا تَذَکّرون (10) اى منکران معاد! شما که به آفرینش نخستین آگاهى دارید، پس چرا پند نمى گیرید و باز لجاجت مى کنید؟
فَلیَنظُرِ الانسانُ مِمّ خُلِق خُلِقَ من ماءٍ دافِق یَخرُجُ من بَین الصُّلبِ و التّرائِب اِنّه على رَجعِه لَقادِر(11) باید انسان بنگرد که از چه خلق شده ، از آبى جهنده آفریده شده که این آب جهنده از میان کمر و دنده ها بیرون مى آید. آرى ، خدایى که شما را از چنین آبى آفرید از برگردانیدن انسان و دوباره زنده کردنش تواناست .
اءلَیس ذلِکَ بِقادرٍ على اءن یُحیِى المَوتى (12) آیا خدایى که شما را از نطفه آفرید، نمى تواند دوباره مردگان را زنده کند؟
اءفَعَیِینا بِالخَلقِ الاوّلِ بل هم فى لَبسٍ من خَلقٍ جَدید(13) مگر ما از خلقت اول وامانده شدیم که آنها از خلقت جدید و دوباره در شک و شبهه افتاده اند.
اءوَلَم یَروا انّ اللّه الّذى خَلَق السّمواتِ و الارضَ قادِرٌ على اءن یَخلُقَ مِثلَهم (14) آیا مشاهده نمى کنند خدایى که آسمان ها و زمین را آفرید، مى تواند مثل این مردم را نیز بیافریند؟
اءوَلا یَذکُر الانسان اءنّا خَلقناه من قَبل و لم یَکُ شَیئا(15) آیا کسى که معاد را باور ندارد به یاد ندارد که ما از اوّل او را آفریدیم در حالى که هیچ نبود؟
چون بناى این نوشتار بر فشرده گویى است ، بنابراین از نمونه هاى دیگرى که در قرآن آمده و از ماجراهایى نظیر داستان اصحاب کهف که بیدارشدن یک عدّه جوانمرد خداشناس بعد از 309 سال خواب است ، صرف نظر مى کنیم .
××××××
پاورقی:1--سوره یس ، آیه 78 79.
2-بعضى نام آن پیامبر را چیزى دیگرى گفته اند، ولى معروف همان عُزیر است .
3-سوره بقره ، آیه 259.
4-سوره بقره ، آیه 260.
5-سوره اسراء، آیه 49.
6-سوره اسراء، آیه 51.
7-سوره روم ، آیه 27.
8-سوره زلزال ، آیه 1 2.
9-سوره اعراف ، آیه 29.
10-سوره واقعه ، آیه 62.
11-سوره طارق ، آیه 5 8.
12-سوره قیامت ، آیه 40.
13-سوره ق ، آیه 15.
14-سوره اسراء، آیه 99.
15-سوره مریم ، آیه 67.