فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات(مبحث هشتم)
موضوع هشتم اشتراک حضرت صدیقه سلام الله علیهاست با پدر و همسر و فرزندانش سلام الله علیهم در مجاز بودن استثنائى آنان به ورود و توقف در مسجد اکرم (ص ) در جمیع حالاتشان . مسجد پیامبر اکرم (ص ) نسبت به تمام مساجد امتیاز خاص دارد، به این معنى که هر شخص جنب و نفساء و حائض مى تواند به هر مسجدى وارد شود و بدون توقف از آنجا عبور کند، ولى هرگز کسى مجاز نیست در حال جنایت و حیض و نفاس از مسجدالنبى (ص ) عبور نماید و این حکم على (ع )، فاطمه (ع )، و حسنین (ع ) مستثنى هستند آنان مى توانند در هر حالتى از مسجدالرسول (ص ) عبور کنند، و نه تنها عبور کنند، بلکه در آنجا ازدواج نمایند و یا در حال جنابت در آنجا توقف کنند، و حتى فرزندانشان در آن مکان مقدس و مطهر زاده شوند، و این امتیاز، مطلب بسیار مهم و فوق العاده و شایان دقت و بررسى است . ((حافظ سیوطى )) و ((حافظ نسائى )) از ((ابن عباس )) روایت مى کنند:
قال رسول الله صلى الله علیه و آله:((آن موسى سال ربه ان یطهر مسجده لهارون و ذریته و انى سئلت الله ان یطهر للک و لذریتک من بعدک ))
حضرت رسول (ص ) به امیرالمؤ منین (ع ) فرمود:
((موسى (ع ) از پروردگار خویش درخواست کرد که مسجدش را براى هارون و ذریه او پاک و مطهر گرداند و من نیز این مطلب را براى تو و فرزندانت از خدا خواستار شدم )) روایت دیگرى به همین مضمون از امیرالمؤ منین (ع ) نقل شده است که آن حضرت فرمود:
((اخذ رسول الله بیدى فقال ان موسى سال ربه ان یطهر مسجده لهارون و ذریته و انى سئلت الله ان یطهر للک و لذریتک من بعدک ))
این روایت را ((حافظ بزاز)) - ((حافظ هیثمى ))- ((حافظ سیوطى )) - و ((حلبى )) در سیره حلبیه اش )) نقل کرده اند.
((حافظ بیهقى )) در ((سنن کبرى )) از پیامبر اکرم (ص ) چنین روایت مى کند که آن حضرت فرمود:
((الا ان مسجدى حرام على کل حائض من النساء و کل جنب من الرجال ، الا على محمد و اهل بیته : على و فاطمة والحسن والحسین (ع )).
((آگاه باشید، بدرستیکه ورود به مسجد من براى زنان حائض و مردان جنب حرام است مگر براى من و خانواده ام على ، فاطمه ، حسن و حسین و این روایت را جمعى دیگر از علما نیز نقل کرده اند.
((بخارى )) در ((تاریخ کبیرش )) حدیثى از ((عایشه )) نقل میکند که پیامبر اکرم (ص ) فرمود:
((لا حل المسجد لحائض و لا لجنب الا لمحمد و آل محمد))
((ورود به این مسجد (من ) به زنان حائض و مردان جنب حلال نیست مگر به محمد و آل محمد)) در روایت دیگرى که جامعتر از احادیث قبلى است ، ((حافظ بیهقى )) مى نویسد که حضرت رسول (ص ) فرمود:
((الا لا یحل هذا المسجد لجنب و لا لحائض الا الرسول الله (ص ) و على و فاطمه والحسن والحسین (ع )، الا قد بینت لکم الاسماء ان لا تضلوا))
((اى مردم آگاه باشید که ورود به این مسجد (من ) براى اشخاص جنب و حائض حلا ل نیست مگر به رسول خدا و على و فاطمه وحسن و حسین ، توجه کنید که من اکنون یک یک اسامى آنان را ذکر کردم ، تا (بعد از من ) دچار اشتباه و گمراهى نشوید)).
در اینجا نکته مهم این است که پیامبر اکرم (ص ) با تعیین اسامى و مشخص نمودن افراد منظور، وگفتن نام پنج تن (ع ) بطور وضوح ، مى خواهند براى همگان کاملا روشن شود که در این مورد، مقصود از آل محمد(ص )، چه کسانى هستند، تا همانندشان نزول آیه تطهیر عده اى مغرضانه نگویند (چنانکه جمعى از علماء اهل سنت گفته اند) مراد از آل محمد(ص ) زنهاى پیامبرند، و یا مقصود از آل هر مردى ، خانواده اوست که در خانه اش با هم زندگى مى کنند، و با این منطق و استدلال درست ، بخواهند براى افرادى یک منقبت از خود بتراشند، و فضائل مسلم آل محمد(ص ) را نادیده انگارند.
((قد بینت لکم الاسماء ان لا تضلوا))
یعنى اى مردم ، خوب توجه کنید، فقط این اشخاص که من نام بردم مشمول این فضلیت هستند، و در این مورد فریقین (شیعه و سنى ) هم راى و هم عقیده اند.
یک دسته ازعلماء عامه (سنى )، ضمن اینکه تصدیق مى کنند در حکم مسجد النبى فقط پنج تن علیهم السلام استثناء شده اند، ولى مى گویند چون على (ع ) در خانه اش به مسجد پیامبر(ص ) باز مى شد، لذا در هر حالتى اجازه عبور از آن مسجد را داشته است .
جواب مسئله این است که اولا حق (اجتیاز) عبور از مسجد را جایز مى داند، آنهم نه براى مسجد النبى (ع )، و نه اینکه ساکن شدن و یا جنب و حائض شدن در آنجا را ثانیا در خانه عده اى از اصحاب پیغمبر همانند خانه على (ع ) به مسجد النبى باز مى شد و اگر استدلال مذکور درست مى بود بایستى به آنها هم حق (اجتیاز) عبور از مسجد داده مى شد، در صورتیکه مى بینیم ، پیامبر اکرم (ص ) دستور فرمود:
تمام درهائى که به مسجد باز مى شود باید مسدود گردد و ورود و خروج همه افراد به خانه ها، باید خارج از محوطه مسجد انجام پذیرد، مگر على (ع ) و اولاد على (ع ) پس از ابلاغ این فرمان الهى ، غوغائى برپا شد و عده اى بخدمت رسول خدا(ص ) آمدند و تقاضا مى کردند راهى بسوى مسجد داشته باشند.
حتى جناب عباس عموى پیغمبر به آن حضرت عرض کرد:
من حاضرم در خانه ام را ببندم ، ولى خواهش مى کنم ، اجازه ندهید دریچه اى بسوى مسجد داشته باشم ، ولى رسول اکرم (ص ) فرمود:
اختیار بسته یا باز بودن در خانه ها بسوى مسجد، بدست من نیست ، و من از جانب خدا مامور ابلاغ این حکم هستم و هرگز اجازه نمى دهم که حتى یک دریچه بجانب مسجد باز باشد، و این فضیلت مخصوص است به على (ع ) و خانواده او.
جمعى از دانشمندان اهل سنت که قائل به این خصوصیت هستند، چنین اظهار نظر مى کنند:
علت این که على (ع ) و خانواده او مجازند از مسجد النبى در هر حالتى عبور، توقف و یا سکونت کنند و از سایر مردم استثناء شده اند، این است که شرایط اجراى حکم در آنان موجود نیست ، زیرا آنان پاک و مطهرند، نه جنب مى شوند و نه حائض و نفساء و از این جهت است که فاطمه سلام الله علیها را طاهره مطهره نامیده اند، و این مطلب را از احادیثى که از پیامبر اکرم (ص ) وارد شده ، استنباط کرده اند ((قرغانى )) در ((اخبار الدول )) از ((عایشه )) چنین روایت مى کند:
((اذا اقبلت فاطمه کانت مشیتها مشیة رسول الله ، و کانت لا تحیض قط، لانهاخلقت من تفاحة الجنة ))
((راه رفتن فاطمه (ع ) همانند مشى رسول خدا(ص ) بود، او هیچگاه مثل زنان دیگر ناپاکى ماهانه نداشت ، و این پاکیزگى از سیبى است بهشتى که مایه خلقت زهرا(ع ) بوده است )).
این همان سیب بهشتى است که خداى تعالى در شب معراج به حضرت محمد(ص ) هدیه فرمود، و از آن نطفه مطهر فاطمه (ع ) منعقد گردید.
پیامبر اکرم (ص ) همواره سینه و دست و چهره زهرا(ع ) را مى بوسید و مى بوئید، و مى فرمود:
((یا فاطمه (ع ) هرگاه من مشتقاق بهشت مى شوم ، از تو بوى بهشت را استشمام مى کنم ، و عطر سیب بهشتى از تو بر مشامم مى رسد))
((عایشه )) که خود، این فرمایشات حضرت را شنیده است ، چنین استنباط و اجتهاد مى نماید که مطهر بودن فاطمه علیها سلام از ناپاکیهاى ماهانه زنانه ، به سبب آن سیب بهشتى است که خمیر مایه خلقت اوست ، و از حق نمى توان گذشت که اجتهاد آن مخدره در اینجا صحیح بوده است .
((عایشه )) سخنش را چنین ادامه مى دهد:
((ولقد وضعت الحسن بعد العصر، و طهرت من نفاسها فاغتسلت وصلت المغرب و لذالک سمیت الزهراء))
((هنگامى که حسن بن على (ع ) از فاطمه (ع ) تولد یافت ، در همان ساعت زهرا(ع ) از نفاس پاک شد، غسل کرد، و نماز مغربش را بجا آورد، و بدین جهت است که او را ((زهرا))نامیده اند.))
بلى ، هرگز معقول نیست که همانند زنان دیگر، ناپاکى حیض و نفاس فاطمه علها - سلام را از عبادت باز دارد، اومحبوبه خداست ، و باید همیشه در حال حضور بوده ، و درگاه الهى ، حتى یک ساعت از وجود زهرا(ع ) نباید خالى باشد.
((وقالت ام سلمة : ولدت فاطمة بالحسن فلم ارلها دما، فقلت یا رسول الله انى لم ارلها دما فى حیض ولا نفاس ، فقال صلى الله علیه و اله اما علمت ان ابنتى طاهرة مطهره لا یرى لها دم فى طمث ولا ولادة )) .
((ام سلمه مى فرماید: بعد از اینکه حسن علیه السلام از فاطمه سلام الله علیها متولد گردید، هیچگونه آثار حیض و نفاس در او مشاهده نکردم ، و موضوع را از پیامبر اکرم (ص ) سؤ ال کردم ، آن حضرت فرمود:
مگر نمى دانى که دخترم فاطمه (ع ) پاک و پاکیزه است ، و ناپاکى حیض و نفاس از او دور است .
این حدیث را ((حافظ محب الدین طبرى )) در ((ذخائر العقبى )) روایت کرده است .
((انس ابن مالک )) از مادرش چنین نقل مى کند:
((قالت مارات فاطمه (ع ) دما فى حیض ولا نفاس ))
((من هرگز ناپاکى حیض و نفاس معمول زنانه را در فاطمه علیها سلام مشاهده نکردم ))
امیرالمؤ منین سلام الله علیه مى فرماید:
((سئل رسول الله (ص ) ما البتول ؟ فانا سمعناک یا رسول الله تقول ان مریم بتول و فاطمه بتول ، فقال صلى الله علیه و اله : البتول ، التى لم ترحمره قط، اى لم تحض ، و ان الحیض مکروه فى بنات الانبیاء))
((از پیامبر اکرم (ص ) سؤ ال شد، معناى بتول چیست ، اینکه از شما شنیده ایم که مریم (ع ) و فاطمه (ع ) بتول بوده اند؟ رسول خدا(ص ) در جواب فرمود: ((بتول )) آن زنى را مى گویند که هرگز آثار حیض و نفاس معمول زنانه در او مشاهده نشود، زیرا حالت حیض شدن در دختر پیغمبران مکروه مى باشد. لغت ((بتل )) در زبان عرب معنى ((انقطاع )) را میدهد، و در وجه تسمیه حضرت صدیقه سلام الله علیها بنام ((بتول )) علماى عامه (سنى ) احادیث مختلف یا مطالب گوناگون نقل کرده اند، از جمله ((ابن اثیر)) چنین روایت مى کند:
((سمیت فاطمه بالبتول : ((لانقطاعها نساء زمانها فضلا و دینا و حسبا))
((فاطمه علیهاسلام را به سبب انقطاع او از زنان دیگر ((بتول )) گفته اند، مقام او در فضل و شرف و حب و نسب و عوالم دینى از جمله بانوان عالم جدا و متمایز است )) و در حدیث دیگر مى نویسد:
((و قیل لانقطاعها عن الدنیا اى الله ))
((بتول آن کسى است که دل از دنیا گسسته و به خدا دلبسته باشد)).
روایت شده است که حضرت رسول اکرم (ص ) فرمود:
((یا عایشه (یاحمیر) ان فاطمه لیست کنساء الادمیین لا تعتل کما تعتلین ))
((اى عایشه ، بدرستیکه فاطمه علیهاسلام همانند سایر زنان نیست و هرگز آثار حیض و نفاس در او ظاهر نمى شود))
((قال عبید الهروى فى الغریبین سمیت فاطمة بتولا لانها بتلت عن النظیر))
((عبید هروى )) در کتاب ((الغربین )) مى نویسد، فاطمه را از این جهت بتول مى گویند که منقطع النظیر است ، بى مثل و مانند و بى همتاست .
حضرت باقر سلام الله علیه مى فرماید:
((انما سمیت فاطمه بنت محمد ((الطاهرة )) لطهارتها من کل دنس و طهارتها من کل رفث ، و ما رات قط یوما حمرة ولا نفاسا))
((به این جهت فاطمه دختر پیامبر اکرم به (طاهره ) موسوم شده است که خدا او را از جمیع ناپاکیها و آلودگیها پاک و منزه گردانیده است و حتى یک روز آثار حیض و نفاس در او دیده نشده است )) جمعى از دانشمندان از مطالب فوق چنین نتیجه گرفته اند که همین پاک و منزه بودن فاطمه علیهاسلام علت مجاز بودن اوست (در همه حالات ) در نشستن و برخاستن ، خوابیدن و سکونت کردن در مسجد النبى .
((جساس )) فقیه بسیار بزرگوار که یکى از بزرگان علماى حنفى در قرن سوم است در کتاب آیات الاحکام خودش چنین مى فرماید:
مجاز بودن پیامبر اکرم (ص )، على ابن ابیطالب (ع )، فاطمه (ع )، و حسنین (ع ) ((در جمیع حالاتشان )) به ورود، نشستن ، خوابیدن ، و سکونت داشتن در مسجد النبى به سبب آیه تطهیر است که درشان آنان نازل شده است ، و در نتیجه نه تنها آغوش مسجد النبى ، بلکه تمام مساجد، همیشه و در هر حال ، بروى آن موجودات مقدس باز است ، پنج تن علیهم السلام که از جمیع آلودگیها و ناپاکیها منزه و پاکیزه اند مساجد همانند خانه هاى آنهایند، و خداى تعالى وجود مقدسشان را در احکام مسجد استثناء کرده است و به پیامبرش دستور داده است که این موضوع را به اطلاع امتش برساند، و اسامى یک یک آنان را اعلام نماید، و هرگز کسى به هیچ بهانه اى نمى تواند به جمع آنان (در این مورد) ملحق گردد.
××××××
پاورقی:1- فاطمة الزهرا علیهاسلام - مؤ لف : گفتار علامه امینى