شبگردى عمر
در یکى از شبهاى تاریک ، عمر بن خطاب در زمان خلافت خود در کوچه هاى مدینه مى گشت و به مراقبت و سرکشى خانه ها و کوچه ها مى پرداخت .
عمر در یکى از کوچه ها دید چراغ خانه اى در آن وقت شب مى سوزد و حکایت از آن مى کند که صاحب خانه بیدار است .
عمر نزدیک آمد و از پشت در به تجسس و بازرسى پرداخت . او ضمن بازرسى از گوشه در دید که مرد سیاهى ظرف مشروبى جلو خود نهاده و از آن مى نوشد. جماعتى هم با او نشسته و سرگرم گفتگو هستند.
عمر از دیدن این منظره ناراحت شد که چرا باید در شهر مدینه و زمان حکومت او مردم در خانه خود مجلس بگیرند و به میگسارى مشغول گردند.
سعى کرد در را باز کند و غفلتا وارد خانه شود، ولى هر چه کرد نتوانست در را بگشاید!
ناچار از دیوار خانه بالا رفت و از پشت بام به زیر آمد و در حالیکه تازیانه معروفش بنام دره را در دست داشت ، ناگهان جلو ایشان سبز شد!
حاضران مجلس تا عمر را دیدند از جا پریدند و در را گشودند و گریختند. عمر مرد سیاه را که شراب مى نوشید گرفت و نگذاشت فرار کند.
مرد سیاه گفت : یا امیرالمؤمنین ! من با عمل خود مرتکب گناه شده ام ، اینک توبه مى کنم ، توبه مرا قبول کن .
عمر گفت : نه ، مى خواهم حد شرابخوار را درباره تو جارى کنم و به جرم این عمل زشت شلاق بزنم .
مرد سیاه گفت : یعنى براى اینکه من یک عمل خلاف و کار خطا انجام داده ام ؟
عمر گفت : آرى .
مرد سیاه گفت :
اگر من یک خطا و کار خلاف نموده ام ، خلیفه مرتکب سه کار خلاف شده است !
بدین گونه :
1- خداوند مى فرماید: و لا تجسسوا(1) بدون اطلاع و اجازه صاحبخانه ، خانه مردم را مورد تجسس و بازرسى قرار ندهید! ولى تو خطا کردى و تجسس نمودى !
2- خداوند مى فرماید: و اءتو البیوت من ابوابها(2) از درهاى خانه وارد خانه ها شوید، ولى تو از پشت بام به زیر آمدى !!
3- خدا مى فرماید: لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتى تستاءنسوا و تسلموا على اهلها(3)
به خانه اى جز خانه هاى خودتان وارد نشوید مگر اینکه آشنائى بدهید و به ساکنانش سلام کنید.
من هم در پیشگاه خداوند توبه مى کنم و تصمیم مى گیرم دیگر چنین نکنم و گرد این کار نگردم .
عمر توبه او را پذیرفت و سخنش را پسندید و از حد زدن وى در گذشت .(4)
×××××××
پاورقی:1- آیه 12 سوره حجرات .
2- آیه 189 سوره بقره .
3- آیه 27 سوره نور.
4- المستطرف ج 2 ص 94. خطاى چهارم خلیفه که از همه مهمتر بود این است که بعد از اثبات جرم و ثبوت خطا و گناه ، حد شرابخوار را که هشتاد تازیانه بود، بر مرد سیاه شرابخوار جارى نساخت ، و به ملاحظه اینکه خود هم خطا کرده بود او را بخشید!
بخشش و قبول توبه کار خداوند است . خلیفه مسلمین و هر حاکم دیگرى وظیفه اجراى حکم خداوند قرار ندهد. بدیهى است که هر مجرمى حاضر است بعد از کشف جرم توبه کند و اظهار پشیمانى نماید. ولى آیا این کافى است ؟!
ضمنا باید دانست که در برخى کتب نوشته است عمر مرد و زنى را دید که مشغول میگسارى بودند.