امام مهدی امتحان الهی (7)
علی بن أحمد، عن عبید الله بن موسی، عن موسی بن محمد، عن أحمد بن أبی أحمد، عن ابراهیم بن هلیل قال: قلت لأبی الحسن علیه السلام:
جعلت فداک مات أبی علی هذا الأمر و قد بلغت من السنین ما قد تری، أموت و لا تخبرنی بشی ء؟
فقال: یا أبا اسحاق أنت تعجل،
فقلت: ای و الله أعجل و مالی لا أعجل و قد بلغت من السن ما تری؟
فقال: أما و الله یا با اسحاق ما یکون ذلک، حتی تمیزوا و تمحصوا، و حتی لا یبقی منکم الا الأقل ثم صعر کفه.
ابراهیم بن هلیل: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم، پدرم بر این امر (امامت و فرج آل محمد) مرد و من هم به این سن و سال کهولت رسیده ام که می بینی! (می ترسم) بمیرم و هیچ خبری به من ندهی؟
- امام علیه السلام: ای ابا اسحاق عجله داری؟
- بله و الله عجله دارم. چگونه تعجیل نکنم در حالی که به این سن و سال رسیده ام که می بینی؟!
- اماای ابا اسحاق به خدا قسم این امر اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه خوب و بد همگی شما از هم جدا شوید و همگی امتحان شوید تا جز گروهی اندک از شما نماند، - آنگاه دستش را به سمت جمعیت کشاند و بالا برد - (کنایه از آنکه این همه جمعیت، کم خواهند شد) (1) .
*******
پاورقی:1- بحارالانوار 113:52 ح 29. -امام مهدی علیه السلام جلوه جمال الهی