دنیاى بى ارزش
همى بشنو که گوید هاتفى دنیا به یک ارزن نمى ارزد
به یکدم عمر این چندین ، به بر چیدن نمى ارزد
به گل چینان این گلشن همى گوید چنین هاتف
که این گلزار و این گلشن ، به گل چیدن نمى ارزد
بگو اى باغبان بلبل ننالد زین سپس دیگر
که کوتاه است عمر گل ، به نالیدن نمى ارزد
مخند اى ترا تا هست فرصت ، فکر خود مى کن
اجل در پى عمر است ، به خندیدن نمى ارزد
مگردان دیده را در سیر این دنیاى بى حاصل
بحال خود دمى بنگر که این دنیا بیک دیدن نمى ارزد.
لباس دنیوى بیرون کن و پشمینه مى پوش
لباسى را که باید کَند، به پوشیدن نمى ارزد
همه شب تابکى اى دیده در خوابى و در غفلت
دمى بیدار شو کاین شب ، به خوابیدن نمى ارزد
********
نیک و بد هر چه کنى بهر تو خوانى سازند
جز تو بر خوان بد ونیک تو مهمانى نیست
گنه از نفس تو مى آید وشیطان بد نام
جز تو برنفس بد اندیش تو شیطانى نیست