پناه آوردن گنجشک به خدمت حضرت رضا (ع )
سلیمان جعفرى (ره ) میگوید: باحضرت رضا (ع ) در باغى بودیم ، ناگاه گنجشگى آمد و در نزد آن حضرت صیحه مى زد، و هرچه توان داشت فریاد مى کشید و اظهار پریشانى مى کرد.
امام (ع ) به من فرمود: آیا مى دانى این گنجشک چه مى گوید؟
گفتم : نه ، خدا و رسول خدا و فرزند رسول خدا(ص ) داناتر است .
فرمود: به من مى گوید: (مارى در خانه ، کنار آشیانه ام آمده ، و مى خواهد بچه هاى مرا بخورد به داد من برسید) برخیز و این چوب را بگیر و به این خانه برو و آن ما را بکش .
برخاستم و چوبى برداشتم و وارد خانه شدم ، ناگاه مارى را دیدم که در درون خانه ، حرکت مى کرد، آن مار را کشتم ، و آن بچه گنجشک ها را از آسیب دشمنشان ، حفظ کردم (1).
*******
پاورقی:1- کشف الغمه ، ج 3 ص 140-داستانهاى شنیدنى از چهارده معصوم علیهم السلام مؤ لف : محمد محمدى اشتهاردى