فرمایش پیامبر درباره خلفای دوازده گانه
امام احمد بن حنبل از جابر بن سمره نقل کرده می گوید: شنیدم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
«یَکُونُ بَعدی اِثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً کُلُّهُمْ مِنْ قُریْشٍ؛
یعنی:
بعد از من دوازده نفر خلیفه خواهند بود که همه آنان از قریش هستند». [1] .
این حدیث در سطح عجیبی از آن حضرت نقل شده که به هیچ وجه قابل شک و تردید نیست و اهل حدیث به متواتر بودن آن اذعان کرده اند؛ مثلاً احمد بن حنبل آن را در مسند خویش، ج 5، با 34 سند از جابر بن سمره نقل می کند بدین طریق: ج 5، ص 86 با یک سند، ص 87 با دو سند، ص 88 با دو سند، ص 89 با یک سند، ص 90 با سه سند، ص 92 با دو سند، ص 93 با سه سند، ص 94 با یک سند، ص 95 با یک سند، ص 96 با دو سند، ص 97 با یک سند، ص 98 با چهار سند، ص 99 با سه سند، ص 100 با یک سند، ص 101 با دو سند، ص 106 با دو سند، ص 107 با دو سند، ص 108 با یک سند و در بعضی از آنها به جای «خلیفه» کلمه «امیر» ذکر شده است. می شود گفت: مسند جابر بن سمره را در نقل احمد بن حنبل نوعاً این حدیث تشکیل می دهد [2] و در ینابیع المودّه [3] نقل شده است که «کُلُّهُمْ مِنْ بَنِی هاشِمٍ؛ همه آنان از بنی هاشم هستند».
این حدیث در صحیح بخاری [4] از جابر بن سمره چنین نقل شده است:
«قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ یَقُولُ: یَکُونُ اِثْنا عَشَرَ اَمِیراً فَقَالَ کَلِمَةً لَمْ اَسْمَعْها فَقالَ اَبِی اِنَّهُ قَالَ: کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ».
یعنی:
«شنیدم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: دوازده نفر امیر خواهند بود، کلمه دیگری فرمود که من نشیندم، پدرم گفت: پیامبر فرمود: همه آنان از قریش خواهند بود».
ابو میسای ترمذی آن را در صحیح [5] خود به عبارت: «یَکُونُ بَعْدِی اِثْنا عَشَرَ أَمِیراً... کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ» نقل کرده و اضافه می کند که حدیثی است حسن و صحیح و می افزاید که این حدیث از ابن مسعود و عبداللّه بن عمر نیز نقل شده است.
«مسلم بن حجاج نیشابوری» آن را در صحیح [6] خود با شش طریق نقل نموده است. و نیز ابو داوود آن را در سنن خود نقل می کند [7] همچنین حاکم نیشابوری [8] و صاحب کنزالعمّال [9] آن را با سه طریق از ضحاک بن قیس و جابر بن سمره و ابن مسعود نقل کرده اند.
سیوطی می گوید: «این حدیث با الفاظ مختلف منقول است و آنگاه آن را با نُه عبارت نقل می کند» [10] حافظ بن حجر از عبداللّه بن عمر نقل کرده می گوید: از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که می فرمود:
«یَکُونُ خَلْفِی اِثْنا عَشَرَ خَلِیفَةً، أبُو بَکْرٍ لا یَلْبَثُ اِلاّ قَلِیلاً؛
یعنی:
بعد از من دوازده نفر خلیفه خواهند شد، ابوبکر زندگی نمی کند مگر مدت کوتاهی».
بعد می گوید: قسمت اوّل این حدیث، متّفق علیه است، بخاری و مسلم و دیگران آن را با طرق عدیده نقل کرده اند. [11] .
نا گفته نماند که: لازم نیست بیشتر از این در باره این حدیث شریف صحبت شود؛ زیرا صحت و حتمی بودن آن جای بحث نیست و همه آن را قبول کرده و به صدورش از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اذعان نموده اند، مهم این است که بدانیم منظور آن حضرت از این دوازده نفر چه اشخاصی هستند؟
یک اعتراف جالب
لازم است این سخن را از زبان یکی از برادران اهل سنّت بشنویم، حافظ قندوزی حنفی در ینابیع [12] می گوید: بعضی از محقّقین گفته اند که شرح زمان و تعریف کون و مکان نشان داده که مراد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از حدیث «اِثْنا عَشَرَ خَلِیْفةً» دوازده نفر از اهل بیت و عترت آن حضرت است؛ زیرا این حدیث بر خلفایی که از صحابه بودند حمل نمی شود؛ چون آنان از دوازده کمتر بودند، بر خلفای اموی نیز قابل حمل نیست؛ چون آنان از دوازده نفر بیشتر بودند، وانگهی همه ستمگر فاحش بودند بجز عمر بن عبدالعزیز؛ و نیز آنان از بنی هاشم نبودند و حال آنکه آن حضرت فرموده: «کُلُّهُمْ مِنْ بَنِی هاشِمْ» چنانکه در روایت جابر آمده است...
و نیز نمی شود بر ملوک عبّاسی حمل نمود؛ چون از دوازده نفر بیشتر بودند و آیه (... قُلْ لا أسئلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً...) [13] و حدیث کساء را مراعات نکردند. پس ناچار باید این حدیث بر دوازده نفر از اهل بیت آن حضرت حمل شود؛ چون آنان اعلم اهل زمان و اجلّ و اتقی و اورع از همه بودند و در نسب از همه بالاتر و در حسب افضل و در نزد خدا محترمتر بودند و علومشان به سبب وراثت و لدنی بودن، به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم متصل بود.
دلیل دیگر این حمل، حدیث ثقلین و احادیث دیگری است که به طور وافر در این کتاب (ینابیع المودّه) و در کتاب های دیگر نقل شده است... به عقیده نویسنده، تردیدی نیست که منظور رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از همه این احادیث، دوازده امام، یعنی: علی و اولاد او علیهم السّلام بوده است.{14}
********
[1] مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 92.
[2] نگارنده این مطلب را اوّل بار در کتاب منتخب الاثر، ص 12 دیدم، آنگاه به مسنداحمد مراجعه کرده ومحلهایش را شمردم، مطابق نقل منتخب الاثر، 34 طریق بود.
[3] ینابیع الموده، باب 77، ص 445.
[4] صحیح بخاری، ج 9، قبل از باب اخراج الخصوم، ص 101.
[5] صحیح ترمذی، ج 4، کتاب الفتن، باب ما جاء فی الخلفاء، ص 501.
[6] صحیح مسلم، ج 2، کتاب الاماره، باب اوّل، ص 121 و 122.
[7] سنن ابوداوود، ج 2، کتاب المهدی، ص 421.
[8] مستدرک حاکم، ج 3، کتاب معرفة الصحابه (ذکر جابر بن سمره) ص 617.
[9] کنزالعمّال، حاشیه، مسند احمد، ج 5، ص 312.
[10] سیوطی، تاریخ الخلفاء، فصل مدت خلافت در اسلام، ص 10.
[11] ابن حجر، صواعق محرقه، فصل ثالث از باب اوّل، ص 18.
[12] ینابیع المودّه، باب 77، ص 446.
[13] سوره انعام، آیه 90.
{14}اتفاق در مهدی موعود -سید علی اکبر قرشی اسلامی