نامى از سوى خدا
آورده اند که روزى رسول صلى الله علیه و آله و سلم و جبرئیل با یکدیگر در حدیث بودند که امیر المومنین بگذشت و سلام نکرد، جبرئیل گفت : یا رسول الله ! چیست حال امیر المومنین که بر ما بگذشت و سلام نکرد؟ رسول گفت : اى جبرئیل ! چون است که وى را امیر المومنین خواندى ؟ گفت : حق تعالى وى را بدین نام خوانده است در فلان غزا(1) و مرا گفت که به نزدیک رسول من برو و بگو تا امیر المومنین را فرماید تا در میان دو صف جولان کند که فرشتگان مى خواهند جولان او را ببینند.
پس دگر روز رسول گفت : یا امیر المومنین ! چگونه بود که دیروز بر من و جبرئیل بگذشتى و سلام نکردى ؟
گفت : یا رسول الله ! دحیة الکلبى (2) را دیدم که با یکدیگر در حدیث بودید، نخواستم که حدیث شما بر شما بریده شود. یا رسول الله ! چگونه است که مرا امیر المومنین خواندى ؟ - و پیش از آن رسول وى را امیر المومنین نخوانده بود - گفت : جبرئیل مرا خبر داد که پادشاه عالم تو را امیر المومنین نام نهاده است .
گفت : یا رسول الله ! در حال حیات تو من امیر المومنین باشم ؟ گفت : آرى ، انت امیر من فى السماء و امیر من فى الارض و امیر من مضى و امیر من بقى الى یوم القیامة .(3) تو امیر اهل آسمانى و امیر اهل زمینى و امیر کسانى که بگذشته اند و امیر آنان که باقى اند تا روز قیامت .
*******
پاورقی:1- جنگ .
2- نام یکى از صحابه است که جبرئیل به شکل او در آمده بود.
3- اثبات الهداة ،2/238.
داستان عارفان: کاظم مقدم