بانگ رحیل
ریاضت و معرفت
خداوند سبحان به انسان مى فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
1. تَوَرَّعْ; تَعْرِفْنی.
2. وَ تَجَوَّعْ; تَرَنی.
3. وَاعْبُدْنی; تَجِدْنی.
4. وَتَفَرَّدْ; تَصِلْنی.
اى فرزندآدم!
1. پارساباش و از حرامها دورى گزین، تامرا بشناسى و به من معرفت یابى.
2. و گرسنگى بکش [و از پرخورى بپرهیز] تا مرا ببینى [و به معرفت شهودى برسى].
3. و مرا عبادت کن، تا مرا بیابى.
4. و تنهایى گزین [و از درآمیختن فراوان با مردمان بپرهیز] تا به من برسى.
پا فرانهادن از مرزهاى ممنوع الهى و آلودن دست و دل و اندام به گناهان و آلودگیها، پردهاى ضخیم در برابر بصیرت آدمى مى افکند و غبارى غلیظ در مقابل دیده عقل و قلب او مى پراکند و بینش وى را به انحراف مى کشاند; به گونه اى که حصول معرفت و وصول به سعادت را برایش دوردست و یا دست نایافتنى مى کند.
از «حرامها» که بگذریم، ارتکاب «مکروهها» و نیز افراط در پاره اى از «مباحها» هم ناهمواریهایى در مسیر تکامل انسان پدید مى آورند; پرخورى، پرخوابى، درآمیختن فراوان با مردمان، سخن گفتن فراوان، کم ارج نهادن به عبادت و نیایش و مناجات با خداوند، از این قبیلند.
همچنان که دستیابى به گوهرهاى ارزشمند، بهایى گران مى خواهد، وصول به مقامهاى ارجمند معنوى و انسانى نیز مجاهدتى ستُرگ مى طلبد. «بهشت را به بها دهند، نه به بهانه»!
بى پروایى و بى مبالاتى در حرامها و مکروهها و حتى مباحها و برآوردن خواهشهاى بى حدّ و حصر غرائز لجام گسیخته کجا، و رسیدن به مقامهاى عالى معنوى و تحصیل بصیرت و معرفت کجا؟!
صلاح کار کجا و من خراب کجا؟**ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟!
* * *
پر خور و پر خواب و پر گو و جلیس** این و آن لا جَرَم با جهل و غفلت هست دائم همعنان!
* * *
کاشکى از غیر تو آگه نبودى جان من **خود ندانستى به جز تو جان معنا دان من
هر چه بینم غیر رویت، نور چشمم کم شود**هر کسى را ره مده اى پرده مژگان من!
*****
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى