بانگ رحیل
ثمرات عبادت و آفات غفلت
خداوند به آدمى مى فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
تَفَرَّغْ لِعِبادَتی; لـِ :
1. أَمْلاََ قَلْبَکَ غِنىً،
2. وَ یَدَکَ رِزْقاً،
3. وَ جِسْمَکَ راحَةً.
وَ لا تَغْفُلْ عَنْ ذِکْری; فـَ :
1. أَمْلاََ قَلْبَکَ فَقْراً،
2. وَ بَدَنَکَ تَعَباً،
3. وَ صَدْرَکَ غَمّاً وَ هَمّاً،
4. وَ جِسْمَکَ سُقْماً،
5. وَ دُنْیاکَ عُسْرَةً.
اى فرزندآدم!
خویشتن را براى عبادت من، فارغ البال کن و خالصانه به پرستشم بپرداز تا این که:
1. قلبت را سرشار از بى نیازى کنم.
2. و دستانت را پر از رزق و روزى نمایم.
3. و بدنت را در راحتى و آسایش قرار دهم.
و از یاد من غافل مشو; چرا که اگر از ذکر من غفلت ورزى:
1. قلبت را مملوّ از فقر و نیاز مى کنم.
2. و بدنت را به سختى و خستگى دچار مى سازم.
3. و سینه ات را پر از اندوه و تشویش مى نمایم.
4. و جسمت را بیمار مى گردانم.
5. و دنیا و زندگانى این جهانت را در تنگنا و سختى قرار مى دهم.
اگر آدمى وظیفه مند است که راه تکامل را بپوید و خویشتن را هرچه بیشتر به قله کمال، نزدیک و نزدیکتر کند; ره توشه اصلى این راه، عبادت است و ذکر خداوند. بدون پرستش و نیایش، وصول به هدف اعلاى آفرینش، ممکن نیست.
ساییدن جبین بر خاک عبودیت، در پیشگاه ربّ العالمین و سرودن سرودهاى عاشقانه و نغمه هاى عارفانه و سپردن سر و جان به خداى سبحان، شیوه مستمر سالکان و عارفان است; همانان که هدف آفرینش انسان را دریافته اند و به یقین عقلى و قلبى دانسته اند که غناى نفس و حیات خجسته و آسایش حقیقى در گرو سرسپارى به بارگاه ربوبى خداوند است و بس، و به وضوح پى برده اند که عبودیت خالصانه، سعادت جاودانه دو جهان را ثمر مى دهد.
اوقات خوش آن بود که با «دوست» به سر رفت **باقى همه بى حاصلى و بى خبرى بود!
و از سویى دیگر، غفلت و یا تغافل از یاد پروردگار و دل ندادن به عبادت او، پدیدآورنده هر گونه تباهى است; فقرجان، آشفتگى روان، اندوه جانکاه، تنگى زندگى، حِرمان لذّت اُنس بامحبوب، عدم وصول به منزلت منیع آدمیّت... و سرانجام: محروم ماندن از نعمت معنویت و حیات طیّبه دو جهان.
پناه بر خداى رحمان، از شرّ هواى نفس و شیطان، و حِرمان از سعادت دو جهان!
دامْ سخت است، مگر یار شود لطف خدا**ورنه آدم نبَرد صرفه ز شیطان رجیم
******
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى