بانگ رحیل
فرو افتادن پرده ها!
خداوند به آدمى مى فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
1. اَلْمَوْتُ یَکْشِفُ أَسْرارَکَ.
2. وَالْقیامَةُ تَبْلُو أَخْبارَکَ.
3. وَالْکِتابُ یَهْتِکُ أَسْتارَکَ.
4. فَإِذا أَذْنَبْتَ ذَنْباًصَغیراً فَلا تَنْظُرْ إِلى صِغَرِه وَلـکِنِ انْظُرْ إِلى مَنْ عَصَیْتَهُ!
5. وَإِذا رُزِقْتَ رِزْقاً قَلی فَلا تَنْظُرْ إِلى قِلَّتِه وَلـکِنِ انْظُرْ إِلى مَنْ رَزَقَکَ!.
اى فرزندآدم!
1. مرگ، اسرارت را آشکار مى کند.
2. و قیامت، خبرهاى پنهانى ات را فاش مى سازد.
3. و نامه اعمال و پرونده کردار، پرده هایت را مى دَرَد.
4. پس، اگر گناه کوچکى کردى; به کوچکى گناهت منگر، بلکه به [بزرگى] کسى بنگر که عصیانش کرده اى!
5. و هنگامى که رزق و روزى اندکى به تو داده شد، به کمى و اندکى آن منگر; بلکه به [عظمت] کسى بنگر که روزى ات داده است!
گناه، شوم است و چونان سمّى مهلک در شریان حیات بدْفرجام معصیت کاران، جریان مى یابد و بناى سستْ بنیان زندگى آنان را ویران مى سازد; اما قبیحترین و دهشتناکترین چهره گناه، در «جرأت و جسارت آدمى در برابر خداوند» نمایان مى شود! انسان عاصى، گویا به خداوند اعلان جنگ مى دهد و بى باکى خویش را از قهر و کیفر وى و بى شرمى خود را از خدا ابراز مى دارد و یا گویى خداوند را نابینا و یا ناتوان مى انگارد! وگر نه، چگونه است که اگر بندهاى از آفریدگان خدا و حتّى کودکى صاحب تشخیص [ممیّز] ما را بنگرد، از انجام کارهاى زشت، خوددارى مى کنیم و حیاى از او مانعمان مى شود؟!
آن زمانى که کنى قصد گناه **گر کند کودکى از دور نگاه
شرم دارى; ز گنه درگذرى **پرده عفّت خود را ندرى
شرم بادت ز خداوند جهان **که بُوَد شاهد اسرار نهان!
نقل شده است که: به امامى از امامان معصوم ـ درود خداوند بر آنان باد ـ گفته شد: شخصى به گناهى [از انحرافات جنسى ]مبتلا شده و چنان معتاد گردیده که توان ترک آن را ندارد. حال که بى اختیار و از سر اضطرار، این عمل حرام را انجام مى دهد، آیا بر او گناهى هست؟ امام(علیه السلام)پرسید: آیا در انظار مردم، و جایى که کسى او را مى بیند، نیز آن عمل حرام را مى کند؟ پاسخ دادند: نه! فقط در خلوت چنین مى کند. امام(علیه السلام)فرمود: پس مى تواند نکند! آرى، او گناهکار است و سزاوار کیفر... .
واى اگر پرده ز اسرار بیفتد روزى **فاش گردد که چه در خرقه این مهجور است
چه کنم تا به سر کوى تواَم راه دهند؟**کاین سفر، توشه همى خواهد و این ره دور است
******
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى