&دوستی )مبحث اول) &
?نقش معاشران درروایات اسلامی
در زمینه دوستی بادیگران احادیث بسیار گویایى از پیغمبراکرم(صلى الله علیه وآله)و ائمه معصومین(علیهم السلام) به ما رسیده است.
1-پیامبراکرم(ص) مى فرماید: «اَلْمَرءُ عَلى دینِ خَلیلِهِ وَقَرینِهِ»«انسان بر همان دینى است که دوست و رفیقش از آن پیروى مى کند.» (1)
2-همین معنى را امام صادق(علیه السلام) با استفاده از کلام پیامبر به گونه دیگرى بیان کرده است; مى فرماید:«لاتَصْحَبُوا اَهْلَ الْبِدَعِ وَلاتُجالِسُوهُمْ فَتَصِیرُوْا عِنْدَ النّاسِ کَواحِد مِنْهُمْ قالَ رَسُولُ اللّهِ(ص): اَلْمَرْءُ عَلى دینِ خَلیلِهِ وَقَرینِهِ» با بدعتگذاران رفاقت نکنید و با آنها همنشین نشوید که نزد مردم همچون یکى از آنها خواهید بود! رسول خدا فرمود: انسان پیرو دین دوست و رفیقش مى باشد!»(2)
همین معنى در حدیث دیگرى از امام علىّ بن ابى طالب(علیه السلام) به صورت تأثیر متقابل بیان شده است; مى فرماید:«مُجالَسَةُ الاَْخْیارِ تَلْحَقُ الاَْشْرارَ بِالاَْخْیارِ وَمُجالَسَةُ الاَْبْرارِ لِلْفُجّارِ تَلْحَقُ الاَْبْرارَ بِالْفُجّارِ; همنشینى با خوبان، بدان را به خوبان ملحق مى کند; و همنشینى نیکان با بدان، نیکان را به بدان ملحق مى سازد!»
و در ذیل این حدیث جمله پرمعنى دیگرى آمده، مى فرماید: «فَمَنْ اِشْتَبَهَ عَلَیْکُمْ اَمْرُهُ وَلَمْ تَعْرِفُوْا دینَهُ فَانْظُرُوا اِلى خُلَطائِهِ» کسى که وضع او بر شما مبهم باشد، و از دین او آگاه نباشید، نگاه به دوستان و همنشینانش کنید (اگر همنشین با دوستان خداست او را از مؤمنان بدانید، و اگر با دشمنان حق است، او را از بدان بدانید!) (3)
در بعضى از روایات این معنى با تشبیه روشنى بیان شده مى فرماید: «صُحْبَـةَ الاَْشَـرارِ تَکْسِبُ الشَّرَّ کَالرِّیْحِ اِذا مَرَتْ بِالنَّتِنِ حَمَلَتْ نَتِناً»همنشینى با بدان موجب بدى مى گردد؛ همچون بادى که از جایگاه متعفّن و آلوده مى گذرد؛ بوى بد را با خود مى برد.(4)»
از تعبیرات بالابخوبى استفاده مى شود همان گونه که معاشرت با بدان زمینه هاى بدى را فراهم مى سازد،معاشرت با نیکان نور هدایت و فضائل اخلاقى را در دل انسان مى افروزد.
در حدیثى از امیرمؤمنان مى خوانیم: «عَمارَةُ الْقُـلُوبِ فى مُعاشَرَةِ ذَوِى الْعُقُولِ» آبادى دلها در معاشرت با صاحبان عقل و خرد است!»(5)
(ادامه دارد)
پاورقی:1. اصول کافى، جلد 2، ص 375 «باب مجالسة اهل المعاصى، حدیث 3».
2. همان مدرک
3. کتاب صفات الشّیعه صدوق (طبق نقل بحار، ج 71، ص 197).
4 و 5 غررالحکم
منبع:کتاب اخلاق درقرآن