بانگ رحیل
عاقبت اندیشى
خداى سبحان به آدمیان مى فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
1. لَمّا رَزَقْتُکُمُ اللِّسانَ وَ أَطْلَقْتُ لَکُمُ الأَوْصالَ وَ رَزَقْتُکُمُ الاَْ مْوالَ، جَعَلْتُمُ الاَْوْصالَ کُلَّها عَوْناً عَلَى الْمَعاصی; کَأَنَّکُمْ بی تَغْتَرُّونَ وَ بِعُقُوبَتی تَتَلا عَبُونَ!
2. وَ مَنْ أَجْرَمَ الذُّنُوبَ وَ أَعْجَبَتْهُ حُسْنُهُ فَلْیَنْظُرِ الاَْرْضَ کَیْفَ لَعِبَتْ بِالْوُجُوهِ فِی الْقُبُورِ وَ تَجْعَلُها دَمیماً!
3. إِنَّمَا الْجَمالُ جَمالُ مَنْ عُوفیَ مِنَ النّارِ.
4. وَ إِذا فَرَغْتُمْ مِنَ الْمَعاصی، رَجَعْتُمْ إِلَىَّ.
5. أَحَسِبْتُمْ أَنّی خَلَقْتُکُمْ عَبَثاً؟!
6. إِنّی إِنَّما جَعَلْتُ الدُّنْیا رَدیفَ الآخِرَةِ.
7. فَسَدِّدُوا وَ قارِبُوا!
8. وَ اذْکُرُوا رِحْلَةَ الدُّنْیا وَ ارْجُوا ثَوابی وَ خافُوا عِقابی!
9. وَاذْکُرُوا صَوْلَةَ الزَّبانیَةِ وَ ضیقَ الْمَسْلَکِ فِی النّارِ وَ غَمَّ اَبْوابِ جَهَنَّمَ وَ بَرْدَ الزَّمْهَریرِ!
10. أُزْجُرُوا أَنْفُسَکُمْ حَتى تَنْزَجِرَ وَ أَرْضُوها بِالْیَسیرِ مِنَ الْعَمَلِ.
سُبْحانَ خالِقِ النُّورِ.
اى فرزندان آدم!
1. آن هنگام که زبانتان دادم و اعضاى بدن در اختیارتان نهادم و اموال و ثروت عطایتان کردم، همه اندام و اعضاى خویش را در مسیر گناهان به کار گرفتید! گویا با من نیرنگ مى بازید [و تکبّر و غرور مى ورزید] و کیفرم را به بازى مى گیرید!
2. و آن که خویشتن را به گناهان مى آلاید و زیبایى چهرهاش وى را به خودپسندى و غرور وامى دارد، باید [اندیش ناکانه] به زمین بنگرد که چگونه با چهره ها در قبرها بازى مى کند و آنها را چه سان زشت و بدمنظر مى نماید!
3. همانا زیبایى از آنِ کسى است و کسى زیباست که از آتش دوزخ بِرَهَد و معاف گردد.
4. و آن هنگام که از گناهان فارغ گشتید، به سوى من بازخواهید گشت!
5. آیا پنداشتید که بیهوده تان آفریده ام؟!
6. من این جهان را تابع [و ذخیره گاه] جهان آخرت قرار دادم.
7. پس، استقامت ورزید و به اصلاح و صلاح بپردازید وتوشه برگیرید.
8. و کوچیدن و رحلت از دنیا را به یاد آرید و به ثواب و پاداش من امید بندید و آن را بجویید و بطلبید و از کیفرم بهراسید!
9. و صَولت و هیبت شعله هاى آتش و تنگى راه جهنم و سوزندگى و هولناکى دوزخ و سرماى زمهریر را به یاد آورید!
10. نَفْس هاتان را [مهار زنید و از سرکشى و طغیان] بازدارید تا باز ایستند و آنها را به ارتکاب کارها [و خواهش هاى] اندک، راضى کنید.
ستایش و تسبیح بر آفریدگار نور [و هدایت] باد!
دورنگرى و نیز سنجش موشکافانه پدیده ها و حوادث جهان، شرط خردمندى است. نگرشى ژرف در سرنوشت و مسیر حیات انسان، آدمى را به اندیش ناکى و عاقبت اندیشى همه جانبه فرامى خواند. نعمتهاى این جهان و ابزارهایى که خداوند در زندگانى گذراى دنیا در اختیار مردمان نهاده است، همگى وسیله امتحانند و توشه راه براى به سلامت گذشتن از این جهان و رساندن خویشتن به منزلت تقدیر شده براى آدمیان. «حسن استفاده» و بهره بردن نیکو از این رهتوشه ها، «حُسن عاقبت» به ارمغان مى آورد، و«سوء استفاده» از آنها، فرو افتادن در بیراهه و «سوءعاقبت» را در پى دارد.
هر که اوّل بین بُوَد، اَعمى بُوَد**هر که آخربین، چه با معنا بُوَد!
هر که اوّل بنگرد پایان کار**اندر آخر، او نگردد شرمسار
حکم چون بر«عاقبت اندیشى»است **پادشاهى بنده درویشى است
«عاقبت بینان» بُوَند اهل رشاد**درنگر، واللّه أَعلم بالسَّداد
شیوه هاى صحیح بهره ورى از نعمتها و امانتهاى الهى، در ادیان آسمانى تبیین شده است و عقل و فطرت آدمى نیز ـ که همسو با ادیانند ـ راهنما و نورافشان مسیر سعادتند. البته رهزنان، پیوسته در کمینند تا رهپویان راه نجات را به بیراهه هاى هلاک بکشانند; امّا توان ستیز با آنان به خردمندان عطا شده است و راهبران طریق صلاح و فلاح، توانمندتر از راهزنان بیراهه هاى هلاکند و اگر پیروى شوند، پیروان خویش را به سلامت به منزلگاه سعادت مى رسانند.
******
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى