کرامات الرضویه (ع )-16
خرجى راه
سید جلیل آقاى حاج میرزاطاهر بن على نقى حسینى دام عزه که از اهل منبر ارض اقدس و از خدام کشیک چهارم آستان قدس است و بسیارى از مردم شهر مشهد بوى ارادت دارند نقل فرمود:
شبى از شبهائى که نوبت خدمت من بود هنگام بستن درب حرم مطهر چون زائرین بیرون رفتند و حرم خلوت شد من با سایر خدام حرم مطهر را جاروب نمودیم .
آنگاه ملتفت شدیم که یک نفر زائر عرب از حرم بیرون نرفته و پشت سر مبارک نشسته و ضریح را گرفته و با امام (ع ) مشغول سخن گفتن است . لکن چون بزبان او آشنا نبودیم نفهمیدیم چه عرض مى کند.
ناگهان شنیدم صداى پول آمد مثل اینکه یک مشت دو قرانى نقره میان دستش ریخته شد این بود نزدیک رفتیم و گفتیم چه خبر است و این پول از کجاست بزبان خودش گفت که حضرت رضا (ع ) به من مرحمت فرمود:
پس او را آوردیم در محل خدام که آنجا را کشیک خانه مى گویند و به یک نفر که زبان عربى مى دانست گفتیم تا کیفیت را پرسید.
او گفت : من اهل بحرینم و پولم تمام شده بود. عرض کردم اى آقاى من مى خواهم بروم و از خدمتت مرخص شوم و خرجى راه ندارم حال باید خرجى راه مرا بدهى تا بروم .
ناگهان دیدم این پولها میان دستم ریخته شد (سید ناقل گوید) چون آن پولها را شمردیم ده تومان و چهار قران دو قرانى چرخى رائج آن زمان بود.(1)
شاد شو اى دل که رضا یار ماست
در دو جهان سید و سالار ماست
ما همه پروانه ولى آن جناب
شمع فروزان شب تار ماست
غم ننماید بدل ما مکان
چون که رضا مونس و غمخوار ماست
دائره شکل ار بشود قلب ما
مهر رضا نقطه پرگار ماست
ما بجوارش چو پناهنده ایم
از همه آفات نگه دار ماست
روز قیامت نکنیم اضطراب
زانکه رضا یار و مددکار ماست
*******
پاورقی:1- تتمیم امل الا مل عالم جلیل شیخ عبدانبى قزوینى
کرامات الرضویه (ع ) - على میرخلف زاده