نشان!
بعد از پدر، به فاطمه دشمن امان نداد
و ز مهر، کس تسلی آن خسته جان نداد!
زهرا ندید محسن و، گلچین روزگار
گل چید و فیض دیدن بر باغبان داد!
میخواست با پسر بدهد جان به پشت در
اما چو بیکسی علی دید، جان نداد!
در کوچه خواست تا که شود حامی علی
دردا که تازیانهی دشمن امان نداد!
هر قهرمان کند به نشان خود افتخار
زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد!
*********
قاسم ملکی (ملکی)