ره توشه
به مناسبت ماه مبارک رمضان(مبحث دوم)
((اى کم خرد بى ادب و دیوانه اى که امروز و فردا مى کنى ! اى کسى که کارهاى زشت تو باعث بدبختیت مى شود! چه زمانى این کارها پایان مى یابد و چگونه ! چرا این همه سستى و کسالت و کارها را به آینده واگذار نمودن و امروز و فردا کردن ! این سرپیچى و شورش و انکار و کفران نعمت چرا! چرا به ضعیفى بدن ، نازکى پوست و باریکى استخوانت رحم نمى کنى ! چگونه مى توانى با این ترسهاى بزرگ روبرو شده و فشارهاى زیاد تحمل نمایى ! بدنى که همیشه بهترین لباسها را مى پوشید، وقتى که ((قطران )) و لباسهاى آتشین پوشیده و با شیاطین در کند و زنجیر شود و در چاه آتش خیلى عمیقى که زیورآلات آن آهن است انداخته شود، چه حالى خواهد داشت ! چاهى که نوشابه آن آب بسیار گرم و چرک آلوده به خون است . ((آب بسیار گرمى روى سر آنها ریخته مى شود که امعا و احشا و پوست آنها را مى گدازد. و گرزهاى آهنین براى آنها مهیاست .)) چه سختى و گرفتارى بد و چه عذاب دردناک و چه مجازات سخت و رسواکننده اى .
آیا تو نبودى که در دنیا با امثال خودت مسابقه مى گذاشتى ؛ به اعیان و اشراف حسد ورزیده و با ثروتمندان و عزیزان چشم هم چشمى کرده و فخر مى فروختى و از ندارى و ذلت پیوسته غصه مى خوردى .
هنگامى که تو را در زنجیر و دستبند به دست با چهره سیاه و چشم کبود به صف محشر بیاورند و ببینى دیگران چنین نیستند چه حالى خواهى داشت . به چپ و راست خود مى نگرى و مى بینى
((در آن روز بعضى از چهره ها شاداب بوده و به پروردگارشان مى نگرند. در آن روز بعضى از چهره ها تابان ، خندان و خوشحال است .))
آنان لباس امان از عذاب پوشیده و تاج عظمت و پادشاهى بر سر گذاشته اند. فرشتگان رحمت گرداگرد آنان را فرا گرفته و در شادى و ناز و نعمت بسر مى برند. و زنان سیاه چشم و جوانان زیباى بهشتى آنان را احاطه مى کنند. آیا نمى گوئى :
((اى پروردگار و آقا و مولاى من ! فرض کن بر حرارت آتشت صبر کردم ولى چگونه مى توانم کرامت تو را ببینم و باز هم صبر کنم و در حالى که به بخشیدن تو امیدوارم چگونه مى توانم در آتش بمانم .))
اگر به خدا، رسول او و کتابى که بر رسول خود نازل کرده است ایمان دارى باید به دستورات الهى عمل کرده و با تمام توان جهت رفع مصیبتهاى بزرگى که بر خود وارد کرده اى تلاش کنى . مبادا شیطان تو را با کرم خداوند فریب داده و یا فریب حلم و بردبارى خدا را بخورى .
زیرا حلم او گرچه زیاد است ولى مجازات او نیز شدید است .
آیا عاقبت کسانى را که فریب حلم خدا را خوردند نشنیده اى !
((آیا ندیده اى که خداوند با قوم عاد چه کرد! و نیز ارمیها را که داراى قدرت و عظمت بودند (چگونه کیفر داد) (شهر ارم ) که هیچ کجا شهرى به زیبایى و استحکام و بزرگى و تنعم آن نبود. و نیز به قوم که سنگ را شکافته و کاخهاى سنگى براى خود مى ساختند (چه کیفر سختى داد)! و نیز فرعون صاحب قدرت و سپاه فراوان (را چگونه در دریا غرق کرد) کسانى که در زمین ظلم و طغیان کردند!))
آیا بیاد نمى آورى که خداوند با شنبه ایها چه کرد، هنگام خواب انسان بودند ولى صبح خود را میمون و خوک یافتند یا آنان که شب در سلامتى کامل بودند ولى صبح از جهنم سر درآوردند! آیا نمى ترسى که تو نیز مانند آنان باشى .
*********
ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی