مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث ششم)
موانع فهم قرآن
بهر صورت لازم است کسى که مى خواهد قرآن را بفهمد موانع فهم را از بین ببرد و الا آنگونه که باید، نمى تواند از قرآن استفاده کند و حتى گاهى بعوض سود، زیان مى بیند. موانعى از قبیل :
(1)تقید به اداى دقیق حروف از مخارج آن و رعایت دقیق قواعد تجوید. این مطلب از تدبر در آیه جلوگیرى کرده و مانع فهمیدن قرآن مى شود.
(2)یکى از صفات و اخلاق رذیله سبب مى شود که قلب نتواند معانى قران را بفهمد چنانچه مفاد بعضى از آیات نیز همین است مانند:
((و خدا اینچنین بر دل هر منکر ستمکارى مهر بدبختى مى زند.)) و ((بجز کسانى که دائم رو به درگاه خدا دارند، کسى آن را نمى فهمد.))
این صفات باعث کدورت قلب شده و مانع فهمیدن حقیقت اشیاء مى شود؛ مانند آینه اى که زنگار گرفته و شکلها را بخوبى منعکس نمى کند.
(3)اعتقاد به مطلبى باطل و درست پنداشتن آن و اعتقاد به این که خلاف آن کفر یا گمراهى مى باشد، نیز از موانع فهم است . زیرا قبل از این که قلب بتواند حق را ببیند و با آن روشن بشود، آن را کفر پنداشته و آن را توجیه و تاءویل مى کند. و تا زمانى که چنین تعصب باطلى در شخص باشد، هیچگاه توانایى رسیدن به حق را نخواهد داشت .
(4)هنگام تفسیر آیه تفسیر ظاهر و آشکارى را ببیند و خیال کند تمامى مراد آیه همین است و برداشتى غیر از این ، تفسیر براءى و حرام مى باشد.
زمانى که خواننده قران حقیقت و بزرگى قرآن را دریافت ، باید در آیات او تدبر کند و وقتى تدبر کرده و موانع فهم را از سر راه برداشته و در صدد فهمیدن آن بر آمد، طبیعتا منظور خدا در کلامش براى او، آشکار مى شود. - البته بمقدار ایمان خود - و آنگاه که از این آبشخور جامى نوشید، مست مى شود. و زمانى که از جلوه هاى معارف الهى مست شده ، قلب او از آیات مختلف ، که هر کدام اثر مخصوصى دارند، تاءثیر پذیرفته و با هر معنایى حال و سرورى براى او پیدا مى شود. به این دلیل که نگرش او به هر آیه بگونه اى است که گویا خود مخاطب آن آیه بوده ، یا براى او نازل شده و این آیه فقط براى اوست . آنگاه حالت غم یا خوشحالى ، ترس یا امیدوارى ، توکل یا خوشنودى یا یکتا دانستن خدا به او دست داده و سپس بحسب حالى که از تاثیرات قران پیدا کرده ، با پناه بردن و استعمار، اعتراف و توبه ، دعا و شکر، تسبیح و حمد نمودن و با گفتن ((لا اله الا الله )) یا ((الله اکبر)) به آیات جواب مى دهد.
زمانى که ترس او را فرا گیرد، فکر مى کند که از تمام خیرات و سعادتهایى که در آیات ، براى بندگان صالح خدا آمده محروم شده است . و در این حال براى رفع بدبختى خود به پرودگارش پناه مى برد. و هنگامى که امیدوار شد، آرزوى رسیدن به مقامات بالاى کاملین ، عارفین و مقربین را مى نامید و از خدا مى خواهد او را نیز از آنان بگرداند. و هنگامى که این تاثرات براى او کامل شد، با برکات وحى و عطایاى خداوند، یقینا ترقى کرده تا جایى که گویا خدا را مى بیند که با او سخن گفته و او را مخاطب قرار داده است و گویا با دل مى بیند که خداوند با الطافش به او خطاب و با نعمت بخشیدن و نیکى کردن با او مناجات مى کند، و در این صورت حال تعظیم ، گوش فرا دادن ، فهمیدن و حیا در او پیدا مى شود.
اگر موفق شد شکر این نعمت را آنطور که سزاوار است ، بجا آورد و با این عطیه الهى آنطور که باید، روبرو شد، خداوند مقام بهتر و بالاترى به او عنایت مى فرماید، بگونه اى که گوینده را در سخنش و صفات او را در کلماتش مى بیند؛
چنانچه امام صادق (علیه السلام ) بنابر روایتى در ((توحید صدوق )) مى فرماید: ((خداوند در کلامش براى بندگانش آشکار مى شود، ولى آنها نمى بینند.)) در این حال او فقط متوجه گوینده است و به خود یا قرائتش یا چیزهاى دیگر ابدا توجهى ندارد.
خداوند بحق این مقام ، این مقام را به ما و جمیع مؤ منین عنایت فرماید.
و بحق اولیاى مقرب و دوستان سعادتمندش - که درود خدا بر همه آنان باد - این نعمت و حال را نصیب ما نیز بنماید.
×××××××
ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی