مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث هفتم)
دعا تعریف دعا ((درخواست شخص پست و پایین ، با خضوع و فروتنى ، چیزى را از شخص بلند مرتبه ، دعا مى باشد.)) در ((مصباح الشریعه )) آمده است : دعا یعنى در حالى که اندیشه ات غرق در مشاهده پروردگار بوده و اختیار را از کف داده و تمام امور ظاهرى و باطنى خود را به پروردگار تسلیم و واگذار کرده اى ، با تمام اعضا و جوارح حاجت خود را از خداوند بخواهى . بنابراین لازم است دعا کننده توجه کند، که دعاى او خیر باشد و از خدا چیزى نخواهد که شر بوده و به ضررش باشد. و هنگامى که آثار اجابت را ندید از اجابت مایوس نشود. چون ممکن است چیزى را که در دعایش خواسته به زیان او بوده و خداوند با عدم اجابت دعاى او خیر او را برایش پیش آورد. و نباید به خدایى که صادقانه وعده اجابت داده بدگمان شود. از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است : ((خداوند دعاى کسى را که بدون حضور قلب دعا مى کند، مستجاب نمى کند، بنابراین هنگام دعا دلت را متوجه کن ، آنگاه یقین به اجابت داشته باش .))
بعضى از شرایط دعا بحکم عقل ، بعضى بحکم شرع و بعضى بحکم هر دو مى باشد. قبل از هر چیز دعا را در اصطلاح خود، تعریف مى کنیم :
شرایط دعا
چند شرط از شرایط دعا از این تعریف بر مى آید که ابتدا آنها را برشمرده و سپس سایر شرایط را که در روایات آمده است بدنبال آنها ذکر مى کنیم :
(1)حضور قلب . با توجه به این که دعا عبارت است از خواستن و خواستن امرى باطنى است ، نتیجه مى گیریم که دعاى بدون حضور قلب ، دعا نیست .
(2)خضوع و فروتنى .
(3)امیدوارى . چون خواستن بدون امیدوارى تحقق نمى یابد، امیدوارى نیز از شرایط دعاست .
(4)شناخت خدا و اعتقاد به قدرت او و علم او به نیاز. زیرا امیدوارى که یکى از شرایط دعا مى باشد در صورتى تحقق مى یابد که دعا کننده خداوند را شناخته و علم و قدرت او را نسبت به خواسته خود باور داشته باشد.
لازم به ذکر است درجه اى از خضوع در مقابل بعضى از بزرگان خضوع محسوب مى شود در حالى که همین درجه از خضوع در مقابل کسى که بزرگى بیشترى داشته باشد خضوع نیست . و خداوند متعال بزرگتر از هر بزرگى است و حتى دعاى بدرگاه او بدون اجازه او مخالف خضوع در مقابل اوست . و خداوند نه تنها اجازه داده بلکه با این آیه از ما خواسته است : ((و هنگامى که بندگانم از تو درباره من سوال کنند، (بگو) من نزدیک بوده و دعاى دعاکنندگانى که مرا بخوانند، اجابت مى کنم . پس به من روى آورده و به من اعتماد نمایند.))
مطلب دیگر این که خواستن حقیقى که در تعریف دعا آمده بود بوجود نمى آید مگر هنگام درخواست خیر واقعى ؛ و بنده خیر و شر خود را تشخیص نمى دهد چنانچه خداى متعال مى فرماید: ((و انسان با دعاى خیرش ، شر را مى خواهد.)) گرچه خیر واقعى که هیچگونه شرى در آن نباشد منحصر در نزدیکى و رضایت اوست .
راز عدم اجابت دعاى خوبان
عدم استجابت دعاى خوبان باین جهت است که خداوند نسبت به بندگان صالحش عنایت کامل دارد. و این عنایت باعث مى شود که او را از چیزهایى که باعث ضرر اوست حفظ کند؛ گرچه بخیال خود سعادتش در آن است ؛ مانند قصه حضرت خضر (علیه السلام ) که آن بچه را کشت ؛ اگر فرض کنیم پدر و مادرش از روى نادانى فکر مى کردند خیر آنها در زندگى و بقاى فرزندشان مى باشد و از خدا همین را مى خواستند، ولى خداوند مى دانست که در صورت زنده ماندن فرزند، پدر و مادر، کافر و هلاک مى شوند؛ در این صورت اجابت دعاى آنان فقط در کشتن فرزندشان بود. دعا کننده ، دعا مى کند و مقصود خود را دوست دارد، بخاطر این که فکر مى کند سعادت او در همان چیزى است که مى خواهد و وقتى خداى متعال مى بیند که او اشتباه مى کند و خیر او در خلاف آن است ، در اینجا اجابت واقعى این است که چیزى به او بدهد که خیر واقعى اوست ، نه چیزى که او آن را خیر مى داند ولى باعث هلاکت اوست . و مردم نیز با یکدیگر همینطور رفتار مى کنند: مثلا اگر کسى خیال کند در ظرفى که زهر است ، پادزهر مى باشد و در ظرفى که پادزهر است ، زهر مى باشد و از پدرش بخواهد مایع درون ظرف را به او داده تا بنوشد و شفا پیدا کند ولى پدرش بداند، آنچه را مى خواهد سم است ، اجابت او این است که از دادن آن به او خوددارى کرده و به او پادزهر بدهد و اگر بداند مایع درون ظرف سم و باعث نابودى اوست و آن را به او بدهد، خواهد گفت : من از پدرم پادزهر خواستم ولى به من زهر داد.
خداوند نیز که از تمام جزئیات و خصوصیات بندگانش مطلع است ، مى داند فلان بنده طورى است که اگر مثلا مالى را که مى خواهد، به او عنایت کند، از رضایت و قرب پروردگار دور مى شود؛ گر چه او نداند و آن را از خدا بخواهد. عنایت کامل خدا در اینجا، این است که او را از آن مال محروم کند و آن مال را به فقرى تبدیل کند که از او فرار مى کرد. زیرا فقیر تنها به این جهت مال را مى خواست که خیال مى کرد سعادت او در آن است ؛ مانند کسى که خیال مى کرد محتویات ظرف پادزهر است . خداوند متعال نیز که مى داند بزرگترین سعادت براى او فقر است و بى نیازى باعث بدبختى اوست و او بخاطر نادانى خود آن را مى خواهد، اگر مال را به او عنایت نماید، دعاى او را اجابت ننموده و اجابت حقیقى فقیر نمودن اوست . زیرا اعطاى مال شکل اجابت داشته ، ولى خالى از روح اجابت است ولى عدم اعطاى مال بر عکس است . آنچه گفتیم بر گرفته از روایات بود؛ حتى در بعضى از روایات داریم : ((خداوند بخاطر عنایتى که به بندگان مؤ منش دارد، اى بسا آنان را به گناهان کوچک مبتلا مى کند تا به عجبى که بدتر از گناه و مایه نابودى اوست ، گرفتار نشود.))
بهر صورت خداوند در رابطه با مؤ منین جز خیر انجام نمى دهد گرچه اعمال او با توجه به ویژگیها و حالات فردى و با توجه به حکمت الهى ، متفاوت باشد. و هر خیرى که مخالف با حکمت و عدل خدا نبوده و با ویژگیهاى مؤ من سازگار باشد، خداوند متعال با عنایت خود آن را به مؤ من عطا مى فرماید گرچه مؤ من آن را نخواسته باشد.
پرسش و پاسخ
در اینجا این سؤ ال پیش مى آید که اگر عطایاى خداوند اینگونه است ، پس دعا چه فایده اى دارد؟ و معناى اجابت چیست ؟ باید گفت : فایده دعا اصلاح حکم و حکمت الهى است . زیرا گاهى حالات و اعمال بنده بگونه اى است که حکمت الهى اقتضا مى کند او را از خیر خاص محروم نماید، ولى وقتى دعا با آن اعمال و حالات همراه شود، حکمت الهى اقتضا مى کند او را از آن خیر محروم ننماید. از طرف دیگر، دعا فواید زیاد دیگرى غیر از اجابت دارد.
(5)امیدوارى به خدا و قطع امید از دیگران . خداوند مى فرماید: ((و با امید و آرزو و ترس او را بخوانید.)) و در ((کافى )) و سایر کتابهاى معتبر نیز امام صادق (علیه السلام ) و او از پدرانش (علیهم السلام ) و آنها از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده اند که خداوند متعال به یکى از پیامبرانش وحى کرد:
((قسم به عزت و جلال و مجد و ارتفاع من بر عرشم ، بلاشک امید هر کسى را که به غیر من امیدوار شود حتما قطع مى کنم ؛ و بدون تردید و حتما لباس خوارى در میان مردم به او مى پوشانم ؛ و یقینا و بطور قطع او را از قرب خود کنار مى زنم ؛ و بى تردید و بلاشک او را از پیوستن به خودم دور مى کنم . در حالى که سختیها در دست من است امید او در سختیها به دیگران و به دیگران امیدوار است و درِ دیگران را مى کوبد در حالى که کلید درها در دست من بوده و درها هم بسته است ، و درب من براى کسى که مرا بخواند باز است . کیست که در حوادث ناگوار به من امید بسته و من امید او را براى بر طرف شدن ناگواریش قطع کرده باشم ! کیست که براى کار مورد علاقه اش به من امیدوار شده و من امید او را از خود قطع نموده باشم ! تمام آرزوهاى بندگان نزد من محفوظ است . ولى آنها به حفظ من راضى نشدند، آسمانهاى خود را پر از کسانى نمودم که از تسبیح من خسته نمى شوند و به آنان دستور دادم درها را بین من و بندگانم نبندید ولى بندگانم به سخن من اعتماد نکردند.
آیا نمى داند اگر حادثه اى از حوادث ناگوار من به او برسد کسى جز من نمى تواند آن را بر طرف کند! آیا من که قبل از در خواست عطا مى کنم ، فکر مى کند اگر از من درخواست شود خواسته او را نمى دهم ! آیا من بخیلم که بنده ام مرا بخیل مى داند! آیا جود و کرم ، مال من نیست ! آیا عفو و رحمت بدست من نیست ! آیا محل آرزوها نیستم ! چه کسى غیر من آرزوها را قطع مى کند! آیا امیدواران نمى ترسند که به غیر من امیدوار مى شوند!
اگر اهل آسمانها و زمینهایم همگى آرزو کنند و به هر کدام از آنان باندازه تمام آنچه همگى آرزو کرده اند، بدهم به اندازه جز ذره اى از داراییم کم نمى شود. و چگونه مالى که من سرپرست اویم کم مى شود!
چه بیچاره اند کسانى که از رحمتم مایوس هستند، چه بدبختند کسانى که از دستوراتم سرپیچى کرده و من را در نظر ندارند.)).
و در حدیث قدسى آمده است : ((من نزد گمان بنده مؤ منم هستم . پس نباید جز خیر به من گمان داشته باشد.))
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: ((در حالى به درگاه خداوند دعا کنید که یقین به اجابت او دارید.))
از امام صادق روایت شده که فرمودند: ((وقتى که دعا کردى ، گمان کن که حاجت تو دم در است .)) و در روایت دیگرى چنین آمده است : ((دلت را متوجه کن و گمان کن حاجت تو دم در است .))
نیز روایت شده است : ((فرعون در حال غرق شدن از موسى کمک خواست ولى او را یارى نکرد، خداوند به موسى وحى کرد علت این که فرعون را یارى نکردى ، این بود که تو او را نیافریده اى و اگر از من یارى مى خواست یاریش مى نمودم )) داستان قارون و سرزنش خداوند، حضرت موسى را، بخاطر یارى نکردن او نیز معروف است .
خوش گمانى به خدا و تفاوت آن با بى مبالاتى در دین
برادرم ! روایات مى گوید: کسى به خدا خوش گمان نبوده ، مگر این که خداوند با همان گمان ، با او رفتار کرده است . ولى خیلى ها فریب خورده و بى مبالاتى در دین را با خوش گمانى به خدا اشتباه گرفته اند. و اگر شیطان براى انسان چنین وانمود کند که گناه او ناشى از خوش گمانى او به خداست باید از او دلیل خواسته و بگوید: اگر واقعا چنین است پس چرا در مورد رزق خود خوش گمان نیستم - رزقى که خداوند آن را تضمین نموده و با سوگند بر آن تاکید کرده است . و اگر به عنایت و لطف و کرم او خوش گمانى ، این صفات ، فقط مربوط به امور اخروى نیست و اگر در امور دنیایت نیز به کرم او معتقد هستى چرا وقتى اسباب رزق را از دست مى دهى مضطرب شده و به کرم او تکیه نمى کنى ؟ و چرا بخاطر حاجتهاى دنیوى این همه غصه خورده و اندوهگین مى شوى ؟ و اگر پدر پولدار و با محبتى که روزى تو را تضمین کرده بود، داشتى ، به سخن او اعتماد و ضمانت او را قبول نمى کردى ؟ آیا عنایت خدا را کمتر از لطف پدرت مى دانى ؟ یا مى ترسى ناتوان باشد! یا احتمال مى دهى از تو دریغ کند! یا باور ندارى که او ارحم الراحمین ، تواناترین قدرتمندان و بخشنده ترین بخشندگان است .
روایت شده است : ((هنگامى که خدا از حساب خلق فارغ شد، مردى باقى مى ماند که گناهان او بیش از کارهاى نیکش مى باشد، فرشتگان او را به طرف آتش مى برند ولى او سرش را بر مى گرداند. خداوند دستور مى دهد که او را برگردانید، آنگاه به او مى گوید: چرا سرت را برگرداندى - در حالى که خداوند خود مى داند.- مى گوید: پروردگارا! چنین گمانى به تو نداشتم ، خداوند متعال مى فرماید: فرشتگانم ! قسم به عزت و جلالم او یک روز هم به من خوش گمان نبوده ولى چون ادعا مى کند خوش گمان بودم ، او را به بهشت ببرید.))
(6)پرهیز از گناه بویژه ستم مالى و آبرویى به مردم . در حدیث قدسى آمده است : ((دعا از تو، اجابت از من ، زیرا دعائى از من پوشیده نمى ماند مگر دعوت حرام لقمه .))
نیز از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است : ((کسى که دوست دارد دعایش مستجاب شود، باید کسب و خوراکش را حلال نماید.))
از جمله نصیحتهایى که خداوند به حضرت عیسى (على نبینا و آله و علیه السلام ) نمود، این بود: ((به ستمگران بنى اسرائیل بگو: در حالى که مال حرام زیر پایتان و بتها در خانه هایتان است به درگاه من دعا نکنید. زیرا سوگند یاد کرده ام که دعاى هر کسى را که مرا بخواند اجابت نمایم . و اجابت اینان تا موقعى که پراکنده گردند جز لعنت چیزى نیست .))
از پیامبر روایت شده است که : ((خداوند به من وحى کرد: برادر منذرین ! برادر رسولان ! قوم خود را بر حذر بدار از این که وارد یکى از خانه هاى من شوند در حالى که مظلمه اى از یکى از بندگان نزد آنان باشد. زیرا تا زمانى که ایستاده و مشغول نماز هستند، آنان را لعنت مى کنم مگر این که مظلمه را رد کنند. که در این صورت گوش آنان هستم که با آن مى شنوند، چشم آنان هستم که با آن مى بینند، و از اولیا و برگزیدگانم خواهند بود و بهمراه پیامبران و راستگویان و شهیدان در بهشت همسایه من مى باشند.))
درباره ردّ دعاى یکى از بنى اسرائیل روایت شده است : ((با زبانى که ناسزا مى گفت و دل ستمکار و ناپاک و نیتى غیر صادقانه دعا مى کرد.))
از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است : ((کسى که بدون عمل دعا مى کند، مانند کسى است که بدون چله کمان ، تیراندازى مى کند.))
و از او (علیه السلام ) روایت شده است : ((خداوند دعایى را که از قلبى سخت برخاسته باشد، اجابت نمى کند.))
و روایت شده است : ((دعاى چهار نفر مستجاب نمى گردد. مردى که در خانه اش بنشیند و بگوید: خدا به من روزى بده ، و مردى که زنش را نفرین کند، و مردى که خداوند مالى به او بدهد ولى آن را از بین ببرد، و مردى که به مرد دیگرى قرض بدهد و شاهد نگیرد، آنگاه او، آن را انکار کند.)) و در بعضى از روایات نفرین بر همسایه و درخواست حرام و قطع رحم نیز به موارد فوق اضافه شده است .
و از امیرالمومنین (علیه السلام ) روایت شده است : ((اى صاحب دعا! چیزى را که غیر ممکن بوده و حلال نیست ، در خواست مکن .))
(7)گریستن . روایت شده است : ((بین بهشت و جهنم ، گردنه اى است که کسى از آن عبور نمى کند، مگر کسانى که از ترس خدا، خیلى گریه کرده باشند.))
از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز روایت شده است که خداوند به من فرمود:((قسم به عزت و جلالم . عبادت کنندگان اصلا ارزش گریه را نزد من نمى دانند من براى آنان قصرى در ((رفیق اعلى )) بنا مى کنم که کسى با آنان در آن شریک نیست .))
نیز روایت شده است : ((روز قیامت ، تمام چشمها گریان است ، مگر چشمى که از ترس خدا گریه کرده باشد. و هر چشمى که از ترس خدا پر اشک شده باشد، خداوند بقیه بدنش را بر آتش حرام مى کند. و اگر این اشک روى صورتش بریزد، هیچگاه به این صورت ندارى و خوارى نمى رسد. هر چیزى پیمانه یا وزنى دارد مگر قطره اشکى . زیرا خداوند با کمى از آن دریایى از آتش را خاموش مى نماید. و اگر بنده اى در میان امتى گریه کند خداوند به این امت بخاطر گریه او رحم مى کند.))
(9)ذکر نامهاى خدا که مناسب دعایش مى باشد، و نیز گفتن نعمت هاى خداوند و شکر آن ، بیان گناهان و آمرزش خواستن براى آنها.
(10)درنگ و عجله نکردن و اصرار و پافشارى در دعا. زیرا که خداوند درخواست کننده لجوج را دوست دارد. و حداقل پافشارى این است که دعاى خود را سه بار تکرار کرده و خواسته خود را سه بار بگوید.
(11)پنهان دعا کردن . زیرا هم فرمان خداوند ((در پنهان دعا کنید)) را اجابت کرده و هم از آفت ریا دور مى ماند. و روایت شده است : ((دعاى پنهانى برابر با هفتاد دعاى آشکار است .))
(12)شریک ساختن دیگران در دعا. چنانچه روایت شده است .
(13)با دیگران دعا کردن . دعا در جمع نیز باعث اجابت است .
بهترین جمعیت براى دعا چهل نفر است و بجاى آن چهار نفر هم مى توانند هر کدام ده بار دعا کنند. و اگر نتواست در جمع دعا کند، خود نیز مى تواند چهل بار دعا کند.
(14)تضرع در دعا بهمراه قلب خاضع و بدن متواضع و چاپلوسى . خداوند به حضرت عیسى (علیه السلام ) وحى نمود: ((عیسى ! مانند غریق غمزده اى که یاورى ندارد، به درگاه من دعا و دلت را برایم خوار کن و در خلوت بسیار بیاد من باش . و بدان من با چاپلوسى کردن تو خوشحال مى شوم . با زنده دلى و نشاط این عمل را انجام بده و صداى غمناک خود را به من برسان .))
و به موسى وحى کرد: ((موسى ! هنگامى که مرا مى خوانى ترسان باش ؛ صورت خود را خاک آلوده کن و با اعضاى مهم بدنت برایم سجده کن . و با ایستادن در مقابل من به اطاعت من مشغول شو. و با ترسى که از قلبى ترسان برخاسته است ، با من مناجات کن ... قلبت را با ترس از من بمیران . زنده دل و کهنه لباس باش . در میان زمینیان ناشناس و در آسمان معروف ، همنشین خانه و چراغ شب باش . مانند صابرین از من اطاعت کن . و از زیادى گناهان فریاد بزن ؛ مانند فریاد کسى که از دشمن فرار مى کند و در این امور از من کمک بخواه که من کمک و یاور خوبى هستم .))
(15)صلوات فرستادن بر محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) و آل او (علیهم السلام ) نیز در اول و آخر دعا باعث اجابت است . محمد بن مسلم از یکى از دو امام (علیهما السلام ) روایت کرده است : ((در ترازوى خدا چیزى سنگین تر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست .))
هشام بن سالم از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده است : ((تا زمانى که صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود، دعا پشت حجاب خواهد ماند.))
نیز از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است : ((کسى که به درگاه خدا حاجتى دارد، باید ابتدا بر محمد و آل محمد صلوات فرستاده ، سپس حاجت خود را بخواهد و دعاى خود را با صلوات بر محمد و آل محمد به پایان برساند، چون خداى متعال کریمتر از این است که ابتدا و انتهاى دعا را پذیرفته و وسط آن را رها کند؛ زیرا چیزى مانع از اجابت صلوات بر محمد و آل محمد نمى شود.))
صلوات بسیار مهم و از ارکان ولایت است . همانگونه که خداوند ایمان کسى را بدون اقرار به آنان و بدون ولایت آنان (صلوات الله علیهم ) قبول نمى کند، دعا و صلوات نیز چنین است .
صلوات نیز مانند سایر اعمال شکل و روحى دارد. روح آن این است که مقام آنان را نزد خدا فهمیده و بفهمیم که آنها وسیله ها و شفیعهایى نزد خدا بوده و خداوند کسى را بدون توسل به آنان نمى پذیرد. و نیز آنان اولى به انسان از خود او مى باشند و پایه این مطلب اندک شناخت واقعى است که باعث عمل به اولویت آنان مى باشد. و آنگاه که این شناخت واقعى تحقق یافت ، و بنده با این شناخت یک بار صلوات فرستاد، رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) ده بار یا بیشتر و بى نهایت بر او صلوات مى فرستد؛ و اگر این صلوات در دعا باشد، دعا مستجاب مى گردد
(16) پاکدلى و روى آوردن با تمام وجود به خداوند. امر دیگرى که باعث اجابت است توجه کردن بنده به مولاى بخشنده ، مهربان و رحیم با قلب ، باطن و روح خود مى باشد. نیز باید دل خود را از غیر خدا بخصوص افکار پستى که باعث نجاست دل و کثیف شدن روح مى باشد - مانند افکار حرام ، مکروه و جایز بخصوص غم و غصه دنیا و ترس از ناگواریها و بدگمانى به خداوند متعال و بى اعتمادى به وعده هاى او - پاک نمود. زیرا این امور باعث هلاکت دل مؤ من و حتى رو گرداندن خداوند متعال از او مى شود- ((این گمانى که به خدا داشتید، شما را هلاک کرد.)) - و از ضعف ایمان سرچشمه گرفته و نوعى بى ادبى به خدا و اطاعت از شیطان مى باشد. ((شیطان با وعده دادن فقر شما را بکارهاى زشت و بخل وا مى دارد.))
(17) دعا قبل از بلا. چنین دعایى خیلى مؤ ثرتر از دعایى است که پس از رسیدن بلا و سختى صورت مى گیرد.
(18) شریک نمودن دیگران در دعا و قبل از خود براى آنان دعا کردن . امر دیگرى که در دعا مؤ ثر است ، این است که دیگران را در دعاى خود شریک نماید. ولى بهتر است قبل از خود براى آنان دعا کند.
×××××××
ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی