شباهت علم اخلاق به علم طب
همچنان که کسی فاقد صفات کمالی است.سعی درتحصیل آن وازاله ضدش براولازم است،همچنین صفات کمالی که از برای آدمی حاصل است،جهددرمحافظت وابقاء آن واجب است،مانندصحت بدن،چون اگرکسی رامرضی باشد سعی دردفع آن وتحصیل صحت باید کند،واگرصحیح وسالم باشد مراعات حفظ صحت رامی بایدنماید.
لذا فن طب دردو قسم است :1- حفظ صحت 2- دفع مرض وبهمین نحومراتب علم اخلاق عبارتست از:1- کسب فضائل 2- دفع رذائل وبه جهت مشابهت علم اخلاق را «طب روحانی» وطب متعارف را«طب جسمانی»نامند.وازاین نظراست که جالینوس طبیب درنامه ای که خدمت حضرت عیسی(ع)فرستاد نوشت که«من طبیب الابدان الی طبیب النفوس» یعنی این نامه ای است ازطبیب بدنهابه سوی طبیب روحها.
وبدان که : لازم است ازبرای طالب پاکی نفس ازاوصاف رذیله ،وآرایش آن به صفات جمیله،اجتناب از چندچیز: اول اجتناب ازمصاحبت بدان واشراروصاحبان اخلاق بد را لازم داند.وبانیکان وصاحبان اوصاف حسنه مجالست نماید، ومعاشرت ایشان رااختیار کند.
دوم آنکه :همیشه مواظب اعمالی باشد که ازآثارصفات حسنه است.
سوم آنکه:پیوسته مراقب احوال ومتوجه اعمال وافعال خود باشد،هرعملی که میخواهد انجام دهد،ابتدادرآن تأمل کند تاخلاف مقتضای حسن خلق ازاوسرنزند.
چهارم آنکه :احتراز کند ازآنچه باعث تحریک قوه شهویه یاغضبیه می شود.وچشم را محافظت نماید ازدیدن آنچه غضب یاشهوت رابه هیجان می آورد. وگوش رانگاه دارد ازشنیدن آنها.
پنجم آنکه :فریب نفس خودرا نخوردواعمال وافعال خودراحمل برصحت نکندودرطلب عیوب خود سعی نماید.
ومن ا ا... التوفیق