تغییردراذان
جمله: حی علی خیر العمل توسط عمر بن الخطاب از اذان و اقامه برداشته شد وگرنه در اصل تشریع، این جمله از طرف خدا نازل گردیده است شیعه و اهل سنت اتفاق دارند که حذف آن از طرف عمر بود و تا زمان او به طور شایع گفته می شد، لذاست که شیعه از اول آن را ترک نکرد، اکنون نیز ترک نکرده است، حتی وقتی که در زمان هادی عباسی، حسین بن علی بن حسن، صاحب فخ، در مدینه خروج کرد و مدینه را زیر فرمان درآورد مؤ ذن مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله را وادار کردند که حی علی خیر العمل را بالای بام مسجد بگوید: [1] حلبی در سیره اش نقل کرده که عبد الله بن عمر و علی بن الحسین (زین العابدین علیه السلام) حی علی خیر العمل را در اذان می گفتند [2] .
علاء الدین قوشچی که از بزرگان متکلمین بر مذهب اشاعره است در اواخر بحث امامت در شرح تجرید نقل کرده که عمربن الخطاب بالای منبر رفت و گفت: سه چیز در عهد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بود، ولی من از آنها نهی کرده و تحریم می کنم و هر کس که مرتکب شود تنبیه و عقوبت خواهم کرد: متعه زنان و حج تمع و حی علی خیر العمل: قال ایهاالناس ثلاث کن علی عهد رسول الله صلی الله علیه و آله انا نهی عنهن و احرمهن و اعاقب علیهن و هی متعة انساء و متعة الحج و حی علی خیر العمل
حالا باید دید چرا عمر بن الخطاب این امر را تحریم کرد؟ مرحوم علامه شرف الدین الحسینی در النص و الاجتهاد فرموده: عمر و همفکران او دیدند: اگر این کار را بکنند، مردم به جهاد بیشتر تشویق خواهند شد وبه جای اینکه نماز را بهترین عمل بدانند جهاد را بهترین عمل خواهند دانست [3] نگارنده گوید: این همان حکایت کاسه از آش داغ تر است. چرا این فکر را رسول خدا نکرد؟چرا این مصلحت را خدا ملحوظ نداشت، خدا و رسول می گویند: نماز خیر العمل است، ولی خلیفه می گوید: جهاد خیر العمل است.
باز حلبی در سیره خود نقل کرده: مؤ دن پیش عمر آمد تا او را برای نماز بخواند، دید خلیفه خوابیده است، گفت: الصلوة خیر من النوم، عمر خوشش آمد و گفت: این را در اذان صبح بگو [4] این هم از آن زمان رسمیت یافت.
2: ما شیعیان در اذان و اقامه بعد از شهادت بر رسالت می گوییم اشهدان علیاولی الله ناگفته نماند شهادت بر ولایت در اصل اذان نیست، و بعدها به اذان افزوده شده است ولی تاریخش حتی از هزار سال بیشتر است زیرا صدوق در سیصد و هشتاد ویک (381) هجری وفات یافته و نیز شیخ طوسی در مبسوط و دیگران مطرح کرده اند، ولی از این که مرحوم کلینی در کافی نقل نکرده به نظر می آید بعد از زمان او به وجود آمده است.
وفات کلینی در 328 یا 329 است، بنابراین می شود تخمین زد که بعد از کلینی و قبل از صدوق عملی شده است.
مرحوم آیة الله حاج سید احمد زنجانی در (الکلام، یجر الکلام) فرموده است: شیعیان خواستند با این عمل آن همه ناسزاها را که در زمان بنی امیه به علی علیه السلام در منابر گفته شد، جبران نمایند.
ناگفته نماند: شیعیان آن را از جانب خویش خلق نکرده اند، بلکه از روایات الهام گرفته اند، مثلا در روایات قاسم بن معاویه از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: فاذا قال احدکم لااله الاالله، محمد رسول الله صلی الله علیه و آله فلیقل علی امیرالمؤ منین [5] .
مرحوم مجلسی در بحار، ج 81 ص 111 فرموده: بعید نیست که شهادت بر ولایت از اجزاء مستحبه باشد زیرا که شیخ طوسی و علامه و شهید و دیگران گفته اند: در این زمینه روایاتی است مرحوم علامه سید شرف الدین [6] فرموده: و کذلک الشهادة لعلی علیه السلام بعد الشهادتین فی الاذان فانما هی عمل بادلة عامة تشملها
مرحوم حاج آقا رضا همدانی [7] فرموده: فالاولی ان یشهد لعلی علیه السلام بالولایة و امرة المؤ منین بعد الشهادتین قاصدا امتثال العمومات الدالة علی استحابه
بنابراین این عمل ظاهرا با صلاحدید فقها و استدلال آن ها بوده است این سخن را باترجمه کلام مرحوم آیة الله حکیم در مستمسک عروة به پایان می برم: مانعی ندارد که شهادت بر ولایت را به قصد استحباب مطلق بگوییم... بلکه این عمل در این روزگار از شعائر ایمان و رمز تشیع به شمار آمده از این جهت رجحان شرعی دارد و بلکه می شود گفت: واجب است اما نه به عنوان جزئیت {8] ناگفته نماند جمله حی علی خیر العمل و شهادت بر ولایت گاهی معمول و گاهی قدغن می شد، از زمان سلطان طغرل سلجوقی مدت پانصد و بیست سال قدغن بوده تا به دستور شاه اسماعیل صفوی هر دو رسمی گردید.
×××××
پاورقی:1- مقاتل الطالبین،ص446
2- سیره حلبیه،ج2،ص305
3- النص والاجتهاد،ص142
4- سیره حلبیه،ج2،ص305
5- مستمسک عروه،ج5ص438-مصباح الفقیه کتاب الصلوة،ص221-احتجاج طبرسی،ج1،ص158
6- النص والاجتهاد،ص244
7- مصباح الفقیه کتاب الصلوة،ص221
8- مستمسک عروه،ج5ص438
کتاب ازهجرت تارحلت