یا صادق آل محمد«علیه السلام»
غم نپایدکه دگرموکب یارآمده است
گلعذاری که بودرشک بهاآرمده است
موج دریای کرم گوهری آورده برون
کزفروغش همه دلها بقرارآمده است
ازگلستان بقا، یک گل بی خاردگر
ازره لطف به منزلگه خارآمده است
نوراوپیش ترازخلقت این عالم بود
عالم ازیُمن قدومش چوغبارآمده است
لیک درهفدهم ماه ربیع الاّول
پرده ازچهره این مه بکنارآمده است
نورزهراست که پرتوفکندباردگر
شاخ طوبی است ، دگربارببارآمده است
آمدآن شاه که از قدرت دانایی او
لشکرکفروجهالت به فرارآمده است
نورزهراوعلی را«مَرَجَ البَحرین »است؟
یابُوَدروح محمد(ص)که دوبارآمده است
بهرآزادی وخوشبختی ابناء بشر
ششمین اخترمسعودتبارآمده است
«صابر»و«فاضل»و«طاهر»لقب مشهورش
لیک بیش ازهمه «صادق»بشمارآمده است
«جعفری»نام شده مذهب «اثنی عشری»
چونکه اومظهری ازهفت وچهارآمده است
غرق امواج گُنه کی شوداین کشتی دل
که چنین موج شکن کوه وقارآمده است
وقت آن شدکه«حسان» عرض کند حاجت خویش
چونکه سلطان کرم بهرنثارآمده است
××××××
شعراز:حسان