بهترین و مؤ ثرترین راه مبارزه با نفس اماره
سؤ ال :
نفس انسان طبق فرمایش قرآن فرمان به بدى مى دهد و رذائل نفسانى بعنوان حجابى جدى ، ما را از محضر حق دور نگه داشته ، حال این سؤ ال مطرح است که چگونه باید نفس اماره را منقاد کرد و چگونه رذائل اخلاقى و نفسانى را از جان معنوى خود باید دور بریزیم ؟ و چگونه بر صراط حق پایدار میتوان ماند؟
پاسخ امام خمینی(قدس سره):
باید وارد مجاهده با قصد خالص شد. البتّه آن وقت نفس اصلاح مى شود. تمام صفات نفسانیّه قابل اصلاح است ، لیکن در اوّلِ امر، کمى زحمت دارد. آن هم بعد از ورود در اصلاح ، سهل و آسان مى شود. عمده به فکر تصفیه و اصلاح افتادن است و از خواب بیدار شدن است منزل اوّل انسانیّت ((یقظه )) است . و آن بیدار شدن از خواب غفلت و هشیار شدن از سکر طبیعت است ، و فهمیدن این که انسان مسافر است . و هر مسافر، زاد و راحله مى خواهد. زاد و راحله انسان ، خصال خود انسان است . مرکوب این سفر پرخوف و خطر، و این راه تاریک و باریک و صراطِ اَحَدِّ از سیف ، و ادَّقِ از شَعْر، همّت مردانه است . نور این طریق مُظِلم ، ایمان و خصال حمیده است . اگر سستى کند و فتور نماید، از این صراط نتواند گذشت ، به رو در آتش افتد و با خاک مذلّت یکسان شده ، به پرتگاه هلاکت افتد. و کسى که از این صراط نتواند گذشت ، از صراطِ آخرت نیز نتواند گذشت .(1)
گمان مکن که رذایل نفسانى و اخلاق روحى ممکن الزوال نیست . این ها خیال خامى است که نفس اماره و شیطان القاء مى کند و مى خواهد تو را از سلوک راه آخرت و اصلاح نفس باز دارد انسان تا در این دار تغیّر و نشاءه تبدّل است ، ممکن است در تمام اوصاف و اخلاق تغییر پیدا کند، و هر چه ملکات محکم هم باشد تا در این عالم است ، قابل زوال است . منتها به حسب اختلاف شدّت و ضعف ، زحمت تصفیه تفاوت مى کند.(2)
انسان مدّتى با کمال دقّت ، مواظبت کند از حرکات و سکنات خود، و کاملاً مداقّه در اعمال خویش کند، و برخلاف خواهش و آرزوى نفس ، اقدام کند و مجاهده نماید، و اعمال و اقوال خود را در ظاهر و باطن خوب کند، و تظاهرات و تدلیسات را عملاً کنار گذارد، و از خداى متعال در خلال این احوال ، توفیق طلب کند، که او را بر نفس امّاره و هواهاى آن مسلّط کند، و در این اقدام و علاج با او همراهى فرماید. خداوند تبارک و تعالى ، فضل و رحمتش بر بندگان بى پایان است .(3)
خداوندا ما را از این خواب طولانى بیدار کن ، و از مستى و بى خودى هشیار فرما، و دل ما را به نور ایمان صفا بده ، و به حال ما ترحّم فرما. ما مرد این میدان نیستیم . تو خود ما را دستگیرى نما و از چنگال شیطان و هواى نفس نجات ده . بحقّ اولیائک محمّد و آله الطاهرین - صلوات اللّه علیهم اجمعین - .(4)
راه اسلام و خدا را طى کنید که صراط انسانیت است . راه همین است ، راه مستقیم همین است . آن راهى را که شما در سوره حمد در نماز مى خوانید که : ((اهدانا الصراط المستقیم ، صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لاالضالیّن )). صراط مستقیم همین صراط اسلام است که صراط انسانیت است ، که صراط کمال است که راه به خداست . سه راه هست ، یک راه مستقیم و یک راه شرقى مغضوب علیهم و یک راه غربى ضالین ...
راه مستقیم ، منتهى به خدا مى شود آن صراطى که تا جهنم کشیده شده است ، اگر مستقیم در این عالم حرکت کنید، از آن صراط، مستقیماً رد مى شوید. جهنم باطن این دنیاست . اگر مستقیم از این راه رفتید و طرف چپ یا طرف راست منحرف نشد، از صراط در این عالم هم مستقیم عبور مى کنید و به چپ یا راست متمایل نمى شوید، که اگر به چپ متمایل بشوید به جهنم است و اگر به راست متمایل شوید جهنم است . راه خدا مستقیم است .(5)
خداوند شما را به همین صراط مستقیم راهبر باشد و هدایت کند و ما همه را هدایت کند به راه مستقیم و از چپ و راست منحرف کند.(6)
انسان اگر هر انحرافى پیدا کند، انحراف عملى ،انحراف روحى ، انحراف عقلى ، برگرداندن این انحرافات را به معناى خودش ، این ایجاد عدالت است در انسان ، اگر اخلاقش اخلاق منحرفى باشد، از این انحراف وقتى به اعتدال برگردد، این عدالت در او تحقّق پیدا کرده است . اگر در عقاید یک انحرافاتى و کجى هایى باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیده صحیح و صراط مستقیم ، این ایجاد عدالت است در عقل انسان .(7)
آیا نیامده وقت آن که در صدد اصلاح نفس برآئیم ، و براى علاج امراض آن قدمى برداریم ؟
سرمایه جوانى را به رایگان از دست دادیم ، و با غرور نفس و شیطان ، جوانى را که باید با آن سعادتهاى دو جهان را تهیه کنیم از کف نهادیم اکنون نیز در صدد اصلاح برنمى آئیم تا سرمایه حیات هم از دست برود و با خسران تّام و شقاوت کامل از این دنیا منتقل شویم ... چه خسرانى بالاتر از آن که سرمایه سعادت ابدى را در شقاوت ابدى خرج کند و مایه حیات و نجات ، در هلاکت و فناىِ خود به کار اندازد، و تا آخر عمر از غفلت و مستى به خود نیاید.(8)
××××××
پاورقی:1- چهل حدیث ، ص 97 - 98.
2- چهل حدیث ، ص 94.
3- چهل حدیث ، ص 137.
4- چهل حدیث ، 141 - 140.
5- صحیفه نور، ج 12، ص 131.
6- صحیفه نور، ج 12، ص 150.
7- همان مدرک ، ص 207.
8- - شرح حدیث جنود و عقل ، ص 345 و 346.-خورشید عرفان :شامل : چهل سؤ ال عرفانى و اخلاقى از امام خمینى -نگارش و تدوین : محمد رضا رمزى اوحدى
علت و ریشه معاصى
سؤ ال :
اساساً چرا انسان دچار معصیت مى شود و چه باید کرد تا از غیبت که در روایات از زنا بدتر شمرده شده پرهیز کرد؟
پاسخ امام خمینی(قدس سره):
عصمت که در انبیاء است دنبال باور است ، باورش وقتى آمد ممکن نیست تخلّف کند، شما اگر باورتان آمد که یک آدمى شمشیرش را کشیده است اگر کلمه اى برخلاف او بگوئید گردن شما را مى زند نسبت به او معصوم مى شوید، یعنى دیگر امکان ندارد (خلافى ) از شما صادر بشود، براى اینکه شما خودتان را مى خواهید.(1)
اگر کسى باورش بیاید که غیبت ((ادام کلاب النار)) است . کسى که غیبت بکند کلب هاى آتش (جهنّم ) او را مى بلعند، غیبت نمى کند، نه بلعیدنى که معدوم بشود و تمام بشود، بلعیدنى که هست (و معدوم نمى شود) آدم . اینکه ما خداى نخواسته یک وقت غیبت مى کنیم ، براى این است که باورمان نیامده است آنجا (قیامت ) را، آدمى که باورش بیاید که تمام کارهائى که در اینجا انجام مى دهد یک صورتى در آن عالم دارد، اگر خوب است صورت خوب و اگر بد است صورت بدو (بداند که ) حساب در کار است ، و هر کارى حساب دارد. حالا تفصیل قضیّه را (هم نداند) اگر چنانچه غیبت بکند در آنجا محاسبه است ، جهنّم است ، اگر اذیت کند مؤ منین را در جهنّم است و اگر خیرات و مبرّات داشته باشد در بهشت است (خلاف این باور عمل نمى کند) کسى که باورش آمده باشد، نه اینکه (فقط) کتاب خوانده باشد و عقلش ادراک کرده باشد، بین ادراک عقلى و باور نفسانى و قلبى ((این قلب را نمى گویم )) خیلى فاصله است ، بسیارى وقتها انسان یک چیزى را عقلاً ادراک مى کند لیکن چون باورش نیامده تبعیّت نمى کند، آن وقتى که باورش بیاید تبعیّت مى کند.(2)
طبق بعضى آیات به تفسیر برخى از روایات (3) اعمال انسان به رسول خداصلّى اللّه علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السّلام عرضه مى شود و از نظر مبارک آنان مى گذرد. وقتى که آن حضرت به اعمال شما نظر کنند و ببینند که از خطا و گناه انباشته است چقدر ناراحت و متاءثر مى گردند؟ نخواهید که رسول خدا ناراحت و متاءثر شوند، راضى نشوید که قلب مبارک آن حضرت شکسته و محزون گردد، وقتى آن حضرت مشاهده کند که صفحه اعمال شما مملو از غیبت و تهمت و بدگویى نسبت به مسلمانان مى باشد و تمام توجه شما هم به دنیا و مادیت است و قلوب شما از بغض ، حسد، کینه ، و بدبینى به یکدیگر، لبریز شده ممکن است در حضور خداى تبارک و تعالى و ملائکة اللّه خجل گردد که امت و پیروان او نسبت به نعم الهى ناسپاس بوده و اینگونه افسار گسیخته و بى پروا به امانات خداوند تبارک و تعالى خیانت مى کنند.
فردى که به انسان مربوط است (اگر چه نوکر انسان باشد) اگر خلافى مرتکب شد، مایه خجلت انسان مى گردد، شما مربوط به رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله هستید، شما با ورود به حوزه هاى علمیه خود را به فقه اسلام ، رسول اکرم و قرآن کریم مرتبط ساخته اید. اگر عمل زشتى مرتکب شدید به آن حضرت برمى خورد، بر ایشان گران مى آید ممکن است خداى نخواسته شما را نفرین کند. راضى نشوید که رسول خداصلّى اللّه علیه و آله و ائمه اطهارعلیهم السّلام نگران و محزون گردند.(4)
×××××××
پاورقی:1- تفسیر سوره حمد، ص 16.
2- تفسیر سوره حمد، ص 17.
3- ((و قل اعملوا فسیرى اللّه عملکم و رسوله والمؤ منون و ستردون الى عالم الغیب والشهاده ، فینبئکم بما کنتم تعلمون .)) قرآن کریم ، توبه ، آیه 105.
4- مبارزه با نفس یا جهاد اکبر، ص 48.-خورشید عرفان :شامل : چهل سؤ ال عرفانى و اخلاقى از امام خمینى - نگارش و تدوین : محمد رضا رمزى اوحدى
دوستدار واقعى اهل بیت چه کسانى اند
سؤ ال :
اساساً چه کسى را میتوان دوستدار واقعى خداوند و اهل بیت علیهم السّلام دانست و فرق محب واقعى و کاذب را چگونه باید بیابیم ؟ و چگونه این محبت را در جان خود میتوان گسترش داد؟
پاسخ امام خمینی(قدس سره):
بیچاره گمان مى کند به مجرّد دعوى تشیّع و حبّ اهل بیت طهارت و عصمت ، جواز ارتکاب هر محرّمى را خداى نخواسته دارد و قلم تکلیف - نعوذباللّه - از او(1) برداشته شده ، بدبخت نمى داند که شیطان بر او تعمیه کرد، و در آخر عمر بیم آن است که محبّت بى مغز نیز بى فایده از دستش برود، و با کفّ تهى در صف نواصب اهل بیت محشور گردد. آخر دعوى محبّت کسى (اگر) بیّنه نداشته باشد پذیرفته نیست . ممکن نیست من با شما دوست باشم و محبّت و اخلاص داشته باشم و برخلاف تمام مقاصد و مطلوبات شما اقدام کنم . درخت محبّت ثمره و نتیجه اش عمل بر طبق آنست و اگر این ثمره را نداشته باشد باید دانست که محبّت نبوده ، خیال محبّت بوده .(2)
ما اسیران نفس و شهوت ، خدا را براى خُرما مى خواهیم ، و دوست مطلق را فداى لذّات نفسانیّه مى کنیم . و این از بزرگترین خطاها است که اگر دل ما حظّى از معرفت داشت و جلوه [اى ] از محبّت در آن حاصل بود، باید از خجلت بمیریم ، و سرِ شرمسارى را تا قیامت به زیر افکنیم .(3)
معرفت خدا، حُب خدا آورد و این حُبّ چون کامل شد، انسان را از خود منقطع کند. و چون از خود منقطع شد، از همه عالم منقطع شود و چشم طمع به خود و دیگران نبندد و از رجز شیطان و رجس طبیعت پاکیزه شود و نور ازل در باطن قلب او طلوع کند، و از باطن به ظاهر سرایت کند و فعل وقول او نورانى شود و تمام قوا و اعضاء او الهى و نورانى شود.(4)
حبیبا! لَختى از خواب گران برخیز، و راه و رسم عاشقان درگاه را برگیر، و دست و رویى از این عالم ظلمت و کدورت و شیطانیّت شستشو کن ، و پا به کوى دوستان نِه ، بلکه به سوى کوى دوست حرکتى کن .(5)
×××××
پاورقی:1- براى مطالعه در مورد علائم و نشانه هاى شیعه به کتاب شریف صفات شیعه مرحوم صدوق مراجعه شود.
2- چهل حدیث ، ص 483.
3- شرح حدیث جنود عقل و جهل ، ص 364.
4- شرح حدیث جنود عقل و جهل ، ص 338.
5- خورشید عرفان :شامل : چهل سؤ ال عرفانى و اخلاقى از امام خمینى - نگارش و تدوین : محمد رضا رمزى اوحدى
وصایای امام (ره) در بیمارستان به مقام معظم رهبری
آنچه در پی میآید خاطرهای از رهبر معظم انقلاب اسلامی آیتالله خامنهای درباره
توصیه امام خمینی(ره) به ایشان است؛ توصیهای که همچنان برای امروز ما درس
آموز است:
بهارسال 1365،روزى راکه امام(ره)دربستربیمارى بودند،فراموش نمىکنم.ایشان
دچارناراحتى قلبى شده بودندوتقریباً ده، پانزده روزى دربستربیمارى بودند.
در آن زمان من در تهران نبودم. آقاى حاج احمد آقا به من تلفن کردند و گفتند
سریعاً به آنجا بیایید؛ فهمیدم که براى امام(ره) مسألهاى رخ داده است. آناً حرکت
کردم و پس ازچندساعت طى مسیر،خود را به تهران رساندم. اولین نفرازمسؤولان
کشوربودم که شایدحدودده ساعت پس ازبروزحادثه،بالاى سرایشان حاضرشدم.
خدمت امام(ره) رفتم و هنگامى که نزدیک تخت ایشان رسیدم، منقلب شدم
و نتوانستم خودم را نگهدارم و گریه کردم. ایشان تلطف فرمودند و با محبت
نگاه کردند. بعد چند جمله گفتند که چون کوتاه بود، به ذهنم سپردم؛ بیرون آمدم
و آنها را نوشتم.
در آن لحظاتی که امام(ره) ناراحتى قلبى پیدا کرده بودند، ایشان انتظار و آمادگى
براى بروز احتمالى حادثه را داشتند، بنابراین مهمترین حرفى که در ذهن ایشان
بود، قاعدتاً مىباید در آن لحظهى حساس به ما مىگفتند. ایشان فرمودند:
«قوى باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکى باشید، «اشدّاء على الکفّار رحماء
بینهم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچکس نمىتواند به شما آسیبى برساند».
به نظرمن،وصیت سىصفحهای امام(ره) مىتوانددرهمین چندجمله خلاصه شود.