یاصاحب الزمان(عج)
به قدر تشنگی گر تشنه امر فرج بودیم
خدا داند فرج این گونه طولانی نمی گردید
********
هر روز برای آمدنت دعا می کنیم
و برای نیامدنت کارهای بسیار!
حدیث روز
قال الا مام المهدی، صاحب العصر و الزّمان سلام اللّه علیه و عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف:
الَّذی یَجِبُ عَلَیْکُمْ وَ لَکُمْ أنْ تَقُولُوا: إنّا قُدْوَةٌ وَ أئِمَّةٌ وَ خُلَفأُ اللّهِ فی أرْضِهِ،
وَ اُمَناؤُهُ عَلی خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فی بِلادِهِ، نَعْرِفُ الْحَلالَ وَالْحَرامَ، وَ نَعْرِفُ
تَأْویلَ الْکِتابِ وَ فَصْلَ الْخِطابِ. [1] .
ترجمه:
فرمود: بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و أساس امور، پیشوایان هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم.
همچنین ما امین خداوند بر بندگانش و حجّت او در جامعه می باشیم، حلال و حرام را می شناسیم، تأویل و تفسیر آیات قرآن را عارف و آشنا هستیم.
********
پاورقی1-تفسیرعیاشی ،ج1،ص116---بحارالانوار،ج89،ص96،ح58
اس ام اس میلاد
روشن شد از این عید ، جهان تاریک
یارب بنما ظهور مهدی نزدیک
در گلشن زهرا(س)، گل نرگس بشکفت
شد نیمه شعبان ، به محمد(ص) تبریک
++++++++
امشب که زدل غصّه وغم ریشه کن است
دریای عنایت و کرم موج زن است
این شور وشعف که در دل خلق خداست
از یُمن قدومِ حجت ابن الحسن(عج) است
××××××××××
جلوه گر شد زعنایات خدا مظهرذات
شکرلله که شده وقت نزول برکات
حجت ابن الحسن(عج)آمد، صلواتی بفرست
که خدا نیز فرستد به جمالش صلوات
××××××××××
برخیز که میرکاروان می آید
آن قافله سالار جهان می آید
درخانه عسکری زنرجس خاتون
هان مهدی صاحب الزمان(عج)می آید
×××××××××××
مرآت جمال سرمدی می آید
احیاگردین احمدی می آید
برخیز وبپا جشن وچراغانی کن
چون دسته گل محمدی می آید
×××××××××××
امشب که به وجدوشورچرخ کهن است
گل نغمه مانوای یابن الحسن (عج) است
آمد ولی عصر(عج)همان کس که از او
بر کنده ز جا ریشة نخل فتن است
میلادامام زمان(عج)
درجسم جهان ، باردگرروح دمیدند
دلها همه از جلوه دلدار طپیدند
بر چهره شب ، پرده ای ازنور کشیدند
هنگام سحر ، نیمه شعبان معظم
شور و طرب و، نور وسروراست به هرجا
چون مهدی موعود ، نهد پای به دنیا
پور حسن عسکری و ، نرگس والا
دردانه زهرا که به خوبان شده خاتم
احمد رخ و، حیدرصفت و، فاطمه رفتار
حُسن حسنین است درآن قامت ورخسار
پیوسته شکوفان و بهار آن گل بی خار
مقصود خدا ،زآب وگل وخلقت آدم
غایب زنظرهاست ، ولی حاضردائم
با علم خداداد ، بود شاهد و عالم
همنام پیمبر ، لقبش حجت و قائم
ازقامت او ، پایه خلقت شده محکم
آلودگی ما سبب غیبت دلدار
جز پرده عصیان نَبُوَد مانع دیدار
غایب نبود هیچگه از مردم بیدار
بسیار کسان را شده ، دیدار فراهم
با دیده جان ، دلبردلخواه توان یافت
چون ابرگناهان رَوَد، آن ماه توان یافت
با پاکدلی در حرمش راه توان یافت
لطفش همه جا ، بر همه کس ، بوده دمادم
روزی که بشر می شود آزرده وخسته
روزی که شود راه امید همه بسته
دلها ز ستمهای جهانگیر شکسته
آن روز دگر ، روز ظهور است مسلّم
تا جلوه کند یار، دل آماده او کن
پاکیزه دل آئینه آن روی نکو کن
بااشک (حسان) چهره بیارای ووضوکن
شاید که بخدمت کند احضارتوراهم
روزى منزل حضرت ابومحمّد، امام حسن عسکرى علیه السلام بودم ، چون خورشید غروب کرد، از جاى برخاستم تا به منزل خودمان بروم .
امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود: اى عمّه ! امشب را در منزل ما باش ، در این شب نوزادى کریم و عزیز به دنیا مى آید، نوزادى که خداوند زمین را به وسیله او حیات مى بخشد، او حجّت خداوند متعال خواهد بود.
چون نگاهى به مادرش نرجس کردم ، آثار حمل در او ندیدم ؛ وقتى موضوع را براى امام حسن عسکرى علیه السلام اظهار داشتم ، حضرت فرمود: نزدیک طلوع فجر وعده الهى ، عملى خواهد شد و سپس افزود: داستان حمل و زایمان او همانند حضرت موسى علیه السلام مخفى و ناگهانى است .
آن روز را روزه بودم ، بعد از نماز مغرب و عشاء در منزل حضرت افطار کردم و در رختخواب دراز کشیدم ، نیمه شب براى نماز شب برخاستم ، نرجس نیز بلند شد و نماز شب خواند، حضرت مرا صدا کرد و فرمود: اى عمّه ! مشیّت الهى نزدیک است .
بعد از آن مشغول قرائت قرآن گشتم ، ناگهان نرجس ناله اى کرد، سریع نزد او رفتم ، و ملاّفه اى روانداز روى آن مخدّره انداختم و پس از ساعتى کوتاه صدائى شنیدم ، همین که ملاّفه را کنار زدم ، چشمم افتاد به نوزادى که در حال سجده بود.
او را در بغل گرفتم ، بسیار تمیز و خوشبو بود، در همین بین امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود: اى عمّه ! فرزندم را بیاور.
هنگامى که نوزاد خود را در برگرفت ، اظهار داشت : اى عزیزم ! سخن بگو. نوزاد لب به سخن گشود و با زبان فصیح گفت : ((أشهد أن لا إله إلاّ اللّه وحده لا شریک له ، و أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه ))، سپس نام یازده امام را یکى پس از دیگرى بر زبان آورد و بر آن ها صلوات و تحیّت فرستاد.
چون صبح شد خدمت امام حسن عسگرى علیه السلام آمدم تا نوزاد را بار دیگر بنگرم ولى او را نیافتم ، گفتم : اى مولاى من ! نوزاد عزیز کجاست ؟
فرمود: همان طور که حضرت موسى علیه السلام به ودیعه رفت ، نوزاد ما هم به ودیعه رفته است .
و چون روز هفتم شد و بر آن حضرت وارد شدم ، فرمود: اى عمّه ! نوزادم را بیاور، وقتى به اتاق درونى رفتم ، نوزاد را مشاهده کردم و او را در بغل گرفته و بوسیدم .
همین که او را نزد پدر بزرگوارش آوردم ، همانند روز اوّلى که به دنیا آمده بود، شهادتین را گفت ، پس از آن امام عسکرى علیه السلام زبان مبارک خود را در دهان نوزاد عزیز قرار داد و نوزاد، زبان پدر را همانند شیر و عسل مى مکید.
پس از آن ، امام علیه السلام فرمود: عزیزم ! سخن بگو.
نوزاد مجدّدا، همانند قبل پس از شهادتین ، یکایک ائمّه علیهم السلام را نام بُرد و صلوات و سلام بر آن ها فرستاد.
سپس این آیه شریفه قرآن را تلاوت نمود:
وَ نُریدُ أنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاْ رْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أئمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ وَ نُمَکِّنَ لَهْمُ فِى الاْ رْضِ وَ نُرِىَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ.
و بعد از آن ، نام کتاب هائى را که بر حضرت شیث ، ابراهیم ، ادریس ، نوح ، هود، صالح ، موسى و عیسى علیهم السلام نازل شده بود، بر زبان شیرین و مبارک خویش جارى نمود.1
*******
پاورقی:چهل داستان وحدیث ازامام زمان(عج)
حدیث روز
توجّه امام مهدى(علیه السلام) به شیعیان خویش
قالَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ(علیه السلام):
«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَ لَوْ لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَکُمُ الاَْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا.»:
ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ، که اگر جز این بود گرفتارى ها به شما روى مى آورد و دشمنان، شما را ریشه کن مى کردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید.