سیره معصومین در فرستادن صلوات
سیره امام سجاد (ع )درفرستادن صلوات
اللهم صل على محمد و آله ، فى کل اوان وقت و کل و على کل حال عدد ما صلیت على من صلیت علیه ، و اضعاف ذلک کله بالاضعاف التى لا یحصیها غیرک ، انک فعال لما ترید. ؛
بار خدایا! بر محمد و آل او درود فرست ، در هر هنگام و هر زمان و بر هر حال ، به شماره درودى که فرستاده اى بر هر که درود فرستاده اى . و چندان برابر همه آنها، به چندان برابرى که جز تو آنها را نتواند شمرد؛ زیرا تو هر چه بخواهى ، به جا آورنده اى .
صلوات هم وزن عرش
رب صل علیهم زنة عرشک و مادونه ، و ملاء سمواتک و ما فوقهن ، و عدد ارضیک و ما تحتهن و ما بینهن ، صلوة تقربهم منک زلفى ، و تکون لک و لهم رضى ، و متصلة بنظائرهن ابدا. ؛
پروردگارا! برایشان درود فرست ، هم وزن عرش خود و آن چه زیر عرش است (همه عالم )؛ و مقدار آن چه آسمان هایت و آن چه در بالاى آن هاست را پر گرداند؛ و مقدار شماره زمین هایت و آن چه در زیر آنها و میان آنهاست (را پر سازد)؛ درودى که ایشان را به کمال قرب تو رساند؛ و براى تو و ایشان خوشنودى ؛ و همیشه به مانندهاى آن ، درودها پیوسته باشد.
صلوات شفاعت کننده
اللهم صل على محمد و اله ، کما هدیتنا به ، و صل على محمد و اله ، کما استنقذ تنابه ، و صل على محمد و اله صلوة تشفع لنا یوم القیمة و یوم الفاقة الیک ، انک على کل شى ء قدیر، و هو علیک یسیر ؛
بار خدایا! بر محمد و آل او درود فرست ، چنان که ما را به سبب او (به راه حق ) هدایت نمودى . و بر محمد و آل او درود فرست ، چنان که ما را به وسیله آن حضرت از (جهل و نادانى ) رهانیدى و بر محمد و آل او درود فرست ، درودى که ما را روز رستاخیز و روز نیازمندى به تو شفاعت نماید؛ زیرا تو بر هر چیز توانایى ، و آن بر تو آسان است .
******
آثار و برکات صلوات در دنیا، برزخ و قیامت -عباس عزیزى
توشه بر دوش به سوى آخرت !
زهرى مى گوید:
در شبى تاریک و سرد، على بن حسین علیه السلام را دیدم که مقدارى آذوقه به دوش گرفته ، مى رود. عرض کردم :
- یابن رسول الله ! این چیست ، به کجا مى برید؟
حضرت فرمودند:- زهرى ! من مسافرم . این توشه سفر من است . مى برم در جاى محفوظى بگذارم (تا هنگام مسافرت دست خالى و بى توشه نباشم !)
گفتم :- یابن رسول الله ! این غلام من است ، اجازه بفرما این بار را به دوش بگیرد و هر جا مى خواهى ببرد.
فرمودند:- تو را به خدا بگذار من خودم بار خود را ببرم ، تو راه خود را بگیر و برو با من کارى نداشته باش !
زهرى بعد از چند روز حضرت را دید، عرض کرد:
- یابن رسول الله ! من از آن سفرى که آن شب درباره اش سخن مى گفتى ، اثرى ندیدم !
فرمود:- سفر آخرت را مى گفتم و سفر مرگ نظرم بود که براى آن آماده مى شدم !
سپس آن حضرت هدف خود را از بردن آن توشه در شب به خانه هاى نیازمندان توضیح داد و فرمود:
- آمادگى براى مرگ با دورى جستن از حرام و خیرات دادن به دست مى آید.(1)
×××××
پاورقی:1-بحار، ج 46، ص 65
مناجات امام سجاد علیه السلام در کنار کعبه
طاووس یمانى مى گوید:
على بن الحسین علیه السلام را دیدم که از وقت عشا تا سحر به دور کعبه طواف مى کرد و به عبادت پروردگار مشغول بود.
وقتى که خلوت شد و حجاج به منازلشان رفتند، به آسمان نگاهى کرد و گفت :
خدایا! ستارگان در افق ناپدید شدند و چشم هاى مردم به خواب رفته و درهاى رحمت تو بر روى همه نیازمندان درگاهت باز است .
به پیشگاه با عظمت تو رو آوردم تا بر من رحم نمایى و مرا مورد عفو و گذشت خود قرار دهى و روز قیامت در صحراى محشر چهره جدم محمد صلى الله علیه وآله را به من بنمایانى .
سپس در حال ناله و گریه چنین دعا مى کردند:
((و بعزتک و جلالک ، ما اردت بمعصیتى مخالفتک و ما عصیتک و انا بک شاک ، و لا بنکالک جاهل و لا لعقوبتک متعرض و لکن سولت بى نفسى و اعاننى على ذلک سترک المرخى به على ))
خدایا! به عزت و جلالت سوگند با نافرمانى خود قصد مخالفت تو را نداشتم و تمردم از این جهت نیست که در حقانیت تو شک و تردید دارم و یا از عذابت بى خبرم و یا به شکنجه تو اعتراض دارم بلکه از این روست که مرا هواى نفس فریفته و پرده پوشى تو بر این امر کمک کرد، بارالهى ! اکنون چه کسى مرا از عذاب تو مى رهاند و چنگ به دامان که بزنم اگر دست مرا قطع بکنى ... واى بر من ! هرچه عمرم طولانى شود، گناهانم بیشتر مى گردد و توبه نمى کنم . آیا وقت آن نرسیده است که حیا کنم ؟ سپس گریست و گفت :
اى منتهاى آمال و آرزوها! آیا با این همه امید و محبتى که به تو دارم مرا در آتش مى سوزانى ؟ چقدر کارهاى زشت و شرم آورى نموده ام ! میان مردم جنایتکارتر از من کسى نیست ! باز اشک ریخت و گفت :
خدایا! تو از هر عیب و نقص منزهى ، مردم چنان تو را معصیت مى کنند مثل اینکه تو آنان را نمى بینى ، و چنان حلم مى ورزى که گویا تو را نافرمانى نکرده اند و طورى به خلق محبت مى کنى ، مثل اینکه به آنان نیازمندى ، با اینکه خدایا تو از همه آنها بى نیازى .
آنگاه بر روى زمین افتاد و غش کرد. من نزدیک رفتم سر او را بر زانو نهادم ، چنان گریه کردم که قطرات اشکم بر صورت آن حضرت چکید. برخواست و نشست و فرمود:
کیست مرا از مناجات با پروردگارم باز داشت ؟
عرض کردم :
فرزند رسول خدا! من طاووس یمانى ام . این ناله و فغان چیست ؟ ما جنایتکاران سیاه رو هستیم که باید آه و ناله داشته باشیم نه شما! که پدرت حسین علیه السلام و مادرت فاطمه علیهاالسلام و جدت رسول اکرم صلى الله علیه وآله است .
روى به من کرد و فرمود:
چه دور رفتى اى طاووس ! از پدر و مادر و جدم سخن مگو. خداوند بهشت را آفریده براى بنده مطیع و نیکوکار، گرچه غلام سیاه حبشى باشد و جهنم را آفریده براى بنده معصیت کار، گرچه سید قریشى باشد.(1) مگر نشنیده اى خداوند مى فرماید:
((فاذا نفخ فى الصور فلاانساب بینهم یومئذ و لا یتسائلون .))(2)
به خدا سوگند! فردا جز عمل صالح چیزى برایت سودى نمى بخشد.(3)
×××××
پاورقی:1-خلق الله الجنه لمن اطاعه و احسن ولو کان عبدا حبشیا و خلق النار لمن عصاه و لو کان سیدا قرشیا.
2- هنگامى که صور دمیده شد دیگر خویشاوندى بین مردم نیست و از کسى سؤ ال نمى شود با چه کسى نسبت دارى ؟ مؤ منون - آیه 101
3- بحار، ج 46، ص 81
عاقبت کسى که حدیث پیامبر صلى الله علیه وآله را مسخره کرد!
امام زین العابدین علیه السلام فرمود:
انسان نمى داند با مردم چه کند! اگر بعضى امور که از پیامبر صلى الله علیه وآله شنیده ایم به آنان بگوییم ممکن است مورد تمسخر قرار دهند، از طرفى طاقت هم نداریم این حقایق را ناگفته بگذاریم !
ضمرة بن معبد گفت :
- شما آنچه شنیده اید بگویید!
فرمود:
- مى دانید وقتى دشمن خدا را در تابوت مى گذارند، و به گورستان مى برند، چه مى گوید؟
- خیر!
- به کسانى که او را مى برند مى گوید:
آیا نمى شنوید؟ از دشمن خدا به شما شکایت دارم که مرا فریب داد و به این روز سیاه انداخت و نجاتم نداد. من شکایت دارم از دوستانى که با من دوستى کردند و مرا خوار نمودند و از اولادى که حمایتشان کردم ولى مرا ذلیل کردند و از خانه اى که ثروتم را در آبادى آن خرج کردم ولى سرانجام ، دیگران آنجا ساکن شدند. به من رحم کنید! این قدر عجله نکنید!
ضمرة گفت :
- اگر بتواند به این خوبى صحبت کند ممکن است حتى حرکت کند و روى شانه حاملین بنشیند!
امام علیه السلام فرمود:
- خدایا! اگر ضمرة سخنان پیغمبر صلى الله علیه وآله را مسخره مى کند از او انتقام بگیر!
ضمرة چهل روز زنده بود و بعد فوت کرد. غلام وى که در کنار جنازه اش بود، پس از مراسم دفن محضر امام زین العابدین علیه السلام رسید و در کنار وى نشست . امام فرمود:
- از کجا مى آیى ؟
عرض کرد:
- از دفن ضمرة . وقتى که خاک بر او ریختند صدایش را شنیدم که کاملا آن صدا را در زمان زندگى اش مى شناختم . مى گفت :
- واى بر تو ضمرة بن معبد! امروز هر دوستى که داشتى خوارت کرد و عاقبت رهسپار جهنم شدى که پناهگاه و خوابگاه ابدى توست .
امام زین العابدین فرمود:
- از خداوند عافیت مساءلت دارم ، زیرا سزاى کسى که حدیث پیغمبر صلى الله علیه وآله را مسخره کند، همین است . (1)
×××××
پاورقی:1- بحار، ج 46، ص 142
نیایش امام سجادعلیه السلام، در وداع ماه مبارک رمضان
وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ فِی وَدَاعِ شَهْرِ رَمَضَانَ:
ترجمه :
خدایا اى کسى که در برابر احسان به خلق مزد نمىخواهى، و اى کسى که از بخشش پشیمان نمىشوى، و اى کسى که مزد بنده خود را افزون از عمل مىبخشى و برابر نمىدهى، نعمتت بىسابقه استحقاق، و عفوت به آئین تفضل، و عقوبتت عدل، و قضایت خیر است اگر عطا کنى عطایت را به منت آلوده نمىسازى، و اگر منع کنى منعت از روى ستم نیست. هر که ترا شکر گزارد جزاى شکر مىدهى، و حال آنکه تو خود او را به شکر ملهم ساختهاى و هر که سپاس ترا بجا آورد پاداش مىبخشى در صورتى که تو خود سپاس به او آموختهاى، پرده مىپوشى بر آنکه اگر مىخواستى او را رسوا مىساختى، و بخشش مىکنى بر کسى که اگر مىخواستى از او دریغ مىداشتى، در حالى که آن دو از جانب تو سزاوار رسوائى و منعند. ولى تو کارهاى خود را بر پایه تفضل بنا نهادهاى، و قدرتت را بر آئین گذشت روان ساختهاى، و آنکه را عصیان تو کرده به حلم تلقى نمودهاى، و آنکه را در باره خود قصد ستم کرده مهلت دادهاى. تو ایشان را به مداراى خود مهلت مىدهى تا مگر باز گردند، و در مؤاخذه ایشان شتاب نمىکنى تا مگر توبه کنند تا کسى از ایشان که بر خلاف رضاى تو مستوجب هلاک شده به مهلکه در نیفتد، و کسى از ایشان که به سوء استفاده از نعمت تو سزاوار بدبختى شده بدبخت نگردد مگر بعد از آنکه راه هر بهانه بر او بسته شود و حجت از هر حجت بر او تمام گردد.
و این اتمام حجت پر تو کرمى از آفتاب عفو تو است - اى خداى کریم - و میوه منفعتى از بوستان شفقت تو است - اى خداى حلیم - توئى که براى بندگانت درى بسوى عفو خود گشودهاى، و آن را توبه نامیدهاى و بر آن در راهنمائى از وحى خود قرار دادهاى تا آن را گم نکنند، پس تو خود که منزه و جاوید است نامت، فرمودهاى «بسوى خدا توبهاى خالص و پیراسته از نفاق کنید. تا مگر پروردگارتان گناهانتان را محو کند، و شما را به بهشتى که نهرها از زیر درختان آن روان است در آورد.».
در آن روز که خدا پیغمبر خود را و آنان را که به او ایمان آوردهاند خوار نمىگذارد، و در حالى که نورشان پیش رویشان و از سمت راستشان روان است مىگویند: اى پروردگار ما، نور ما را براى ما کامل ساز و ما را بیامرز، زیرا که تو بر هر چیز توانائى پس بعد از گشودن در، و به پا داشتن راهنما، عذر آن کس که از ورود به آن منزل غفلت ورزد چه خواهد بود؟! «گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟» .
و توئى که در معامله، بر عطاى خود به بندگان، افزودهاى؛ تا در تجارتهاشان، با تو سود برند، و در کوچ کردن بسوى تو کامیاب گردند، و از تو بهرهاى افزون یابند و به همین سبب تو خود که مبارک نام و بلند مقامى - فرمودهاى: «هر که کار نیکى بجا آورد پس مزدش ده برابر آن است و هر که کار بدى را مرتکب شود پس جز بمانند کارش کیفر داده نمىشود» و نیز فرمودهاى: «مثل کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند؛ مانند دانهاى است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه صد دانه باشد، و خدا این شمار را براى هر که بخواهد مضاعف مىسازد» و نیز فرمودهاى: «کیست آنکه به خدا قرض الحسنهاى دهد تا خدا آن را برایش چندین برابر سازد؟» و همچنین نظائر این وعدهها از افزایشهاى حسنات که در قرآن نازل فرمودهاى. و توئى که بوسیله تشویقت که متضمن بهره بندگان است آنان را به امورى هدایت فرمودهاى که اگر آن را از ایشان مىپوشیدى چشمهاشان آن را درک نمىکرد، و گوشهاشان آن را فرا نمىگرفت، و دست اندیشه ایشان به آن نمىرسید از این رو فرمودهاى: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، و مرا سپاس بگزارید و کفران مکنید» و نیز فرمودهاى: «هر آینه اگر شکر کنید شما را فزونى دهم، و اگر کفران کنید همانا که عذاب من سخت است.» و نیز فرمودهاى: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، آنانکه از خواندن من کبر مىورزند زود است که به خوارى به دوزخ در آیند.».
پس دعاى خود را عبادت و ترکش راتکبر نامیدهاى، و بر ترک دعا به دخول دوزخ با خوارى تهدید فرمودهاى. و به این سبب بندگان ترا به نعمتت یاد کردند، و به فضیلت شکر گزاردند، و بر حسب فرمانت ترا خواندند، و براى افزودن احسانت در راه تو صدقه دادند، و تنها راه نجاتشان از خشم تو و دست یافتنشان بر رضاى تو در آن بود. و اگر مخلوقى مخلوق دیگر را بمانند آنکه تو بندگانت را به خود راهنمائى کردهاى، بسوى خود راهنمائى مىکرد مورد ستایش مىبود. پس ترا سپاس تا آنجا که راهى در سپاس تو یافت شود، و تا آنجا که براى سپاس لفظى که در ستایش تو بکار رود و معنائى که به سپاس منصرف گردد باقى باشد. اى کسى که احسان و فضل را بر بندگانت انعام فرمودهاى، و ایشان را به نعمت و عطا فرا گرفتهاى، چه آشکار است در زندگى ما نعمت تو! و چه سرشار است بر ما احسان انعام تو! و چه بسیار ما را به نیکى و احسان خود اختصاص دادهاى ما را به دین برگزیده و آئین پسندیده و راه آسان خود رهبرى فرمودهاى، و به تقرب نزد خویش، و رسیدن به کرامت خویش بینا ساختهاى.
خدایا و تو ماه رمضان را از جمله آن وظائف ممتاز و فرائض مخصوص قرار دادهاى: همان ماه رمضان که آن را از همه ماهها اختصاص بخشیدهاى، و از همه زمانها و روزگارها برگزیدهاى، و بر همه اوقات سال برترى دادهاى، به سبب قرآن و نورى که در آن فرو فرستادهاى و به سبب آنکه ایمان را در آن ماه مضاعف ساختهاى، و روزه را در آن ماه واجب کردهاى، و بپا خاستن براى عبادت را در آن ترغیب فرمودهاى، و شب قدر را در آن تجلیل نمودهاى: آن شب قدر را که خود از هزار ماه بهتر است. ما را به سبب آن بر سایر امتها تفضیل دادهاى، و به فضیلت آن بجاى اهل ملتها برگزیدهاى از این رو روزش را - بفرمان تو - روزه داشتیم. و شبش را - بیارى تو - به عبادت برخاستیم. در حالى که بوسیله صیام و قیامش خود را در معرض آن رحمتى که ما را بر آن عرضه کردهاى در آوردیم، و آن را وسیله ثواب تو قرار دادیم. و تو به عطاى خواستهها قادرى و به آنچه از فضل و احسانت مسئلت شود بخشندهاى و به هر کس که آهنگ قرب تو کند نزدیکى. و این ماه در میان ما ستوده زیست، و با ما پسندیده مصاحبت کرد و بهترین سودهاى جهانیان را بهره ما ساخت، و آنگاه به هنگام پایان یافتن وقت و سرآمدن مدت و کامل شدن شمارهاش از ما جدا شد، پس ما آن را مانند کسى وداع مىکنیم که فراقش بر ما دشوار آمده و روى بر تافتنش ما را به وحشت افکنده، و او را بر ذمه ما پیمانى نگاه داشتنى، و حرمتى رعایت کردنى، و حق گزاردنى لازم شده. از این رو همگى مىگوئیم: سلام بر تو اى بزرگترین ماه خدا، و اى عید دوستان خدا - سلام بر تو - اى گرامىترین مصاحب از میان اوقات، و اى بهترین ماه در ایام و ساعات. سلام بر تو. اى ماهى که بر آمدن کامها در آن آسان و اعمال نیک در آن منتشر و فراوان است.
سلام بر تو اى همنشینى که چون پدید آید احترامش بزرگ، و چون ناپدید شود فقدانش دردناک است. و اى مایه امیدى که فراقش رنج افزا است. سلام بر تو اى همدمى که چون رو آورد مایه انس شد، و شادى انگیخت، و چون سپرى شد، وحشت افزود، و متألم ساخت. سلام بر تو اى همسایهاى که دلها در جوار آن رقت گرفت، و گناهان در آن کم شد.
سلام بر تو اى یارى دهندهاى که ما را در مبارزه شیطان یارى داد، و اى رفیقى که راههاى احسان را هموار ساخت.
سلام بر تو، چه بسیارند آزاد شدگان خدا در دوران تو، و چه نیکبخت است به سبب تو کسى که احترامت را منظور داشته است. سلام بر تو که چه زداینده بودى گناهان را! و چه پوشنده بودى انواع عیبها را!
سلام بر تو، چه طولانى بودى بر گناهکاران! و چه با هیبت بودى در دلهاى مؤمنان. سلام بر تو اى ماهى که روزها با تو سر همسرى ندارند، سلام بر تو که از هر جهت موجب سلامتى. سلام بر تو، که همنشینیت مکروه، و معاشرتت نکوهیده نیست. سلام بر تو، همچنانکه با ارمغان برکات بر ما وارد شدى، و آلودگى گناهان را از ما فرو شستى. سلام بر تو، که وداع با تو از روى خستگى، و ترک روزهات از سر ملالت نیست. سلام بر تو، که پیش از آمدن در آرزوى تو بودیم، و پیش از رفتن از اندیشه فراقت محزونیم.
سلام بر تو، چه بسا بدیها که به یمن تو از جانب ما گشته، و چه خوبیها که به برکت تو بر ما روان شده!
سلام بر تو، و بر شب قدرى که از هزار ماه بهتر است. سلام بر تو، دیروز چه سخت به تو دل بسته بودیم، و فردا چه بسیار بتو مشتاق خواهیم بود!
سلام بر تو، و بر فضیلتت که از آن محروم شدیم، و برکات گذشتهات که از ما ربوده شد .
خدایا، ما اهل این ماهیم که ما را به آن تشریف بخشیدى، و ما را براى حقشناسى آن توفیق دادى. در آن زمان که بدبختان قیمت وقتش را نشناختند. و به علت بدبختى خود از فضل آن محروم ماندند. و توئى سرپرست ما در شناختن فضیلتش، که ما را براى آن برگزیدى، و وظائفش که ما را به آن رهبرى کردى. و ما - با اعتراف به تقصیر - به توفیق تو صیام و قیامش را عهدهدار شدیم. و اندکى از بسیار را بجا آوردیم .
خدایا، پس از سر اعتراف به بدکردارى و به آیین اقرار بر سهل انگارى حمد تو مىگوئیم و پشتیمانى قطعى دلها، و عذر صادقانه زبانهامان را بتو اختصاص مىدهیم پس ما را بر تقصیرى که بما اصابت کرده، اجرى عطا کن که به نیروى آن خیرى را که دلخواه ما است دریابیم و اندوختههائى را که مورد علاقه شدید ما است به عوض بستانیم. و عذر ما را در تقصیر از پرداخت حق خود بپذیر، و آینده عمر ما را به ماه رمضان دیگر برسان. و چون ما را به ماه رساندى بر انجام عبادتى که زیبنده تو باشد یارى ده، و بر قیام به طاعتى که لایق موجب تدارک حق تو در آن دو ماه که از ماههاى زمان است، بدست ما جارى کن.
خدایا، هر معصیت صغیره یا کبیرهاى که در این ماه پیرامون آن گشتهایم، یا گناهى که به آن آلوده شدهایم، یا خطائى که مرتکب گشتهایم: از روى عمد یا فراموشى، به ستم کردن بر خود یا به هتک حرمت دیگرى، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از آن در پرده ستارى خود بپوشان، و به عفوت از ما در گذر، و ما را در آن ماه نصب العین شماتت کنندگان مساز. و زبان طعنه زنندگان را بر ما مگشاى، و ما را به مهربانى بىپایان و فضل کاستى ناپذیرت به کارى بگمار که سبب فرو نهادن و پوشاندن آن چیز شود که در آن ماه بر ما نمىپسندى .
خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و مصیبت رفتن ماه ما را جبران کن، و روز عید و روزه گشودنمان را بر ما مبارک ساز و آن را از بهترین روزهائى قرار ده که بر ما گذشته است: جالبترین روزها براى عفو، و پاک کنندهترین روزها براى گناه و گناهان پنهان و آشکار ما را بیامرز.
خدایا، با بیرون رفتن این ماه، ما را از گناهانمان بیرون آور، و همراه خارج شدنش ما را از بدیهامان خارج ساز. و ما را از خوشبختترین اهل این ماه بوسیله این ماه، و از پرنصیبترین ایشان در این ماه و از بهرهمندترین ایشان در این ماه قرار ده .
خدایا، هر کس که این ماه را چنانکه شایسته رعایت است رعایت کرده، و حرمتش را چنانکه شرط نگهدارى است نگاه داشته، و به حدودش چنانکه شایسته قیام است بپاخاسته، و از گناهان خود، چنانکه حق پرهیزکارى است، پرهیز کرده، یا بوسیله تقربى بتو نزدیکى جسته: که تو را از خود راضى، و رحمتت را به او معطوف ساخته، پس مانند آنچه به او بخشیدهاى از توانگرى خود بما ببخش، و چندین برابر آن را از فضل خود بما عطا کن. زیرا که فضل تو کاستى نمىگیرد، و خزانههایت نقصان نمىپذیرد، بلکه افزون مىشود، و کانهاى احسان تو، فانى نمىشود، و همانا که بخشش گوارا، بخشش تو است.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مانند ثوابهاى آن کس را براى ما بنویس که تا روز رستاخیز در آن ماه روزه داشته، یا در عبادت تو کوشیده است .
خدایا، در این روز که آن را براى مؤمنان عید و شادى، و براى اهل ملت خود روز اجتماع و تعاون قرار دادى، پیش تو توبه مىکنیم: از هر گناهى که مرتکب شدهایم، یا هر کار بدى که از پیش فرستادهایم، یا اندیشه بدى که در دل داشتهایم: توبه کسى که خیال بازگشت به گناه در دل ندارد، و پس از توبه به خطا باز نمىگردد: توبه خالصى که از شک و ریب پیراسته باشد. پس آن را از ما بپذیر، و از ما خشنود شو، و ما را بر آن ثابت بدار .
خدایا،ترس از عذاب وعید، و شوق به ثواب موعود را روزى ما ساز، تا لذت آنچه را که از تو مسألت مىکنیم و شدت اندوه آنچه را که از آن بتو پناه مىبریم در یابیم. و ما را نزد خود از توبه کنندگانى قرار ده که محبتت را بر ایشان لازم ساختهاى، و بازگشتشان را به طاعت خود، پذیرفتهاى. اى عادلترین عادلان.
خدایا، بر محمد پیغمبر ما و آل او رحمت فرست، همچنانکه بر فرشتگان مقرب خود رحمت فرستادى. و بر او و آلش رحمت فرست، همچنانکه بر پیغمبران مرسلت رحمت فرستادى و بر او و آلش رحمت فرست، همچنانکه بر بندگان صالحت رحمت فرستادى، و بهتر از آن اى پروردگار جهانیان: چنان رحمتى که برکتش بما برسد، و نفعش بما عاید شود و به موجب آن دعایمان مستجاب گردد، زیرا که تو کریمتر کسى هستى که بر او توکل کنند و بخشندهتر کسى هستى که از فضلش مسئلت نمایند. و تو بر هر چیز قدرت بىنهایت دارى.
حدیث روز
قالَ الاْ مامُ عَلىّ بنُ الْحسَین ، زَیْنُ الْعابدین عَلَیْهِ السَّلامُ:
ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤ مِنینَ کانَ فى کَنَفِ اللّهِ، وَاءظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فى ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْیَوْمِ الاْ کْبَرِ:
مَنْ اءَعْطى النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَدا وَرِجْلاً حَتّى یَعْلَمَ اءَنَّهُ فى طاعَةِ اللّهِ قَدِمَها اءَوْ فى مَعْصِیَتِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ یَعِبْ اءخاهُ بِعَیْبٍ حَتّى یَتْرُکَ ذلکَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ.(1)
ترجمه :
فرمود: سه حالت و خصلت در هر یک از مؤ منین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى ها و شداید صحراى محشر در امان است .
اوّل آن که در کارگشائى و کمک به نیازمندان و درخواست کنندگان دریغ ننماید.
دوّم آن که قبل از هر نوع حرکتى بیندیشد که کارى را که مى خواهد انجام دهد یا هر سخنى را که مى خواهد بگوید آیا رضایت و خوشنودى خداوند در آن است یا مورد غضب و سخط او مى باشد.
سوّم قبل از عیب جوئى و بازگوئى عیب دیگران ، سعى کند عیب هاى خود را برطرف نماید.
×××××
پاورقی:1-تحف العقول : ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 141، ح 3
فرزندى از دو بهترین انسانها
در احادیث و روایات مختلف آمده است :
هنگامى که لشکر اسلام بر شهرهاى فارس هجوم آورد و پیروز شد غنیمت هاى بسیارى از آن جمله ، دختر یزدگرد را به دست آورد و آن ها را به شهر مدینه طیبّه آوردند.
همین که آن غنائم جنگى را داخل مسجد بردند، جمعیّت انبوهى گرد آمده بود؛ و در این میان زیبائى دختر یزدگرد توجّه همگان را به خود جلب کرده بود.
پس چون چشم این دختر به عمر بن خطّاب افتاد صورت خود را از او پوشاند و گفت : اى کاش چنین روزى براى هرمز نمى بود، که دخترش این چنین در نوجوانى اسیر شود.
سپس از طرف امام علىّ علیه السّلام به او پیشنهاد داده شد که هر یک از مردان و جوانان حاضر را که مایل است براى ازدواج انتخاب کند، و مهریه و صداق او از بیت المال تاءمین و پرداخت گردد.
دختر که خود را جهانشاه معرّفى کرده بود و امام علىّ امیرالمؤ منین علیه السّلام او را شهربانو نامید، نگاهى به اطراف خود کرد و پس از آن که افراد حاضر را مورد نظر قرار داد؛ از بین تمامى آنان ، حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام را برگزید؛ و سپس جلو آمد و دست خود را بر شانه آن حضرت نهاد.
در همین حال مولاى متّقیان علىّ علیه السّلام جلو آمد و حسین علیه السّلام را مورد خطاب قرار داد و فرمود: از او محافظت کن و به او نیکى نما، که به همین زودى بهترین خلق خدا بعد از تو، از این دختر به دنیا مى آید.
و چون از وى سؤ ال کردند که به چه علّت ، امام حسین علیه السّلام را به عنوان همسر خویش انتخاب نمود؟
در پاسخ گفت : پیش از آن که لشکر اسلام بر ما هجوم آورد، من حضرت محمّد، رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله را در خواب دیدم که به همراه فرزندش حسین علیه السّلام وارد منزل ما شد و مرا به ازدواج حسین علیه السّلام درآورد.
وقتى از خواب بیدار شدم ، عشق و علاقه به او تمام وجودم را فرا گرفته بود و به غیر از او به چیز دیگرى نمى اندیشیدم .
و چون شب دوّم فرا رسید، در خواب دیدم که حضرت فاطمه زهراء علیهاالسّلام ، به منزل ما آمد و دین اسلام را بر من عرضه نمود و من نیز اسلام را پذیرفتم و در عالم خواب توسّط حضرت زهراء مسلمان شدم .
سپس حضرت زهراء علیهاالسّلام به من فرمود: به همین زودى لشکر اسلام بر فارس غالب و پیروز خواهد شد و تو را به عنوان اسیر مى برند؛ و پس از آن به وصال فرزندم حسین خواهى رسید و کسى نمى تواند نسبت به تو تجاوز و قصد سوئى کند.
مادر امام سجّاد زین العابدین علیه السّلام افزود: سخن و پیش گوئى حضرت فاطمه زهراء علیهاالسّلام به واقعیّت پیوست و من صحیح و سالم به وصال خود رسیدم و به همسرى و ازدواج امام حسین علیه السّلام درآمدم .
و پس از گذشت مدّتى سیّد السّاجدین ، امام زین العابدین سلام اللّه علیه در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود و جهانى را به نور وجود مقدّس خود روشنائى بخشید.
و آن حضرت همانند دیگر ائمّه اطهار صلوات اللّه علیهم اجمعین در حالتى به دنیا قدم نهاد که پاک و پاکیزه و ختنه شده بود؛ و پس از تولّد، شهادت بر یگانگى خداوند و رسالت جدّش رسول خدا و امامت و خلافت امیرالمؤ منین علىّ و دیگر اوصیاء صلوات اللّه علیهم اجمعین داد.
و حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله نسبت به این نوزاد فرمود: (ابن الخِیرتَین ) یعنى ؛ پدر این نوزاد، امام حسین علیه السّلام بهترین خلق خدا و مادرش ، شهربانو بهترین زن از زنان عجم مى باشد.( 1و2)
××××××××
پاورقی:1- تلخیص از اصول کافى : ج 1، ص 466، عیون اءخبار الرّضا علیه السّلام : ج 2، ص 128، ارشاد مفید: ص 160، بحارالا نوار: ج 46، ص 8 وص 13.
2- چهل داستان و چهل حدیث از إ مام زین العابدین (ع)
حدیث روز
امام سجاد علیه السلام:
وَ اَمّا حَقُّ الزَّوجَةِ فَاَنْ تَعْلَمَ اَنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ جَعَلَها لَکَ سَکَنا وَ اُنْسا فَتَعْلَمَ اَنَّ ذلِکَ نِعْمَةٌ مِنَ اللّه عَلَیْکَ فَـتُـکْرِمَها وَ تَرْفُقَ بِها وَ اِنْ کانَ حَقُّکَ اَوجَبَ فَاِنَّ لَها عَلَیْکَ اَنْ تَرْحَمَها؛(1)
ترجمه:
حق زن این است که بدانى خداوند عزوجل او را مایه آرامش و انس تو قرار داده و این نعمتى از جانب اوست، پس احترامش کن و با او مدارا نما، هر چند حق تو بر او واجب تر است اما این حق اوست که با او مهربان باشى.
******
پاورقی:1- من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 621، ح 3214 .
حدیث روز
قالَ الاْ مامُ عَلىّ بنُ الْحسَین ، زَیْنُ الْعابدین عَلَیْهِ السَّلامُ :
ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤ مِنینَ کانَ فى کَنَفِ اللّهِ، وَاءظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فى
ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْیَوْمِ الاْ کْبَرِ:
مَنْ اءَعْطى النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَدا وَرِجْلاً
حَتّى یَعْلَمَ اءَنَّهُ فى طاعَةِ اللّهِ قَدِمَها اءَوْ فى مَعْصِیَتِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ یَعِبْ اءخاهُ بِعَیْبٍ
حَتّى یَتْرُکَ ذلکَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ.1
ترجمه :
فرمود: سه حالت و خصلت در هر یک از مؤ منین باشد در پناه خداوند خواهد بود و
روز قیامت در سایه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى ها و شداید صحراى
محشر در امان است .
اوّل آن که در کارگشائى و کمک به نیازمندان و درخواست کنندگان دریغ ننماید.
دوّم آن که قبل از هر نوع حرکتى بیندیشد که کارى را که مى خواهد انجام دهد یا هر
سخنى را که مى خواهد بگوید آیا رضایت و خوشنودى خداوند در آن است یا مورد
غضب و سخط او مى باشد.
سوّم قبل از عیب جوئى و بازگوئى عیب دیگران ، سعى کند عیب هاى خود را برطرف نماید.
×××××××
پاورقی:1- تحف العقول : ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 141، ح 3.
از آدم تا سجّاد علیه السّلام
مرحوم حضینى و دیگر بزرگان آورده اند :
شخصى به نام عسکر - غلام امام محمّد جواد علیه السّلام - به نقل از پدرش حکایت کند:
روزى به محضر شریف حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیه السّلام شرف حضور یافتم و عرضه داشتم : یاابن رسول اللّه ! چطور در بین اهل بیت رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فقط امام چهارم ، حضرت علىّ بن الحسین علیهماالسّلام به عنوان)سیّد العابدین ( معروف و مشهور گشته است ؟
امام رضا علیه السّلام در جواب فرمود: خداوند متعال در قرآن تصریح نموده است که بعضى از پیغمبران را بر بعضى از ایشان فضیلت و برترى داده است ؛ و ما اهل بیت رسالت نیز همانند انبیاء عظام صلوات اللّه علیهم مى باشیم .
و سپس افزود: و امّا در رابطه با جدّم ، علىّ بن الحسین علیهماالسّلام ، که سؤ ال کردى :
همانا پدرم از پدران بزرگوارش علیهم السّلام بیان فرموده است : روزى امام علىّ بن الحسین علیهماالسّلام مشغول نماز بود، که ناگاه شیطان به صورت یک افعى بسیار هولناکى ، با چشم هاى سرخ از درون زمین آشکار شد و خود را به محراب عبادت آن حضرت نزدیک کرد .1
ولیکن امام سجّاد علیه السّلام کمترین حسّاسیّتى در برابر آن موجود وحشتناک نشان نداد و ارتباط خود را با پروردگار متعال خود قطع نکرد.
افعى دهان خود را نزدیک انگشتان پاى آن حضرت آورد و آتشى از دهانش خارج ساخت که بسیار وحشتناک بود، ولى حضرت با آرامش خاطر و خیالى آسوده به نماز خود ادامه مى داد و توجّهى به آن نداشت .
در همین حال که شیطان با آن حالت ترسناک مشغول اذیّت و آزار بود، ناگهان تیرى سوزاننده از سمت آسمان آمد و به آن ملعون اصابت کرد.
هنگامى که تیر به او خورد، فریادى کشید و به همان حالت و شکل اوّلیّه خود بازگشت و کنار امام سجّاد، زین العابدین علیه السّلام ایستاد واظهارداشت :
شما سیّد و سرور عبادت کنندگان هستى ؛ و چنین نامى تنها زیبنده و شایسته شما مى باشد.
و سپس در ادامه کلام خود افزود: من شیطان هستم ؛ و تمام عبادت کنندگان را از زمان حضرت آدم تا کنون فریب و بازى داده ام و کسى را از تو قوى تر و پارساتر نیافته ام .
و پس از آن شیطان از نزد امام سجّاد علیه السّلام خارج شد و حضرت بدون آن که به او توجّهى داشته باشد، به نماز و نیایش خود با پروردگار متعال خویش ادامه داد.2
××××××××
پاورقی:1- در احادیث شریفه وارد شده است : ملائکه به هر شکلى غیر از سگ و خوک در مى آیند، ولى شیطان و جنّى ها مى توانند به هر شکلى حتّى سگ و خوک در آیند.
2- هدایة الکبرى حضینى : 214، س 11، بحارالا نوار: ج 46، ص 58، ح 11، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب .