&دوستی )مبحث پنجم) &
تأثیر تربیت خانوادگى و وراثت در اخلاق
?درادامه بحث تأثیرتربیت خانوادگی به آیاتی ازقرآن کریم اشاره می شود.
1ـ اِنَّکَ اِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلّوُا عِبادَکَ وَ لایَلِدُوا اِلاّ فاجِراً کَفّاراً (سوره نوح، آیه 27)
2 ـ فَتَقَبَّلَها رَبُّها بَقَبُول حَسَن وَ اَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیّا (سوره آل عمران، آیه 37)
ترجمه:
1 ـ چرا که اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مى کنند و جز نسلى فاجر و کافر به وجود نمى آورند!
2 ـ خداوند، او (مریم) را به طرز نیکویى پذیرفت; و بطور شایسته اى، (نهالِ وجودِ) او را رویانید (و پرورش داد); و کفالت او را به «زکریّا» سپرد.
تفسیر و جمع بندى
در نخستین آیه مورد بحث، باز سخن از قوم نوح است، که وقتى تقاضاى نابودى آنها را به عذاب الهى مى کند، تقاضاى خود را با این دلیل مقرون مى سازد، که اگر آنها باقى بمانند سایر بندگان تو را گمراه مى کنند،و جز نسلى فاجر و کافر از آنها متولّد نمى شود (اِنَّکَ اِن تَذَرْهُمْ یُضِلّوُا عِبادَکَ وَ لایَلِدُوا اِلاّ فاجِراً کَفّاراً).
این سخن ضمن این که نشان مى دهد افراد فاسد و مفسد که داراى نسل تبهکار هستند، از نظر سازمان
خلقت، حقّ حیات ندارند و باید به عذاب الهى گرفتار شوند و از میان بروند، اشاره به این حقیقت است که محیط جامعه، تربیت خانوادگى، و حتّى عامل وراثت مى تواند در اخلاق و عقیده مؤثّر باشد.
قابل توجّه این که نوح(علیه السلام) بطور قاطع مى گوید: تمام فرزندان آنها فاسد و کافر خواهند بود، چرا که موج فساد در جامعه آنها به قدرى قوى بود که نجات از آن، کار آسانى نبود; نه این که این عوامل صد در صد جنبه جبرى داشته باشد و انسان را بى اختیار به سوى خود بکشاند. بعضى گفته اند آگاهى نوح بر این نکته به خاطر وحى الهى بوده، که به نوح فرمود: «اَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ اِلاّ مَنْ قَدْ آمَنَ; جز آنها که (تاکنون) ایمان آورده اند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهد آورد!» (سوره هود، آیه 36)
ولى روشن است این آیه، شامل نسل آینده آنها نمى شود، بنابراین بعید نیست که نسبت به نسل آینده بر اساس امور سه گانه اى که گفته شد (محیط، تربیت خانوادگى و عامل وراثت) قضاوت کرده باشد.
در بعضى از روایات، آمده که فاسدان قوم نوح هنگامى که فرزند آنها به حدّ تمیز مى رسید، او را نزد نوح(علیه السلام) مى بردند، و به کودک مى گفتند این پیرمرد را مى بینى، این مرد دروغگویى است، از او بپرهیز، پدرم مرا این چنین سفارش کرده (و تو نیز باید فرزندت را به همین امر سفارش کنى)!
و به این ترتیب نسلهاى فاسد، یکى پس از دیگرى مى آمدند و مى رفتند.(1)
در قرآن مجید در داستان حضرت مریم(علیها السلام) زنى که از مهمترین و با شخصیّت ترین زنان جهان است، تعبیراتى آمده که نشان مى دهد مسأله وراثت و تربیت خانوادگى و محیط پرورشى انسان در روحیّات او بسیار اثر دارد، و براى پرورش فرزندان برومند پاکدامن باید به تأثیر این امور توجّه داشت.
از جمله روحیّات مادر اوست که از زمان باردارى، پیوسته او را از وسوسه هاى شیطان به خدا مى سپرد، و آرزو
مى کرد از خدمتگزاران خانه خدا باشد و حتّى براى این کار نذر کرده بود.
آیه فوق مى گوید: خداوند او را به حسن قبول پذیرفت و به طرز شایسته اى گیاه وجودش را پرورش داد (فَتَقَبَّلَها رَبُّها بَقَبُول حَسَن وَ اَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً).
تشبیه وجود انسان پاک به گیاه برومند، اشاره به این حقیقت است که همان طور که براى برخوردارى از یک بوته گل زیبا یا یک درخت پرثمر باید نخست از بذرهاى اصلاح شده استفاده کرد و سپس وسائل پرورش آن گیاه را از هر نظر فراهم ساخت، و باغبان نیز باید بطور مرتّب در تربیت آن بکوشد، انسانها نیز چنین اند، هم عامل وراثت در روح و جان آنها مؤثّر است، و هم تربیت خانوادگى و هم محیط.
و قابل توجّه این که در ذیل این جمله مى افزاید وَ کَفَّلَها زَکَرِیّا; و خداوند زکریّا را براى سرپرستى و کفالت او (مریم) برگزید. پیدا است حال کسى که در آغوش حمایت پیامبر عظیم الشأنى است که خداوند او را براى کفالت او برگزیده است.
و جاى تعجّب نیست که با چنین تربیت عالى، مریم به مقاماتى از نظر ایمان و اخلاق و تقوا برسد که در ذیل همین آیه به آن اشاره شده: «کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزقاً قالَ یا مَرْیَمُ اَنّى لَکِ هذا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِساب; هر زمان زکریّا وارد محراب او مى شد، غذاى مخصوصى در آنجا مى دید; از او پرسید اى مریم! این را از کجا آورده اى؟ گفت: این از سوى خداست; خداوند به هر کس بخواهد، بى حساب روزى مى دهد.»
آرى آن تربیت بهشتى نتیجه اش این اخلاق و غذاى بهشتى است!
* * *
(ادامه دارد)
1. تفسیر فخر راز ى و تفسیر مراغى، ذیل آیه مورد بحث.
منبع:کتاب اخلاق درقرآن
&دوستی )مبحث چهارم) &
تأثیر تربیت خانوادگى و وراثت در اخلاق
?همه مى دانیم که اوّلین مدرسه براى تعلیم و تربیت کودک محیط خانواده است، و بسیارى از زمینه هاى اخلاقى در آنجا رشد و نمّو مى کند; محیط سالم یا ناسالم خانواده تأثیر بسیار عمیقى در پرورش فضائل اخلاقى، یا رشد رذائل دارد; و در واقع باید سنگ زیربناى اخلاق انسان در آنجا نهاده شود.
اهمّیّت این موضوع، زمانى آشکار مى شود که توجّه داشته باشیم اوّلاً کودک، بسیار اثر پذیر است، و ثانیاً آثارى که در آن سنّ و سال در روح او نفوذ مى کند، ماندنى و پا برجا است!
این حدیث را غالباً شنیده ایم که امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: «اَلْعِلْمُ (فى) الصّـِغَرِ کَالنَّقْشِ فى الْحَجَرِ; تعلیم در کودکى همانند نقشى است که روى سنگ کنده مى شود!» (که سالیان دراز باقى و برقرار مى ماند.)(1)
کودک بسیارى از سجایاى اخلاقى را از پدر و مادر و برادران بزرگ و خواهران خویش مى گیرد; شجاعت، سخاوت، صداقت و امانت، و مانند آنها، امورى هستند که به راحتى کودکان از بزرگترهاى خانواده کسب مى کنند; و رذائلى مانند دروغ و خیانت و بى عفّتى و ناپاکى و مانند آن را نیز از آنها کسب مى نمایند.
افزون بر این، صفات اخلاقى پدر و مادر از طریق دیگرى نیز کم و بیش به فرزندان منتقل مى شود، و آن از طریق عامل وراثت و ژنها است; ژنها تنها حامل صفات جسمانى نیستند، بلکه صفات اخلاقى و روحانى نیز از این طریق به فرزندان، منتقل مى شود، هرچند بعداً قابل تغییر و دگرگونى است، و جنبه جبرى ندارد تا مسؤولیّت را از فرزندان بطور کلّى سلب کند.
به تعبیر دیگر، پدر و مادر از دو راه در وضع اخلاقى فرزند اثر مى گذارند، از طریق تکوین و تشریع، منظور از تکوین در اینجا صفاتى است که در درون نطفه ثبت است و از طریق ناآگاه منتقل به فرزند مى شود، و منظور از تشریع، تعلیم و تربیتى است که آگاهانه انجام مى گیرد، و منشأ پرورش صفات خوب و بد مى شود.
درست است که هیچ کدام از این دو جبرى نیست ولى بدون شک زمینه ساز صفات و روحیّات انسانها است، و بسیار با چشم خود دیده ایم که فرزندان افراد پاک و صالح و شجاع و مهربان، افرادى مانند خودشان بوده اند و بعکس، آلوده زادگان را در موارد زیادى آلوده دیده ایم. بى شک این مسأله در هر دو طرف استثنائاتى دارد که نشان مى دهد تأثیر این دو عامل (وراثت و تربیت) تأثیر جبرى غیر قابل تغییر نیست. با این اشاره به قرآن مجید باز مى گردیم و مواردى را که قرآن به آن اشاره کرده است،درمبحث پنجم انشاء الله مورد بررسى قرار مى دهیم.
(ادامه دارد)
پاورقی: 1. بحار الانوار، جلد 1، صفحه 224.
منبع:کتاب اخلاق درقرآن