توقیع حضرت ولیعصرعجل الله تعالی فرجه الشریف که به افتخار شیخ مفید صادر گشت
احمد بن علی بن علی بن ابیطالب طبرسی در کتاب «احتجاج» می نویسد: مکتوبی در اواخر ماه صفر سال 410 (هجری) از ناحیه مقدسه امام زمان (ع) به شیخ مفید محمد بن محمد بن نعمان - قدس اللّه روحه - رسید. رساننده آن مکتوب گفته است که آنرا از ناحیه ای متصل بحجاز آورده است. آن توقیع این است:
بسم الله الرحمن الرحیم: سلام بر تو ای دوست مخلص در دین که در اعتقاد به ما با علم و یقین امتیاز داری. ما شکر وجود تو را به پیشگاه خداوندی که جز او خدائی نیست برده و ازذات بی زوالش مسئلت می نمائیم که رحمت پیاپی خود را بر آقا و مولی و پیغمبر ما محمد و اولاد طاهرین او فرو فرستد و بتو که پروردگار توفیقاتت را برای یاری حق مستدام بدارد و پاداش تو را با سخنانی که از جانب ما می گوئی با صداقت افزون گرداند. اعلام می داریم که بما اجازه داده شده که تو را بشرافت مکاتبه مفتخر سازیم و موظف بداریم که آنچه به تو می نویسیم بدوستان ما که نزد تو می باشند برسانی. خداوند آنها را بطاعت خود عزیز بدارد و با حفظ و عنایات خود مشکلات آنها را بر طرف سازد.
خداوند تو را با امداد خود بردشمنانش که از دینش بیرون رفته اند پیروز گرداند و در رسانیدن به کسانی که اطمینان به آنها داری بطرزی که انشاء الله می نویسیم عمل کن:
هر چند ما در جائی منزل کرده ایم، که از محل سکونت ستمگران دور است و این هم بعلتی است که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمان ما را تا زمانی که دولت دنیا از آن فاسقان می باشد در این دیده است. ولی در عین حال ازاخبار و اوضاع شما کاملاً آگاهیم و چیزی از آن بر ما پوشیده نمی ماند.
ما از لغزشهائی که از شما (شعیان) سر می زند از وقتیکه بسیاری از شما میل به بعضی از کارهای ناشایسته ای نموده اند که نیکان گذشته از آنها احتراز می نمودند و پیمانی که از آنها برای توجه بخداوند و دوری از زشتی ها گرفته شده و آنها آنرا پشت سر انداخته اند اطلاع داریم. گویا آنها نمی دانند که ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم و اگر جز این بود از هر سو گرفتاری به شما رو می آورد و دشمنان شما، شما را از میان می بردند.
پس تقوی پیشه سازید و به ما اعتماد کنید و چاره این فتنه و امتحان را که به شما رو آورده از ما بخواهید. امتحانی که هر کس مرگش رسیده باشد، در آن نابود می گردد و آنکس که به آرزوی خود رسیده باشد از ورطه آن بسلامت می رود، آن فتنه و امتحان علامت حرکت ما و امتیاز شما در برابر اطاعت و نافرمانی ماست. خداوند هم نور خود را کامل می گرداند هر چند مشرکان نخواهند.
خود را از دشمنان نگاهدارید و از افروختن آتش جاهلیت بپرهیزید. کسانی که در این فتنه بجاهای پنهان، پناه نبرده و در سرزنش آن راه پسندیده گرفته اند، چون ماه جمادی الاولی سال جاری فرا رسید، باید از آنچه در آن ماه روی می دهد عبرت بگیرید و از آنچه بعد از آن واقع می شود. از خواب غفلت بیدار شوید: به زودی علامت آشکاری از آسمان برای شما پدید می آید و نظیر آن در زمین نیز ظاهر می شود که مردم را اندوهگین می کند و به وحشت می اندازد.
آنگاه مردمی که ازاسلام خارج شده اند بر عراق مسلط می گردند و بواسطه سوء اعمال آنها اهل عراق دچار ضیق معیشت می شوند سپس ابن محنت با مرک یکی از اشرار از میان می رود و از مردن او پرهیز کاران خیر اندیش خشنود می گردند و مردمی که از اطراف عالم آرزوی حج بیت الله دارند، با آرزوی خود می رسند و بحج می روند.
سپس هر مردی از شما عمل می کند به آنچه که بوسیله بدوستی ما تقرب میجست و از آنچه مقام او را پست می گرداند و خوش آیند ما نیست اجتناب کند. چه که خداوند بطور ناگهانی انسان را برانگیخته می کند آن هم در وقتیکه توبه سودی بحال او ندارد و پشیمانی او را از کیفر ما نجات نمی دهد. خداوند تو را بر رشد و کمال الهام بخشد و بالطف خود، شما را برحمت واسعه خود توفیق دهد.
توقیع حضرت ولیعصرعجل الله تعالی فرجه الشریف برای جمعی از مردم قم
و نیز در کتاب «احتجاج» از شیخ موثق ابوعمر عامری رحمة الله علیه روایت می کند که گفت: ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان درباره فرزند امام حسن عسکری (ع) گفتگو نمودند. ابن ابی غانم می گفت: حضرت رحلت فرمود و اولادی نداشت. سپس آنها نامه ای در این خصوص نوشتند و به ناحیه مقدسه فرستادند (تا و کلای حضرت بآستان مقدسش برسانند) و درآن نامه نوشتند که ما بر سر این موضوع کشمکش نموده ایم. جواب نامه آنها بخط آن حضرت صلوات الله علیه بدین مضمون صادر گشت:
بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند ما و شما را از فتنه ها نگاهدارد و بما و شما روح یقین موهبت کند، و از سوء عاقبت باز دارد. خبر تردیدی که گروهی از شما در امر دین نموده اید، و شک و تحیری که درباره صاحبان امر خود بدل آنها راه یافته است، بمن رسید، ما از این موضوع بخاطر شما غمگین شدیم نه بخاطر خودمان و درباره شما ناراحت شدیم نه درباره خودمان زیرا خدا با ماست و جز بخدا به هیچکس نیازی نداریم و حق با ماست و بنا بر این کسیکه از اطاعت ما سرباز می زند، ما را بوحشت نمی اندازد. ما اثر صنع خدائیم و مردم بطفیل و جود ما، موجود گشته اند.
ای مردم! چرا دچار تردید گشته و در حال تحیر مطلب را بر خود مشتبه می سازید. آیا نشنیده اید که خدا می فرماید: یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم یعنی: ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و پیغمبر و صاحبان امر خود را، اطاعت کنید؟
نمی دانید که در اخبار رسیده است که حوادثی برای ائمه، گذشته و آینده شما روی می دهد، و آیا ندیده اید که خداوند از زمان حضرت آدم تا زمان امام حسن عسکری سنگرهائی برای شما قرار داده که به آنها پناه برید و علائمی مقرر داشته تا بوسیله آن هدایت شوید؟ بطوریکه هر گاه یکی از آن علامتها پنهان شود علامت دیگری ظاهر می گردد و هر وقت ستاره ای غروب کند؛ ستاره دیگری می درخشد؟
پس وقتیکه امام حسن عسکری (ع) رحلت فرمود: گمان کردید که خداوند دین خود را باطل کرد، و رشته واسطه میان خود و بندگانش را قطع نمود؟ نه. چنین نبوده. و تا روز رستخیز و ظهور امر خدا که مردم او را نمی خواهند، هم چنین نخواهد بود.
امام گذشته با سعادت رحلت فرمود و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت، وصیت و علم و فرزند و جانشین او در میان ما است و جز ظالمان گناهکار کسی راجع به منصب و مقام امامت وی با ما نزاع ندارد و جز منکر کافر کسی ادعای این منصب بزرگ را نمی کند.
اگر ملاحظه مغلوب شدن امر خدا و آشکار و علنی گشتن سرّ الهی نبود چنان حق ما برای شما ظاهر می گردید که عقلهاتان حیران گردد و تردیدتان بر طرف شود ولی آنچه خداوند خواسته تحقق خواهد یافت؛ و هر چیزی در لوح محفوظ مرقوم است.
پس شما هم از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را بما واگذارید. همه گونه خیروخوبی از ما بمردم می رسد. آنچه بر شما پوشیده است، برای اطلاع از آن اصرار مورزید. و بچپ و راست میل نکنید، مقصد خود را با دوستی ما براساس راهی که روشن است بطرف ما قرار دهید. من آنچه لازمه نصیحت بود، بشما گرفتم و خداوند بر من و شما گواه است.
اگر محبت به شما نداشتیم و صلاح شما را نمی دیدیم و بخاطر ترحم و شفقت بر شما نبود، گفتگوی با شما را ترک می گفتیم... و صلی الله علی محمد النبی و آله و سلم تسلیماً.