حادثه کربلا و پیامبران الهی
خبر حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله از شهادت امام حسین علیه السلام
حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله در منزل ام سلمه بود، فرمود: نگذار کسى داخل شود، حسین علیه السلام آمد زمانى که طفل بود ام سلمه نتوانست جلو او را بگیرد، حسین علیه السلام بر جدش وارد شد دید حسین علیه السلام بر بالاى سینه پیامر صلى الله علیه و آله قرار گرفته است و حضرت رسول گریه مى کند ام سلمه سبب گریه حضرت را پرسید؟حضرت فرمود: اى ام سلمه ، جبرئیل به من خبر داد که حسین تو کشته مى شود، (1)
این تربت را هم به تو بدهم در نزد تو باشد که جبرئیل برایم آورده است در شیشه اى بگذار، زمانى که خون شد آن وقت حسین من کشته مى شود. (2)
لعن رسول خدا صلى الله علیه و آله بر یزید پلید
دو سال از ولادت امام حسین علیه السلام گذشت پیغمبر به سفرى رفت و در رهگذرى ایستاد و فرمود: انا الله و انا الیه راجعون (سوره بقره ، آیه 152 )و اشک از دیدگان حضرت سرازیر شد، از علت این حال سوال شد، فرمود:
اینک جبرئیل است ، مرا خبر مى دهد از زمینى که در کنار شط فرات واقع شده و کربلایش گویند که فرزند من حسین ، پسر فاطمه علیها السلام در آن سرزمین کشته مى شود عرض شد: یا رسول الله که او را مى کشد؟ فرمود: مردى به نام یزد، خدایش لعنت کند و گویى جایى را که حسین علیه السلام در آن جان مى دهد و محلى که در آن دفن مى شود مى بینم .
سپس رسول خدا صلى الله علیه و آله با حالتى اندوهناک از این سفر بازگشت و بر منبر شد و مردم را پند داد و حسن و حسین نیز در مقابل آن حضرت بودند.
چون از خواندن خطبه فارغ شد دست راستش بر سر حسن علیه السلام نهاد و دست چپ بر سر حسین علیه السلام و سر به سوى آسمان برداشت و عرض کرد:
پروردگارا! همانا محمد پیغمبر تو و بنده تو است و این دو پاک ترین فرد خاندان من و برگزیده فرزندان من و خانواده من هستند که پس از خود این دو را در میان امتم به جاى مى گذارم جبرئیل مرا خبر داد که این پسرم کشته و خوار خواهد شد بار الها، این جانبازى را بر او مبارک فرما و او را از سروران شهیدان قرار بده بار الها بر کشنده اش و آن که او را خوار مى کند بر کت عطا نکن مردمى که در مسجد بودند یکباره ناله از دل برکشیدند وهاى هاى گریستند رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: آیا بر حسینم گریه مى کنید و او را یارى نمى کنید ؟
سپس آن حضرت با رنگى افروخته و چهره اى سرخ بازگشت (3) و خطبه کوتاه دیگرى خواند و اشک از هر دو دیده آن حضرت به شدت فرو ریخت ، سپس فرمود: اى مردم ، همانا که دو یادگار نفیس در میان شما به جاى گذاشتم و آن دو کتاب خداست و عترت من ، یعنى خاندان من ، آنان که با آب و گل من آمیخته شده و میوه دل من و جگر گوشه من اند و این دوازدهم هرگز جدا نشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند هان که من در انتظار ملاقات با آنان هستم و من درباره این دو هیچ از شما نمى خواهم به جز آنچه پرودرگار من به فرمان داده است پروردگار من به من امر فرموده : من دوستى خویشان و نزدیکان خود را از شما خواستار شوم ، مراقب باشید فرداى قیامت که در کنار حوض مرا ملاقات مى کنید مبادا خاندان مرا دشمن داشته و به آنان ستم روا داشته باشید.
هان که روز قیامت سه پرچم نزد من خواهد آمد، پرچم اولى پرچمى است سیاه و تاریک که فرشتگان از آن به وحشت خواهند بود و در نزد من مى ایستند، پس مى گویم : شماها کیانند ؟نام مرا از یاد ببرند، و گویند: ما خدا پرستان از عرب هستیم من به آنان گویم : نام من احمد و پبغمبر عرب و عجم هستم ، آن گاه گویند: یا احمد، ما از امت تو هستیم به آنان گویم : پس از من با عترت من و کتاب پروردگار من چگونه رفتار کردید ؟گویند: اما کتاب را که ضایعش نمودیم ، و اما عترت کوشیدیم که همگى شان را از صفحه زمین براندازیم ، آن هنگام من روى آن از آن بگردانم تشنه و دل سوخته و با روى سیاه از نزد من باز مى گردند.
سپس پرچم دیگرى سیاه تر از اولى بر من وارد شود به آنان که زیر پرچمند گویم :
پس از من با دو یادگار گرانبهاى من بزرگ و کوچک یعنى کتاب پروردگارم و عترتم چگونه بودید ؟
گویند: اما یادگار بزرگ را مخالف کردیم ، و اما یادگار کوچک را خوار نمودیم و تا آن جا که توانستم پاره پاره کردیم .
گویم : از من دور شوید پس تشنه و جگر سوخته و با روى سیاه از من دو شوند.
سپس پرچم دیگرى نزد من مى آید که نور صورت افراد زیر پرچم مى درخشد، به آنان گویم شما کیانند ؟
گویند: ما مردم یکتاپرست و پرهیزکار و از امت محمد صلى الله علیه و آله هستیم و ماییم باقیمانده اهل حق که کتاب حق را برداشتیم ، حلالش را حلال و حرامش را حرام دانستیم و دوستدار خاندان پیغمبر خویش محمد صلى الله علیه و آله بودیم ، از همه امکاناتى که در مورد یارى خویشتن داشتیم براى یارى آنان نیز استفاده نمودیم و در رکاب آنان با دشمنانشان جنگیدیم پس من به آنان گویم :
مژده باد شما را که من پیغمبر شمایم و راستى که شما در دنیا این چنین بودید که ستودید، سپس آنان را از حوض خود سیراب کنم و سیراب و خندان از نزد من بروند و سپس داخل بهشت شوند و براى همیشه در آن جاوید بمانند. (4)
شیخ سلیمان بخلى حنفى در ینابیع الموده (باب 60 ) نقل مى کند که رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: به درستى که این پسر من حسین علیه السلام کشته مى شود در زمین کربلا، پس هر کس از شما آن روز حاضر باشد،یارى کند امام حسین علیه السلام را.آنگاه نوشته است ، انس بن حارث به سوى کربلا رفت و به فرمان پیغمبر صلى الله علیه و آله عمل کرد و کشته شد با اباعبدالله الحسن علیه السلام . (5)
رسول خدا صلى الله علیه و آله حسین علیه السلام را در دامن خود نشانده بود، که جبرئیل آمد و گفت : این پسر تو است ؟ حضرت فرمود: آرى جبرئیل گفت : امت پس از تو او را خواهند کشت ؟
آن حضرت گریان شد، جبرئیل گفت : اگر بخواهى ، زمینى که در آن کشته مى شود به تو نشان بدهم فرمود: آرى .
آن گاه جبرئیل مشتى از خاک سرزمین کربلا به آن حضرت نشان داد. (6)
خبر شهادت امام حسین علیه السلام از زبان جبرئیل
در کافى از حضرت ابى عبدالله علیه السلام روایت کرده اند که جبرئیل امین بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شد و عرض کرد: خداوند سلام مى رساند و تو را بشارت مى دهد به این که فاطمه علیهاالسلام پسرى بیاورد و امت تو از روى جهل و نادانى او را خواهند کشت رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: از من به خداوند عالم سلام باد،به مولودى که امتم را او را شهید خواهند کرد نیازى ندارم .
جبرئیل علیه السلام به آسمان بازگشت و دیگر باره نزول فرمود و گفت : خداوندت سلام مى رساند که پاداش این ستمى که بر مولود تو مى رسد، وصایت و ولایت و امامت را در ذریه پاک او و اولادش خواهم گذاشت رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: به آن چیزى که پروردگار جهان خواسته است خشنودم .
پس نزد حضرت فاطمه علیها السلام رفته مژده آنچه از جانب خداوند شنیده بود باز گفت : حضرت زهراعلیها السلام عرض کرد: به چنین فردى که باید شهید شود نیازى ندارم . حضرت بار دیگر بیان فرمود که جبرئیل نازل شده و مى گوید که امامت و ولایت و صاحب در اولاد حسین علیه السلام است پس حضرت زهراعلیها السلام رضاى خویش را به پدر اظهار نمود. (7)
×××××
پاورقی:1- مقتل خوارزمى ، چاپ نجف ، ص 163، ینابیع الموده ، چاپ مصر، ص 319، اعیان الشیعه ، ج 4، ص 137، احقاق الحق ، این حدیث را به 190 طریق از کتب اهل سنت نقل کرده است .
2- احقاق الحق ،ج 11 ،ص 360 .
3- ترجمه لهوف ، زنجانى ، ص 18.
4- ترجمه لهوف ، زنجان ، ص 21.
5- شبهاى پیشاور، ص 535.
6- راه و روش ما، ص 123، مجمع الزوائد، ج 9، ص 188، الصواعق ، ص 115، خصائص ، ج 2، ص 125، کنز العمال ، ج 6، ص 223، جوهرة الکلام ، ص 1117.
7- کافى ، ج 1، ص 464، خصائص الحسینه ، ص 208. - چهره درخشان حسین بن على علیه السلام : على ربانى خلخالى
حادثه کربلا و پیامبران الهی
خبر حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله از شهادت امام حسین علیه السلام
در کتاب ((طبقات )) از ابن عباس ذکر نموده به روایت او از عبداللّه بن بکر بن حبیب سَهْمى که گفت : خبر داد مرا حاتَم بن صَنعه بر آنکه ((اُمُّ الْفَضْل ))زوجه عباس بن عبدالمطلب -رضوان اللّه علیهما-
گفت : پیش از آنکه امام حسین علیه السّلام متولد گردد، شبى در خواب دیدم که گویا پاره اى از گوشت بدن حضرت خاتم الانبیاء صلّى اللّه علیه و آله بریده شد و در دامن من قرار گرفت ؛ پس این خواب خود را به حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله عرض نمودم . آن جناب فرمود: که همانا اگر خواب تو راست باشد فاطمه زهرا علیها السّلام پسرى خواهد زائید و من آن طفل را به تو مى سپارم تا او را شیر دهى .
ام الفضل گفت : که به همان قسمى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرموده بود واقع گردید و حسین علیه السّلام را به من سپرد و دایه او بودم تا اینکه روزى آن طفل را به خدمت جدّ بزرگوارش آوردم و او را در دامان پیغمبر نهادم و آن حضرت ، نور دیده خود را مى بوسید ناگاه طفل بول کرد و قطره اى از بول او بر جامه پیغمبر رسید. من گوشت بدنش را نشگون گرفتم ، امام حسین علیه السّلام به گریه افتاد. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مانند شخصى خشمناک به من فرمود: ((آرام باش ، اى ام الفضل ! اینک جامه را به آب مى توان شست ، تو فرزند دلبند مرا آزردى .))
ام الفضل گفت : او را در دامان پیغمبر گذاردم و خود رفتم تا آنکه آب آورده جامه رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله را بشویم ، چون برگشتم دیدم که جناب پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله گریان است . عرض کردم : یا رسول اللّه ! چه چیز شما را گریانید؟
فرمود: اینک جبرئیل بر من نازل گردید و مرا خبر داد که این فرزند را، اُمّت من به قتل مى آورند!
راویان حدیث چنین گفته اند که چون یک سال تمام از عمر شریف آن جناب گذشت ، دوازده فرشته بر رسول مجید نازل گردید؛ یکى به صورت شیر، دومى به صورت گاو، سومى به صورت اژدها، چهارمى به صورت انسان و هشت مَلَک دیگر هم به شکل هاى مختلف بودند با روهاى قرمز و بالهاى خود را پهن نموده و مى گفتند: یا محمد! زود باشد که به فرزند دلبند تو حسین بن فاطمه علیهاالسّلام نازل شود مانند آنچه که به هابیل از قابیل نازل گردید؛ و زود باشد که اجر و مزد شهادت فرزند تو را،خداى متعال بدهد مانند آن اجر ثوابى که به هابیل بخشیده و به گردن قاتل او بگذارد مانند گناهى را که بر گردن قابیل است . و هیچ فرشته مقرّبى در آسمانها باقى نماند مگر آنکه بر پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله نازل گردیدند و آن جناب را در قتل فرزند، تعزیه مى گفتند و خبر مى دادند آن رسول مکرّم را به آن ثوابى که خداى به امام حسین علیه السّلام خواهد داد و خاک قبر مطهر او را به رسول خداصلّى اللّه علیه و آله نشان مى دادند و آن حضرت نفرین بر قاتلان فرزند، مى نمود و عرض مى کرد که پروردگارا، مخذول گردان کسى را که فرزند مرا خوار نماید و بکُش کشنده او را و او را از رسیدن به مراد خود بهره مند مگردان .
××××××
پاورقی:1- سوگنامه کربلا(لهوف) -مؤ لف : سیّد بن طاوس-مترجم:مترجم :محمّدطاهر دزفولى
حادثه کربلا و پیامبران الهی
عبور حضرت عیسى (ع)از کربلا
روایت شده است که حضرت عیسى علیه السلام در ایام سیاحت با حواریین گذرش به کربلا افتاد ناگاه شیر غرانى بر سر راه ایشان آمد و راه را برایشان بست عیسى علیه السلام پیش رفت و فرمود: چرا سر راه بر ما گرفته و نمى گذارى که ما عبور کنیم ؟شیر به زبان فصیح گفت : نمى گذارم شما درگذرید مگر این که یزید را کشنده حسین علیه السلام است لعن کنید.
عیسى علیه السلام فرمود:حسین چه کسى است ؟شیر گفت : سبط محمد النبى الامى و ابن على الولى ، فرزند زاده پیغمبر امى و پسر على ولى است .
حضرت عیسى علیه السلام فرمود: قاتل او کیست ؟
شیر گفت : قاتل وى ملعون وحوش بیابان ها و گرگان و درندگان صحراهاست ، به خصوص در روز عاشورا، پس حضرت عیسى علیه السلام دست برداشت و لعن و نفرین کرد بر یزید، و حواریین آمین گفتند و شیر از راه دور شد و ایشان به مقصد خود رفتند. (1)
×××××
پاورقی:1- وقایع الایام خیابانى ، ص 160. - چهره درخشان حسین بن على علیه السلام : على ربانى خلخالى
حادثه کربلا و پیامبران الهی
حضرت سلیمان (ع) و کربلا
سلیمان بن داود علیه السلام بر فرش خود مى نشست و در هوا سیر مى کرد.
روزى گزارش به زمین برسد باد فرش ، او را سه بار روانه کرد و برگردانید و سلیان ترسید از در آمدن به زمین باد ساکت شد، به سرزمین کربلا نزول کرد.
سلیمان به باد گفت : چرا ساکت شدى ؟باد گفت : در این سرزمین حسین علیه السلام کشته مى شود سلیمان گفت : حسین کیست ؟گفت : سبط محمد مختار صلى الله علیه و آله و پسر على کرار. گفت : قاتلش که باشد ؟گفت : لعن انس به دعایش آمین گفته ، باد ورزید و فرش را برداشت .
ریان بن شبیب از حضرت امام رضا علیه السلام نقل مى کند که ایشان فرمود: اى پسر شبیب اگر خوش باشى ، به سکونت قصرهاى بهشتى با پیغمبر صلى الله علیه و آله ، لعن کن به کشندگان امام حسین علیه السلام . (1)
×××××××
پاورقی:1- الدار المنفصود، ص 151 . - چهره درخشان حسین بن على علیه السلام : على ربانى خلخالى
حادثه کربلا و پیامبران الهی
حضرت زکریا علیه السلام سه روز از مسجد خارج نشد
در حدیث طویل از سعد بن عبدالله اشعرى در حکایت شرفیاب شدن به حضور حضرت مهدى علیه السلام گفت : خبر ده مرا از تاویل کهیعص .
حضرت فرمود: این حروف از خبرهاى غیبى است که خداوند بنده خود زکریا را از آن آگاه کرد و حکایت آن را براى محمد صلى الله علیه و آله بیان فرمود و آن چنان است که زکریا از خداوند خواست نام پنج تن را به وى آموزد جبرئیل فرود آمد و او را بیاموخت و زکریا هر گاه نام محمد صلى الله علیه و آله و على و فاطمه و حسن علیهم السلام را مى برد اندوهش برطرف مى شد و غمش زایل مى گشت و هرگاه نام حسین علیه السلام مى برد گریه گلوى او را مى گرفت و نفسش به شمار مى افتاد روزى گفت : اى پروردگار من ! چون است که وقتى نام چهار کس از آنها را مى برم از اندوه تسلیت مى یابم و هر گاه یاد حسین مى کنم اشکم ریزان مى شود و ناله ام بیرون مى آید ؟
خداوند تبارک و تعالى او را خبر داد و فرمود: کهیعص پس کاف نام کربلاست و ها هلاکت عترت است و یا یزید است که بر امام حسین علیه السلام ستم مى کند و عین عطش حسین است و صاد و صبر و شکیبایى آن حضرت چون زکریاى این بشنید، سه روز از مسجد خود جدا نگشت و مردم را از داخل شدن به محضر خود منع فرمود و به گریه و ناله پرداخت . (1)
و او را رثا مى گوید: که خداوندا! آیا بهترین خلق خود را به مصیبت فرزند وى مبتلا مى کنى آیا چنین بلایى بر خانه او فرود مى آورى ؟آیا على و فاطمه علیهماالسلام را لباس سوگوارى مى پوشانى و اندوه آن را در منزل آنها مى آورى ؟
آن گاه گفت : اى خداى من ، مرا فرزندى روزى کن که در پیریم چشم من به وى روشن شود و چون روزى کردى ، مفتون کن مرا به دوستى او آنگاه به مرگ او اندوهناکم ساز چنان که رسول خدا صلى الله علیه و آله حبیب را به فرزندش اندوهناک ساختى پس خداوند یحیى را به وى بخشید و او را مبتلا کرد و حمل یحیى شش ماه بود چنان که حمل حسین علیه السلام چنین بود. (2)
××××××
پاورقی:1- نفس المهوم ، ص 20 .
2- نفس المهوم ، ص 20 . - چهره درخشان حسین بن على علیه السلام : على ربانى خلخالى
حادثه کربلا و پیامبران الهی
مسافرت حضرت موسى (ع)به کربلا
مرحوم خیابانى در ذیل خبرى طولانى مى گوید: حضرت موسى علیه السلام دوباره به کربلا رفته است ، یک بار تنها و بار دیگر با وصى خود یوشع بن نون چنان که طریحى مى گوید: حضرت موسى علیهماالسلام با یوشع بن نون مى رفت چون به زمین کربلا رسیدند بند نعلین آن حضرت پاره شد و خارى بر پاى وى فرو رفت و خون از پایش جارى شد پس عرض کرد: اى خداى من ، چه گناهى از من صادر شد که بدین کیفر گرفتار شدم ؟خداى بزرگ به او وحى فرستاد که در این موضع خون امام حسین علیه السلام ریخته مى شود و خون تو به موافقت خون وى جارى شد.
عرض کرد: خدایا، حسین کیست ؟خطاب آمد: او فرزندزاده محمد مصطفى و پسر على مرتضى . عرض کرد: قاتل او کیست ؟ندا رسید: قاتلش یزید است . پس حضرت موسى علیه السلام دست برداشت و بر یزید لعن و نفرین کرد و یوشع بن نون آمین گفت . (1)
×××××××
پاورقی:1- وقایع الایام خیابانى ، ص 155. - چهره درخشان حسین بن على علیه السلام : على ربانى خلخالى
حادثه کربلا و پیامبران الهی
کشتى نوح علیه السلام و کربلا
چون حضرت نوح علیه السلام بر کشتى نشست و بر روى آب همه روى زمین را گشت تا به زمین کربلا رسید، چون به آن زمین بلا رسید آن سرزمین کشتى او را به گرداب افکند پس حضرت نوح علیه السلام از غرق شدن کشتى ترسید دست دعا به درگاه عزت و جلال خدا برداشت و عرض کرد: پروردگارا همه روى زمین را گشتم ، ترس اضطرابى که در این زمین بر منن رخ نمود در هیچ جا رخ نداده بود. همان ساعت جبرئیل علیه السلام از جانب خداوند عز و جل فرود آمد و عرض نمود: یا نوح ، حسین علیه السلام سبط محمد صلى الله علیه و آله خاتم پیامبران و فرزند گرامى اوصیا در این سرزمن کشته مى شود حضرت نوح پرسید قاتل آن بزرگوار کیست ؟ جبرئیل عرض کرد: قاتل او کسى است که اهل هفت آسمان و اهل هفت زمین بر او لعنت مى کنند پس حضرت نوح چهار مرتبه بر آن حرام زاده بد کردار لعنت کرد پس کشتى از آن مهکله نجات یافت و از آن سرزمین بلا گذشت .(1)
مطلع شدن حضرت ابراهیم علیه السلام بر مصایب امام حسین علیه السلام
تفسیر فرات به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که آن حضرت در تفسیر آیه (فنظر نظرة فى النجوموم ) فرمود: حضرت ابراهیم حساب نمود و به علم نجوم نظر فرمود: مطلع گردید بر مصایب امام علیه السلام حسین علیه السلام که در زمین کربلا رخ مى دهد فرمود: من ناخوش هستم براى مصیبتى که بر حضرت امام حسین علیه السلام وارد خواهد شد.(2)
××××××××
پاورقی:1- محن الابرار (ترجمه جلد دهم بحار )، ص 48 .
2- همان ، ص 34. - چهره درخشان حسین بن على علیه السلام : على ربانى خلخالى
حادثه کربلا و پیامبران الهی
عبور آدم علیه السلام از زمین کربلا
چون آدم علیه السلام بر زمین هیوط کرد و حوا را ندید دنبال او گشت تا عبورش به زمین کربلا افتاد پیش از آن که حادثه اى واقع شود، غمناک شد، سینه اش تنگى گرفت ، و چون به مقتل امام حسین علیه السلام رسید پایش لغزید خون از آن جارى شد.
پس سر به موى آسمان بلند کرده و گفت : اى پروردگار من ، مرتکب گناه دیگر شده ام و اینک مرا کیفر خواهى کرد زیرا که من تمام زمین را طى کردم و یا چنین حادثه اى روبه رو نشد مسجد خداوند وحى فرستاد: اى آدم گناهى تازه مرتکب نشده اى ولى فرزند تو حسین علیه السلام در این سرزمین به ظلم کشته مى شود اینک خون تو به موافقت وى ریخته شد.
آدم عرض کرد: پروردگارا، حسین پیغمبر است ؟
خطاب سید که پیامبر نیست و لیکن فرزند زداه پیامبر من محمد صلى الله علیه وآله است عرض کرد: قاتل وى کیست ؟ندا رسید: یزید که ملعون اهل آسمان ها و زمین است آدم به جبرئیل رو کرد و گفت : چه کنم ؟ گفت : یزید را لعن کن پس آدم چهار مرتبه یزید را لعنت کرد و چند قدمى برداشت تا به کوه عرفات رسید و حوا را یافت .(1)
×××××
پاورقی:1- وقایع الایام خیابانى ، ص 149 . - چهره درخشان حسین بن على علیه السلام : على ربانى خلخالى