سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس حکمت، همراهی حقّ است و فرمانبردن از حقدار . [امام علی علیه السلام]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات

فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات(مبحث هشتم)

موضوع هشتم اشتراک حضرت صدیقه سلام الله علیهاست با پدر و همسر و فرزندانش سلام الله علیهم در مجاز بودن استثنائى آنان به ورود و توقف در مسجد اکرم (ص ) در جمیع حالاتشان . مسجد پیامبر اکرم (ص ) نسبت به تمام مساجد امتیاز خاص دارد، به این معنى که هر شخص جنب و نفساء و حائض مى تواند به هر مسجدى وارد شود و بدون توقف از آنجا عبور کند، ولى هرگز کسى مجاز نیست در حال جنایت و حیض و نفاس از مسجدالنبى (ص ) عبور نماید و این حکم على (ع )، فاطمه (ع )، و حسنین (ع ) مستثنى هستند آنان مى توانند در هر حالتى از مسجدالرسول (ص ) عبور کنند، و نه تنها عبور کنند، بلکه در آنجا ازدواج نمایند و یا در حال جنابت در آنجا توقف کنند، و حتى فرزندانشان در آن مکان مقدس و مطهر زاده شوند، و این امتیاز، مطلب بسیار مهم و فوق العاده و شایان دقت و بررسى است . ((حافظ سیوطى )) و ((حافظ نسائى )) از ((ابن عباس )) روایت مى کنند:

قال رسول الله صلى الله علیه و آله:((آن موسى سال ربه ان یطهر مسجده لهارون و ذریته و انى سئلت الله ان یطهر للک و لذریتک من بعدک ))

حضرت رسول (ص ) به امیرالمؤ منین (ع ) فرمود:

((موسى (ع ) از پروردگار خویش درخواست کرد که مسجدش را براى هارون و ذریه او پاک و مطهر گرداند و من نیز این مطلب را براى تو و فرزندانت از خدا خواستار شدم )) روایت دیگرى به همین مضمون از امیرالمؤ منین (ع ) نقل شده است که آن حضرت فرمود:

((اخذ رسول الله بیدى فقال ان موسى سال ربه ان یطهر مسجده لهارون و ذریته و انى سئلت الله ان یطهر للک و لذریتک من بعدک ))

این روایت را ((حافظ بزاز)) - ((حافظ هیثمى ))- ((حافظ سیوطى )) - و ((حلبى )) در سیره حلبیه اش )) نقل کرده اند.

((حافظ بیهقى )) در ((سنن کبرى )) از پیامبر اکرم (ص ) چنین روایت مى کند که آن حضرت فرمود:

((الا ان مسجدى حرام على کل حائض من النساء و کل جنب من الرجال ، الا على محمد و اهل بیته : على و فاطمة والحسن والحسین (ع )).

((آگاه باشید، بدرستیکه ورود به مسجد من براى زنان حائض و مردان جنب حرام است مگر براى من و خانواده ام على ، فاطمه ، حسن و حسین و این روایت را جمعى دیگر از علما نیز نقل کرده اند.

((بخارى )) در ((تاریخ کبیرش )) حدیثى از ((عایشه )) نقل میکند که پیامبر اکرم (ص ) فرمود:

((لا حل المسجد لحائض و لا لجنب الا لمحمد و آل محمد))

((ورود به این مسجد (من ) به زنان حائض و مردان جنب حلال نیست مگر به محمد و آل محمد)) در روایت دیگرى که جامعتر از احادیث قبلى است ، ((حافظ بیهقى )) مى نویسد که حضرت رسول (ص ) فرمود:

((الا لا یحل هذا المسجد لجنب و لا لحائض الا الرسول الله (ص ) و على و فاطمه والحسن والحسین (ع )، الا قد بینت لکم الاسماء ان لا تضلوا))

((اى مردم آگاه باشید که ورود به این مسجد (من ) براى اشخاص جنب و حائض حلا ل نیست مگر به رسول خدا و على و فاطمه وحسن و حسین ، توجه کنید که من اکنون یک یک اسامى آنان را ذکر کردم ، تا (بعد از من ) دچار اشتباه و گمراهى نشوید)).

در اینجا نکته مهم این است که پیامبر اکرم (ص ) با تعیین اسامى و مشخص نمودن افراد منظور، وگفتن نام پنج تن (ع ) بطور وضوح ، مى خواهند براى همگان کاملا روشن شود که در این مورد، مقصود از آل محمد(ص )، چه کسانى هستند، تا همانندشان نزول آیه تطهیر عده اى مغرضانه نگویند (چنانکه جمعى از علماء اهل سنت گفته اند) مراد از آل محمد(ص ) زنهاى پیامبرند، و یا مقصود از آل هر مردى ، خانواده اوست که در خانه اش با هم زندگى مى کنند، و با این منطق و استدلال درست ، بخواهند براى افرادى یک منقبت از خود بتراشند، و فضائل مسلم آل محمد(ص ) را نادیده انگارند.

((قد بینت لکم الاسماء ان لا تضلوا))

یعنى اى مردم ، خوب توجه کنید، فقط این اشخاص که من نام بردم مشمول این فضلیت هستند، و در این مورد فریقین (شیعه و سنى ) هم راى و هم عقیده اند.

یک دسته ازعلماء عامه (سنى )، ضمن اینکه تصدیق مى کنند در حکم مسجد النبى فقط پنج تن علیهم السلام استثناء شده اند، ولى مى گویند چون على (ع ) در خانه اش به مسجد پیامبر(ص ) باز مى شد، لذا در هر حالتى اجازه عبور از آن مسجد را داشته است .

جواب مسئله این است که اولا حق (اجتیاز) عبور از مسجد را جایز مى داند، آنهم نه براى مسجد النبى (ع )، و نه اینکه ساکن شدن و یا جنب و حائض شدن در آنجا را ثانیا در خانه عده اى از اصحاب پیغمبر همانند خانه على (ع ) به مسجد النبى باز مى شد و اگر استدلال مذکور درست مى بود بایستى به آنها هم حق (اجتیاز) عبور از مسجد داده مى شد، در صورتیکه مى بینیم ، پیامبر اکرم (ص ) دستور فرمود:

تمام درهائى که به مسجد باز مى شود باید مسدود گردد و ورود و خروج همه افراد به خانه ها، باید خارج از محوطه مسجد انجام پذیرد، مگر على (ع ) و اولاد على (ع ) پس از ابلاغ این فرمان الهى ، غوغائى برپا شد و عده اى بخدمت رسول خدا(ص ) آمدند و تقاضا مى کردند راهى بسوى مسجد داشته باشند.

حتى جناب عباس عموى پیغمبر به آن حضرت عرض کرد:

من حاضرم در خانه ام را ببندم ، ولى خواهش مى کنم ، اجازه ندهید دریچه اى بسوى مسجد داشته باشم ، ولى رسول اکرم (ص ) فرمود:

اختیار بسته یا باز بودن در خانه ها بسوى مسجد، بدست من نیست ، و من از جانب خدا مامور ابلاغ این حکم هستم و هرگز اجازه نمى دهم که حتى یک دریچه بجانب مسجد باز باشد، و این فضیلت مخصوص است به على (ع ) و خانواده او.

جمعى از دانشمندان اهل سنت که قائل به این خصوصیت هستند، چنین اظهار نظر مى کنند:

علت این که على (ع ) و خانواده او مجازند از مسجد النبى در هر حالتى عبور، توقف و یا سکونت کنند و از سایر مردم استثناء شده اند، این است که شرایط اجراى حکم در آنان موجود نیست ، زیرا آنان پاک و مطهرند، نه جنب مى شوند و نه حائض و نفساء و از این جهت است که فاطمه سلام الله علیها را طاهره مطهره نامیده اند، و این مطلب را از احادیثى که از پیامبر اکرم (ص ) وارد شده ، استنباط کرده اند ((قرغانى )) در ((اخبار الدول )) از ((عایشه )) چنین روایت مى کند:

((اذا اقبلت فاطمه کانت مشیتها مشیة رسول الله ، و کانت لا تحیض قط، لانهاخلقت من تفاحة الجنة ))

((راه رفتن فاطمه (ع ) همانند مشى رسول خدا(ص ) بود، او هیچگاه مثل زنان دیگر ناپاکى ماهانه نداشت ، و این پاکیزگى از سیبى است بهشتى که مایه خلقت زهرا(ع ) بوده است )).

این همان سیب بهشتى است که خداى تعالى در شب معراج به حضرت محمد(ص ) هدیه فرمود، و از آن نطفه مطهر فاطمه (ع ) منعقد گردید.

پیامبر اکرم (ص ) همواره سینه و دست و چهره زهرا(ع ) را مى بوسید و مى بوئید، و مى فرمود:

((یا فاطمه (ع ) هرگاه من مشتقاق بهشت مى شوم ، از تو بوى بهشت را استشمام مى کنم ، و عطر سیب بهشتى از تو بر مشامم مى رسد))

((عایشه )) که خود، این فرمایشات حضرت را شنیده است ، چنین استنباط و اجتهاد مى نماید که مطهر بودن فاطمه علیها سلام از ناپاکیهاى ماهانه زنانه ، به سبب آن سیب بهشتى است که خمیر مایه خلقت اوست ، و از حق نمى توان گذشت که اجتهاد آن مخدره در اینجا صحیح بوده است .

((عایشه )) سخنش را چنین ادامه مى دهد:

((ولقد وضعت الحسن بعد العصر، و طهرت من نفاسها فاغتسلت وصلت المغرب و لذالک سمیت الزهراء))

((هنگامى که حسن بن على (ع ) از فاطمه (ع ) تولد یافت ، در همان ساعت زهرا(ع ) از نفاس پاک شد، غسل کرد، و نماز مغربش را بجا آورد، و بدین جهت است که او را ((زهرا))نامیده اند.))

بلى ، هرگز معقول نیست که همانند زنان دیگر، ناپاکى حیض و نفاس فاطمه علها - سلام را از عبادت باز دارد، اومحبوبه خداست ، و باید همیشه در حال حضور بوده ، و درگاه الهى ، حتى یک ساعت از وجود زهرا(ع ) نباید خالى باشد.

((وقالت ام سلمة : ولدت فاطمة بالحسن فلم ارلها دما، فقلت یا رسول الله انى لم ارلها دما فى حیض ولا نفاس ، فقال صلى الله علیه و اله اما علمت ان ابنتى طاهرة مطهره لا یرى لها دم فى طمث ولا ولادة )) .

((ام سلمه مى فرماید: بعد از اینکه حسن علیه السلام از فاطمه سلام الله علیها متولد گردید، هیچگونه آثار حیض و نفاس در او مشاهده نکردم ، و موضوع را از پیامبر اکرم (ص ) سؤ ال کردم ، آن حضرت فرمود:

مگر نمى دانى که دخترم فاطمه (ع ) پاک و پاکیزه است ، و ناپاکى حیض و نفاس از او دور است .

این حدیث را ((حافظ محب الدین طبرى )) در ((ذخائر العقبى )) روایت کرده است .

((انس ابن مالک )) از مادرش چنین نقل مى کند:

((قالت مارات فاطمه (ع ) دما فى حیض ولا نفاس ))

((من هرگز ناپاکى حیض و نفاس معمول زنانه را در فاطمه علیها سلام مشاهده نکردم ))

امیرالمؤ منین سلام الله علیه مى فرماید:

((سئل رسول الله (ص ) ما البتول ؟ فانا سمعناک یا رسول الله تقول ان مریم بتول و فاطمه بتول ، فقال صلى الله علیه و اله : البتول ، التى لم ترحمره قط، اى لم تحض ، و ان الحیض مکروه فى بنات الانبیاء))

((از پیامبر اکرم (ص ) سؤ ال شد، معناى بتول چیست ، اینکه از شما شنیده ایم که مریم (ع ) و فاطمه (ع ) بتول بوده اند؟ رسول خدا(ص ) در جواب فرمود: ((بتول )) آن زنى را مى گویند که هرگز آثار حیض و نفاس معمول زنانه در او مشاهده نشود، زیرا حالت حیض شدن در دختر پیغمبران مکروه مى باشد. لغت ((بتل )) در زبان عرب معنى ((انقطاع )) را میدهد، و در وجه تسمیه حضرت صدیقه سلام الله علیها بنام ((بتول )) علماى عامه (سنى ) احادیث مختلف یا مطالب گوناگون نقل کرده اند، از جمله ((ابن اثیر)) چنین روایت مى کند:

((سمیت فاطمه بالبتول : ((لانقطاعها نساء زمانها فضلا و دینا و حسبا))

((فاطمه علیهاسلام را به سبب انقطاع او از زنان دیگر ((بتول )) گفته اند، مقام او در فضل و شرف و حب و نسب و عوالم دینى از جمله بانوان عالم جدا و متمایز است )) و در حدیث دیگر مى نویسد:

((و قیل لانقطاعها عن الدنیا اى الله ))

((بتول آن کسى است که دل از دنیا گسسته و به خدا دلبسته باشد)).

روایت شده است که حضرت رسول اکرم (ص ) فرمود:

((یا عایشه (یاحمیر) ان فاطمه لیست کنساء الادمیین لا تعتل کما تعتلین ))

((اى عایشه ، بدرستیکه فاطمه علیهاسلام همانند سایر زنان نیست و هرگز آثار حیض و نفاس در او ظاهر نمى شود))

((قال عبید الهروى فى الغریبین سمیت فاطمة بتولا لانها بتلت عن النظیر))

((عبید هروى )) در کتاب ((الغربین )) مى نویسد، فاطمه را از این جهت بتول مى گویند که منقطع النظیر است ، بى مثل و مانند و بى همتاست .

حضرت باقر سلام الله علیه مى فرماید:

((انما سمیت فاطمه بنت محمد ((الطاهرة )) لطهارتها من کل دنس و طهارتها من کل رفث ، و ما رات قط یوما حمرة ولا نفاسا))

((به این جهت فاطمه دختر پیامبر اکرم به (طاهره ) موسوم شده است که خدا او را از جمیع ناپاکیها و آلودگیها پاک و منزه گردانیده است و حتى یک روز آثار حیض و نفاس ‍ در او دیده نشده است )) جمعى از دانشمندان از مطالب فوق چنین نتیجه گرفته اند که همین پاک و منزه بودن فاطمه علیهاسلام علت مجاز بودن اوست (در همه حالات ) در نشستن و برخاستن ، خوابیدن و سکونت کردن در مسجد النبى .

((جساس )) فقیه بسیار بزرگوار که یکى از بزرگان علماى حنفى در قرن سوم است در کتاب آیات الاحکام خودش چنین مى فرماید:

مجاز بودن پیامبر اکرم (ص )، على ابن ابیطالب (ع )، فاطمه (ع )، و حسنین (ع ) ((در جمیع حالاتشان )) به ورود، نشستن ، خوابیدن ، و سکونت داشتن در مسجد النبى به سبب آیه تطهیر است که درشان آنان نازل شده است ، و در نتیجه نه تنها آغوش مسجد النبى ، بلکه تمام مساجد، همیشه و در هر حال ، بروى آن موجودات مقدس باز است ، پنج تن علیهم السلام که از جمیع آلودگیها و ناپاکیها منزه و پاکیزه اند مساجد همانند خانه هاى آنهایند، و خداى تعالى وجود مقدسشان را در احکام مسجد استثناء کرده است و به پیامبرش دستور داده است که این موضوع را به اطلاع امتش برساند، و اسامى یک یک آنان را اعلام نماید، و هرگز کسى به هیچ بهانه اى نمى تواند به جمع آنان (در این مورد) ملحق گردد.

××××××

پاورقی:1- فاطمة الزهرا علیهاسلام  - مؤ لف : گفتار علامه امینى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 92/2/19 :: ساعت 7:54 عصر )
»» فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات

فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات(مبحث هفتم)

موضوع هفتم مشترک بودن فاطمه سلام الله علیهاست با رسول اکرم (ص ) در مقام رکن بودن نسبت به على بن ابى طالب سلام الله علیه .

جابربن عبدالله چنین روایت مى کند، پیامبر اکرم (ص ) به على (ع ) فرمود:

((سلام علیک ابا الریحانتین ، اوصیک بریحانتى من الدنیا من قبل ان ینهد رکناک ، و الله خلیفتى علیک ، فلما مات النبى (( ((صل الله علیه و اله ) قال على هذا احد الرکنین الذین قال رسول الله . فلما ماتت فاطمة قال هذا الرکن الثانى الذى قال رسول الله ))

((سلام بر تو، اى پدر دو ریحانه من ، یا على محافظت آن دو را به تو سفارش مى کنم ، قبل از آن که هر دو رکن تو از بین برود، را بخدا مى سپارم که او نگهدارنده توست ))

((جابربن عبدالله )) روایت را چنین ادامه مى دهد:

((پس از رحلت پیامبر اکرم (ص )، امیرالمؤ منین فرمود: این بود یکى از آن دو رکن من ، که رسول خدا مى فرمود: و اینک منهدم گردید، و هنگامى که فاطمه سلام الله علیها چشم از جهان فروبست ، على (ع ) فرمود:

((این بود همان رکن دومى که بقول پیامبر اکرم (ص )، امروز از دست دادم )) این حدیث را عده اى از علماء به این شرح نقل کرده اند:

((حافظ ابونعیم )) در ((حلیة الاولیاء)) - ((حافظ، ابن عسا کرد)) در ((تاریخ شام ))- ((حافظ محب الدین طبرى )) در ((ریاض )) و ((ذخایر)) - ((امام احمدبن حنبل امام حنابله )) - ((حافظ گنجى شافعى )) در ((کفایه )) - ((ابوالمظفر سبط ابن الجوزى )) در ((تذکره )) - ((حافظ سیوطى )) در ((جامع کبیر)) و جمعى دیگر از دانشمندان و محققین .

در اینجا لازم است ، موضوع رکن بودن به على عله السلام را دقیقا بررسى کنیم که آیا مراد از این ((رکنیت )) چیست ؟ و حقیقت این رتبه معنوى که مقام بسیار والا و بزرگى است چگونه مى باشد.

آنچه مسلم است این است که در این مقام ، هر معنائى که درشان پیامبر اکرم (ص ) تصور شود عینا به همان گونه و به همان ترتیب درشان حضرت صدیقه سلام الله علیها وارد است ، و به عبارت دیگر، حضرت زهرا علیها سلام در مقام ((رکنیت )) مثل و همانند پیامبر اکرم (ص )، و در این منقبت همتا و شریک و برابر با رسول خدا(ص ) مى باشد.

یقینا مقصد از رکن على بودن ، این نیست که فاطمه علیها سلام ، اداره کننده امور خانواده و کدبانوى خانه و کاشانه على (ع )، و گرداننده چرخ زندگانى و آسایش بخش او و خاندان اوست ، زیرا که اینها از وظایف حتمى هر زن مسلمان است . مهم این است و رمز عظمت زهراى اطهر(ع ) اینجاست که با وجود آیه .

((الرجال قوامون على النساء))

که موضع کلى مردان و زنان را نسبت به یکدیگر معین مى نماید، پیامبر اکرم (ص ) در یک مورد استثنائى ، حضرت صدیقه (ع ) را رکن على (ع ) مى خواند، به همانگونه که خودش را...

رسول خدا(ص ) به هر معنى و مفاد، و به هر نحو و کیفیتى که رکن على (ع ) محسوب مى شود، فاطمه سلام الله علیها نیز به همان ترتیب ، به همان نسق ، و به همان وضع ، رکن مساوى و همتاى دیگر، در این منقبت است .

در اینجا مى توان گفت که این ((رکن بودن به على (ع )) از مقام شامخ ولایت سرچشمه مى گیرد، و از شئون ولایت است که هریک از آن سه وجود مقدس ، رکن دو نفر دیگر مى باشد، و این موضوع امکان پذیر نیست ، مگر اینکه فاطمه سلام الله علیها نیز در مقام ولایت همتا و همانند و برابر با پیامبر اکرم (ص ) و على (ع ) بوده باشد، یعنى چنان که رسول خدا(ص ) رکن ولایت ، اساس اسلام ، و اصل مودتى است که خدا آنرا اجر نبوت قرار داده است ، حضرت زهرا علیهاالسلام نیز در این شئون شریک ، برابر، و همتاى او است و به همین مناسبت پیامبر اکرم (ص ) مى فرماید:

((لولم یخلق الله على بن ابى طالب ، ما کان لفاطمة کفو))

((اگر خدا على ابن ابیطالب (ع ) را نمى آفرید، فاطمه (ع ) شبیه و نظیرى در عالم نداشت )) در روایت دیگرى آن حضرت خطاب به على (ع ) مى فرماید:

((لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض ))

((یا على (ع ) اگر تو نبودى ، فاطمه را بر روى زمین همانند و نظیرى نبود)) مقصود پیامبر اکرم (ص ) از ((کفو)) که در این روایات و احادیث دیگر، درشان حضرت زهرا(ع ) بکار برده است ، چیست ؟

آیا منظور آن حضرت ، کفو در مال ، همانند در فقر و غنى ، یا همتا در خلقت ظاهرى است ؟ بطور یقین نه ، بلکه مقصود، کفو و همانند در مقام ولایت ، و صفات و فضائل است .

بلى ، فاطمه علیهاسلام در شئون ولایت همتاى على (ع ) است ، همانگونه که خود پیامبر اکرم (ص ) چنین است .

چنان که رسول خدا(ص )، رکن ایمان ، رکن اسلام ، رکن توحید، رکن منطق و بیان ، و رکن حقیقت و شرف انسان است ، و به همان معنى و مفهوم ، حضرت زهرا(ع ) و ائمه اطهار نیز رکن و اساس و اصل و پایه و بنیادند.

در زیارت مبعث ، على علیه السلام را به عنوان (رکن بودن ) چنین خطاب مى کنیم :

((وصل على عبدک و امینک الاوفى و رکن الاولیاء و عماد الاصفیاء))

((على (ع ) که رکن و پایه ستون و تکیه گاه جمیع اولیاء و اصفیاء مى باشد، رکن و تکیه گاهش بفرمایش پیغمبر(ص ) حضرت صدیقه سلام الله علیهاست .

در زیارت ششم ، حضرت امیرالمؤ منین (ع ) سید الاوصیاء و رکن الاصفیا نامیده شده است و در زیارت وارث حضرت اباعبدالله الحسین (ع ) چنین عرضه مى داریم :

((اشهد انک من دعائم الدین و ارکان المومنین ))

و در زیارت عید فطر و قربان :

((اشهد انک من دعائم الدین و ارکان المسلمین و معقل المؤ منین ))

و در زیارت اربعین حسین علیه السلام :

((اشهد انک من دعائم الدین و ارکان المسلمین ، و معقل المؤ منین ))

و در زیارت جامعه کبیره :

((رساسة العباد، و ارکان البلاد، و ابواب الایمان ))

آرى ، چهارده معصوم علیهم السلام همگى ارکان توحید و ایمان و اسلامند، و هر یک از آنان رکن است براى سایر معصومین (ع )، و حضرت صدیقه سلام الله علیها در این مقام ، نظیر و همانند و همتاى رسول اکرم (ص )، رکن است براى امیرالمؤ منین سلام الله علیه حضرت صادق (ع ) در این زمینه بیان روشن و واضحى فرموده اند:

((لولا ان الله عزوجل خلق امیرالمؤ منین ، لم یکن لفاطمة کفو على وجه الارض ، آدم فمن دونه ))

((اگر خداى عزوجل امیرالمؤ منین (ع ) را نمى آفرید، از اولین و آخرین فاطمه (ع ) را بر روى زمین نظیر و همتائى وجود نداشت ))

على (ع ) و فاطمه (ع )، هر دو صاحب ولایت ، هر دو داراى مقام عصمت و طهارت و هر دو از ارکان توحید و ایمانند.

امام ششم به عبارت دیگرى مى فرماید:

((لولا ان امیرالمؤ منین تزوجها لما کان لها کفو الى یوم القیامه على وجه الارض ، ادم فمن دونه ))

تشخیص ((رکن بودن )) و یا ((کفو وهمتا بودن )) بشرى با بشر دیگر، مطلبى است که فهم انسان از درک آن عاجز و ناتوان است و تنها خداى تعالى (والله یعلم ما خلق ) که از ضمائر مخلوقات خویش آگاه است ، مى داند و مى تواند معین کند چه کسى کفو و نظیر و همانند کیست ، و همتاى هر موجودى در عالم کدام است .

لذا، اختیار فاطمه علیهاالسلام براى همسرى على علیه السلام ، یک انتخاب الهى است ، خداى تعالى خود براى زهراعلیها سلام زوجى را که کفو و همتاى اوست بر مى گزیند و در این عقد آسمانى ، خود خطبه مى خواند، و شهود این ازدواج مقدس ، پیامبر اکرم (ص ) جبرئیل و فرشتگان هستند، و باید این چنین باشد، زیرا جز خداى خالق یکتا چه کسى مى داند کفو و همانند زهرا(ع ) کیست ، زهرائى که همتا ندارد و هیچ بشرى (جز على (ع )) شبیه و نظیر او نیست ، و در نتیجه همین جهل و نادانى و ناتوانى بشر در شناخت مقام شامخ زهرا علیهاسلام است که مى بینیم ابوبکر و عمر نیز خواستار ازدواج با فاطمه علیهاسلام مى شوند، و پیامبر اکرم (ص ) در جواب آنان چنین مى فرماید:

فاطمه (ع ) از آن خداست ، و من در این مورد هیچگونه اختیارى ندارم (الله یعلم ما - خلق )، و تنها خدا که خالق زهراست مى داند کفو و همسر و زوج شایسته او کیست ، و من و دخترم اگر چه صاحب مقام ولایتیم ، ولى خدا تعالى بر من و او ولایت دارد و انتخاب و تعیین همسر فاطمه (ع ) امرى است خدائى .

××××××

پاورقی:1- فاطمة الزهرا علیهاسلام  - مؤ لف : گفتار علامه امینى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 92/2/1 :: ساعت 5:59 عصر )
»» فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات

فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات(مبحث ششم)

موضوع ششم از مناقب مشترک حضرت زهرا(ع ) با پیامبر اکرم (ص ) و امیرالمونین و حسنین علیهم السلام ، تقریبا نظیر آن فضائلى ست که در موضوع پنجم بیان شد.

((ابن عباس )) روایت مى کند:

((ان رسول الله صلى الله علیه وآله کان جالسا ذات یوم ، و عنده على ، و فاطمة ، والحسن ، والحسین . فقال : اللهم انک تعلم ان هولاء اهل بیتى ، و اکرم الناس على ، فاحبب من احبهم ، و ابغض من ابغضهم ، و وال من والاهم ، و عاد من عاداهم و اعن من اعانهم و اجعلهم مطهرین م کل دنش ، معصومین من کل ذنب ، و ایدهم بروح القدس ‍ منک ))

((روزى پیامبر اکرم (ص ) نشسته بودند و على ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام نیز حضور داشتند دعاى آن حضرت در میان آن جمع چنین بود: بارلاها، تو خوب مى دانى که اینان خاندان من ، و عزیزترین مردم نزد منند، پس محبان و دوستانشان را دوست بدار، با دشمنانشان دشمنى فرما، و یارانشان را اهانت بنما، اینان را از جمیع ناپاکیها پاک و مبرا بدار، از جمیع گناهان بر کنار و مصون و محفوظ نگاهدار، و از جانب خود باروح القدس تاءییدشان فرما))

روایات بسیار از ائمه اطهار سلام الله علیهم در موارد مختلف نقل شده است که مى فرماید: معصومین (ع ) روحى دراند غیر از روح عموم بشر، که هیچ انسانى در داشتن این روح (که در جمیع اخبار آن را روح القدس ) مى نامند، همردیف نیست .

روح القدس ، همان روحى است که در سایه آن ، پیامبر اکرم (ص ) صاحب ولایت است . این همان روح قدسى است که با داشتن آن على سلام الله علیه ، حسنین ، و امامان دیگر از اولاد حسین علیهم السلام بر همه مردم ولایت دارند، این همان روح است که به تاءیید پیامبر اکرم حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز دارنده آن است ، و با داشتن این روح ، آن حضرت هم ((ولیة الله )) مى باشد.

((ابن عباس )) روایت را از قول پیغمبر اکرم (ص ) چنین ادامه مى دهد:

((یا على انت امام امتى و خلیفتى علیها بعدى ، وانت قاتد المومنین الى الجنة ، و کانى انظر الى ابنتى فاطمة ، قد اقبلت یوم القیامة على نجیب من نور، عن یمینها سبعون الف ملک ، و عن یسارها سبعون الف ملک ، و بین یدیها سبعون الف ملک ، و عن خلفها سبعون الف ملک ، تقود مومنات امتى الى الجنة ، انت قائد المومنین الى الجنة و فاطمة نسقود مومنات امتى الى الجنة ، وانها السیدة نساء العالمین فقیل یا رسول الله ،اهى سیدة نساء عالمها؟ فقال : ذلک مریم بنت عمران فاما ابنتى فاطمة ، فهى سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین ، و انها لتقوم فى محرابها فیسلم علیها سبعون الف ملک من - الملائکة المقربین ، و ینادونها بما نادت به الملائکة مریم فیقولون : یا فاطمة : ((ان اله اصطفاک و طهرک و اصطفاک على نساء العالمین )) ثم التفت الى على فقال : یا على ان فاطمة بضعة منى . وهى نور عینى ، و ثمرة فوادى ، یسوونى ما اساءها و یسرنى ما سرها، و انها اول من یلحقنى من اهل بیتى ، فاحسن الیها بعدى ... فقال : اللهم انى اشهدک انى محب لمن احبهم ، و مبغض لمن الغضهم ، وسلم لمن سالمهم ، و حرب لمن حاربهم و عدولمن عاداهم ، و ولى لمن والاهم ))

((یا على ، بعد از من ، جانشین من ، و امام و رهبر امت منى ، تو پیشقدم و پیشرو اهل ایمان به سوى بهشتى ، و گوئى اکنون در نظرم مجسم است و مى بینم که دخترم فاطمه در روز قیامت سوار بر شترى از نور است ، در حالى که هفتاد هزار ملک از جانب راست ، هفتاد هزار از طرف چپ او، هفتاد هزار از پیش روى و هفتاد هزار از پشت سر او همراهیش مى کنند. او پیشگام زنهاى مؤ من است که همراهش به سوى بهشت مى روند، یاعلى ، تو پیشواى مردان مؤ من امتى منى ، و دخترم فاطمه سالار زنان با ایمان امت من و رهبر آنان به سوى بهشت است ، بدرستیکه او بانوى بانوان جهان است .

عرض شد یا رسول الله ، آیا بانوى بانوان در زمان خودش ؟ پیامبر فرمود:

سیده زنان در زمان خودش مریم بنت عرمان بود، ولى دخترم فاطمه بانوى بانوان جهان و سرور زنهاى عالم از اولین و آخرین است .

این فاطمه است که آنگاه که در محراب عبادت مى ایستد، هفتاد هزار فرشته مقرب بر او سلام و درود مى فرستند، و ندا مى کنند یا فاطمه ، خداى تعالى تو را از میان جمیع زنهاى عالم انتخاب کرد، و ترا از همه آلودگیها پاک و منزه گردانید. آنگاه رسول اکرم (ص ) رو به سوى على (ع ) کرد و فرمود:

یا على (ع )، بدرستیکه فاطمه (ع )، پاره اى از تن و جان من است ، اوست نور چشم من ، و میوه قلب من ، آنچه زهراء(ع ) را ناپسند آید، مرا نیز ناپسند است ، و آنچه او را مسرور کند، مرا هم شاد و خرسند مى نماید، او نخستین کسى است که از خاندان من که به من خواهد پیوست ، یا على (ع )، بعد از من ، تا توانى به او نیکى کن ، سپس پیامبر اکرم (ص ) این چنین دعا نمودند: بارلاها، من تو را گواه مى گیرم ، که دوست مى دارم آن کسى را که اینان را دوست بدارد و دشمن مى دارم شخصى را که با اینان دشمنى کند، با هر کسى که با این چهر تن در جنگ باشد من نیز با او در ستیزم ، و هر فردى با اینان از در صلح و آشتى در آید، من هم با او در سلم و صفا خواهم بود.))

بار دیگر تکرار مى کنیم ، با در نظر گرفتن روایت شریفه مذکور، حضرت صدیقه سلام الله علیها به طور یقین صاحب ولایت کبرى است زیرا هرگز معقول نیست ، که دشمنى و یا دوستى با او همانند عدوات و یا محبت نسبت به پیامبر باشد و آنچه فاطمه (ع ) را غمگین و یا مسرور مى گرداند، حضرت رسول (ص ) را نیز محزون و یا شد نماید، ولى او صاحب مقام ولایت نباشد.

و اگر حضرت صدیقه سلام الله علیها در ولایت ، در عصمت ، و در جمیع حالاتش ردیف پدر و همسر و دو فرزندش حسنین نمى بود، هرگز پیامبر اکرم (ص ) مطالب مذکور را بیان نمى کرد. رسول خدا(ص ) که سخن بى حساب و گزاف و بیهوده نمى گوید، تمام گفتارش ((ما ینطق عن الهوى ، ان هوالاوحى یوحى )) است ، آنچه مى گوید وحى الهى است ، آنهم در مقامى که خدا را شاهد سخنان خود قرار مى دهد.

گوئى پیامبر اکرم (ص ) از جانب خدا ماءمور به ابلاغ این مراتب و فضائل است ، که خدا را گفتار خویش گواه مى گیرد، چنان که در انجام نبوت و ابلاغ رسالتش ، در مواقف متعدد شاهد قرار داده است ، و از مردم نیز اقرار و اعتراف مى خواهد، و مى پرسد و خواستار جواب صریح آنان مى باشد: (( ((هل بلغت ؟، بلى بلغت )) سؤ ال مى فرماید آیا رسالت خودم را انجام دادم ؟، و سپس جواب مى شنود: بلى ابلاغ کردى . همان گونه که در غدیرخم هنگام ابلاغ ولایت امیرالمؤ منین على سلام الله علیه ، خدا را شاهد مى گیرد و از مردم ، اعتراف و اقرار مى خواهد... اللهم اشهد... بارالها شاهد باش ... چنین به نظر مى رسد که وجود مقدس پیامبر(ص ) پیوسته خود را مسئول و ماءمور ابلاغ ولایت فاطمه علیهاسلام نیز مى داند، و گوئى احساس مى کند که همواره مورد سؤ ال و بازخواست حضرت حق تبارک تعالى است که آیا ولایت زهرا(ع ) را ابلاغ کردى یا نه ، لذا آن حضرت به طور مکرر، در گفتار خویش ضمن برشمردن فضائل فاطمه سلام الله علیها و تشریح شئون ولایتى او، بارها خدا را گواه مى گیرد که بارلاها، شاهد باش ‍ آیا ولایت زهرا(ع ) را ابلاغ کردم ؟ آیا پیغام را رساندم ؟ حق مطلب را بخوبى ادا کردم ؟...

نتیجه دیگرى که مى توان از روایت مذکور گرفت این است که حضرت رسول (ص ) در قسمتى از سخنانش خطاب به على (ع ) چنین مى فرماید:

آنها اول من یلحفى من اهل بیتى ... فاحسن الیها

یعنى یا على اول کسى که از خاندان من به من ملحق خواهد شد.

دختر فاطمه (ع ) است ، پس تا توانى به او نیکى بنما.... و این ودیعه رسالت را نگهدارى کن ... لذا مى بینیم قصد امیرالمؤ منین سلام الله علیها همیشه و در تمام حالاتش برآوردن خواهش پیامبر اکرم (ص ) و در نتیجه تحصیل رضایت و آسایش خاطر زهراى اطهر است ، البته نه تنها از این جهت که همسر والامقام او دختر گرامى رسول خدا(ص ) است ، بلکه بیشتر از این نظر که فاطمه سلام الله علیها ((ولیة الله )) است و على (ع ) خود را نسبتت به او موظف و مسئول و متعهد مى داند، و متقابلا حضرت زهرا(ع ) نیز نسبت به امیرالمؤ منین که ((ولى الله )) است ، عینا همین احساس وظیفه و مسئولیت را به حد اعتلى دارا مى باشد و این دو وجود مقدس ، هر یک در حفظ و نگهدارى و مراعات شخصیت آن دیگر کمال سعى و کوشش را به کار برده اند.

لیکن اگر این مطلب به دقت مورد بررسى و مطالعه قرار گیرد، روشن مى شود که حالات دفاع و مجاهدت زهرا سلام الله علیها در حفظ و صیانت امیرالمؤ منین سلام الله علیه بى نظیر و بسیار فوق العاده است ، و تحقیقا اگر پیامبر اکرم (ص ) نگاهدارى و دفاع از حریم ولایت امیرالمؤ منین (ع ) را مؤ کدا به زهرا علیها سلام سفارش مى کرد (که سفارش ‍ فرموده است )، هرگز رفتارى بهتر و برتر از روش فاطمه علیهاسلام امکان پذیر نبود.

از خود گذشتگى ، و فداکارى و ایثار او در مراقبت و نگهدارى شئون ولى الله الاعظم امیرالمؤ منین (ع ) بى نظیر بود، زهرا سلام الله علیها در این راه وجود خود را کاملا فراموش کرده بود و همواره همت والاى او مصروف حفظ حرمت على علیه السلام و پیوسته در فکر کمال مراقبت و حسن انجام تعهد اسلامى خود در برابر مقام منیع ولایت بود و همین توجه بى نظیر و بصیرت و معرفت کامل فاطمه (ع ) نسبت به شئون ولایت همسر عالى مقامش نشانگر مرتبه عالى ((ولیة الهى )) خود آن حضرت مى باشد.

××××××

پاورقی:1- فاطمة الزهرا علیهاسلام  - مؤ لف : گفتار علامه امینى

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 92/1/29 :: ساعت 7:29 عصر )
»» فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات

فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات(مبحث پنجم)

موضوع پنجم که از موضوعهاى دیگر مهمتر است ، عبارت از این است که حضرت زهراء سلام الله علیها، در مقام ولایت شریک امیرالمؤ منین (ع ) و حسنین است ، و جنگ و یا صلح با فاطمه (ع ) و دوستى یا دشمنى نسبت به او عینا همانند حرب و یا سلم با على و حسنین (ع )، و حب و با بغض نسبت به آنهاست .

((زید بن ارقم )) از رسول اکرم (ص ) چنین روایت مى کند:

((قال رسول الله لعلى و فاطمة والحسن والحسین : انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم ))

((پیامبر اکرم (ص ) خطاب به على ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام فرمود: من ، با هر کسى که با شما در جنگ باشد، در جنگم ، و هر کسى که با شما از در صلح و آشتى در آید، من نیز با او در صلح و صفا خواهم بود))

این روایت با عبارات مختلف نقل شده است گاه آن حضرت مى فرمود:

((انا حرب لمن حاربهم و سلم لمن سالمهم ))

در موقع دیگر چنین فرماید:

((انا سلم لمن سالمتم و حرب لمن حاربتم ))

و در جاى دیگر مى فرماید:

((انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم ))

((زید بن ارقم )) در روایت دیگرى مى گوید:

((کنا معل رسول الله و هو فى الحجرة ، یوحى الیه و نحن ننتظره حتى اشتد الحر فجاء على بن ابیطالب ، و معه فاطمة والحسن والحسین سلام الله علیهم ، فقدوا فى ظل حائط ینتظرون رسول الله . فما خرج رسول الله ، رآهم فاتاهم و وقفنا نحن مکاننا و هو یظلهم بثویه ممسکا بطرف الثوب و على ممسک بطرفه الاخر، فقال رسول الله اللهم انى احبهم فاحبهم ، اللهم انى سلم لمن سالمهم ، و حرب لمن حاربهم ، قال ذلک ثلاث مرات ))

((روزى همراه پیامبر اکرم (ص ) بودیم که وحى نازل شد، و ما منتظر اتمام وحى بودیم تا آن حضرت از اتاق خارج شود، هوا بشدت گرم شده بود، در آن هنگام على بن ابیطالب (ع ) و همراه او فاطمه ، حسن و حسین سلام الله علیهم از راه رسیدند و در سایه دیوارى بحال انتظار نشستند، تا نزول وحى بپایان رسد و حضرت رسول از حجره بیرون آید.

وقتى که پیامبر اکرم (ص ) از اطاق خارج گردید، نظر مبارکش بر على و فاطمه و حسنین عیلهم السلام افتاد، حضرت به نزد آنان رفتند، و ما در حالى که بجاى خود ایستاده بودیم ، دیدیم که حضرت رسول (ص ) لباس (عبادى ) خودش را بر بالاى سر آنها سابیان کرد، با دست مبارکش از یک طرف عبا گرفته بود، و طرف دیگرش در دست على بود که در زیر عبا جاى داشت . آنگاه پیامبر چنین فرمود:

خدایا، من اینان را دوست مى دارم پس تو نیز دوستشان بدار، بارالها، با هر کس که با اینان در صلح و صفا باشد، من در صلح و آشتى هستم و هر کس که با این چهار تن بجنگد من نیز با او در جنگ خواهم بود، و این کلمات را سه بار تکرار نمود.

این حدیث شریف را ((حاکم )) در ((مستدرک ))- ((بغوى )) در ((مصابیح )) - ((خطیب تبریزى )) در ((مصابیح )) - ((جساس )) در ((احکام آیات )) - ((ابن کثیر)) در ((بدایه )) و ((نهایه )) - ((محب الدین طبرى ))در ((ذخایر العقبى )) - ((ابن اثیر)) در ((اسدالغابه ))، ((ترمذى )) در ((جامع صحیح )) - ((ابن عساکر)) در ((تاریخ شام )) - ((این جامه )) در ((سنن )) - ((ابن صباغ )) در ((فصول )) - ((طبرانى )) در ((معجم ))، و جمعى دیگر از علماء شیعه و سنى نقل کرده اند.

روایت دیگرى به این شرح از ((ابوبکر)) نقل شده است که مى گوید:

((رایت رسول الله خیم خیمة و هو متکى على قوس عربیه و فى الخمیة على ، و فاطمة و والحسن ، والحسین ، و قال : معشر المسلمسین ، انا سلم لمن سالم اهل الخیمه ، و حرب لمن حاربهم ، ولى لمن والاهم ، لا یحبهم الا سیعد الجد طیب المولد، ولا یبغضهم الا شقى الجد ردى الولادة ))

((روزى پیامبر اکرم (ص ) را در خیمه اش ، در حالى که بر یک کمان عربى تکیه کرده بود نشسته دیدم . در آن خیمه على (ع )، فاطمه (ع )، حسن (ع ) و حسین (ع ) نیز حضور داشتند، آن حضرت روبه حاضرین فرمود و گفت : اى مسلمانان بدانید، هر کسى که با اینان در صلح و صفا باشد من نیز با او در سلم و آشتى هستم ، و هر کس با اینان به جنگ خیزد، من هم با او در جنگ خواهم بود، من دوستدار کسى هستم که اینان را دوست بدارد، دوست نمى داردشان مگر آن شخص بدبختى که از دامانى پاکیزه بوجود آمده است و دشمن نمى داردشان مگر آن شخص بدبختى که از آلوده دامنى زائیده شده باشد. این روایت را ((حافظ طبرى )) نیز در ((ریاض النظره ))ذکر کرده است .

((صبیح )) مى گوید:

کنت بباب النبى صلى الله علیه وآله فجاء على و فاطمة والحسن والحسین فجاسوا ناحیة ، فخرج رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم الینا فقال : انکم على خیر - و علیه کساء خیبرى فجللهم به و قال : انا حرب لمن حاربکم ، سلم لمن سالمکم .

((روزى در انتظار پیامبر اکرم (ص ) بر در خانه آن حضرت بودیم که على ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام از راه رسیدند و در کنارى نشستند، وفتى که رسول خدا از خانه خارج گردید خطاب به آنها فرمود: شما پیوسته در خیر هستید، و سپس غبارى خیبرى خودش را بر سر آنان سایبان کرد و فرمود:

من ، با هر کسى با شما بجنگد، در جنگ هستم ، و با هر کسى که با شما در صلح و صفا باشد من نیز در سلم و آشتى مى باشم ))

این روایت را ((طبرى )) در ((واسط حساس )) و در ((آیات الاحکام )) - ((هیثمى )) در ((مجمع )) ((ابن اثیر)) در ((اسدالغابه )) - ((ابن حجر)) در ((اصابه )) - و عده اى دیگر از دانشمندان نقل کرده اند. ((ابوهریره )) مى گوید:

((نظر النبى الى على ، فاطمه ، والحسن ، والحسین فقال : انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم ))

((پیامبر اکرم (ص ) نظر به سوى على ، فاطمه ، حسن ، و حسین علیهم السلام افکند و سپس فرمود:

من با هر کسى به شما بجنگد در ستیزم ، و با هر کسى که با شما در سلم و آشتى باشد، من نى در صلح و صفا هستم .))

این حدیث شریف را: ((حاکم در مستدرک )) - ((خطیب بغدادى )) در ((تاریخ بغداد)) - ((امام حنابله )) در ((مسند احمد)) - ((هیثمى )) در ((مجمع )) - ((ابن عساکر)) در ((تاریخ )) - ((طبرانى )) در ((مجمع )) آورده اند. همچنین عده اى از دانشمندان شیعه آن را روایت نموده اند.

روایاتى که تحت عنوان موضوع پنجم ذکر شد بسیار جاى تامل ، دقت و بررسى است و باید توجه داست : بشرى که در حال غضبش ، در هنگام انبساط و فرحش ، در موقع رنج و گرفتاریش ، در زمان سرور و نشاطش و خلاصه در جمیع اطوار و حالش صاحب اختیار، مطاع و مقتداى همه مردم باشد، و تمام افراد بشر موظف به خضوع تسلیم و اطاعت در برابر او باشند، و محبت به او دوستى با پیامبر، و دشمنى با او خصومت با رسول خدا، و اطاعت از او طاعت از پیامبر، و صلح با او، سلم و آشتى با رسول خدا باشد، تحقیقا اگر در صفات همردیف پیامبر نباشد، هرگز این احکام درباره او جارى نمى شود، و به عبارت دیگر فردى که در ملکات انسانى ، در فضائل و مکارم الاخلاقى ، در صفات نفسانى ، و خلاصه در جمیع حالات و شئون بشرى طورى باشد که هرگز کوچکوترین خلافى از او سر نزند، و همه مردم (به فرمان خدا و رسولش ) ماءمور به اطاعت و خضوع و تسلیم در برابر او باشند، معقول نیست که در صفات همردیف و همتاى پیغمبر اکرم (ص ) نباشد.

بلى ، آن انسانى که هرگز کلمه اى ، حرفى ، حرکتى ، سکونى ، در هیچ مورد، جز به فرمان و اجازه خدا از او صادر نشود، و جز در راه محبت و رضاى پروردگار قدمى بر ندارد، و پیوسته در گفتار و کردار و در تمام حالاتش ، محدود و متعهد و مقید به امر خدا باشد تنها او شایسته است که پیامبر اکرم (ص ) صلح با او را، سلم و آشتى با خودش بداند و جنگ با او را ستیز با خودش به حساب آورد، و کاملا روشن است که فاطمه زهراء سلام الله علیها، صاحب آن نفس پاک انسانى ، و آنهمه صفات ربانى ، یقینا باید در شئون ولایت ، همردیف و همدرجه و یکسان با پیامبر اکرم ، على و حسنین باشد.

××××××

پاورقی:1- فاطمة الزهرا علیهاسلام  - مؤ لف : گفتار علامه امینى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 92/1/28 :: ساعت 5:41 عصر )
»» فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات

فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات(مبحث چهارم)

چهارمین منقبتى که وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها با پدر و همسر و فرزندانش مشترک است ، در اهتاء و اقتداء و تمسک است یعنى هدایت یافتن و پیروى کردن مردم از آنان و در موقع نیاز، متوسل شدن به آنها. ((انس )) روایت مى کند:

((صلى بنا رسول الله صلى الله علیه وآله صلوة الفجر فلما انقتل من الصلوة اقبل علینا بوجهه الکریم ، فقال : معاشر المسلمین ، من افتقد الشمس فلیستمسک بالقمر، و من افتقد القمر فلیستمسک بالزهرة ، و من افتقد الزهرة ، فلیستمسک بالفرقدین . فقیل : یا رسول الله ، ما الشمس و القمرو هها الزهرة و ما الفر قدان ؟ فقال : انا الشمس و على القمر... و کتاب الله لا یفترقان حتى یردا على الحوض ))

((روزى پیامبر اکرم (ص ) با ما نماز صبح بجاى آورد، و پس از فراغت از نماز روى مبارکش را به سوى ما گردانید: و فرمود: اى جماعت مسلمانان ، هر کس که آفتاب را از دست بدهد، پس باید به ماه تمسک جوید، و در فقدان ماه دست به دامان زهره شود، و اگر زهره را نیابد، به دو ستاره (فرقدان ) پناه آورد. از پیامبر اکرم (ص ) سؤ ال شد که یا رسول الله مقصود از آفتاب و ماه و زهره و (فرقدان ) دو ستاره نور افشان چیست ؟ فرمود: من آفتابم ، على ماه ، و فاطمه زهره است و دو ستاره حسنین اند. آنان به کتاب خدا دو دستاویز بشرند و همواره بهم پیوسته اند و هرگز از یکدیگر جدا نمى شوند تا در کنار حوض (کوثر) به من ملحق شوند.

روایت دیگرى را ((ابو اسحق ثعلبى )) در ((عرایس )) - و ((نطنزى )) در ((خصایص علویه )) نقل کرده اند که حضرت رسول (ص ) فرمود:

((اطلبوا الشمس ، فاذا غابت ، فاطلبوا القمر، و اذا غاب القمر، فاطلبوا الزهره ، و اذا غابت الزهره ، فاطلبوا الفرقدین ، قلنا یا رسول الله ، ما الشمس ؟ قال انا، قلنا من القمر؟ قال على ، قلنا فمن الزهره ؟ قال فاطمه ، قلنا فمن فرقدان ؟ قال الحسن والحسین ))

((آفتاب را بیابید، و اگر آفتاب غروب کرد، ماه را طلب کنید. در صورتیکه ماه از نظرها پنهان شد، زهره را بطلبید، و اگر زهره ناپدید شد، دو ستاره (فرقدین ) را بجوئید.

سؤ ال شد یا رسول الله مقصود از شمس و قمر و زهره فرقدین چه کسانى هستند؟

فرمود: من آفتابم ، على ماه ، و فاطمه زهره است ، و حسن و حسین دو ستاره (فرقدان ).

این روایت را صاحب ((روضة الصفا)) و ((حبیب السیر))با عبارات دیگر از ((جابربن عبدالله )) نقل کرده است که حضرت رسول (ص ) فرمود:

((اهتدوا بالشمس ، فاذا غابت الشمس ، فاهتدوا بالقمر، و اذا غاب القمر فاهتدوا بالزهره ، و اذا غاب فاهتدوا بالفرقدین ، فقیل یا رسول الله من الشمس ؟ قال انا. من القمر؟ على بن ابیطالب ، من الزهرة ؟ الزهراء سلام الله علیها، والفرقدان هما الحسنان ))

این روایت را جمعى از دانشمندان شیعه نیز از ((جابر بن عبدالله ))نقل کرده اند. ((صدوق )) رحمت الله علیه نیز در ((معانى الاخبار)) این حدیث را ذکر نموده اند است با این تفاوت که بجاى کلمه ((اهتدوا)) کلمه ((اقتدوا)) آورده است ، و در تمام اى روایات که از شیعه و سنى منقول است گفتار پیغمبر(ص ) با جمله ((کتاب خدا با عترت من بهم پیوسته است و هرگز از یکدیگر جدا نمى شوند، تا در کنار حوض (کوثر) به من ملحق شوند)) خاتمه مى یابد و خود با این مطلب ، موضوع بسیار فوق العاده و مهمى است .

از روایات مذکور کاملا روشن است که حضرت صدیقه سلام الله علیها در مراتب و مناقب گفت شده ، ردیف رسول اکرم (ص )، امیرالمؤ منین (ع ) و حسین (ع ) است و در مقام تمسک ، اهتداء، و اقتداء همانند آنها مى باشد، و اگر در ولایت عصمت نظیر پیامبر اکرم (ص )، على (ع )، و حسنین (ع ) نبود، امر هدایت یافتن ، و پیروى مردم از او، و توسل هر بشرى در مشکلات به او، کارى بیهوده و گزاف مى بود. حضرت زهرا(ع ) یکى از ذخائرى است که حضرت رسول اکرم (ص ) بعد از خود باقى گذاشته است و در این باره مى فرماید:

((انى مخلف فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى ))

((من در میان شما دو وزنه سنگین باقى مى گذارم ، کتاب خدا و خاندان من )) و حضرت صدیقه سلام الله علیها یک تن از عترت پیغمبر(ص )، و زهره اى است که در مدار عصمت و ولایت ، با شمس و قمر و فردین همرتبه و همدرجه است اگر چه نور شمس و قمر بر نور زهره غلبه دارد، و با وجود خورشید و ماه نمى توان نور زهره را مشاهده کرد، و گوئى پیامبر اکرم (ص ) (با تقدم و تاءخر اسامى پنج تن در همه روایات و با ترتیب مشخص و معین ) مى خواهد بیان فرماید که امیرالمؤ منین (ع ) از زهراء افضل است ، و مقام زهراء تالى و بلافاصله بعد از امیرالمومین (ع ) است و اگر چنین نبود، شایسته بود که اول نام حضرت زهرا(ع ) ذکر شود.

ترتیب اسماء پنج تن ، در آسمانها، در عرش ، در کرسى ، در جنت و در سایر مواقف که نوشته شده یا مورد خطاب خدائى بوده اند به همین ترتیب و به همین سبک (نسق ) بوده است .

رسول خدا(ص ) در هر جا که سخن از پنج تن (ع ) است ، ابتدا نام خودش را ذکر مى کند، بعد امیرالمؤ منین (ع ) و سپس حضرت صدیقه (ع ) را، و در تمام اخبار و احادیث این ترتیب اسماء مراعات شده است ، لذا معلوم مى شود که مقام حضرت زهراء سلام الله علیها تالى و (بلافاصله ) بعد از امیرالمؤ منین (ع ) است ، اگر چه ، پنج تن (ع ) در منال و فضائل و مطالبى که گفته شد، همردیف ، همدرجه و یکسانند، با وجود این مقام آنان در مراتب و مدراج دیگر ممکن است با هم اختلاف داشته باشد، ولى آنچه محققا از ترتیب اسامى آنها در کلام پیامبر مى توان استفاده کرد، این است که رسول اکرم (ص ) داراى عالیترین مقام ، و امیرالمؤ منین (ع ) پس از پیامبر(ص )، و حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از او، حسنین (ع ) پس از فاطمه (ع )، صاحب والاترین مقام در جهان آفرینش هستند.

و ما این مطلب را نیز ثابت خواهیم کرد که حضرت زهرا سلام الله علیها از یازده امام دیگر افضل تر و برتر مى باشد، و اگر جز این یک منقبت ، فضیلت دیگرى درشان او نبود، همین براى اثبات مقام ولایت آن حضرت کافى بود. پیامبر اکرم (ص ) براى امت خود، همزمان و مکان ، در زمینه هاى علمى ، عملى ، تمسکى ، اقتدائى ، و اهتدائى و.... جوابگوى جمیع نیازهاى بشرى باشند.

حضرت صدیقه سلام الله علیها در تمام شئون مذکور سهیم و مشترک است ، به عبارت دیگر چنان که على بن ابیطالب (ع ) مقتداى ما، هادى ما، رهنماى ما، و ولى ماست ، عینا حضرت زهرا سلام الله علیها نیز همانگون است ، نه تنها براى ما مسلمانان ، بلکه براى جمیع بشر از اولین و آخرین .

××××××

پاورقی:1- فاطمة الزهرا علیهاسلام  - مؤ لف : گفتار علامه امینى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 92/1/25 :: ساعت 1:10 عصر )
»» فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات

فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات(مبحث سوم)

سومین منقبتى که حضرت صدیقه سلام الله علیها با پدر و همسر و فرزندانش اشتراک دارد منور بودن بهشت است با تصویر او.

((انس )) از حضرت رسول اکرم (ص ) روایت مى کند که آن حضرت فرمود:

((ان آدم صلوات الله علیه نظر فى الجنتة فلم یر صورت مثل صورته فقال : الهى لیس فى الجنة صورة مثل صورتى ؟

فاخبره الله تعالى و اشار الى جنة الفردوس فراى قصرا من یاقوته بیضاء فد خلها فراى خمس صور مکتوب على کل صورة اسمها: انا محمود و هذا ((احمد))، انا الاعلى و هذا ((على ))، انا الفاطر و هذه ((فاطمه ))، انا المحسن و هذا ((حسن ))، انا ذوالاحسان و هذا ((حسین )).))

((حضرت آدم (ع ) چون در بهشت به هر سو نگریست و صورتى را به شکل و قیافه خود نیافت ، عرض کرد: خدایا، صورتى نظیر چهره من نیافریده اى ؟

خداى متعال او را متوجه بهشت فردوس کرد و حضرت آدم (ع ) در آنجا قصرى از یاقوت سفید دید و هنگامى که وارد آن قصر شد، پنج تصویر مشاهده کرد که اسامى هر یک از آنها نیز به این شرح نوشته شده بود.

من محمودم و این ((احمد)) است ، من اعلى هستم و این ((على )) است ، من فاطرم و این ((فاطمه ))است ، من محسنم و این ((حسن )) است من ذوالاحسانم و این ((حسین ))است .

حدیث دیگرى در همین موضوع ((شیخ عبدالرحمان صفورى ))در ((نزهت المجالس ))، و ((مولامحمد مبین )) در ((معارج النبوة ))، از حضرت صادق سلام الله علیه روایت مى کند که آن حضرت فرمود:

((کان آدم و حواء جالسین فجائهما جبرئیل و اتى بهما الى قصر من ذهب و فضة شرفاته من زمرد اخضر فیه سریر من یاقوتة حمراء و على السریر قبة من نور فیها صورة على راسها تاج ، و فى اذنیها قرطان من لولو، و فى عنقها طرق من نور، فتعجبوا من نورها حتى ان آدم نسى حسن حواء فقال : ما هذه الصورة ؟

قال جبرئیل : ((فاطمه ))، و التاج ابوها، و الطوق زوجها، و القرطان ، الحسن والحسین ، فرفع آدم راسه الى القبة فوجد خمسة اسماء مکتوبة من نور: انا المحمود و هذا ((محمد))، و انا الاعلى و هذا ((على ))و ان االفاطر و هذه ((فاطمة ))، و انا المحسن و هذا ((الحسن ))، و منى الاحسان و هذا ((الحسین )) فقال جبرئیل : یا آدم احفظ هذه الاسماءفانک تحتاج الیها، فلما هبط آدم بکى ثلاثمائة عام ثم دعا بهذه الاسماء و قال یا رب : بحق محمد وعلى ، و فاطمة ، والحسن والحسین ، یا محمود یا اعلى ، یا فاطر یا محسن اغفرلى و تقبل توبتى ، فاوحى الله الیه یا آدم لوسئلتنى فى جمیع ذریتک لغفرت لهم ))

((آدم (ع ) و حوا، در کنار هم نشسته بودند که جبرئیل بنزدشان آمد و آنان را همراه خود به داخل قصرى از طلا برد، در آنجا تختى از یاقوت قرمز بود و بالاى آن تخت قبه اى بود نور افشان ، و در میان آن قبه چهره اى غرقه در نور، که تاجى بر سر نهاده و دو گوشوار از لولو در گوشش ، و گردن بندى از نور بر گردنش آویخته بود. هر دو از نورانیت حیرت انگیز آن تمثال در شگفت شدند به حدى که حضرت آدم (ع ) زیبائى همسرش حواء را فراموش نمود (زیرا شاهد یک زیبائى بى سابقه و حسن بى نظیرى بود) لذا روى به جبرئیل کرد و پرسید این صورت کیست ؟ جبرئیل گفت : این فاطمه است ، و آن تاجش احمدنما، گردن بندش حیدرنما و دو گوشوارش نشانگر حسن و حسین اوست . آنگاه حضرت آدم (ع ) سر خویش را به سوى قبه نور بلند کرد، و در آنجا این پنج اسم را با خط نور نوشته دید:

من محمودم و این ((محمد)) است ، من اعلى هستم و این ((على )) است ، من فاطرم و این ((فاطمه ))است ، من محسنم و این ((حسن )) است ، و احسان از من است و این ((حسین ))است ))

پس از قرائت این نامها جبرئیل گفت : یا آدم ، این نامها را به خاطر بسپار که بعدها یقینا به آنها نیازمند مى شوى ، و آن اسماء مشکل گشاى تو خواهند بود.

بعد از آنکه حضرت آدم مرتکب آن ترک اولى شد و در نتیجه بر زمین فرود آمد، بعد از 300 سال اشک ریختن (بیاد آن نامهاى مقدس افتاد) و با آن اسماء مبارک دعائى ترتیب داد و به پیشگاه خداى متعال چنین معروض داشت :

پروردگارا به حق محمد، على ، فاطمه ، حسن و حسین ، یا محمود، یا اعلى ، و یا محسن ، یا فاطر از خطاى من در گذر و توبه مرا قبول فرما. در آن هنگام از جانب خداى تعالى خطاب آمد که یا آدم اگر (در آن حال دعا) در خواست مى کردى که گناهان همه فرزندانت را بیامرزم همه آنها را مى بخشیدم ))

آرى براى خداى متعال هرگز سنگینى ندارد که از برکت این دعا جمیع گناهان ما را نیز ببخشد، لذا جا دارد که ما نیز بگوئیم :

((یا رب بحق محمد، و على ، و فاطمه ، والحسن والحسین ، یا محمود یا اعلى یا فاطر یا محسن اغفرلنا و تقبل توبتنا))

حدیث مفصل دیگرى جناب سلمان نقل مى کند که حضرت رسول اکرم (ص ) فرمود:

((خداى تعالى از اسامى خودش نامهاى ما را مشتق فرموده است : خدا محمود است و من محمدم ، خداى اعلى است و نام برادرم على است ، خدا فاطر است و اسم دخترم فاطمه است ، خدا محسن است و نام دو فرزند من حسن و حسین است .))

((این روایت را نطنزى )) در ((خصائص علویه ))، و عده اى دیگر از دانشمندان بزرگ شیعه و سنى نقل فرموده اند، و اگر به جز این روایت ، حدیث دیگرى در دست ما نباشد از همین خبر، مطالب مهمى را مى توان استفاده کرد، و با توجه به این که بعد از سیصد سال اشک ریختن ، در هنگام درماندگى و احتیاج ، این نامهاى مقدس مشکل گشا و نجات بخش آدم ابوالبشر بوده اند، کاملا واضح است که تمام فرزندان آدم در سختى ها نیازمند آنان بوده و در طلب حاجت و رفع گرفتاریها با توسل به این اسماء مبارک کامروا خواهند بود.

××××××

پاورقی:1- فاطمة الزهرا علیهاسلام  - مؤ لف : گفتار علامه امینى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 92/1/23 :: ساعت 9:47 عصر )
»» فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات

فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات(مبحث دوم)

از فضائل مشترک ، اینکه نام پنج تن بر ساق عرش و بر در بهشت نوشته شده است و آن موجودات مقدس به همه فرشتگان معرفى شده اند و ملائک آنها را دیده و شناخته اند.

((ابن عباس )) از رسول اکرم (ص ) نقل مى کند که حضرت فرمود:

((لیلة عرج بى الى السماء رایت على باب الجنة مکتوبا: لا اله الاالله ، محمد رسول الله ، على حبیب الله . الحسن والحسین صفوة الله ، فاطمة خیرة الله ، على مبغضیهم لعة الله ))

((در شب معراجم به سوى آسمان ، این کلمات را دیدم که بر در بشهت نوشته شده بود:

نیست خدائى جز خداى بى همتا، ((محمد)) پیامبر خداست ، ((على )) محبوب خداس ((فاطمه )) و ((حسن )) و ((حسین )) برگزیدگان خدا هستند، لعنت خدا بر کسانیکه کینه و دشمنى آنان را دارند))

این روایت را جمعى از علماى شیعه ، و از رجال عامه (سنى )، ((خطیب بغدادى )) در تاریخش - ((ابن عسا کرد)) در تاریخش - ((حافظ گنجى )) در کتاب کفایه اش ‍ - ((حافظ خوارزمى )) در کتاب مناقبش - ((بدخشانى )) در مفتاح النجاتش - و جماعتى دیگر از دانشمندان نقل کرده اند.

درباره ((فاطمه خیرة الله )) حدیث دیگرى ((حافظ عاصمى ))در کتاب ((زین الفتى )) آورده است که پیغمبر اکرم (ص ) خطاب به امیرالمؤ منین (ع ) فرمود:

((ان الله عزوجل اشرف على الدنیا فاختارنى منها على رجال العالمین ، ثم اطلع الثانیة فاختارک على رجال العالمین بعدى ، ثم اطلع الثالثة فاختار الائمة من ولدک على رجال العالمین ، ثم اطلع الرابعة فاختار فاطمه على نساء العالمین )) .

((خداى تبارک و تعالى به دنیا (یعنى جمیع بشر) نظرى افکند و از همه مردان عالم مرا انتخاب کرد، آنگاه بار دوم نظر فرمود و از جمیع مردان جهان ترا برگزید، و بار سوم ائمه اى که از فرزندان تو هستند انتخاب فرمود، سپس بار چهارم از جمیع زنهاى عالم ، ((فاطمه ))را برگزید.))

به طرق متعدد از حضرت صادق سلام الله علیه درباره این روایت سؤ ال شده است که آیا مراد از جمله ((على نساءالعالمین )) چیست ؟ حضرت فرمود: یعنى ((فاطمه )) بانوى بانوان جهان از اولین و آخرین مى باشد.

راوى گوید که سؤ ال شد: آیا در زمان خودش ؟ حضرت فرمود:

بانوى بانوان در عصر خودش حضرت مریم (ع ) بود، ولى فاطمه (ع ) سیده زنان جهان و مهین بانوى عالم است از اولین و آخرین .

در نتیجه حدیث مذکور به ما مى آموزد که چهارده معصوم (ع ) برگزیدگان خدا هستند و در این مقام ، همدرجه و یکسان مى باشند.

روایت دیگرى از حضرت رسول اکرم (ص ) نقل شده است که مى فرماید:

((لما خلق الله تعالى آدم و عطس ، فاستوى جالسا، قالت الملائکه یرحمک الله یا ابا محمد)) .

هنگامى که خداى تعالى آدم (ع ) را آفرید، حضرت آدم عطسه کرد و نشست ، فرشتگان به او گفتند: رحمت خدا بر تو باد اى ((پدر محمد))

ادامه حدیث از پیامبر اکرم (ص ) چنین است :

((فرخ راسه فاذا هو مکتوب على ساق العرش : لا اله الاالله ، محمد رسول الله ، على حب الله ، والحسن والحسین صفوة الله ، فاطمة خیرة الله )) .

((حضرت آدم هنگامى که مبارکش را بلند کرد، این کلمات را مشاهده کرد که بر ساق عرش نوشته شده است :

((نیست خدائى جز خداى بى همتا، محمد پیامبر خداست ، على محبوب خداست ، حسن و حسین و فاطمه برگزیدگان خدا هستند))

به این ترتیب به آدم (ع ) آموخته شد که این پنج تن انتخاب شده از جانب خدا هستند و، فرشتگان نیز به هرسو مى نگریستند، نام مبارک پنج تن را مشاهده مى کردند.

این هم منقبتى است که هر یک از پنج تن به طور یکسان در این رتبه مشترکند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 92/1/22 :: ساعت 1:9 عصر )
»» فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات

فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات(مبحث اول)

زهرا سلام الله علیها یکى از علل آفرینش

در این موضوع اخبار بسیارى از فریقین (شیعه و سنى ) روایت شده است که به موجب آنها ثابت مى شود، حضرت صدیقه سلام الله علیها سبب آفرینش (عالم ) بوده است ، همانگونه که پدربزرگوارش ، امیرالمؤ منین و حسنین سلام الله علیهم ، علت خلقت بوده اند.و اینک حدیثى در اثبات این مطلب ، که راوى آن ((ابوهریزه )) است :

((قال رسول صلى الله علیه و اله : لما خلق الله تعالى آدم اباالبشر و نفخ فیه من روحه ، التفت آدم یمنه العرش فاذا فى النور خمسة اشباح سجدا و رکعا، قال آدم : (على نبینا و آله و علیه السلام ) هل خلقت احدا من طین قبلى ؟ قال : لا یا آدم ! قال : فمن هولاء الخمسه الاشباح الذین اراهم فى هیئتى و صورتى ؟ قال : هولاء خمسة من ولدک ، لولا هم ما خلقتک ، هولاء خمسه شققت لهم خمسة اسماء من اسمائى لولا هم ما خلقت الجنة و النار، و لا العرش ، ولا الکرسى ، ولا السماء و لا الارض و لا الملائکة ، و لا الانس ، و لا الجن .

فانا المحمود، و هذا محمد، و اناالعالى و هذا على ، و انا الفاطر وهذه فاطمة .

و انا الاحسان و هذالحسن ، و اناالمحسن و هذالحسن ...

الیت بعزتى ان لا یاتینى احد مثقال ذرة من خردل من بغض احدهم الا ادخله نارى ، ولا ابالى یا آدم ، هولاء صفوتى بهم انجیهم و بهم اهلکهم فاذا کان للک الى حاجة فبهولاء توسل ))

((رسول خدا(ص ) فرمود: هنگامى که خداى تعالى حضرت آدم ابوالبشر را آفرید و از روح خود در او بدمید، آدم (ع ) به جانب راست عرش نظر افکند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و رکوع مشاهده کرد، عرض کرد:

خدایا قبل از آفریدن من ، کسى را از خاک خلق کرده اى ؟ خطاب آمد: نه ، نیافریده ام . عرض کرد: پس این پنج شبح که آنها را در هیئت و صورت همانند خود مى بینم چه کسانى هستند؟ خداى تعالى فرمود:

این پنج تن : از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، ترا نمى آفریدم ، نامهاى آنان را از اسامى خود مشتق کرده ام (یعنى من خود، آنها را نامگذارى کرده ام ) اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را مى آفریدم ، نه عرش و کرسى ، نه آسمان و زمین را خلق مى کردم ، و نه فرشتگان و انس و جن را...

منم ((محمود)) و این ((محمد)) است ، منم ((عالى )) و این ((على )) است ، منم ((فاطر)) و این ((فاطمه )) است ، منم ((احسان )) و این ((حسن )) است ، و منم ((محسن )) و این ((حسین )) است .

به عزتم سوگند، هر بشرى به مقدار ذره بسیار کوچکى ، کینه و دشمنى آنها را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ مى افکنم ، یا آدم ،... این پنج تن ، برگزیدگان منند، و نجات و هلاک هر کس وابسته به حب و بغضى است که نسبت به آنها دارد. یا آدم ، هر وقت از من حاجتى مى خواهى ، به آنان توسل کن .

ابو هریره مى گوید، پیامبر اکرم (ص ) در ادامه سخن فرمود:

((نحن سفینه النجاة ، من تعلق بها نجى ، و من حاد عنها هللک ، فمن کان له الى الله حاجت فلیسئل بنا اهل البیت ))

((ما (پنج تن ) کشتى نجاتیم ، هر کس با ما باشد، نجات یابد، و هر کس که از ما روگردان شود، هلاک گردد. پس هر کس حاجتى از خدا مى خواهد پس به وسیله ما اهل بیت از حضرت حق تبارک و تعالى مسئلت نماید)).

این روایت را ((شیخ الاسلام حموینى )) در ((فرائد)) - ((حافظ خوارزمى )) در ((مناقب )) - و چند تن دیگر از دانشمندان اهل سنت نقل کرده اند، همچنین دانشمندان بزرگ شیعه این حدیث شریف را روایت نموده اند، و با بررسى آن ، به طور خلاصه ، مى توان به شش مطلب ، و یا شش منقبت پى برد، که هر یک از پنج تن در آن مناقب و فضائل ، به طور یک نواخت و همردیف ، مشترک هستند.

مطلب اول : خلقت پنج تن و انوار آنان قبل از آفرینش آدم بوده است ، و غیر از روایت مذکور احادیث بسیارى نیز از فریقین (شیعه و سنى ) در این باره وارد شده است .

از حضرت رسول اکرم (ص )، نسبت به مدت زمانى که پنج تن ، قبل از آدم بوجود آمده اند روایاتى منقول است که در برخى 2000 سال و در بعضى به طور مختلف ذکر گردیده است که گمان مى رود - این ارقام تقریبى است نه قطعى .

مطلب دوم : پنج تن سبب و علت آفرینش جهان بوده اند.

مطلب سوم : اسامى آنها از نامهاى خداى تعالى مشتق شده است .

مطلب چهارم : جزاى دشمنى و کینه توزى نسبت به آنان ، سوختن در آتش قهر الهى است .

مطلب پنجم : پنج تن ، برگزیدگان حضرت حق تبارک و تعالى هستند، و هلاک و نجات هر بشرى ، وابسته به حب و بغضى است که نسبت به آنها دارد.

مطلب ششم : هنگام حاجت خواستن از خداى تعالى باید آنها را وسیله استجابت دعا قرار داد و به آنها متوسل شد.

با توجه به این شش مطلب که بیان شد، اگر اشخاصى واجد این شش منقبت بوده باشند، مى توان معتقد بود و یقین کرد که آنها یک بشر عادى نیستند، افرادى که خداى تعالى از همان ابتداى خلقت به آدم ابوالبشر معرفى و نشان داده است که علت خلقت تو و اولاد تو اینها هستند، اگر حاجتى دارى باید به در خانه اینان بروى ، اینها برگزیدگان من اند، من خود اینها را نامگذارى کرده ام . بنابر آنچه گفته شد، پنج تن در شش منقبت مذکور هیچ فرقى با یکدیگر ندارند و در این مورد هیچ تفاوتى میان پیغمبر اکرم ، على ، و حسنین علیهم السلام با حضرت صدیقه سلام الله علیها وجود ندارد، همه در این مناقب یک نواخت ، هم رتبه ، و هم درجه اند. اگر چه از جهات و اعتبارات دیگر ممکن است قائل به فضلیت و برترى برخى بر بعضى باشیم ، مثلا پیامبر اکرم (ص ) منصبى دارد که دیگران ندارند.

اگر درشان پنج تن به جز این شش منقبت نبود، همردیف بودن آنها در این مناقب نشان مى دهد که هر یک از پنج تن ، از همه پیامبران ، از همه صدیقین ، از آدم تا خاتم خلاصه از جمیع مخلوقات خداى تبارک و تعالى افضل و برترند.

زیرا اگر آنها آفریده نمى شدند، این خوان رحمت ، و این سفره خلقت گسترده نمى شد هر کس که به عالم هستى پا نهاده است (یعنى هر بزرگى ، هر شریفى ، هر نبیى ، هر وصیى ، هر خلیفه اى ، هر امامى ، هر عالمى که به وجود آمده است ) در حقیقت کنار سفره رحمت آنها نشسته ، و از نعمت وجودشان برخوردار گشته ، و نان خور و پرورش یافته و عائله رحمت و برکت وجود پنج تن بوده است ، از این جهت است که حضرت سجاد سلام الله علیها در یکى از ادعیه شریفه اش که ائمه را معرفى مى کند، مى فرماید:

((نحن رحمة من استرحمک ، و غوث من استغاث بک ))

((مائیم رحمتى که مردم از تو مى طلبند، مائیم غوث و پناه کسى که از تو پناه مى جوید)) آرى ، آنان در پیش آمدها پناه ، و در طلب حوائج ملجا همه مردمند، اغلب انبیا (از آدم تا خاتم ) در هنگام مشکلات و طلب حاجت به آنان متوسل شده اند و از آبرومندى آنها در نزد خدا، حاجت روا گشته اند، آنها محترمند، معظمند، معززند، علت خلقتند برگزیدگان خدا هستند، و با توجه به اینکه پنج تن در مناقب گفته شده ، همدرجه و همردیف هستند، حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز در این مورد کوچکترین فرقى با پدر بزرگوارش نداشته است .

××××××

پاورقی:1- فاطمة الزهرا علیهاسلام  - مؤ لف : گفتار علامه امینى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 92/1/20 :: ساعت 11:33 صبح )
»» فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن

فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن(مبحث پنجم)

آیه ششم :

((و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا))((انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءا ولا شکورا))

((آنانکه )، در راه دوستى خدا طعام (خود) را به فقیر و یتیم و اسیر مى دهند، (و مى گویند) ما فقط براى رضاى خدا بشما طعام مى دهیم و از شما هیچ پاداشى و سپاسى هم نمى طلبیم )) از این آیه هم در منقبت حضرت صدیقه زهراء سلام الله علیها مى توان استفاده کرد:

این موضوع هم از مسلمات فریقین (شیعه و سنى ) است که یقینا حضرت صدیقه سلام الله علیها از جمله اشخاصى است که سوره ((هل اتى )) درشان آنها نازل شده است و هیچکس در این مطلب که این سوره در فضائیل اهل بیت است (و حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز یکى از آنان مى باشد) هیچگونه اشکالى را عنوان نکرده است .

ما ابتدا حدیثى را که ((ابن عباس )) راورى آن است ، نقل مى کنیم ، و بعد به بررسى سند روایت و ذکر نام راویان حدیث مى پردازیم .

((قال ابن عباس رضى الله عنه آن الحسن والحسین مرضا فعادهما رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فى ناس معه ، فقالوا: یا ابالحسن لو نذرت على ولدک . فنذر على و فاطمة و فضة جاریة لهما، آن برئا مما بهما، آن یصوموا ثلاثه ایام ، فشفیا و ما معهم شبى فاستفرض على من شمعون الخیبرى الیهودى ثلاث اصواع من شعیر فطحنت فاطمة صاعا و اختبزت خمسة اقراص على عددهم فوضعوها بین ایدیهم لیفطروا، فوقف علیهم سائل فقال : السلام علیکم اهل بیت محمد، مسکین من مساکین المسلمین . اطعمونى اطعمکم الله من موائد الجنة فاثروه و با توالم یذوقوا الا الماء و اصبحوا صیاما، فلما امسوا و وضعوا الطعام بین ایدیهم وقف علیهم یتیم فاثروه ، و وقف علیهم اسیر فى الثالثة ففعلوا مثل ذلک ، فلما اصبحوا اخذ على رضى الله عند بیدالحسن والحسین و اقبلوا الى رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فلما ابصرهم و هم یرتعشون کالفراخ من شدة الجوع . قال : ما اشد ما یسوءنى ما ارى یکم ؟! و قام فانطلق معهم ، فراى فاطمة فى محرابها قد التصق ظهرها ببطنها، و غارت عیناها، فساءه ذلک ، فنزل جبرئیل و قال : خذها یا محمد؟ هناک الله فى اهل بیتک فاقراه السورة .))

((ابن عباس )) مى فرماید: حسنین (ع ) بیمار شدند، پیامبر(ص ) با جمعى از مردم به عیادت آنان آمدند برخى پیشنهاد کردند یا ((ابالحسن )) چه خوب است براى شفاى فرزندانت نذرى بنمائى ، آنگاه على (ع ) و فاطمه (ع ) و فضه (که جاریه آنها بود) نذر کردند که اگر حسنین (ع ) شفا یافتند سه روز روزه بگیرند هنگامیکه حسنین (ع ) سلامتى خود را باز یافتند در خانه على (ع ) چیزى براى افطار موجود نبود، لذا امیرالمؤ منین سلام الله علیه از شمعون یهودى خیبرى سه صاع جو وام گرفت ، و فاطمه سلام الله علیها از یک صاع آن پنج قرص نان پخت و در سفره افطار نهاد، هنگامى که آماده افطار شدند، نداى سائلى برخاست : سلام بر شما اى خاندان محمد(ص )، مسکینى از مساکین مسلمین بر در خانه شما آمده است ، اطعام کنید، خدا از مائده هاى بهشتى شما را روزى فرماید، خاندان وحى نان افطار خود را ایثار کردند، و فضه نیز تبعیت از آنان نمود و همگى شب را بدون غذا صبح کردند و جز آب چیز دیگرى به کامشان نرسید....

فرداى آن شب را نیز روزه گرفتند، و چون شب فرا رسید، و نان افطارشان در سفره نهاده شد، یتیمى بر در خانه آمد و باز، به همان ترتیب همگى غذاى خود را به آن یتیم ایثار کردند. روز سوم ، اسیرى از راه رسید و مطالبه طعام کرد، بار سوم نیز آنچه در سفره بود (قبل از افطار) از طرف خاندان پیامبر به آن اثر ایثار شد.

صبح روز چهارم ، على سلام الله علیه دست حسنین (ع ) را گرفت و به سوى رسول خدا(ص ) روان گردیدند، پیامبر اکرم (ص ) هنگامیکه چشمش به حسنین (ع ) افتاد که همانند مرغکان از شدت گرسنگى مى لرزیدند، فرمود:

چه سخت است براى من که شما را به این حال مى بینم ، رسول خدا(ص ) فورا از جاى برخاست و همراه آنان به خانه حضرت زهرا(ع ) آمد، و او را محراب عبادتش مشاهده فرمود، اما چه مشاهده اى ، از شدت گرسنگى بطن مبارکش به پشت چسبیده ، و چشمهایش در گودى نشسته بود.... از این منظره پیامبر اکرم (ص ) بسیار افسرده خاطر گردید، در آن هنگام جبرئیل فرود آمد و چنین گفت : بگیر یا محمد(ص )، مبارک باد بر تو این خاندان تو و سپس سوره ((هل اتى )) را قرائت نمود.))

روایت که نقل شد مورد تاءیید و تصدیق پیشوایان علمى حضرات (سنى و شیعه ) و عموم مسلمین مى باشد، و اینک نام دانشمندانى از اهل سنت که این روایت را نقل کرده اند:

((ابو جعفر اسکافى )) متوفاى 240 ه‍ ق - حکیم ترمذى متوفاى 285 ه‍ ق - محمدبن جلیل طبرى متوفاى 310 ه‍ ق - ابن عبدربه متوفاى 328 ه‍ ق - حاکم ابوعبدالله نیشابورى متوفاى 405 ه‍ ق - حافظ ابن مردویه متوفاى 416 ه‍ ق - ابواسحاق ثعلبى مفسر کبیر متوفاى 427 ه‍ ق - ابوالحسن واحدى مفسر کبیر متوفاى 468 ه‍ ق - حافظ ابوعبدالله اندلسى حمیدى متوفاى 488 ه‍ ق - ابوالقاسم زمخشرى در کشاف متوفاى 538 ه‍ ق - اخطب خوارزمى متوفاى 568 ه‍ ق - حافظ ابوموسى متوفاى 581 ه‍ ق - ابوعبدالله رازى متوفاى 606 ه‍ ق - شرخانى متوفاى 643 ه‍ ق - محمدبن طلحه شافعى متوفاى 652 ه‍ ق - ابوالمظفرسبط ابن جوزى متوفاى 654 ه‍ ق - عزالدین عبدالحمید متوفاى 655 ه‍ ق - حافظ ابوعبدالله گنجى شافعى متوفاى 658 ه‍ ق - قاضى ناصرالدین بیضاوى متوفاى 685 ه‍ ق - حافظ محب الدین طبرى متوفاى 694 ه‍ ق - حافظ ابو محمد ابوحمزه عضدى اندلسى متوفاى 699 ه‍ ق - حافظ الدین نسفى متوفاى 701 ه‍ ق - شیخ السلام حموئى متوفاى 722 ه‍ ق - نظام الدین قمى نیشابورى مفسر معروف متوفاى قرن هشتم هجرى - علاءالدین على بن محمد خازن بغدادى متوفاى 741 ه‍ ق - قاضى عضدالدین ایجى متوفاى 756 ه‍ ق - حافظ ابن حجر متوفاى 852 ه‍ ق - حافظ جلال الدین سیوطى متوفاى 911 ه‍ ق - ابوسعود عمادى حنفى متوفاى 982 ه‍ ق - شیخ اسماعیل بروسى متوفاى 1137 ه‍ ق - شوکائى متوفاى 1173 ه‍ ق - محمد سلیمان محفوظ از علماى قرن دوازدهم ، و علاوه بر آنها جماعتى دیگر از علماء عامه این حدیث شریف را در ذیل آیه مذکور آورده اند.

آیه هفتم :

((انا عرضنا الامانه على السوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشففن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا)) (1)

آیه مذکور نیز از آیاتى است که در اثبات ولایت حضرت صدیقه سلام علیها مى توان از آن استفاده کرد امانتى که خداى تعالى به آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرده است و آنها زیر بار نرفته اند، و این همان امانت ولایت پیامبر اکرم (ص ) و امیرالمؤ منین و فاطمه و حسنین علیهم السلام و ائمه بعد از آنان مى باشد.

((مفضل بن عمر)) مى گوید حضرت صادق سلام الله علیه فرمود:

((آن الله تبارک و تعالى خلق الارواح قبل الاجساد بالفى عام فجعل اعلاها و اشرفها ارواح محمد و على و فاطمة والحسن والحسین و الائمه بعد هم صلوات الله علیهم فعرضها على السماوات و الارض و الجبال ، فغشیها نورهم ، فقال الله تبارک و تعالى للسماوات و الارض و الجبال : هولا احبائى و اولیائى و حججى على خلقى و ائمة بریتى ما خلقت خلقا احب الى منهم ، و لمن تولاهم خلقت جنتى ، و لمن خالفهم و عاداهم خلقت نارى .. فولایتهم امانة عند خلقى ، فایکم یحملها باثقالها و یدعیها لنفسه دون خیرتى ؟ فابت السماواتت و الارض و الجبال ان یحملنها و اشفقن من ادعاء منزلنها و تمنى محلها من عظمة ربها، فلما اسکن الله عزوجل آدم و زوجته الجنة قال لهما: ((کلا منها رغدا حیث شئتما ولا تقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین )) فنظرا الى منزلة محمد و على و فاطمة والحسن والحسین و الائمة بعدهم فوجداها اشرف منازل اهل الجنة فقالا: یا ربنا لمن هذه المنزلة ؟ فقال الله جل جلاله : ارفعا رؤ وسکما الى ساق عرشى ، فرفعا رؤ وسهما فوجدا اسم محمد، و على ، و فاطمة ، والحسن والحسین و الائمة صلوات الله علیهم مکتوبة على ساق العرش بنور من نور الجبار جل جلاله ، فقالا: یا ربنا ما اکرم اهل هذه المنزلة علیک ! و ما احبهم الیک ! و ما اشرفهم لدیک ! فقال الله جل جلاله : لولاهم ما خلقتکما، هولاء خزنة علمى و امنائى على سرى ))

((خداى تعالى ارواح را دو هزار سال قبل از خلقت بدنها افرید، و از اولین و آخرین ، از آدم ابوالبشر تا روز قیامت ، شریف ترین ، و برترین روحها، ارواح محمد، على ، فاطمه و حسنین و ائمه نه گانه از نسل حسین بن على (یعنى چهارده معصوم (ع )) هستند که خداى تعالى آنان را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد، نور چهارده معصوم همه جا را فرا گرفت و جهانگیر شد، آنگاه از جانب حق تبارک و تعالى خطاب آمد که اینانند دوستان و اولیاء من ، و اینها هستند حجتهاى من بر همه مخلوقات من . (لذا حضرت صدیقه سلام الله علیها، حجت الله و ولیة الله است به نص خود حضرت احدیت (جلت عظمته ) هیچیک از آفریدگانم نزد من محبوبتر از آنان نیست ، بهشتم را براى دوستان آنها، و آتش ‍ دوزخم را براى مخالفین و اذیت کنندگان آنان آفریده ام ، پس ولایتشان امانت من است در نزد مخلوقاتم ... به جز این برگزیدگان من ، آیا کیست که بتواند این بار امانت را با تمام سنگینش بر دوش کشد و یا مدعى این مقام باشد؟....

هنگامى که خداى عزوجل آدم و همسرش حوا را در بهشت ساکن گردانید و آنها به مکان و منزلت چهارده معصوم صلوات الله علیهم نظر افکندند و مشاهده کردند که مقامات آنان اشرف منازل اهل بهشت است ، عرض کردند:

پروردگارا، این مقام والاى چه کسانى است ؟

خطاب آمد که سر بلند کنید و به ساق عرش من نظر افکنید. آدم و حوا، هنگامى که سر به سوى عرش الهى بلند کردند، مشاهده کردند که نام محمد، على ، فاطمه ، حسن ، و حسین و ائمه بعد از آنها با خط نور از جانب خداى جبار بر ساق عرش نوشته شده است ، عرض کردند:

پروردگارا، این چه کرامتى است که به این چهارده تن داده اى ، و این مقام و منزلتى است که به آنان عطا فرموده اى ؟ خدایا، سبب چیست که این موجودات در نزد تو شریف ترین و محبوب ترین مخلوقاتند، خداى عزوجل فرمود:

یا آدم ، اگر این چهارده تن نبودند تو و همسرت را نمى آفریدم ، اینان خزانه داران علم من و امینان اسرار من هستند.

بنابر این حضرت صدیقه زهراء سلام الله علیهما یکى از گنجوران دانش و امانت داران اسرار خدائى است .

در ادامه روایت شریفه پس از اینکه حضرت صادق (ع ) موضوع ارتکاب ترک اولاى آدم و حوا را شرح مى دهد چنین مى فرماید:

((فلما ارادالله عزوجل ان یتوب علیهما جائهما جبرئیل فقال لهما: انکما ظلمتنا انفسکما بتمنى منزلة من فضل علیکما، فجزاؤ کما ما قد عوقبتما به من الهبوط من جوارالله عزوجل الى الرضه ، فسلاربکما بحق الاسماء التى رایتموها على ساق العرش حتى یتوب علیکما فقالا: اللهم انا نساللک بحق الاکرمین علیک محمد، و على ، و فاطمة ، والحسن ، والحسین ، و الائمة الا تبت علینا و رحمتنا)) فتاب الله علیهما، انه هوالتواب الرحیم ، فلم یزل انبیاءالله بعد ذالک یحفظون هذه الامانة و یخبرون بها، اوصیاءهم و المخلصین من اممهم ...))

((هنگامى که خداى عزوجل اراده فرمود توبه آدم و حوا را قبول کند، جبرئیل نازل شد، و خطاب به آنها چنین گفت :

شما بر نفس خود ستم روا داشتید، اینک از پروردگار خود بخواهید که به حق آن نامهائى که برساق عرش الهى مشاهده کردید، توبه شما را قبول فرماید. آنگاه آدم و حوا چنین معروض داشتند:

پروردگارا، از تو درخواست مى کنیم به حق محمد، على ، فاطمه ، حسن و حسین و ائمه (علیهم السلام ) که نزد تو از همه گرامى ترند، توبه ما را بپذیرى و ما را مشمول رحمت خود قرار دهى و بعد از آنکه آدم و حوا این دعا را خواندند و این توسل بجاى آوردند، خداى تعالى توبه آنها قبول فرمود، بدرستیکه اوست بسیار توبه پذیر و مهربان ))

در ادامه حدیث ، حضرت صادق سلام الله علیه مى فرماید:

بعد از این جریان ، فرستادگان الهى ، در سایه ولایت چهارده معصوم (ع ) نگهدارنده این امانت و معرف آن بوده اند، و به اوصیاء خود و مخلصین امت خویش نیز این موضوع را بیان مى کردند.

در نتیجه حضرت صدیقه زهرا سلام الله علیها نیز ((ولیه )) انبیا بوده است چنانکه پیغمبر اعظم و على و یازده امام دیگر سلام الله علیهم ولى آنها بوده اند، یعنى عمه انبیا به خضوع و فروتنى و در مقابل این چهارده وجود مقدس ایمان و اعتقاد داشته اند، چنانکه در بعضى از احادیث آمده است که از جمله اعمال امت حضرت موسى و حضرت عیسى در زمان نبوت آن دو پیامبر، ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بوده است ، و این خود نشان دهنده اعتراف بر ولایت چهارده معصوم (ع ) مى باشد.

از امام سلام الله علیه سؤ ال مى کنند که منظور از صلوات چیست ؟ حضرت مى فرماید: صلوات اعتراف به ولایت محمد و آل محمد است و سپس اضافه مى نماید که این ولایت ، همان است که خدا مى فرماید:

و ذللک قول الله عزوجل :

((انا عرضنا الامانه على السماوات و الارض والجبال ، فا بین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان ، انه کان ظلوما جهولا))

این بود هفت آیه اى که برا ی شناسائى مقام والاى حضرت صدیقه سلام الله علیه مى توان از آنها استفاده کرد.

××××××

پاورقی:1- فاطمة الزهرا علیهاسلام  - مؤ لف : گفتار علامه امینى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 92/1/19 :: ساعت 5:56 عصر )
»» فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن

فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن(مبحث چهارم)

آیه پنجم:

((قل لا اسئکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))

((بگو (اى پیامبر) من براى انجام رسالتم ، پاداشى از شما نمى خواهم ، مگر مودت با خویشان نزدیکم )).

پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله ، اجر رسالت خودش را، از طرف حضرت حق تبارک و تعالى ، مودت نزدیکان خویش اعلام مى دارد، یعنى فقط مودت خویشان حضرت رسول اکرم را مى توان اجر و مزد رسالت عظماى احمدى دانست .

درباره این آیه بادى به طور تفصیل بحث و بررسى کرد تا روشن شود که آیا این آیه شریفه درشان کیست ؟ و این مودت ارزنده ، مودت چه کسانى است و مقدار و اندازه آن چگونه است ؟ مودتى که هم سنگ ، هم کفه ، و هم وزن اجر رسالت محمدى است .

به اجمع فریقین (شیعه و سنى ) و جمیع مسلمین ، این آیه در شان اهل بیت عصمت و قداست نازل شده است یعنى : على ، فاطمه ، حسن و حسین سلام الله علیهم .

((احمد بن حنبل )) در ((مناقب )) - ((حافظ ابن منذر)) - ((حافظ این ابى حاتم ))- ((حافظ طبرانى )) - ((حافظ ابن مردویه )) - ((واحدى مفسر)) - ((ثعلبى مفسر)) - ((حافظ ابراهیم )) - ((بقوى مفسر)) - و ((فقیه ابن المغازلى )) از ((ابن عباس )) روایت مى کند که مى فرماید:

((لما نزلت هذه الایه ، قبل یا رسول الله من قرابنک ، هولاء الذین وجبت علینا مودتهم فقال ،: على و فاطمه وابناهما))

((بعد از نزول این آیه از پیامبر اکرم (ص ) سؤ ال شد: خویشان نزدیک تو که مودت آنان بر ما واجب است ، چه کسانى هستند؟ حضرت در جواب فرمود:

على (ع )، فاطمه (ع )، و دو فرزند آنها (حسن و حسین ع ).

((محب الدین طبرى )) در ((ذخایر)) - ((زمخشرى )) در ((کشاف )) - ((حموینى )) - در ((راید)) - ((نیشابورى )) در تفسیرش - ((ابن طلحه شافعى ))در ((مطالب السئول )) - ((رازى )) در تفسیرش ) - ((ابوسعید)) در تفسیرش - ((ابوحیان )) در تفسیرش - ((نسفى ))در تفسیرش - ((حافظ هیثمى )) در ((مجمع )) - ((ابن صباغ مالکى )) در ((فصول )) - ((حافظ گنجى )) در ((کفایة الطالب )) - نیز روایت مذکور را ذکر کرده اند.

((قسطلانى )) در ((المواهب اللدنیه )) مى فرماید:

((الزم الله مودة قرباة کافة و بریته و فرض محبة جمله اهل بیته المعظم و ذریته . فقال تعالى : قال لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))

((خداى تعالى مودت خویشان نزدیک پیامبر(ص ) را بر همگان واجب کرده است و درباره وجوب محبت اهل بیت معظم حضرت رسول او ذریه اوست که خدا مى فرماید:

بگو اى پیامبر، در مقابل انجام رسالتم از شما مزدى نمى خواهم به جز مودت خویشان نزدیکم ، روایت مذکور را ((زرقانى )) در ((شرح المواهب )) - ((ابن حجر)) در ((صواعق )) - ((سیوطى )) در ((احاءالمیت )) و در ((اتحاف )) - ((شبلنجى )) در ((نورالابصار)) - و ((صبان )) در ((اسعاف الراغبین )) ذکر کرده اند.

در این موضوع روایت دیگرى ((حافظ ابوعبدالله ملا))در سیره اش نقل کرده است که مى فرماید:

((آن رسول الله قال : آن الله جعل اجرى علیکم المودة فى اهل بیتى و انى سائلکم غدا عنهم )) .

((رسول خدا فرمود: بدرستکیه خداى تعالى مزد (رسالتم ) را که بر عهده شماست مودت خویشان نزدیکم قرار داده است ، و من در روز قیامت نسبت به این مودت از شما بازخواست خواهم کرد، یعنى آنچه در روز قیامت همه در مقابل آن مسئول هستند، عبارت از ولایت چهارده معصوم (ع ) است که از جمله ولایت حضرت صدیقه سلام الله علیهاست .

روایت دیگرى از جابر بن عبدالله نقل شده است که مى فرماید:

((جاء اعرابى الى النبى و قال : یا محمد، اعرض على الاسلام . فقال : تشهد آن الا اله الا الله وحده لا شریک له و آن محمدا عبده و رسوله ، قال : تسالنى علیه اجرا؟ لا، الا المودة فى القربى ، قال : قرابتى او قرابتک ؟ قال قرابتى . قال : هات ، ابایعک ، فعلى من لا یحبک و لا یحب قرابتک لعنة الله ، فقال النبى صلى الله علیه وآله : آمین .))

یک عرب بادیه نشین آمد حضور پیامبر اکرم (ص ) و عرض کرد: یا محمد(ص ) اسلام را به من عرضه بدار، فرمود: شهادت بده یکتائى خداى تعالى ، و اینکه محمد(ص )، بنده و فرستاده اوست .

اعرابى عرض کرد: یا رسول الله در مقابل این رسالت که مرا هدایت فرمودند آیا از من مزدى هم مى خواهید؟

پیامبر فرمود: نه ، بجز مودت خویشان نزدیک ، که اجر رسالت من است .

اعرابى گفت : خویشان نزدیک خودم را دوست بدارم یا خویشان ترا یا رسول الله ؟

پیامبر فرمود: خویشان نزدیک مرا.

اعرابى عرض کرد: یا رسول اله اینک دستت را بدست من بده ، تا براى دوستى تو و نزدیکانت با تو بیعت کنم ، خدا لعنت کند کسى را که تو را و خویشان ترا دوست ندارد.

پیامبر اکرم (ص ) به این دعاى او آمین فرمود: پس هر کس ایمان و اعتقاد به ولایت و مودت حضرت صدیقه سلام الله علیها نداشته باشد نفرین شده است به زبان پیامبر(ص )، و در روایت دیگرى ((طبرى ))، و ((ابن عساکر))، و ((حاکم حسکانى )) در ((شواهد التنزیل )) به چند طریق از ((ابى امامه باهلى )) نقل کرده اند که حضرت پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود:

آن الله خلق الانبیاء من اشجار شتى و خلقنى من شجرة واحدة ، فنا اصلها، و على فرعها و فاطمة لقاحها، والحسن والحسین ثمرها تعلق بغصن من اعصانهانجى ،. و من زاع عنها هوى ولو آن عبدا عبدالله بین الصفا و المروة الف عام ثم عام ثم الف عام ثم لم یدرک صحبتنا، اکبه الله على منخریه فى النار ثم تلى : قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))

بدرستیکه خداى تعالى نهال وجود پیامبر آن را متفاوت متفرق آفرید، ولى درخت وجود من را جداگانه ، واحد، و منحصربفرد خلق فرمود. من خود استقلال دارم ، کسى در اصالت وجود من شریک من نیست ، من اصل آن درختم ، على (سلام الله علیه )، ساقته آن ، فاطمه (ع ) لقاح (مایه بارورى آن ) و حسن (ع ) و حسین (ع ) میوه هاى درخت وجود من هستند، هر کس شاخه اى از شاخه هاى آن درخت را دستاویز خود کند نجات یافته است و هر کس از آن دور شود به گمراهى افتد و اگر بنده اى از بندگان خدا سه هزار سال بین صفا و مروه خدا را عبادت کند ولى صحبت ما پنج تن را درک نکرده باشد خداى تعالى او را به رو در آتش افکند، سپس پیامبر اکرم (ص ) این آیه را تلاوت فرمود:

((قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))

بنابراین ، اگر بشرى ، بنده خدائى ، موحدى ، مسلمانى ، مقدسى که به خدا و پیامبر او معتقد باشد، و خدا را عبادت کند، نه اینکه بت پرستى نماید، کجا عبادت کند؟، بین صفا و مروه ، نه در مکان گناه آلوده اى ، به مدت عبادت کند؟ سه هزار سال ؛ لیکن به ولایت پنج تن در نتیجه به ولایت حضرت صدیقه زهراء سلام الله علیها ایمان و اعتقاد نداشته باشد، عبادت او به حساب نخواهد آمد و مورد قبول واقع نخواهد شد و جاى او در آتش دوزخ است . این مودت ، همان است که در آیه شریفه دیگر بنام ((حسنه )) عنوآن شده است که خداى مى فرماید:

((و من یفترف حسنه نزد له حسنا))

((هر کس حسنه اى را بدست آورد، ما (عاقبت ) بخیرى را براى او مى افزائیم )) که مراد از حسنه در اینجا مودت است .

چنان که ((احمد بن حنبل )) و ابوحاتم )) از ((ابن عباس ))روایت مى کنند که مراد از ((حسنه )) در آیه مذکور مودت آل محمد(ص ) است .

((حافظ ابوالشیخ ابن حبان )) در کتاب ((الثواب )) از ((واحدى )) روایتى از امیرالمؤ منین سلام الله علیه نقل مى کنند آن حضرت فرمود:

((فینا آل حم آیه لا یحفظ مودتنا الا کل مومن ، ثم قرا امیرالمؤ منین سلام الله علیه : قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))

در قرآن آیه اى است که درشان ما (آل حم ) است ، و مودت ما را نگهدارى نمى کند، مگر کسى که مؤ من است . (یعنى هر کس مودت آل محمد(ص ) را محافظت نکند مؤ من نیست ، و از او سلب ایمان مى شود) و سپس امیرالمؤ منین سلام الله علیه آیه :

((قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))

را قرائت فرمود. در نتیجه هر کس به ولایت فاطمه سلام الله علیها ایمان نداشته باشد، مؤ من (به اعتقادات اسلامى ) نیست .

در آن روز که امیرالمؤ منین سلام الله علیه شهید شد، حسن بن على سلام الله علیه خطبه اى انشاد کرد و در آن خطبه فضایل امیرالمؤ منین (ع ) را بر شمرد، و از جمله فرمود:

((ایها الناس ، لقد فارقکم رجل ما سبقه الا ولون یدرکه الا خرون ، لقد کان رسول الله یغطیه الرایه فیقاتل جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن یساره فما یرجع حتى یفتح الله علیه ، و لقد قبضه الله فى اللیلد التى قبض فیها وصى موسى و عرج بروحه فى اللیلة التى عرج فیها بروح عیسى بن مریم ... ایها الناس ، من عرفنى فقد عرفنى و من لم یعرفنى فانا الحسن بن محمد. ثم تلى هذه الایه قول یوسف : و اتبعت ملة آبائى ابراهیم و اسحاق و یعقوب . ثم اخذ فى کتاب الله ، ثم قال انا ابن البشیر، وانا ابن النذیر، انا ابن النبى ، انا ابن الداعى الى الله باذنه ، و انا ابن السراح المنیر، و انا ابن الذى ارسل رحمة للعالمین و انا من اهل البیت الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا و انا من اهل البیت الذین افترض الله عزوجل مودتهم و ولایتهم ، فقال فینا انزل على محمد: قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))

((اى مردم امروز مردى را از دست داده اید که به تحقیق کسى از اولین و آخرین به (مرتبه ) او نرسیده و از او پیشى نگرفته است ، هم او بود که پیامبر اکرم (ص ) پرچمش را بدست او مى داد، و در هنگام جنگ جبرئیل از طرف راست ، و میکائیل از جانب چپ هم رزم و همیار او بودند، و هرگز از میدان نبردى مراجعت نمى کرد مگر اینکه خدا بدست او پیکار را پیروزمندانه پایان داده بود.

خدا او را در همان شبى که وصى موسى جان سپرد و عیسى بن مریم به آسمان عروج کرد قبض روح فرمود.

اى مردم ، هر کس مرا مى شناسد که شناخته است ، و اگر نمى شناسد اینکه بداند:........ من ، حسن ، فرزند محمدم ،....... منم فرزند پیامبرى که بشارت دهنده به رحمت ، و ترسانده از عذاب الهى بود، و مردم را (به اذن خدا) بسوى خدا دعوت مى کرد، منم فرزند چراغ نور افشان ، منم فرزند آنکسى که رحمت (خدا) در دو جهان است . منم از خاندانى که خدا پلیدها را از آنان دور گردانیده و منزه و پاکشان کرده است ، منم از آن خانواده اى که خداى تبارک و تعالى مودت و ولایت آنان را بر همگان واجب فرموده است .

و درشان ما اهل بیت است که خدا بر پیامبرش این آیه را نازل فرموده است :

((قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))

این روایت را ((حاکم زرندى )) نقل کرده است و چنین ادامه مى دهد که حضرت حسن سلام الله علیه فرمود:

((انا من اهل البیت الذین کان جبرئیل علیه السلام ینزل فینا و یصعد من عندنا و انا من اهل البیت الذین افترض الله تعالى على کل مسلم و انزل الله فیهم : قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))

((من از خاندانى هستم که جبرئیل بر ما نازل مى شد و سپس از نزد ما بر آسمان صعود مى کرد، من از خانواده اى هستم که خداى تعالى مودت آنان را بر همه مسلمانان واجب کرده است (یعنى هر کس ادعاى مسلمانى کند، باید داراى مودت اهل بیت پیامبر باشد و فردى از افراد مسلمین در این مورد استثناء نشده است ) و درشان آنهاست که خدا مى فرماید: بگو اى پیامبر، من براى انجام رسالتم مزدى از شما نمى خواهم ، بجز مودت خویشان نزدیکم ))

ما همان خاندانیم که آیه مذکور و آیه ((و من یفترف حسنه نزد له فیها حسنا)) درشان ما نازل شده است ، و کسب حسنه عبارت است از بدست آوردن مودت ما اهل بیت .

این روایت را ((حافظ بزاز)) - ((حافظ طبرانى )) در ((معجم )) - ((ابوالفرج )) در ((مقاتل الطالبین )) - ((ابن ابى الحدید)) در شرح ((نهج )) - ((هیثمى )) در ((مجمع )) - ((ابن الصباغ )) در ((فصول )) - ((حافظ گنجى )) در ((کفایة )) - ((حافظ نسائى )) از ((هبیره )) - ((ابن حجر)) در ((صواعق )) - ((صفورى )) در ((نزهت المجالس )) - و ((حضرمى )) در ((رشفتة الهادى )) آنرا ذکر کرده اند. حضر على بن الحسین (ع ) در سفرش به دمشق به آیه مودت استدلال کرد و خطاب به یکى از روایان چنین فرمود:

اقرات القرآن ؟ فقال : نعم . قال : فقرات آل حم ؟ قال : قرات القرآن و لم اقرا آل حم . قال : ما قرات : قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى . قال : و انکم لانتم هم ؟! قال : نعم .

((آیا قرآن خوانده اى ؟ عرض کرد: بلى . حضرت فرمود: آل حم را خوانده اى ؟ عرض کرد: چگونه مى شود قرآن را قرائت کرده باشم و آل حم را نخوانده باشم . حضرت فرمود: آیا آیه ((بگو (اى پیامبر) من براى رسالتم پاداشى از شما نمى خواهم مگر مودت نسبت به خویشان نزدیکم )) را نخوانده اى ؟ عرض کرد راستى شما همان خانواده هستید؟ حضرت در جواب فرمود: بلى .

این روایت را ((ثعلبى )) در تفسیرش - ((ابوحیان )) در تفسیرش - ((سیوطى )) در ((درالمنثور)) - ((ابن حجر)) در ((صواعق )) - و ((رزقانى )) در ((شرح مواهب )) ذکر کرده اند.

((طبرى )) در تفسیرش مى نویسد ((سیعد بن جبیر))، و ((عمروبن شعیب ))، در موضوع اینکه خویشان نزدیک پیامبر(ص ) چه کسانى هستند، از ((زمخشرى )) چنین نقل مى کنند:

((آل محمد، هم الذین یعود امرههم الیه فکل من کان امرهم الیه اشد و اکمل کانوا هم الآل ، ولا شک آن فاطمد و علیا والحسن والحسین ، کان التعلق بهم و بین رسول الله اشد التعلقات و هذا کالمعلول بالنقل المتواتر وجب آن یکونوا هم الآل ))

خلاصه کلام اینکه : مسلما على (ع )، فاطمه (ع ) و حسنین (ع )، آل پیغمبرند و قطعا حب فاطمه (ع ) ضمیمه اجر نبوت و نشان دهند ولایت اوست .

××××××

پاورقی:1- فاطمة الزهرا علیهاسلام  - مؤ لف : گفتار علامه امینى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 92/1/18 :: ساعت 11:31 صبح )
<      1   2   3   4      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 195
>> بازدید دیروز: 73
>> مجموع بازدیدها: 1514402
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [174]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [104]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [193]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب