&درسهایی از نهج البلاغه5
?وانما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شیء قبلته.....
فرزندم! قلب جوان همچون زمین خالی است که هر بذری درآن پاشیده شود می پذیرد ، پیش از آنکه قلبت سخت شود و فکرت به امور دیگر مشغول گردد ، به تعلیم وتربیت تو مبادرت نمودم ، همت خود را به تربیت توگذاشتم ، زیرا عمر تو روبه پیش است وروزگارت روبه جلو ، دارای نیتی سالم وروحی باصفا هستی.(نامه31)
چنانچه می دانیم انسان ذاتاً گرایش به توحید وخدا شناسی دارد وفرق اوبا فرشتگان نیزدراین است که
انسان مختار است و می تواند انتخاب کند.
« مابه حقیقت راه حق وباطل را به انسان نمودیم، خواه هدایت پذیردوشکر نعمت گوید یاکفران ورزد.
(سوره دهرآیه3)
لذاهمانطورکه در زمین خالی اگر بذری افشانده شود،آن راپرورش داده وبه ثمرمی رساند ، قلب جوان نیزچنین است ، یعنی خالی از هرگونه ملکه وصفتی اعم از ملکات وصفات فاضله یا رذیله است و اگر ملکات فاضله و عقاید صحیحه درآن جای گرفت ، پرورش یافته وثمرخواهد داد ودیگر جایی برای صفات رذیله وپست وعقائدباطل نمی ماند. درقلبی هم که زنگارگرفت واز رذائل اخلاقی وافکارباطل پرشد ، جایی برای فضائل اخلاقی واعتقادات صحیح نمی ماند.مگر اینکه ابتدا آن زنگار را پاک نموده سپس قلب را جلادهند.
امام سجاد (ع) درمناجات الشاکین می فرمایند :
« بارالها ! به درگاهت شکایت می کنم از دل سنگی که با وسوسه بی ثبات شده و به زنگار وتیره گی آلوده گشته .»
پذیرش پند واندرز ونصیحت درجوان بیشتر است ، زیرا صفا وپاکی قلب اوبیش ازافراد کهنسال است که با ارتکاب معاصی قساوت قلب پیداکرده اند. گاهی قساوت قلب به حدی می رسد که ازسنگ سحت ترمی گردد وبه کلی از پذیرش حق سر باز می زند.
ودرمثال قلب انسان همچون ظرفی است که اگرچیزآلوده درآن ریخته شود، سپس چیزهای پاک راهم درآن بریزند آلوده می گردد ، لذا باید اول آن راپاک نموده وجلادهند ، وبهتر است ازاول از ریختن مواد آلوده درآن خودداری شود وباچیزهای پاک آنرا پرنمود تاجایی برای ناپاکی هادرآن نماند.
« اللهم عجل لولیک الفرج »
&درسهایی از نهج البلاغه4 &
?قال علی (ع) : الدنیا دارممر لادارمقر،والناس فیها رجلان : رجل باع فیها نفسه فاوبقها ،ورجل اتباع نفسه فاعتقها
ترجمه : دنیا خانه عبوراست نه خانه ی توقف . مردم دراین دنیا دو دسته اند:
یک دسته خودرا فروخته «به خداوندمتعال» ومانندغلامان فراری زندگی می کنندودسته ای دیگرخودرا خریده اندوآزاد ساخته اند«تحت بندگی خداوند متعال نبوده وخودرا آزاد می پندارند»
توضیح : خداوند متعال درقران کریم تجارت مومنین را باخدااینطور بیان می فرماید: خداازمومنین جان واموال آنان را خریدودربرابر آن به ایشان بهشت داد. اینها درراه خداجنگ می کنند ، می کشندوکشته می شوند. این وعده ایست که تخلف ندارد،درتوارت ، انجیل وقران بیان شده است .« کیست وفادارتر از خدا؟ بشارت بادشما را به معامله ای که انجام داده اید ، زیرا پیروزی بزرگی است »(1)
باتوجه به این آیه کسی که خودرا به خدابفروشدهمانندآوارگان زندگی می کند ودرهرحال فقط متوجه خداست اماکسی که خودرا بخدا نفروخته ، درگناه معصیت ونافرمانی آزاداست ، زیراخودرا خریده وتحت فرمان کسی نمی بیند.
آری بندگی خدا ونوکری اومقامی ارجمنداست که به همه کس داده نمی شود،درقران کریم مقام (عبد)بودن فقط به « ذکریا» « پیامبراسلام »«نوح» « عیسی » « داود » و« ایوب » داده شده است واینان بودند که همانندغلامان فراری با مشکلات مختلفی دربرنامه زندگی خویش دست بگریبان بودند، نه تنهاخودرا به خدافروخته بودند، بلکه دین خودرا هم فقط برای خدادرنظر داشتند.
یک روز عمربن عبدالعزیز ازاطرافیانش پرسیداحمق ترین مردم کیست ؟ گفتند:کسی که آخرت را به دنیای خودبفروشد.
عمربن عبدالعزیز گفت : آیا نمی خواهید احمق ترازاورا معرفی کنم ؟
گفتند معرفی کنید. عمربن عبدالعزیزگفت: کسی که آخرت خودرا برای نفع دیگری بفروشد.
درکتاب روضات الجنات نوشته است : روزی آقا امام موسی کاظم (ع) دربغداد ازکنارمنزل بشرعبور می کردصدای ساز وآواز داخل خانه بگوش حضرت رسیددراین موقع کنیزبشر برای ریختن خاکروبه ازمنزل خارج شد. امام فرمود: ای کنیز صاحب این خانه بنده است یا آزاد ؟!
کنیزگفت: حر و آزاد است .حضرت فرمود: راست میگویی اگربنده می بوداز مولای خود می ترسید.
کنیزواردمنزل شد.بشربرسرسفره شراب نشسته بود ،علت تاخیراو را پرسید؟ گفت شخصی ازکنارخانه شماعبورمی کردازمن سئوال کردصاحب این خانه عبدوبنده است یا حرو آزاد. گفتم : آقا حر وآزاد است .
فرمود: اگربنده بودازآقای خودمی ترسید.
این سخن چنان درقلب بشر تاثیرکردکه سرازپا نشناخت، باپای برهنه ازمنزل خارج شده خودرا به امام کاظم(ع) رساندواز کرده خودپشیمان شدوبه دست حضرت توبه کردوازگذشته های خودپوزش خواسته وباچشم گریان بازگشت .
ازان روز به بعداعمال زشت خودرا ترک کردوازجمله زهاد وعرفاء قرارگرفت وگویندچون باپای برهنه از پی حضرت موسی بن جعفر(ع) دویدوبااین حال توبه کرد اورا بشرحافی (پابرهنه) لقب دادند.
یارب مرا به رحمت بی منتها ببخش ** ازخودعطابیاور وازمن خطاببخش
می خواندمصطفی بوجود علی تـورا ** یارب مـرا بمرتبه مرتضی ببخش
*******
1- سوره توبه آیه 111
درسهایی ازنهج البلاغه3
وقال علی علیه السلام ، وقَدسَمِعَ رجٌلاً یذم الدنیا : ایهِاالذامٌّ لِلدنیا ، المٌعتزٌّبِغٌرورِها...
ترجمه : امام علی (ع)شنید کسی ازدنیامذمت می کند فرمود: ای کسی که ازدنیا مذمت می کنی وبه حیله ی آن فریفته شده ای وبه نیرنگ های آن گول می خوری!
آیاگول دنیارا می خوری بعداز آن مذمت میکنی ! آیاتونسبت به دنیا خیانت کرده ای یا دنیا نسبت به تو؟ چه موقعی دنیا تورا سرگردان کرد ویا چه زمانی فریب داد؟
آیا ازطریق زیرخاک رفتن پدرانت ویادربسترخاک آرمیدن مادرانت تورا گول زد؟ بسیاری ازمریضان را بادستهای خود یاری وپرستاری نمودی،برای آنان درخواست شفا کردی ،از پزشکان برای سلامت آنان کمک گرفتی ، نه دوایت برای آنان اثرداشت ونه گریه ات . نه ترست برای آنان اثرداشت ونه اینکه به خواسته ی خوددرباره ی آنان رسیدی .
بانیرویی که داشتی نتوانستی مرگ را ازاودفع کنی . دنیا آن مریض را سرمشق توقرارداد وهلاکت اورا نابودی تووبازهم پندنگرفتی !
بدون تردید دنیا برای کسی که گفتارش را باور دارد خانه ی راستی است ، برای کسی که درک کند خانه ی ایمنی وسلامت است ،برای کسی که ازدنیا برای قیامت ذخیره می کندخانه ی ثروت است ، برای کسی که ازدنیا پند گیرد خانه ی موعظه است.
دنیا مسجدعاشقان خداست ، جای نمازگزاردن فرشتگان است ، فرودگاه وحی خداست ، تجارتخانه شایستگان است ،نیکوکاران ازدنیا رحمت خدا رابدست می آورند وسود آنان بهشت است . با این همه امتیازات کیست که ازدنیا مذمت می کند؟!
دنیا جدائی خویش را اعلام کرده ! درباره ی فراق خود فریاد زده ! ازمرگ خود وبستگان خبرداده ! دنیا با آشکارساختن بلای خود بوجود بلاء اعلام کرد ومردم را باخشنودی خود به خوشحالی علاقمندساخت .
دنیا شب را باتندرستی بسر می برد اما بامدادش فاجعه است آن هم برای توجه به کار های نیک ، ترس ازعذاب الهی ، خوف از معصیت خدا واعلام خطر به نافرمانی او .
باچنین وضعی ، روز ندامت پشیمانان ازآن مذمت می کنند وروز قیامت دیگران ازآن ستایش می نمایند ، زیرا دنیا به آنان پندداد پذیرفتند ، ازمرگ خبرداد قبول کردند ، آنان را موعظه کرد آنان هم شنیدند
وهمچنین امام میفرمایند: بدرستیکه برای خداوند فرشته ایست که همه روزه فریادمی زند:
برای مرگ بزائید ـ برای نابودی جمع کنید ـ برای خراب شدن ساختمان نمائید.
&درسهایی از نهج البلاغه 2 &
?وقال علی علیه السلام : الداعی بِلاعَمَل کالرامی بِلاوَتر.
ترجمه : کسی که بدون عمل،دیگران رابه کارخیر وشایسته دعوت می کندمانند تیراندازی است که کمانش زه نداشته باشد.
چه حرفی موثراست ؟
توضیح :
هرقدم مثبتی که دراجتماع موثراست ، وسیله لازم دارد تابه نتیجه برسد. امور معنوی هم ازاین قاعده کلی جدانیست .کسی که می خواهدحرفش درمردم وجامعه اثرداشته باشدبایدبه گفته ی خودعمل کند.همانطوریکه تیرانداز تیروفشنگ لازم داردتابتواند هدف رابزند، کسی که می خواهدقلب راهدف قراردهد بایدبه عمل قلب ها راتسخیرکندتابه نتیجه برسد.
خدمت رسول اکرم(ص) آمدند وعرض کردند یارسول ا.. به این بچه بفرمائیدخرما نخورد. حضرت فرمود فردا بیائید.
روز بعدحضرت به بچه فرمود: خرما نخور. عرض کردندچرادیروز نفرمودید؟!
حضرت فرمود: دیروز خرما خورده بودم واگربه اوسفارش میکردم حرفم اثر نمی کرد(رطب خورده منع رطب چون کند)
گوینده ای که به حرف خود عمل نمی کندازنظر قرآن مجید منافق است(1)
احتمال دیگری که درمطلب امام علیه السلام وجوددارد این است که منظور از «داعی» دعا کننده باشد . دراین صورت منظور این است که دعا وقتی قبول می شود که انسان به وظایف خود عمل کند.
*******
1- سوره آل عمران آیه 167
&درسهایی ازنهج البلاغه& 1 پنج روش ناپسند ?وقال علیه السلام :من اصبح علی الدنیا حزینا فقد أ صبح لقضاء ال ... ساخطاً ، ...... ترجمه : کسی که بخاطر دنیا (ازدست دادن آن ویابدست نیاوردن آن) غمگین باشد نسبت به قضاء وقدر خدا خشمگین شده است . کسی که ازمصیبتی که به اورسیده شکایت کند، ازخداگلایه کرده است . کسی که پیش ثروتمندی برود وبخاطر ثروتش ازاواحترام کند دوثلث دین خود را ازدست داده است . کسی که قرآن بخواند وبمیرد وداخل آتش شود ،ازکسانی بوده است که آیات خدا رامسخره کرده است ( چون خوانده وعمل نکرده) کسی که بدنیا علاقمندگردد قلبش به سه موضوع آلوده گردد: غم بی پایان ، حرص ابدی وآرزویی که هیچ به آن دست نمی یابد. توضیح : امام علی (ع) به پنج موضوع اشاره فرموده : 1- اندوه برای ازدست رفته : وقتی مسلمان خدارا حاکم علی الاطلاق بداند: رزق بدهد ، حوادث رابوجود آورد ، عزت وذلت بدهد و... هیچگاه درامور شخصی نسبت به خداوکارهای اوچون وچرا نمی کند ، زیرامی داند که قران صریحاً می گوید: « وقتی خدانسبت به امری تصمیم گرفت می گویدبوجود بیا بوجود می آید» وچون وچرا کردن دلیل براظهار عصبانیت نسبت به خداست . 2- بی تابی درمصیبت : علامت عاقل ، ناراحت شدن ازحوادث شخصی واجتماعی است ، اماآنگاه که ناراحتی به گلایه وشکایت ازروزگار وبی تابی رسید نتیجه آن شکایت از خداست ، زیرا خدامصیبت را میداند ومقدمات آن را شخصاً بوجود آورده است . مومن واقعی کسی است که درحوادث جهان خود را نبازد وخدا را فراموش نکند . 3- احترام برای ثروتمند : احترام برای افراد هرگاه به منظور تشویق کردن ازخدمات اجتماعی باشدعملی شایسته است وثواب دارد ولی آنگاه که احترام ازثروتمند نتیجه ای برای جامعه ویافرد ندارد بلکه اورا مغرور می سازد ،احترام گذاشتن به او این نتیجه را میدهد که دوثلث ایمان را نابود میکند زیرا ایمان که اعتراف به قلب ، اقرار به زبان وعمل بابدن است دراین احترام دورکن خود را (اقراربه زبان وحرکت بابدن) ازدست داده است .
&درسهایی از نهج البلاغه&5
?وانما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شیء قبلته.....
فرزندم! قلب جوان همچون زمین خالی است که هر بذری درآن پاشیده شود می پذیرد ، پیش از آنکه قلبت سخت شود و فکرت به امور دیگر مشغول گردد ، به تعلیم وتربیت تو مبادرت نمودم ، همت خود را به تربیت توگذاشتم ، زیرا عمر تو روبه پیش است وروزگارت روبه جلو ، دارای نیتی سالم وروحی باصفا هستی.(نامه31)
چنانچه می دانیم انسان ذاتاً گرایش به توحید وخدا شناسی داردوفرق اوبا فرشتگان نیزدراین است که انسان مختاراست و می تواند انتخاب کند.
« مابه حقیقت راه حق وباطل را به انسان نمودیم، خواه هدایت پذیردوشکر نعمت گوید یاکفران ورزد.
(سوره دهرآیه3)
لذاهمانطورکه در زمین خالی اگر بذری افشانده شود،آن را پرورش داده وبه ثمرمی رساند ، قلب جوان نیزچنین است ، یعنی خالی از هرگونه ملکه وصفتی اعم از ملکات وصفات فاضله یا رذیله است و اگر ملکات فاضله و عقاید صحیحه درآن جای گرفت ، پرورش یافته وثمرخواهد داد ودیگر جایی برای صفات رذیله وپست وعقائدباطل نمی ماند. درقلبی هم که زنگارگرفت واز رذائل اخلاقی وافکارباطل پرشد ، جایی برای فضائل اخلاقی واعتقادات صحیح نمی ماند.مگر اینکه ابتدا آن زنگار را پاک نموده سپس قلب را جلادهند.
امام سجاد (ع) درمناجات الشاکین می فرمایند :
« بارالها ! به درگاهت شکایت می کنم از دل سنگی که با وسوسه بی ثبات شده و به زنگار وتیره گی آلوده گشته .»
پذیرش پند واندرز ونصیحت درجوان بیشتر است ، زیرا صفا وپاکی قلب اوبیش ازافراد کهنسال است که با ارتکاب معاصی قساوت قلب پیداکرده اند. گاهی قساوت قلب به حدی می رسد که ازسنگ سحت ترمی گردد وبه کلی از پذیرش حق سر باز می زند.
ودرمثال قلب انسان همچون ظرفی است که اگرچیزآلوده درآن ریخته شود، سپس چیزهای پاک راهم درآن بریزند آلوده می گردد ، لذا باید اول آن راپاک نموده وجلادهند ، وبهتر است ازاول از ریختن مواد آلوده درآن خودداری شود وباچیزهای پاک آنرا پرنمود تاجایی برای ناپاکی هادرآن نماند.
« اللهم عجل لولیک الفرج »
درسهایی از نهج البلاغه4
قال علی (ع) : الدنیا دارممر لادارمقر،والناس فیها رجلان : رجل باع فیها نفسه فاوبقها ،ورجل اتباع نفسه فاعتقها
ترجمه : دنیا خانه عبوراست نه خانه ی توقف . مردم دراین دنیا دو دسته اند:
یک دسته خودرا فروخته «به خداوندمتعال» ومانندغلامان فراری زندگی می کنندودسته ای دیگرخودرا خریده اندوآزاد ساخته اند«تحت بندگی خداوند متعال نبوده وخودرا آزاد می پندارند»
توضیح : خداوند متعال درقران کریم تجارت مومنین را باخدااینطور بیان می فرماید: خداازمومنین جان واموال آنان را خریدودربرابر آن به ایشان بهشت داد. اینها درراه خداجنگ می کنند ، می کشندوکشته می شوند. این وعده ایست که تخلف ندارد،درتوارت ، انجیل وقران بیان شده است .« کیست وفادارتر از خدا؟ بشارت بادشما را به معامله ای که انجام داده اید ، زیرا پیروزی بزرگی است »(1)
باتوجه به این آیه کسی که خودرا به خدابفروشدهمانندآوارگان زندگی می کند ودرهرحال فقط متوجه خداست اماکسی که خودرا بخدا نفروخته ، درگناه معصیت ونافرمانی آزاداست ، زیراخودرا خریده وتحت فرمان کسی نمی بیند.
آری بندگی خدا ونوکری اومقامی ارجمنداست که به همه کس داده نمی شود،درقران کریم مقام (عبد)بودن فقط به « ذکریا» « پیامبراسلام »«نوح» « عیسی » « داود » و« ایوب » داده شده است واینان بودند که همانندغلامان فراری با مشکلات مختلفی دربرنامه زندگی خویش دست بگریبان بودند، نه تنهاخودرا به خدافروخته بودند، بلکه دین خودرا هم فقط برای خدادرنظر داشتند.
یک روز عمربن عبدالعزیز ازاطرافیانش پرسیداحمق ترین مردم کیست ؟ گفتند:کسی که آخرت را به دنیای خودبفروشد.
عمربن عبدالعزیز گفت : آیا نمی خواهید احمق ترازاورا معرفی کنم ؟
گفتند معرفی کنید. عمربن عبدالعزیزگفت: کسی که آخرت خودرا برای نفع دیگری بفروشد.
درکتاب روضات الجنات نوشته است : روزی آقا امام موسی کاظم (ع) دربغداد ازکنارمنزل بشرعبور می کردصدای ساز وآواز داخل خانه بگوش حضرت رسیددراین موقع کنیزبشر برای ریختن خاکروبه ازمنزل خارج شد. امام فرمود: ای کنیز صاحب این خانه بنده است یا آزاد ؟!
کنیزگفت: حر و آزاد است .حضرت فرمود: راست میگویی اگربنده می بوداز مولای خود می ترسید.
کنیزواردمنزل شد.بشربرسرسفره شراب نشسته بود ،علت تاخیراو را پرسید؟ گفت شخصی ازکنارخانه شماعبورمی کردازمن سئوال کردصاحب این خانه عبدوبنده است یا حرو آزاد. گفتم : آقا حر وآزاد است .
فرمود: اگربنده بودازآقای خودمی ترسید.
این سخن چنان درقلب بشر تاثیرکردکه سرازپا نشناخت، باپای برهنه ازمنزل خارج شده خودرا به امام کاظم(ع) رساندواز کرده خودپشیمان شدوبه دست حضرت توبه کردوازگذشته های خودپوزش خواسته وباچشم گریان بازگشت .
ازان روز به بعداعمال زشت خودرا ترک کردوازجمله زهاد وعرفاء قرارگرفت وگویندچون باپای برهنه از پی حضرت موسی بن جعفر(ع) دویدوبااین حال توبه کرد اورا بشرحافی (پابرهنه) لقب دادند.
یارب مرا به رحمت بی منتها ببخش
ازخودعطا بیاور وازمن خطاببخش
می خواندمصطفی بوجود علی تـورا
یارب مـرا بمرتبه مرتضی ببخش
1- سوره توبه آیه 111
درسهایی از نهج البلاغه3 &
?وقال علی علیه السلام : الداعی بِلاعَمَل کالرامی بِلاوَتر.
ترجمه : کسی که بدون عمل،دیگران رابه کارخیر وشایسته دعوت می کندمانند تیراندازی است که کمانش زه نداشته باشد.
چه حرفی موثراست ؟
توضیح :
هرقدم مثبتی که دراجتماع موثراست ، وسیله لازم دارد تابه نتیجه برسد. امور معنوی هم ازاین قاعده کلی جدانیست .کسی که می خواهدحرفش درمردم وجامعه اثرداشته باشدبایدبه گفته ی خودعمل کند.همانطوریکه تیرانداز تیروفشنگ لازم داردتابتواند هدف رابزند، کسی که می خواهدقلب راهدف قراردهد بایدبه عمل قلب ها راتسخیرکندتابه نتیجه برسد.
خدمت رسول اکرم(ص) آمدند وعرض کردند یارسول ا.. به این بچه بفرمائیدخرما نخورد. حضرت فرمود فردا بیائید.
روز بعدحضرت به بچه فرمود: خرما نخور. عرض کردندچرادیروز نفرمودید؟!
حضرت فرمود: دیروز خرما خورده بودم واگربه اوسفارش میکردم حرفم اثر نمی کرد(رطب خورده منع رطب چون کند)
گوینده ای که به حرف خود عمل نمی کندازنظر قرآن مجید منافق است(1)
احتمال دیگری که درمطلب امام علیه السلام وجوددارد این است که منظور از «داعی» دعا کننده باشد . دراین صورت منظور این است که دعا وقتی قبول می شود که انسان به وظایف خود عمل کند.
******
1- سوره آل عمران آیه 167
درسهایی ازنهج البلاغه(2)
وقال علی علیه السلام ، وقَدسَمِعَ رجٌلاً یذم الدنیا : ایهِاالذامٌّ لِلدنیا ، المٌعتزٌّبِغٌرورِها...
ترجمه :امام علی (ع)شنید کسی ازدنیامذمت می کند فرمود: ای کسی که ازدنیا مذمت می کنی وبه حیله ی آن فریفته شده ای وبه نیرنگ های آن گول می خوری!
آیاگول دنیارا می خوری بعداز آن مذمت میکنی ! آیاتونسبت به دنیا خیانت کرده ای یا دنیا نسبت به تو؟ چه موقعی دنیا تورا سرگردان کرد ویا چه زمانی فریب داد؟
آیا ازطریق زیرخاک رفتن پدرانت ویادربسترخاک آرمیدن مادرانت تورا گول زد؟ بسیاری ازمریضان را بادستهای خود یاری وپرستاری نمودی،برای آنان درخواست شفا کردی ،از پزشکان برای سلامت آنان کمک گرفتی ، نه دوایت برای آنان اثرداشت ونه گریه ات . نه ترست برای آنان اثرداشت ونه اینکه به خواسته ی خوددرباره ی آنان رسیدی .
بانیرویی که داشتی نتوانستی مرگ را ازاودفع کنی . دنیا آن مریض را سرمشق توقرارداد وهلاکت اورا نابودی تووبازهم پندنگرفتی !
بدون تردید دنیا برای کسی که گفتارش را باور دارد خانه ی راستی است ، برای کسی که درک کند خانه ی ایمنی وسلامت است ،برای کسی که ازدنیا برای قیامت ذخیره می کندخانه ی ثروت است ، برای کسی که ازدنیا پند گیرد خانه ی موعظه است.
دنیا مسجدعاشقان خداست ، جای نمازگزاردن فرشتگان است ، فرودگاه وحی خداست ، تجارتخانه شایستگان است ،نیکوکاران ازدنیا رحمت خدا رابدست می آورند وسود آنان بهشت است . با این همه امتیازات کیست که ازدنیا مذمت می کند؟!
دنیا جدائی خویش را اعلام کرده ! درباره ی فراق خود فریاد زده ! ازمرگ خود وبستگان خبرداده ! دنیا با آشکارساختن بلای خود بوجود بلاء اعلام کرد ومردم را باخشنودی خود به خوشحالی علاقمندساخت .
دنیا شب را باتندرستی بسر می برد اما بامدادش فاجعه است آن هم برای توجه به کار های نیک ، ترس ازعذاب الهی ، خوف از معصیت خدا واعلام خطر به نافرمانی او .
باچنین وضعی ، روز ندامت پشیمانان ازآن مذمت می کنند وروز قیامت دیگران ازآن ستایش می نمایند ، زیرا دنیا به آنان پندداد پذیرفتند ، ازمرگ خبرداد قبول کردند ، آنان را موعظه کرد آنان هم شنیدند
وهمچنین امام میفرمایند: بدرستیکه برای خداوند فرشته ایست که همه روزه فریادمی زند:
برای مرگ بزائید ـ برای نابودی جمع کنید ـ برای خراب شدن ساختمان نمائید.
درسهایی ازنهج البلاغه
پنج روش ناپسند
وقال علیه السلام : من اصبح علی الدنیا حزینا فقد أ صبح لقضاء ال ... ساخطاً ، ......
ترجمه : کسی که بخاطر دنیا (ازدست دادن آن ویابدست نیاوردن آن) غمگین باشد نسبت به قضاء وقدر خدا خشمگین شده است . کسی که ازمصیبتی که به اورسیده شکایت کند، ازخداگلایه کرده است .
کسی که پیش ثروتمندی برود وبخاطر ثروتش ازاواحترام کند دوثلث دین خود را ازدست داده است .
کسی که قرآن بخواند وبمیرد وداخل آتش شود ،ازکسانی بوده است که آیات خدا رامسخره کرده است ( چون خوانده وعمل نکرده)
کسی که بدنیا علاقمندگردد قلبش به سه موضوع آلوده گردد: غم بی پایان ، حرص ابدی وآرزویی که هیچ به آن دست نمی یابد.
توضیح : امام علی (ع) به پنج موضوع اشاره فرموده :
1- اندوه برای ازدست رفته : وقتی مسلمان خدارا حاکم علی الاطلاق بداند: رزق بدهد ، حوادث رابوجود آورد ، عزت وذلت بدهد و... هیچگاه درامور شخصی نسبت به خداوکارهای اوچون وچرا نمی کند ، زیرامی داند که قران صریحاً می گوید:
« وقتی خدانسبت به امری تصمیم گرفت می گویدبوجود بیا بوجود می آید» وچون وچرا کردن دلیل براظهار عصبانیت نسبت به خداست .
2- بی تابی درمصیبت : علامت عاقل ، ناراحت شدن ازحوادث شخصی واجتماعی است ، اماآنگاه که ناراحتی به گلایه وشکایت ازروزگار وبی تابی رسید نتیجه آن شکایت از خداست ، زیرا خدامصیبت را میداند ومقدمات آن را شخصاً بوجود آورده است . مومن واقعی کسی است که درحوادث جهان خود را نبازد وخدا را فراموش نکند .
3- احترام برای ثروتمند : احترام برای افراد هرگاه به منظور تشویق کردن ازخدمات اجتماعی باشدعملی شایسته است وثواب دارد ولی آنگاه که احترام ازثروتمند نتیجه ای برای جامعه ویافرد ندارد بلکه اورا مغرور می سازد ،احترام گذاشتن به او این نتیجه را میدهد که دوثلث ایمان را نابود میکند زیرا ایمان که اعتراف به قلب ، اقرار به زبان وعمل بابدن است دراین احترام دورکن خود را (اقراربه زبان وحرکت بابدن) ازدست داده است .
4- قرائت قرآن : تلاوت قرآن یکی ازمستحبات اسلام است . هدف ازتلاوت قرآن دقت درمطالب قرآن وپند گرفتن ازآن است . وقتی قران بخوانیم وبه دستوراتش عمل نکنیم آن را مسخره کرده ایم ودرقیامت اینگونه قاریان قران درآتش خواهند بود .