واقعه غدیرخم
واقعه غدیر حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست. یک تفکر است، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوّت حکایت می کند. غدیر نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه داران امامت است.
آری غدیر یک سرزمین نیست، چشمه ای است که تا پایان هستی می جوشد، کوثری است که فنا برنمی دارد، افقی است بی کرانه و خورشیدی است عالمتاب.
و غدیر، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت، روز وصایت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضایت و صراحت شناخته شد. روز نعمت، روز شکرگزاری، روز پیام رسانی، روز تبریک و تهنیت، روز سرور و شادی و هدیه فرستادن، روز عهد و پیمان و تجدید میثاق، روز تکمیل دین و بیان حق، روز راندن شیطان، روز معرفی راه و رهبر، روز آزمون، روز یأس دشمن و امیدواری دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزی که پیروان واقعی مکتب حیات بخش اسلام آن را گرامی می دارند و به همدیگر تبریک می گویند.
... الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا ...امروز (روز غدیر خم) دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین برای شما پسندیدم. سوره مائده آیه 3.
داستان غدیر خم
سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می گشت، گروه انبوهی که تعدادشان را تا صد و بیست هزار رقم زده اند او را بدرقه می کردند تا این که به پهنه بی آبی به نام غدیر خم رسیدند.
نیم روز هیجدهم ذی الحجه بود که ناگهان پیک وحی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و از جانب خدا پیام آورده که: «ای رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنین نکنی رسالت او را ابلاغ نکرده ای و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد کرد» پیامبر دستور توقف دادند و همگان در آن بیابان بی آب و در زیر آفتاب سوزان صحرا فرود آمدند و منبری از جهاز شتران برای پیامبر ساختند و رسول خدا بر فراز آن رفته و روی به مردم کردند. ابتدا خدای را سپاس فرموده و از بدیهای نفس اماره به او پناه جست و فرمود: ای مردم بزودی من از میان شما رخت بر می بندم، آنگاه می افزاید چه کسی بر مومنین در ارزیابی مصلحت ها و شناخت و تصرف در امور سزاوارتر است همه یک سخن می گویند خدا و پیامبر داناترند.
رسول گرامی می فرماید: آیا من به شما از خودتان اولی و سزاوارتر نیستم و همگان یک صدا جواب می دهند که چرا چنین است. آنگاه فرمود: من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم یکی ثقل اکبر که کتاب خداست و دیگری ثقل اصغر که اهل بیت منند. مردم، بر آنان پیشی نگیرید و از آنان عقب نمانید. آنگاه دست علی (ع) را در دست گرفت و آن قدر بالا برد که همگان او را در کنار رسول خدا دیدند و شناختند. سپس فرمود: خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. ای مردم هر کس که من مولا و رهبر اویم این علی هم مولا و رهبر اوست و این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد: پروردگارا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنان او را خوار. خدایا علی را محور حق قرار ده و سپس فرمود: لازم است حاضران این خبر را به غایبان برسانند. هنوز اجتماع به حال خود باقی بود که دوباره آهنگ روح بخش وحی گوش جان محمد صلی الله علیه و آله را نواخت که: «امروز دینتان را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما به پایان رساندم و اسلام را به عنوان دین برایتان پسندیدم» و بدین سان علی (ع) از جانب خداوند برای جانشینی پیامبر (ص) برگزیده شد.
به مناسبت عید سعید غدیر خم
از خُم رسیده مژده که جشن ولایت است
لبریز خم ز باده لطف و عنایت است
خُمِ خانه ولایت مولا گشوده شد
ساقی ز جای خیز که وقت سقایت است
در صحنه غدیر به فرمان کبریا
در اهتراز پرچم شاه ولایت است
آری علیّ، پسر عمّ و داماد مصطفی
شایسته ولایت و امر وصایت است
زان چشمه زلال که جوشید در غدیر
أنهار معرفت همه جا در سرایت است
گفتار او شکوفه باغ فضیلت است
رخسار او طلیعه صبح هدایت است
از زهد و جود و فضل و جوانمردی علیّ
در صفحه وجود هزاران حکایت است
اسلام آبرو ز دم ذوالفقار یافت
دین را نشان نصر درخشان، ولایت است [1] .
×××××
1-شعرازدکتررسا.
داستان غدیر خم
حضرت پیغمبر در راه برگشت به مدینه به جایی که غدیرخم نامیده میشد رسید. همان جایی که قبایل عرب از هم جدا میشدند تا به منازل خود رهسپار گردند.
در اینجا یک آیهی قرآن از آسمان نازل گشت: «ای پیغمبر، آنچه که از پروردگارت به تو نازل شده (به خلق) برسان، اگر نکنی پیغام او را نرساندهای، خدا تو را از شرّ مردم، حفظ میکند که خدا گروه کافران را هدایت نمیکند.» (سورهی 5، آیهی 66)
از معنای آیه چنین استفاده میشود که قبلاً مأموریت مهمی بر عهده پیغمبر بوده ولکن از فتنه و شرارت مردم میترسیده تا آن را آشکار سازد.
طبق فرمان پیغمبر آنها که جلو رفته بودند ناگزیر بودند برگشته منتظر قافلههای عقبی باشند تا به آن مکان برسند.
وقتی که تمام زوّار دور هم جمع شدند، پیغمبر گرامی بالای منبری که از جهاز شتر ساخته بودند بالا رفتند و اول شروع کردند به حمد و ستایش حضرت باریتعالی و سپس فرمودند: «آیا من از آنچه که شما بر خود حق (اختیار) دارید من بیشتر اختیار ندارم؟»
این فرمایش دلالت دارد بر آیهای از قرآن کریم که میگوید: «پیغمبر اختیار تام دارد بر مسلمین بیش از آنچه آنها بر خود دارند.» (سورهی 33، آیهی 5)
تمام حاضران گفتند: «صحیح است.»
سپس پیغمبر بازوی حضرت علی را گرفت و فرمود: «اینک حضرت علی، هر که را من صاحب اختیار هستم علی (ع) هم اختیاردار او است.» سپس او به درگاه خدا دعا کرد و چنین فرمود: «پروردگارا دوست باش با کسی که او را دوست دارد و دشمنی کن با کسی که با او دشمنی کند و دست یاری ده به کسی که او را یاری کند و خوار و ذلیل کن هر که او را حقیر شمارد.»
سپس اضافه فرمود: «من و علی از یک اصل و ریشه به وجود آمدهایم و سایر مردم از طبیعتهای مختلف خلق شدهاند.»
بدین وسیله حضرت علی به عنوان جانشین پیغمبر معرفی شد و تمام حاضران که بیش از یکصد هزار نفر بودند با او بیعت کردند. مخصوصاً عمربنخطّاب بیش از دیگران خوشحالی میکرد و مرتباً میگفت: «بهبه، آفرین بر تو یا علی، تو صاحب اختیار من و هر مؤمن از زن و مرد هستی.»
بیش از سیصدوپنجاه نفر از دانشمندان بزرگ [1] (سنّی) این روایت را نقل کردهاند و بعضی از آنها کتابهای جداگانهای (دربارهی این موضوع) نوشتهاند.
وقتی که تشریفات به پایان رسید آیهی دیگر از قرآن این چنین نازل شد: «آن کسانی که کافر شدند از دین شما نومید گشتند، از آنها نترسید و از من بترسید و از گناهان دوری کنید. دین را برای شما به کمال آوردم (تکمیل کردم) و نعمت خویش بر شما تمام نمودم و مسلمانی را دین شما انتخاب کردم.» (5-3)
تعدادی از دانشمندان را عقیده بر این است که این آیه موقعی که آیین حج در مکه تمام شد (در حضور پیغمبر) نازل گردید اما تعدادی از علمای [2] دیگر عقیده دارند که این آیه در روز غدیرخم بر پیغمبر گرامی وحی گردید تا خواست و ارادهی خدا را مبنی بر تعیین و نصب امام علی به عنوان پیشوای مسلمانان بعد از رحلت حضرت پیغمبر به مردم بفهماند.
به عقیدهی شیعیان، امامت (خلافت بعد از پیغمبر) مقامی است الهی (خدا تعیین میکند) و همان طور که پیغمبران توسط خدا از بین بهترین و داناترین مردم انتخاب میشوند، امام هم به همین طریق بایستی میان مردان پاک و معصوم انتخاب شوند.
او باید قادر باشد تا مسایل مبهم را روشن و سؤالات علمی را که برای بحث پیش کشیده میشود بدون اینکه در اشتباه افتد پاسخ گوید، زیرا امامت جز کامل کننده نبوت است. بنابراین خدا بهتر میداند چه کسی مرد این کار است.
روایتی که در بالا گفته شد و داستان کوتاه ذیل در اثبات خلافت بلافصل امام علی بعد از پیغمبر برای شیعیان دلایل قانع کنندهای میباشد.
روزی گدایی وارد مسجد پیغمبر شد و تقاضای کمک کرد. او درخواست خود را چند دفعه تکرار نمود اما کسی التفاتی در حق او نکرد. امام علی وقتی در رکوع نماز بود با انگشت دستش اشارهای فرمود تا به گدا بگوید انگشتری را از انگشتش بیرون کشد. درست همان وقت یک آیه از قرآن نازل شد: «سرپرست و صاحب اختیار شما خدا و پیغمبر خدا است و مؤمنینی که مداومت به نماز میکنند و در آن حال که رکوع میگزارند زکات میدهند.» [3] .
××××××
پاورقی:1- امام فخرازی درکتاب مفاتیح الغیب- امام احمدثعلبی درکتاب کشف البیان- جلال الدین سیوطی درکتاب المنصور- حافظ ابونعیم اصفهانی درکتاب حلیه الاولیاء- امام احمدحنبل درکتاب مسندوبسیاری دیگر
2- حافظ ابونعیم حسکانی درکتاب شواهدالتنزیل-سبط ابن جوزی درکتاب خواص الامه- ابوسعید سجستانی درکتاب الولایه
3- امام فخررازی درتفسیرجلدسوم،ص431- ابواسحاق ثعلبی درکتاب کشف البیان- جارالله زمخشری درکتاب کشاف ،ج1،ص422- طبری درتفسیر،ج6،ص186وبسیاری دیگر
حدیث غدیر
حدثنا عبدالله حدثنی ابیثنا ابوالنضر محمد بن طلحه عن الاعمش عن عطیه العوفی عن ابیسعید الخدری عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال: انی اوشک ان ادعی فاجیب و انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله عز و جل و عترتی کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی و ان اللطیف الخبیر اخبرنی انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض فانظرونی بم تخلفونی فیهما.[1] .
«پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: به زودی از سوی حق دعوت خواهم شد و اجابت میکنم، من در میان شما دو گوهر گرانبها بر جای میگذارم، کتاب خدا و عترت خویش، کتاب خدا ریسمانی کشیده از آسمان به زمین است. و عترتم اهلبیت من است.
خدای لطیف و دانا به من خبر داد که این دو، تا کنار حوض از یکدیگر جدا نمیشوند، بنگرید با آنها چگونه رفتار میکنید».
در برخی منابع اهل سنت «کتاب الله و سنتی» آمده است. در کنزالعمال 20 حدیث به این مضمون نقل شده [2] . که از میان آنها چهار حدیث «سنتی» یا «سنه نبیه» دارد. سه حدیث را ابوهریره نقل کرده که در یک مورد گفته:(ابونصر السجزی فی الابانه و قال غریب جدا عن ابیهریره). و حدیث چهارم از ابنعباس نقل شده است.
لیکن این دو طایفه تعارضی ندارند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کتاب خدا و عترت و سنت خود را به یادگار گذاشت و مردم را به حفظ و نگهداری از آنها توصیه نمود.
· به تعبیر عالمان اصول، اینها دو مضمون مثبت هستند که در کنار یکدیگر قابل جمعاند.
نحوهی استدلال به این حدیث شریف آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عترت و اهلبیت خود را همتای قرآن قرار داد. و فرمود آنها از یکدیگر جدا نمیشوند و راه نجات مسلمانان در تمسک جستن به این دو گوهر گرانبها است.
همه میدانند که قرآن دارای اوصافی از قبیل: نور، شفاء، رحمت، تبیان، بیان، فصل الخطاب، موعظه، هدایت و... میباشد، اگر همتا و قرین قرآن دارای این ویژگیها نباشد چگونه معقول و روا است که عدل قرآن قرار گیرد و راه نجات شود ؟! مگر نور با ظلمت میتوانند صراط حق شوند ؟ مگر تبیان و بیان و قرینی که چنین نیست توان هدایت دارند ؟ مگر هادی و مضل میتوانند هدایت کنند ؟
بنابراین از این قرین قرار دادن استفاده میشود که: همانگونه که کتاب الهی حجت بر خلق است، عترت و اهلبیت رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز حجت بر خلق میباشند و کلام و فعل آنان دلیل و سند برای مسلمین است.
به طور یقین از مصادیق اهلبیت در این حدیث شریف، حضرت علی علیهالسلام است که در واقعه غدیر به مقام خلافت و ولایت منصوب شد. و اگر حجیت فعل و سخن یک امام و پیشوا ثابت شد، حجیت سنت دیگر پیشوایان را میتوان از گفتههای او ثابت کرد. گرچه در سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نام دیگر امامان علیهمالسلام نیز آمده است.
این فراز از حدیث از جهت محتوا و دلالت مانند این حدیث شریف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است که: اخبرنا محمد بن عبدالله الحفید ثنا احمد بن محمد بن نصر ثنا عمرو بن طلحه القناد الثقه المامون ثنا علی بن هاشم بن البرید عن ابیه قال حدثنی ابوسعید التمیمی عن ابیثابت مولی ابیذر قال کنت مع علی علیهالسلام.... قال صلی الله علیه و آله و سلم: علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض.[3] . قال الحاکم: هذا صحیح الاسناد.
«پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: علی علیهالسلام همراه قرآن است و قرآن با علی علیهالسلام است، این دو، تا کنار حوض از یکدیگر جدا نمیشوند ».
×××××××
پاورقی:1-مسنداحمد،ج3،ص14و17،ج4،ص367و371- السنن الکبری،ج2،ص148وج7،ص30وج10،ص114
2- کنزالعمال،ج1،ص185-188،ش943-955وص172-173،ش870-876
3- المستدرک ،ج2،ص124
&یاعلی &
(بمناسبت عیدسعیدغدیر)
علی،ای همای رحمت،ای زلال زمزم حیات،ای تبلورعشق،وای تفسیرتپش قلب انسانیت،کاش دنیاامروزتوراپیدامی کرد.
ای کاش ازچشمه سارگوارای عشق وکرامتت درکویرتفتیده جانها،جویباری سرازیرمی شد.وچه می شداگرازپشت ملکوت دل،برژرفای جان ماجلوه یی می کردی،نیم رخساری نشان می دادی ودست مارامی گرفتی.
علی جان،غدیربرکه نیست،دریایی بی پایان وبیکران از ارزشهاووالائیهاست.رودخروشانی است که ازسرچشمه فیض ورحمت حق جاری گشته تابسترزمین وزمان،ازازل تاابد،به سقایت تشنگان وخستگان بپردازد.
علی جان،وچقدرما،دراین زمانه،به جامی ازولایت وهدایت تونیازداریم.
******
روزعید است وهمان به که سلام توکنیم
مطلع الفجردل خویش به نام توکنیم
جانشینی محمد(ص)به توفرخنده بود
عهدتجدید،دراین بیعت عام توکنیم
******
پایی که نیست همره مولا، شکسته باد
دستی که نیست یاورآن شاه ،بسته باد
تکمیل دین ازو شدو،نعمت ازوتمام
عیدغدیر بر همه یارب خجسته باد
(عید سعیدغدیرمبارک باد)
&شعرغدیر &
?بمناسبت عیدسعیدغدیرخم،عیدامامت وولایت
آنروزاحمدرابه لب رازی مگوبود
رازی که بهرخلق مَجدِ آبرو بود
فرمان ابلاغ ازخدا گردید صادر اسرارپنهانی باطن گشت ظاهر دروادی خمِّ غدیرآن راست قامت برطبق فرمان خدا کردی اقامت قدری تحمّل کردآن میرسرافراز تا رفتگان آیند وخیل ماندگان باز شدازجهاز اُشتران آماده منبر شدبرفرازآن پیمبر زاَمرِداور احمدکه بودی ملک هستی پای بَستش فرمان به لب،دستِ علی بودی به دستش لعل لبش راهمچوگُل بگشوداحمد روکرد برجمعیّت وفرمود احمد من برشما پیغمبرم، گفتند آری منصوب حیِّ داورم، گفتندآری ازمن خطایی سرزده، گفتند هرگز ظلم وجفایی سرزده، گفتند هرگز گفتا که ازمن برشما حجّت تمام است حجّت تمام وبرشما ازحق پیام است هرکس مرا مولا وآقایش بخواند باید علی را رهبرومولا بداند جزاوکسی ملک ولایت راولی نیست ازبعد من مولاکسی،غیرازعلی نیست ازپیش خودهرگزنکردم انتصابش برخلق کرده ذات خالق انتخابش هرکس که درحقّ علی حرمت گذارد اورا بدون شک خدایش دوست دارد هرکس که دشمن باامیرالمؤمنین است فرداحسابش باکرام الکاتبین است