بانگ رحیل
نداى اسرافیل
خداوند رحمان به مردمان مىفرماید:
یَابَنی آدَمَ!
1. کَیْفَ تَعْصُونی وَأَنْتُمْ تَجْزَعُونَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ وَالرَّمْضاءِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَها سَبْعُ طَبَقات فیها نیرانٌ تَأْکُلُ بَعْضُها بَعْضاً؟! ...
2. فَارْحَمُواأَنْفُسَکُمْ یاعَبیدی! فَإِنَّ الاَْ بْدَانَ ضَعیفَةٌ.
3. وَالسَّفَرُ بَعیدٌ.
4. وَالْحِمْلُ ثَقیلٌ.
5. وَالصِّراطُ دقیقٌ.
6. وَالنّارُ لَظى
7. وَالْمُنادی إِسْرافیلٌ.
8. وَالْقاضی رَبُّ الْعالَمینَ.
اى فرزندان آدم!
1. شمایانى که از گرماى آفتاب و سوزندگىِ [ناچیز دنیا] بى تابى مى نمایید، چگونه مرا معصیت و نافرمانى مى کنید، در حالى که جهنم را هفت طبقه است با آتشهایى [در هم پیچنده] که همدیگررا مى خورند؟!...
2. بر خویشتن رحم کنید اى بندگانم! که «بدنها» ضعیف است.
3. و «سفرِ» [آخرت] دور است.
4. و «بار»، سنگین است.
5.و «صراط»، باریک و دقیق است.
6. و «آتشِ» [دوزخ]، سوزناک و شعله ور است.
7. و «ندادهنده»، اسرافیل است.
8. و «قاضى»، پروردگار جهانیان است.
تا نمرده است این چراغ پرگهر**هین فتیلهش ساز و روغن، اى پسر!
این قدر تخمى که ماندستت بکار** تا در آخر بینى آن را برگ و بار
هین مگو ما را به دان شه بار نیست **با کریمان کارها دشوار نیست
هین مگو فردا، که فرداها گذشت **تا به کلّى نگذرد ایام کَشت
******
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى