»» قدیمی ترین تابلوی واقعه عاشورا
قدیمی ترین تابلوی واقعه عاشورا
به گزارش شیعه آنلاین، واقعه عاشورا که «واقعه طف» نام دارد، دهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری رخ داد.
عکس زیر، قدیمی ترین تابلوی موجود است که تصویر چگونگی چینش احتمالی سپاه أبا عبدالله الحسین علیه السلام و یارانش وفادارش در برابر سپاه یزید لعنة الله علیه در میدان نبرد را به نمایش در آورده است.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/7/20 :: ساعت 11:46 صبح )
»» داستانی بینهایت شگفت!
داستانی بینهایت شگفت!
حاج محمدکاظم هزارچربی نقل میکند:
«من در مجلس درس استاد اکمل آیةالله وحید بهبهانی که در مسجد پایین صحن مقدس کربلای معلی تشکیل میشد حاضر بودم. پس از پایان درس زائر غریبی که لباس اهالی آذربایجان را به تن داشت داخل مسجد شد و سلام کرد و دست استاد را بوسید.»
آنگاه دستمال بستهای را در مقابل استاد گذارد و گفت:
«این را به مخارجی که میخواهید مصرف کنید.»
مرحوم بهبهانی دستمال بسته را باز کرد. در میان آن جواهرات و زیورآلات زنانه بود. آنگاه فرمود:
«شما کیستید و داستان این زیورآلات چیست؟»
او گفت: «من قصهی عجیبی دارم. من مدتی به شیروان و دربند که از بلاد روسیه است سفر میکردم و در آنجا مشغول تجارت بودم و مردی صاحب ثروت بودم. در یکی از روزها چشمم به دختری زیبارو و صاحب جمال افتاد به گونهای که عشق او در سراسر وجودم نفوذ کرد و نتوانستم فکر او را لحظهای از خاطرم بیرون کنم. پس نزد کسان آن دختر که از اعیان و ثروتمندان مسیحیان بودند رفتم و رسما از دخترشان خواستگاری کردم.»
پدر و مادر دختر گفتند: «در تو هیچ عیب و نقصی نیست مگر اینکه به مذهب نصاری داخل نیستی و ما دختر به غیر مسیحی نمیدهیم. اگر به دین ما داخل شوی دختر را به تو تزویج میکنیم.»
پس من مهموم و غمناک از نزد آنان بیرون آمدم، چرا که آنان امر را معلق کرده بودند بر عملی که پذیرفتن آن از ناحیهی من محال بود.
چند روز گذشت و روز به روز محبت و عشق من به آن دختر زیادتر میشد تا آنجا که کار به جایی رسید که دست از تجارت و شغل خویش برداشتم و مانند دیوانگان گشتم و نزدیک بود که هلاک شوم.
عاقبت با خود گفتم: «چارهای نیست! اکنون میروم و به ظاهر دست از اسلام برمیدارم و به صورت مسیحی میشوم.»
صبحگاه از خواب برخاستم سریعا نزد کسان آن دختر رفتم و گفتم: «حاضرم که از اسلام بیزاری و برائت جویم و داخل در دین عیسی مسیح شوم.»
آنان نیز پس از گرفتن گواه پذیرفتند و دختر را به من تزویج کردند.
چون مدتی گذشت از این عمل ننگین پشیمان شدم و خود را سرزنش میکردم ولی نه روی بازگشت به سوی وطن داشتم و نه طاقت عمل به وظایف نصرانیت داشتم و از عمل به شرایع اسلام چیزی در من یافت نمیشد به غیر از گریستن بر مصائب حضرت سیدالشهداء علیه السلام، چرا که در آن لحظات حساس محبتم به آن حضرت افزون گشته بود و تفکراتم پیرامون مصائب آن حضرت بیشتر شده بود و گریهام برای آن حضرت افزون.
همسرم از مشاهدهی این حالت از من تعجب میکرد چرا که هیچ علتی برای گریههایم نمیدید و روز به روز بر حیرتش اضافه میشد ولی من علت گریهام را برای او نمیگفتم.
عاقبت پس از اصرارهای فراوان همسرم با توکل بر خدا حقیقت حال را به او گفتم که من به مذهب اسلام باقی هستم، هر چند به شرایع آن عمل نمیکنم و گریههای من در مصائب حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است.
همین که همسرم نام «حسین علیه السلام» را شنید منقلب گشت. پس از مدتی گفتگو با من نور حقیقت در دلش ظاهر شد و به شریعت اسلام داخل گشت و او نیز با من در گریه و ناله و اقامهی عزا بر آن حضرت همراه شد.
یک روز به او گفتم: «اگر حاضر باشی مخفیانه از این شهر به سوی کربلا میرویم و علنا در کنار ضریح آن حضرت، اسلام خود را اظهار میکنیم.»
همسرم از صمیم قلب با من موافقت نمود. پس شروع کردیم به تهیهی لوازم سفر، اما هنوز قدری نگذشته بود که همسرم بیمار شد و به سبب همان بیماری مدتی بعد درگذشت.
پس اقارب و خویشان او جمع شدند و او را به طریقهی نصارا دفن نمودند و به اقتضای مذهبشان جمیع زیورآلات و جواهراتش را با او دفن کردند.
هنگامی که به خانه بازگشتم و جای خالی او را دیدم حزن و غم من زیاد شد و با خود گفتم: «امشب، مخفیانه قبر او را میشکافم و جسد او را بیرون میآورم و در اولین فرصت به سوی نزدیکترین شهر مسلمانان میبرم و در آنجا دفن میکنم.»
چون شب فرارسید و قبرش را نبش کردم با کمال تعجب دیدم که مردی با سبیلهای کلفت و بلند و ریش تراشیده در قبر همسرم مدفون است و خبری از همسرم در میان قبر نیست.
از مشاهدهی این قضیهی عجیب و شگفت عقل از سرم پرید و در تفکری عمیق فرورفتم به گونهای که در همان حال، خواب مرا ربود.
در عالم خواب دیدم که کسی میگوید:
«ای مرد دل خوش دار و شادمان باش که همسرت را ملائکه حمل نمودند و به سوی کربلا بردند و در حرم حسینی در طرف پایین پای آن حضرت نزدیک مناره کاشی دفن نمودند و این جسد که میبینی، جثهی فلان مرد عشار و رباخوار است که امروز او را در حرم حضرت سیدالشهدا دفن کرده بودند و ملائکه جای او را با همسرت معاوضه نمودند و زحمت حمل و نقل جنازه را از تو برداشتند.»
من خوشحال و شادمان از خواب برخاستم و فورا عازم کربلای معلی شدم و خداوند به من توفیق کرامت فرمود که به زیارت حضرت سیدالشهداء علیه السلام مشرف شوم. سپس از خادمان حرم مقدس سؤال کردم که در فلان روز - همان روز که عیالم را دفن کرده بودند نام بردم - در پای منارهی کاشی سبز رنگ چه کسی را دفن کردند؟
گفتند که فلان مرد رباخوار را در آن موضع به خاک سپردهاند.
من قضیهی خویش را برای آنها نقل کردم. پس برای کشف حقیقت حال، آن قبر را شکافتند و من جهت معلوم شدن مطلب داخل قبر شدم و دیدم که همسرم در میان لحد خوابیده به همان صورتی که در ولایت خودش او را به خاک سپرده بودند!
«پس زیورآلات و جواهراتش را از میان قبر برداشتم و اکنون به حضور شما آمدهام تا تقدیم نمایم.»
مرحوم وحید بهبهانی (ره) نیز دستور دادند تا آنها را میان فقرا و مستحقان تقسیم کنند.[1] .
××××××××
پاورقی:1- دره الواعظین؛خدایی؛ص604
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 90/5/16 :: ساعت 7:13 عصر )
»» تصاویرنمازاهل سنت درحرم امام حسین(ع)
تصاویرنمازاهل سنت درحرم امام حسین(ع)
به گزارش شیعه آنلاین، مرقد مطهر أبا عبدالله الحسین (ع) همواره پذیرای مسلمانان مذاهب مختلف اسلامی بوده است.
در همین راستا هفته گذشته گروهی از شیوخ عشایر اهل سنت از استان های نینوا، صلاح الدین، سامرا، دیالی و دیگر شهرها و استان های شمال عراق با سفر به شهر کربلای معلا، به زیارت حرم مطهر امام حسین (ع) رفته و در صحن آن مقدس نماز خواندند.
در همین حال "لیث الحسناوی" از مسئولان اداری آستان مقدس امام حسین (ع) طی اظهاراتی در مورد این اقدام اهل سنت گفت: حضور این شیوخ عشایر در این مکان مقدس و نماز خواندن، نشان دهنده این است که آنان نیز مخالف اندیشه های افراطی و تکفیر مانند اندیشه شبکه تروریستی القاعده هستند.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 90/3/26 :: ساعت 12:9 صبح )
»» اربعین
اربعین
در مورد اربعین و بازگشت خاندان پیامبر به کربلا در میان مورخان اختلاف وجود دارد. بسیاری از آنها در کتابهای خود هیچگونه اشارهای به آمدن بازماندگان کاروان حسین به کربلا نداشتهاند که از جمله آنها میتوان به ابن اثیر، طبرسی، بلاذری، نویری، ابن حجر، ابن اعثم کوفی اشاره کرد و گروهی نیز به عزاداری اهل بیت در کربلا اشاره کرده و یا پرداختهاند، مانند: ابی مخنف، ابن نماحلی، جعفر النقدی، محسنالامین، سید بن طاووس.
در مجموع در مورد اربعین چهار احتمال وجود دارد:
1. در سال 61 پس از مراجعت از شام، اهل بیت امام حسین (ع) در روز بیستم صفر به کربلا وارد شدند و به سوگواری پرداختند.
2. اهل بیت پیامبر در روز بیستم ماه صفر سال 61، قبل از رفتن به شام از کربلا عبور کردند و بر مزار شهدا به عزاداری پرداختند. [1] این احتمال بسیار ضعیف به نظر میرسد.
3. اهل بیت رسول خدا در سال 62 یک سال بعد از واقعهی کربلا در بیستم ماه صفر به کربلا آمده باشند.
4. اهل بیت پیامبر بعد از بازگشت به مدینه به کربلا رفته باشند که در این صورت تعیین روز اربعین به عنوان روز رسیدن آنها به کربلا منتفی است، اما آنچه مسلم است خاندان رسالت به زیارت قبور شهدای بزرگ کربلا رفتند وتا سه روز به عزاداری پرداختند وبه قول سیدبن طاووس ماتمهای جگر خراش بر پا داشتند. [2] هنوز هم میتوان صدای سکینه را از کنار قبر پدر شنید که میگفت:
الا یا کربلا نودعک جسما
بلا کفن و لاغسل دفینا
الا یا کربلا نودعک روحا
لا حمد و الوصی مع الامینا
«ای کربلا، بدنی را در تو به ودیعه گذاشتهایم که بدون غسل و کفن مدفون شد.
ای کربلا، کسی را به یادگار در تو قرار دادیم که روح احمد (ص) و وصی اوست.»
همچنین آمده است چون کاروان به کربلا رسید جابربن عبدالله انصاری را دیدند که با تعدادی از بنیهاشم برای زیارت شهدا به کربلا آمده است. چون یکدیگر را ملاقات کردند بشدت گریستند و زنان روستاهای مجاور نیز به آنها پیوستند. [3] آنگاه زینب کبری در حالی که زنان اطرافش را گرفته بودند با صوتی حزین که جانها را میگداخت به امام سلام داد:
السلام علیک ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین و اناخت برحله اشهد انکم أقمتم الصلوة و آتیتم الزکوة و امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر و جاهدتم الملحدین و عبدتم الله حتی اتاکم الیقین.
××××××××
پاورقی:1- ناسخ التواریخ،احوالات امام حسین(ع)،ج3،ص176
2و3- الملهوف ،ص82
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 89/10/26 :: ساعت 2:24 عصر )
»» هیچکس را از کربلا به سوی جهنم نمی برد
هیچکس را از کربلا به سوی جهنم نمی برد
آخوند ملا محمّد کاظم هزارجریبی (رضوان الله علیه) فرمود: شنیدم از آقا
میرزا محمّد شهرستانی که عالم جلیل القدری بود که بر جنازه سید بحرالعلوم نماز خواند فرمود:
من در اوایل جوانی مجاورت زمین کربلا را اختیار کرده بودم رفیقی داشتم صالح و متقی، مجاور نجف اشرف بود، از اهل خاتون آباد، اسمش حاج حسن علی بود مکرر مرا تکلیف می کرد به نجف بروم و در آنجا مجاورت نمائیم، زیرا در کربلا قساوت می آورد و مجاورت در نجف به مراتب بهتر است، تا شبی خواب دیدم در رواق حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می باشم و همان رفیقمان حاج حسن علی هم آنجا بود و بر من مجاورت کربلا را باز انکار می کرد.
ناگاه دیدم آقا امام زمان - (عجل اللّه فرجه الشریف) - در رواق تشریف دارند حاج حسن علی خدمت آن حضرت عرض کرد: یابن رسول اللّه، شما اینجا تشریف دارید و مردم به زیارت شما، به سامرا می آیند. فرمود:
آنجا هم هستم، پس بدست مبارک اشاره کرد بسوی ضریح و فرمود:
«بحقّ امیرالمؤمنین لا یقوّدون احد امن کربلا الی جهنّم»
یعنی: به امیرالمومنین قسم که هیچ کس را از کربلا به سوی جهنّم نمی برند سپس فرمود: به شرط این که شبی را در آنجا مانده باشد من گمان کردم، مقصود حضرت از بیتوته یعنی مشغول عبادت باشد.
من عرض کردم: ما شبها را می خوابیم تا هنگام طلوع آفتاب فرمود: اگر چه خوابیده باشد تا هنگام طلوع آفتاب به این جهت من هم مجاورت زمین کربلا را اختیار کردم.[1] .
×××××
پاورقی:1- ثمرات الحیوة،ص83
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 89/10/26 :: ساعت 2:19 عصر )
»» حدیث روز
حدیث روز
شوق زیارت
قال الامام باقر (علیه السلام):
لو یعلم الناس ما فی زیارة قبر الحسین (علیه السلام) من الفضل،
لماتوا شوقا.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: اگر مردم میدانستند که چه فضیلتی در
زیارت مرقد امام حسین (علیه السلام) است از شوق زیارت میمردند.
*******
ثواب الاعمال، ص 319؛ به نقل از کامل الزیارات.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 89/10/10 :: ساعت 8:23 عصر )
»» عزاداری در روایات
عزاداری در روایات
آیا در مورد برپایی مراسم عزاداری برای اهل بیتعلیهم السلام روایتی وجود دارد؟
روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد؛ به سه روایت در خصوص توصیه ائمّهعلیهم السلام به برپایی مراسم عزاداری برای اهل بیتعلیهم السلام بسنده میکنیم:
1. امام صادقعلیه السلام فرمودند:
رَحِمَ اللَّهُ شِیعَتَنَا، شِیعَتُنا وَ اللَّهِ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اللَّهِ شَرَکُونَا فِی الْمُصِیبَةِ بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَةِ؛[1] .
خداوند شیعیان ما را مشمول رحمت خویش سازد. به خدا قسم، شیعیان ما همان مؤمنیناند، آنان به خدا قسم! با حزن و حسرت طولانی خویش [در عزای ما] شریک و همدرد مصیبتهای ما خاندانند.
2. امام رضاعلیه السلام میفرماید:
مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَ بَکَی لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَ مَنْ ذَکَرَ بِمُصَابِنَا فَبَکی وَ اَبْکی لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیی فِیهِ أُمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ؛[2] .
کسی که متذکر مصایب ما شود و به جهت ستمهایی که بر ما وارد شده، گریه کند، در روز قیامت با ما خواهد بود و مقام و درجه ما را خواهد داشت و کسی که مصیبتهای ما را بیان کند و خود بگرید و دیگران را بگریاند؛ در روزی که همه چشمها گریان است، چشم او نگرید و هر کسی در مجلسی بنشیند که در آن مجلس، امر ما را زنده میکنند؛ روزی که قلبها میمیرند، قلب او نخواهد مرد.
3. امام صادقعلیه السلام به فضیل فرمود:
تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ قَالَ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَالَ: إِنَّ تِلْکَ الْمَجَالِسَ اُحِبُّهَا فَأَحْیُوا أَمْرَنَا یَا فُضَیْلُ، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیی أَمْرَنَا یَا فُضَیْلُ مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبابِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ؛[3] .
آیا مجالس عزا برپا میکنید و از اهل بیت و آنچه بر آنان گذشته است، صحبت میکنید؟ فضیل گفت: آری قربانت گردم، امام فرمود: اینگونه مجالس را دوست دارم. پس امر ما را زنده گردانید که هر کس امر ما را زنده کند، مورد لطف و مرحمت خدا قرار میگیرد. [ای] فضیل: هر کس از ما یاد کند یا نزد او از ما یاد کنند و به اندازه بال مگسی اشک بریزد، خدا گناهانش را میآمرزد، اگرچه بیش از کف دریا باشد.
×××××××
پاورقی:1- بحارالانوار،ج43،ص222
2- همان،ص278
3- همان،ص282و289
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 89/10/10 :: ساعت 8:15 عصر )
»» برترین بهشتیان
برترین بهشتیان
گر چه نوع فضایل سبطین حسن و حسین مشترک است و در کتاب امام حسن علیه السلام لگوی زندگی بسیاری از این عنوان تحقیق شده است، لیکن دریغ است که این فضیلت های برجسته که آنان را مهتر و برترین همگان معرفی می نمایند در کتاب مربوط به امام همام نیاید.
بهشتیان همه پاک و همه در سن جوانی هستند. همان گونه که افراد آلوده به بهشت راه ندارند، درهای بهشت به رخ پیران نیز گشوده نخواهد شد.
بهشت منزلگاه پاکان الهی است، و بهشتان در جوار حق می آرمند، الی ربک یومئذ المستقر. [1] و تا انسان پاک و مطهر نگردد به جوار حق و بهشت برین راه نمی یابد.
تا انسان اندک آلودگی دارد به وادی پاکان راهش نمی دهند. انسان باید در تلاش کند خود را به رفتارهای الاینده آلوده نکند و اگر در دامن وی اندکی آلودگی فراهم شد، باید فورا با اب زلال توبه شستشو دهد. و اگر نداد از راه دیگر مانند شفاعت و... و اگر نشد با عذاب و احیانا سوزاندن آلودگی پاک می شود. در حال جان دادن، در شب اول قبر، در عالم برزخ در عالم قیامت، اگر تمام این مراحل طی شد و هنوز آلودگی باقی باشد، در جهنم که از مظاهر و نعمت های الهی است، شستشو داده می شود، و آلودگی ها پاک و زدوده می گردد، تا به بهشت راه پیدا می کند.
از این بخش نتیجه فراهم است که بهشت جای پاکان است. و نیز بر اساس رهنمودهای وحیانی چون بهشت مکانی است که انواع تلذذ و کامیابی ها به بهترین شیوه در آنجا فراهم است و چون بهترین مرحله لذت جویی و کامیابی دوران جوانی است، بهشتیان همه جوان خواهند بود و در آنجا کسی نه پیر وارد می شود و نه در بهشت فرسودگی و پیری راه پیدا می کند. دلیل های این ادعا در جای دیگر آورده شده و تکرار نمی گردد. [2] .
بر این اساس بهشتیان همه جوانند. و حسین همانند برادرش حسن سید و سالار و برتر و مهتر جوآنان بهشت است یعنی سید و سالار همه بهشتیان است، که الحسن و الحسین سید اشباب اهل الجنه. [3] .
از روایات متواتری است که از رسول الله (ص) درباره این دو مهتر صادر شده است.
×××××
پاورقی:1- سوره قیامت،آیه12
2- امام حسین(ع) ا لگوی زندگی،ص81
3- بحار،ج3،ص303 -اسدالغابه،ج2،ص25 - ینابیع الموده،ص194-196
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 89/9/29 :: ساعت 10:47 عصر )
»» حسین همتای قرآن
حسین همتای قرآن
ارزشمندترین سند در اندیشه و رفتار قرآن کلام زیبای خداست، که از هر خطر مصون مانده و می ماند. قرآن منبع اندیشه و معارف و حیانی است که معیار اندیشه و رفتار صحیح در همه عرصه ها می باشد. تمام اندیشه ها و رفتارها در ارزیابی باید با این محک سنجیده شوند، که در صورت نا ساز واری با ان، اندیشه، نخواهند بود.
از میان انسان ها نیز انسان هایی نیز همتای قرآن با ویژگی های قرآن تجلی یافته اند، که همانند قرآن معیار اندیشه و رفتار می باشند.
انگیزه این انتخاب، شاید این باشد که بهانه ها را از دست بهانه جویان بگیرد که نمی توان تمام شوون زندگی را همساز و هماهنگ با حقیقت وحی ساخت. خدای سبحان از میان انسان ها برخی را به عنوان معیار و الگو بر گزیده است، که تمام شوون زندگی را همساز و هماهنگ با حقیقت وحی ساخت. خدای سبحان از میان انسان ها برخی را به عنوان معیار و الگو برگزیده است، که تمام شوون زندگی اندیشه و رفتار همگون با وحی است و هیچ گونه کژ راهگی در اندیشه و رفتار آنان وجود ندارد همانند قرآن حق محض در ابعاد انسانی اند.
رسول الله (ص) عترت خویش را عدل و همتای قرآن معرفی نمود: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله عزوجل و عترتی. [1] و منظور خود را از عترت نیز شفاف توضیح داد. من العتره، فقال انا و الحسن و الحسین و الائمه التسعه من ولد الحسین تاسعهم مهدیم. [2] از حضرت سوال نمودند منظور از عترت چه کسانی می باشند، فرمودند، منظور من و حسن و حسین و نه امام از فرزندان حسین علیه السلام که نهمین آنان مهدی آنان است می باشد. که حسین علیه السلام همتای قرآن است.
×××××××
پاورقی:1- معانی الاخبار،ص190
2- همان،ص91
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 89/9/29 :: ساعت 10:37 عصر )
»» کربلاززیارتگاه انبیاء
کربلا زیارتگاه انبیاء
امام صادق علیهالسلام فرمود: «هیچ پیامبری در آسمانها نیست جز آن که از خدای عزوجل درخواست میکند که به او اجازه داده شود تا به زیارت قبر امام حسین علیهالسلام رود. پس فوجی از آنها فرود آمده و جمع دیگری به بالا برمیگردند» [1] .
و فرمود: «در هر شب جمعه، فرشتگان و پیامبران و اوصیا علیهمالسلام و بهترین انبیا حضرت محمّد صلی اللَّه علیه و آله، و برترین اوصیا که ما هستیم، به زیارت امام حسین علیهالسلام میرویم» [2] .
امام سجاد و امام صادق علیهماالسلام فرمودند: «هرکس دوست دارد صد و بیست و چهار هزار پیامبر علیهمالسلام با او مصافحه کنند، در نیمهی شعبان به زیارت قبر امام حسین علیهالسلام برود، زیرا ارواح پیامبران علیهمالسلام پس از رخصت از خداوند متعال به زیارت آن بزرگوار مشرّف میشوند. در میان آنان پیامبران اولوالعزم: حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی علیهمالسلام و حضرت محمّد صلی اللَّه علیه و آله نیز هستند» [3] .
کعب الأحبار از حضرت عیسی علیهالسلام نقل کرده که فرمودند: «هیچ پیامبری نبوده مگر اینکه به زیارت کربلا رفته و در آنجا ایستاده و فرموده: تو زمین پر خیر و برکتی هستی، که در تو ماه تابان به خاک سپرده خواهد شد» [4] .
خطیب خوارزمی از حضرت رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل میکند که فرمودند: «حضرت موسی علیهالسلام برای زیارت قبر امام حسین علیهالسلام از خداوند اجازه میگیرد و با هفتاد هزار فرشته به زیارت آن حضرت میرود» [5] .
حسین نوهی دختری ابوحمزه ثمالی میگوید: در اواخر حکومت بنیمروان مخفیانه به قصد زیارت امام حسین علیهالسلام به راه افتادم. هنگامی که به کربلا رسیدم پنهان شدم تا شب از نیمه گذشت. سپس به طرف قبر مطهر رفتم و دیدم مردی به سوی من آمد و گفت: «خدا به تو اجر عنایت کند، برگرد که نمیتوانی به زیارت مشرف شوی». من با ترس برگشتم و نزدیک طلوع فجر دوباره به طرف قبر مطهر رفتم.باز همان شخص آمد و گفت: «تو نمیتوانی به زیارت بروی». گفتم: خدایت به سلامت بدارد، چرا نتوانم؟ من از کوفه به قصد زیارت آمدهام، مرا از زیارت محروم مکن، میترسم اگر تا صبح اینجا بمانم شامیان مرا دستگیر کرده و به قتل برسانند.
او در جواب گفت: کمی صبر کن. حضرت موسی بن عمران علیهالسلام از خدای تعالی اجازه گرفته که به زیارت امام حسین علیهالسلام مشرف شود، و پس از اجازه همراه با هفتاد هزار از فرشتگان به زمین فرود آمده است. از اول شب تا حال به زیارت آن حضرت مشغولند و منتظر طلوع فجر میباشند، و پس از آن باز به آسمان عروج خواهند کرد.
گفتم: تو کیستی؟ گفت: من یکی از فرشتگانی هستم که مأمور حفظ و حراست حرم امام حسین علیهالسلام و درخواست آمرزش برای زایرین آن حضرت هستند.
حسین گوید: از شنیدن این سخنان چنان متحیر شدم که نزدیک بود عقل خود را از دست بدهم، و بالاخره پس از طلوع فجر به زیارت آن حضرت مشرف شده و از ترس شامیان به سرعت برگشتم [6] .
مرحوم علامه مجلسی، در ضمن روایتی از سلیمان اعمش نقل میکند که گوید: همسایهای داشتم از اهل سنت که زیارت امام حسین علیهالسلام را بدعت و گمراهی میدانست و زایران آن حضرت را اهل جهنم میشمرد. در شب جمعهای رؤیای صادقهای دید و موجب توبه و بازگشت او شد. او در رؤیا دید که حضرت رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و امیرالمؤمنین و امام حسن و حضرت زهرا و حضرت خدیجه (علیهالسلام) به زیارت آن حضرت آمده و امان نامههایی از آسمان پخش میشد که «هر کس شب جمعه به زیارت آن حضرت موفق شود، از آتش جهنم در امان خواهد بود» [7] .
شایان ذکر است که طبق نقل حاج علی بغدادی، امام زمان علیهالسلام حکم به صحت این روایت کردهاند [8] .
××××××
1- کامل الزیارات،ص111وبحارالانوار،ج1،ص59
2- کامل الزیارات،ص113وبحارالانوار،ج1،ص60
3- کامل الزیارات،ص180وبحارالانوار،ج11،ص32و58
4- کامل الزیارات،ص67وبحار،ج44،ص391
5- مقتل خوارزمی،ج2،ص169(فصل چهاردهم)
6- کامل الزیارات،ص111-112- بحارالانوار،ج1،ص59
7- بحارالانوار،ج45،ص401- نجم الثاقب،ص324-325
8- مفاتیح الجنان،حکایت حاج علی بغدادی
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 89/9/15 :: ساعت 6:26 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
حدیث روزمثل شجره طیبهدر تفسیر مرج البحرین یلتقیانفضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)داستانهایى از زیارت عاشورامقامات مردان خداداستانهائى از علماءفاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)مردى که بر قبر شیخ مى گریستای آخرین بهارصلوات و درود فرشتگان[عناوین آرشیوشده]