&شعرغدیر &
?بمناسبت عیدسعیدغدیرخم،عیدامامت وولایت
آنروزاحمدرابه لب رازی مگوبود
رازی که بهرخلق مَجدِ آبرو بود
فرمان ابلاغ ازخدا گردید صادر اسرارپنهانی باطن گشت ظاهر دروادی خمِّ غدیرآن راست قامت برطبق فرمان خدا کردی اقامت قدری تحمّل کردآن میرسرافراز تا رفتگان آیند وخیل ماندگان باز شدازجهاز اُشتران آماده منبر شدبرفرازآن پیمبر زاَمرِداور احمدکه بودی ملک هستی پای بَستش فرمان به لب،دستِ علی بودی به دستش لعل لبش راهمچوگُل بگشوداحمد روکرد برجمعیّت وفرمود احمد من برشما پیغمبرم، گفتند آری منصوب حیِّ داورم، گفتندآری ازمن خطایی سرزده، گفتند هرگز ظلم وجفایی سرزده، گفتند هرگز گفتا که ازمن برشما حجّت تمام است حجّت تمام وبرشما ازحق پیام است هرکس مرا مولا وآقایش بخواند باید علی را رهبرومولا بداند جزاوکسی ملک ولایت راولی نیست ازبعد من مولاکسی،غیرازعلی نیست ازپیش خودهرگزنکردم انتصابش برخلق کرده ذات خالق انتخابش هرکس که درحقّ علی حرمت گذارد اورا بدون شک خدایش دوست دارد هرکس که دشمن باامیرالمؤمنین است فرداحسابش باکرام الکاتبین است
یاجوادالائمه ادرکنی
لبم خشکیده،خصم یارجانی،حجره دربسته
مگربا قطره اشکی کنم تر، حنجرخود را
بیا واین دم آخر، به من ده قطره آبی
که خوردم سالها،خون دل غم پرورخودرا
کنیزان لحظه ای آرام ،شایدبشنوم یک دم
صدای ناله جانسوز، زهرامادرخود را
شعر- درمیلادامام حسن مجتبی (ع)
ماه رمضان ، که جان فزامی باشد
مقرون ، به اجابت دعا می باشد
خوانندمبارکش ، که درنیمة آن
میلاد امام مجتبی می باشد
*************
امشب زسمانور خدا می آید
سر منشأ احسان وعطا می آید
دردهر ، تمام شیعیان مسرورند
زیرا که امام مجتبی می آید
شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)
باز، شادی دست رد بر سینه غم می زند
باز، پیک رحمت حق بال بر هم می زند
باز، جبریل امین از وحی او دم می زند
باز طغیان می کند دریای لطف کردگار
***
میرسند از آسمان هر دم ملائک فوج فوج
بار دیگر از زمین بر آسمان گیرند اوج
بی کران دریای احساسش چنان آمد بموج
کآسمان را عرصه تنگ آمد زفیض بیشمار
***
برشیاطین بسته شد ره،آسمانها شد قرق
شد شهاب ثاقب آنگه پاسدار آن طرق
شهپر جبریل می سائید بر قوس افق
آسمان کعبه از پیک خدا شد نور بار
***
ناگهان جبریل بر کوه «حرا» آمد فرود
اندرآن اوج صفا،غیراز محمد(ص) کس نبود
هیبتی ناگفتنی در قلب احمد پر گشود
حکم«اِ قرأ باسم ربک» آمد از پروردگار
***
جبرئیل آنگه رسالت رابه احمد (ص) مژده داد
افسر ختم نبوت را به فرق او نهاد
پس لوای حمد سبحان ، برکف محمود داد
تخت عصمت شدمزین، زان گل مینو عذار
***
چونکه وحی آسمانی در دل او خانه کرد
رفت جبریل و ، محمد(ص)عزم راه خانه کرد
شد گل زیبا چو تنها ، یادی از پروانه کرد
گشت احمد(ص)از«حرا» سوی خدیجه رهسپار
***
برسر راهش ندا میآمد از سنگ و حجر
کای محمد(ص) این تویی والاترین پیغامبر
راه خانه طی شد و ، جان جهان کوبید در
آفتاب از کوهسار ، آمد بکویِ ماهیار
***
چشم« ام المؤمنین » شد روشن از دیدار یار
بر جبینش دید چون نور خدا را آشکار
پس شهادت داد بر یکتایی پروردگار
همچنین بر بعثت آن رهبر والا تبار
***
یا محمد (ص) خلق تو سر مشق اخلاق نکو
چهره ات ، تصویر زیبای بهشت آرزو
ماه زیبا را شکستی ، در مصاف حسن رو
گشت تسخیر تو این افسونگر شبهای تار
***
خلعت یاسین و طاها ، زینت اندام تو
آیت «صلوا علیه » بار خاص و عام تو
احمد و،محمود،ابوالقاسم، محمد نام تو
دستگاه خلقت از یمن وجودت بر قرار
***
طاق کسرای بزرگ، از هیبت رویت شکست
رونق بازار گل ، از نگهت مویت شکست
جادوی کفر و عناد از خلق نیکویت شکست
بر جهان آفرینش ، داد نامت افتخار
***
یا محمد (ص) دردو عالم سلطنت از آن توست
هر دلی محتاج ، نور عترت و قرآن توست
خوان رحمت ، درحقیقت سفره احسان توست
چون«حسان»برخوان احسانت جهانی ریزهخوار
شعردرمیلادحضرت علی علیه السلام
حریم کعبه رابنگر، که داردمنظری جالب * ملائک باادب استاده، صف درصف به هرجانب
زمین همواره کسب نوراگرازآسمان می کرد * بود نور زمین امشب ، به نور آسمان غالب
همانکوجذبة مهرش ، مدارکهکشانها شد * کنون برقبله گاه دل، شهاب حسن او ثاقب
«یدالله»و«امین الله»و«سرالله» می آید * که شد میلاد مسعود « علی بن ابیطالب »
چو درکعبه تولد یافت امشب یاور قرآن * ازآن شدبردراین خانه ، جبریل امین حاجب
چه مهماندارومهمانی،چه دلداری،چه جانانی* همه جانها ، بدوقربان، همه دلها ، بدو راغب
بدون حب او ایمان ، به دلها ره نمی یابد * بدون عشق او انسان ، زکوثرکی بود شارب
خدای اونمی خواهد ، عبادت بی مودت را * که اجر مصطفی در هرعبودیت بود واجب
علی ایمان،علی قرآن،علی درهرعمل میزان* علی برانس وجان شاهد،علی روزجزاحاسب
به خلوتگاه الاٌهو،صراط مستقیم است او* ولای اوبود ، شرط قبول توبه تائب
حریم کعبه پیش ازاین،که بی نام ونشان بودی*زلوح «یاعلی»امشب معین شد،وراصاحب
«امیرالمؤمنین»«فاروق»و«صدیق»است القابش
نباشدسارق القاب او،جزکافری کاذب
علی پیروزمیدانها،علی شبگردویرانها * علی مافوق انسانها،علی مطلوب هرطالب
علیٌ حبٌه جنٌه ، امام الانس والجنٌه * قسیم النٌاروالجنٌه،نبی را اولین نائب
نگربربت شکن حیدر،به روی دوش پیغمبر*بود یک روح ودوپیکر، عیان زین منظر جالب
حسانا پرده از این راز عالم سوز ،بردارد * چو آید حجت آل محمد(ص) ، مهدی غائب
سرمی نهم به پای تویاصاحب الزمان
جان می کنم فدای تویاصاحب الزمان
تقدیم می کنم سروجان رازفرط شوق
گربشنوم صدای تو یا صاحب الزمان
صدمرحبابرآنکه گرفته است توشه ای
از روی دلربای تو یا صاحب الزمان
آری صفای مجمع سوته دلان همه
می باشد ازصفای تویاصاحب الزمان
والله بر تمام سلاطین روزگار
داردشرف گدای تویاصاحب الزمان
شکر خدا که با همه بی لیاقتی
دلهای ماست جای تو یاصاحب الزمان
کی از کنار بیت خدا می شود بلند
آن صوت جان فزای تو یاصاحب الزمان
براین مریض جان به لب ازدردافتراق
کی می رسد دوای تو یاصاحب الزمان