ذکرهای شگفت عارفان
گریزازوساوس شیطان/شیخ ابوالقائم شوشتری
هروقت شیطان وسوسه کردونتوانستیدحریف نفس بشوید ، هفت مرتبه بگوئید «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ ، لا حَولَ وَلا قُوَّ ة اِلّا بِللهِ العَلیِّ العَظیم».حدیث داریم که وقتی این ذکررامی گوئید ، هفت ملک به کمک شما می آیندوآن هارادفع می کنند. بارهاتجربه شده است که انسان وقتی آن رامی خواند ع احساس قوت می کند.1
×××××××
ذکروصال/سفارش ازآیت الله بهاءالدینی
اززکرهای مهم-آن طورکه درروایات فراوان آمده ومابه خاطرترس اززیاده نویسی آن هارانمی آوریم«بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ ، لا حَولَ وَلا قُوَّ ة اِلّا بِللهِ العَلیِّ العَظیم». است که پس ازدونمازصبح ومغرب ، سه یاهفت یاده یاصدمرتبه ، بایدگفته شود.2
××××××××
پاورقی:1- خرمن معرفت ،سیدعباس موسوی /مطلق،ص198
2- راه وصال،مرتضی اخوان،ص72
کشته شدن شیطان بدست امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: وقتى که حضرت قائم (علیه السلام ) ظهور کند (از مکه ) به کوفه مى آید و در مسجد کوفه (که یاران سلحشور اطرافش را گرفته اند) شیطان به حضور آنحضرت مى رسد و زانوى (عجز) به زمین مى زند و مى گوید:
یا ویله من هذا الیوم :«اى واى از این روز ».
آنگاه امام زمان (علیه السلام ) موى پیشانى شیطان را گرفته و گردنش را مى زند و او را به هلاکت مى رساند، و این روز، همان روز«وقت معلوم « است (که در آیه 37 و 38 سوره حجر آمده : خداوند تا روز «وقت معلوم» به شیطان مهلت مى دهد).
×××××××
پاورقی:1-اثباة الهداة ج 7 ص 101
شیطان درقرآن(مبحث هفتم) آیات قرآن دررابطه باشیطان(4) أَلَمْ تَرَأَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیَاطِینَ عَلَى الْکَافِرِینَ تَؤُزُّهُمْأَزًّا فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُقَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَّایَبْلَى لِیَجْعَلَ مَا یُلْقِیالشَّیْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِیَةِقُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَاتَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِفَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِعَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَیُزَکِّی مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِالشَّیَاطِینِ لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْجَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِالشَّیَاطِینُ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُالشَّیَاطِینُ !وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَیَّنَ لَکُم مِّن مَّسَاکِنِهِمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَکَانُوا مُسْتَبْصِرِینَ إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُوْلَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ
آیا ندیدى که ما شیاطین را بسوى کافران فرستادیم تا آنان راشدیداً تحریک کنند؟!
ولى شیطان او را وسوسه کرد و گفت: «اى آدم! آیامىخواهى تو را به درخت زندگى جاوید، و ملکى بىزوال راهنمایى کنم؟!»
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّاإِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنسَخُ اللَّهُ مَایُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌحَکِیمٌ
هیچ پیامبرى را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزومىکرد (و طرحى براى پیشبرد اهداف الهى خود مىریخت)، شیطان القائاتى در آن مىکرد؛امّا خداوند القائات شیطان را از میان مىبرد، سپس آیات خود را استحکام مىبخشید؛ وخداوند علیم و حکیم است.
هدف اینبود که خداوند القاى شیطان را آزمونى قرار دهد براى آنها که در دلهایشان بیمارىاست، و آنها که سنگدلند؛ و ظالمان در عداوت شدید دور از حقّ قرارگرفتهاند!
اى کسانى که ایمانآوردهاید! از گامهاى شیطان پیروى نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش مىسازد،زیرا) او به فحشا و منکر فرمان مىدهد! و اگر فضل و رحمت الهى بر شما نبود، هرگزاحدى از شما پاک نمىشد؛ ولى خداوند هر که را بخواهد تزکیه مىکند، و خدا شنوا وداناست!
و بگو: «پروردگارا! از وسوسههاى شیاطین به تو پناهمىبرم!
او مرا ازیادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشهخوارکنند* انسان بوده است!
شیاطین و جنیّان (هرگز) این آیات را نازلنکردند!
آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسى نازلمىشوند؟
ما طایفه «عاد» و «ثمود» را نیز (هلاک کردیم)، و مساکن (ویران شده) آنان براى شما آشکار است؛ شیطان اعمالشان را براى آنان آراسته بود، از این رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالى که بینا بودند.
البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید؛ او فقط حزبش را به این دعوت مىکند که اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند!
آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او براى شما دشمن آشکارى است؟!
و هرگاه وسوسههایى از شیطان متوجّه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنوده و داناست!
و هر کس از یاد خدا روىگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست!
وَلَا یَصُدَّنَّکُمُ الشَّیْطَانُ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ
و شیطان شما را (از راه خدا) باز ندارد، که او دشمن آشکار شماست!
إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
نجوا تنها از سوى شیطان است؛ مىخواهد با آن مؤمنان غمگین شوند؛ ولى نمى تواند هیچ گونه ضررى به آنها برساند جز بفرمان خدا؛ پس مؤمنان تنها بر خدا توکّل کنند!
شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شیطانند! بدانید حزب شیطان زیانکارانند!
کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ
کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: «کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم)!» امّا هنگامى که کافر شد گفت: «من از تو بیزارم، من از خداوندى که پروردگار عالمیان است بیم دارم!»
شیطان درقرآن(مبحث هفتم)
آیات قرآن دررابطه باشیطان(3)
وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِیَ آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانسَلَخَمِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ
و برآنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم؛ ولى (سرانجام) خود را ازآن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد!
وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْبِاللّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
و هرگاه وسوسهاى از شیطان به تورسد، به خدا پناه بر؛ که او شنونده و داناست!
وَإِذْزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَمِنَ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَّکُمْ فَلَمَّا تَرَاءتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَىعَقِبَیْهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکُمْ إِنِّی أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّیَأَخَافُ اللّهَ وَاللّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ
و (به یاد آور) هنگامى را که شیطان، اعمال آنها [= مشرکان] را در نظرشان جلوه داد، و گفت: «امروزهیچ کس از مردم بر شما پیروز نمىگردد! و من، همسایه (و پناهدهنده) شما هستم!» امّا هنگامى که دو گروه (کافران، و مؤمنان مورد حمایت فرشتگان) در برابر یکدیگرقرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (دوستان و پیروانم) بیزارم! من چیزىمىبینم که شما نمىبینید؛ من از خدا مىترسم، خداوند شدیدالعقاباست!»
قَالَ یَا بُنَیَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَىإِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّمُّبِینٌ
گفت: «فرزندم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مکن، کهبراى تو نقشه (خطرناکى) مىکشند؛ چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است!
وَقَالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْکُرْنِی عِندَرَبِّکَ فَأَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَسِنِینَ
و به آن یکى از آن دو نفر، که مىدانست رهایى مىیابد، گفت: «مرا نزد صاحبت [= سلطان مصر] یادآورى کن!» ولى شیطان یادآورى او را نزد صاحبش ازخاطر وى برد؛ و بدنبال آن، (یوسف) چند سال در زندان باقى ماند.
وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًاوَقَالَ یَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّیحَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بَی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِکُم مِّنَالْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّرَبِّی لَطِیفٌ لِّمَا یَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ
و پدرو مادر خود را بر تخت نشاند؛ و همگى بخاطر او به سجده افتادند؛ و گفت: «پدر! اینتعبیر خوابى است که قبلاً دیدم؛ پروردگارم آن را حقّ قرار داد! و او به من نیکى کردهنگامى که مرا از زندان بیرون آورد، و شما را از آن بیابان (به اینجا) آورد بعد ازآنکه شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد.پروردگارم نسبت به آنچه مىخواهد (وشایسته مىداند،) صاحب لطف است؛ چرا که او دانا و حکیم است!
تَاللّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَزَیَّنَلَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌأَلِیمٌ
به خدا سوگند، به سوى امتهاى پیش از تو پیامبرانى فرستادیم؛امّا شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست؛ و امروز او ولىّ و سرپرستشان است؛ ومجازات دردناکى براى آنهاست!
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَفَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
هنگامى که قرآنمىخوانى، از شرّ شیطان مطرود، به خدا پناه بر!
إِنَّالْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِکَفُورًا
چرا که تبذیرکنندگان، برادران شیاطینند؛ و شیطان در برابرپروردگارش، بسیار ناسپاس بود!
وَقُل لِّعِبَادِییَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّالشَّیْطَانَ کَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا
به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنها فتنه و فساد مىکند؛ همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است
وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا
هر کدام از آنها را مىتوانى با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیادهات را بر آنها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوى! و آنان را با وعدهها سرگرم کن! -ولى شیطان، جز فریب و دروغ، وعدهاى به آنها نمىدهد-
قَالَ أَرَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِیهُ إِلَّا الشَّیْطَانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَبًا
گفت: «به خاطر دارى هنگامى که ما (براى استراحت) به کنار آن صخره پناه بردیم، من (در آن جا) فراموش کردم جریان ماهى را بازگو کنم -و فقط شیطان بود که آن را از خاطر من برد- و ماهى بطرز شگفتآورى راه خود را در دریا پیش گرفت!»
یَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیًّا
اى پدر! شیطان را پرستش مکن، که شیطان نسبت به خداوند رحمان، عصیانگر بود!
شیطان درقرآن(مبحث هفتم)
آیات قرآن دررابطه باشیطان(2)
وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْبِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْلَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِعَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّقَلِیلاً
و هنگامى که خبرى از پیروزى یا شکست به آنها برسد، (بدونتحقیق،) آن را شایع مىسازند؛ در حالى که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرتتشخیص کافى دارند- بازگردانند، از ریشههاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمتخدا بر شما نبود، جز عدّه کمى، همگى از شیطان پیروى مىکردید (و گمراهمىشدید(
إِن یَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ إِنَاثًاوَإِن یَدْعُونَ إِلاَّ شَیْطَانًا مَّرِیدًا
آنچه غیر از خدا مىخوانند، فقط بتهایى است (بىروح)، که هیچ اثرى ندارد؛ و (یا) شیطان سرکش و ویرانگر است.
وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَمَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِینًا
و آنها را گمراه مىکنم! و به آرزوها سرگرم مىسازم! و به آنان دستور مىدهم که (اعمال خرافى انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینشِ پاک خدایى را تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند!)» و هر کس، شیطان را به جاى خدا ولّىِ خود برگزیند، زیانِ آشکارى کرده است.
شیطان درقرآن(مبحث ششم)
بیوگرافی شیطان
شیطان، نخستینکسى بود که بعضى کارها را مرتکب شد و پیش از اوکسى آنها را انجام نداده بود. وآنها از این قرارند:
-
- اولین کسى که در پیشگاه با عظمت الهى تکبر نمود و به دستور خالق خودعمل نکرد.(2)
- اولین کسى که که معصیت و نافرمانى خدا را کرد و آشکارا با اومخالفت نمود.(3)
- اولین کسى که به دروغ گفت : خدا گفته از این درخت نخورید، چوندرخت جاوید است و اگر کسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شریک مىشود.(4)
- اولین کسى که که قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصیحت مى کنم.(5)
- اولین کسى است که صورت هاى مجسمه و بت را ساخت
- اولین کسى کهنماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.(6)
- اولین کسى که که غنا وآواز خواند، همان زمانى که آدم علیه السلام از درخت نهى شده خورد.(7)
- اولینکسى که نوحه خواند و گریست ؛ چون او را به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهاى آننوحه و گریه کرد.
- اولین کسى که لواط کرد آنگاه که به میان قوم لوطآمد.(8)
- اولین کسى که دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلامرا با آن در آتش اندازند.
- اولین کسى که دستور ساختن نوره را در زمان حضرتسلیمان داد، براى این که موهاى اضافى پاى بلقیس پادشاه سبا را از بینببرند.(8)
- اولین کسى که دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان علیه السلامآن را روى خندق گذارد و بلقیس را آزمایش کند.(9)
- اولین کسى که عبادت و بندگىاو، فرشتگان را به تعجب در آورد!
- اولین کسى که به خداى خود اعتراضکرد.(10)
- اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویقکرد.(11)
- اولین کسى که که سحر و جادو کرد و آن دو را به مردم یادداد.(12)
- اولین کسى که براى زیبایى ، زلف گذاشت .(13)
-اولین کسى که شبیهشدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد.
- اولین کسى که نقاشى کرد وچهره کشید.(14)اولین کسى که قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلامبرتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاک در حالى که آتش از خاک بالاتراست .(1)
- اولین کسى که آتش حسدش شعله ور شد.(15)
- اولین کسى که بهناحق مخاصمه و جدال کرد.
- اولین کسى که خداى تعالى به او لعنت نمود واو ازناراحتى فریاد کشید.(16)
- اولین کسى که به خدا کفر ورزید.(17)
- اولین کسىکه گریه دروغى نمود.(18)
- اولین کسى که عبادت و خلقت خود را ستود.
- اولینکسى که صورت هاى مجسمه و بت را ساخت.(19)
*********
پی نوشت ها:
1اعراف(7) ، آیه 12.
2تفسیرقمى ، ص 32، بحار، ج 60، ص 274؛ المیزان ، ج 8، ص59
3حجر(15)، آیه31.
4طه (20)، آیه 20.
5اعراف (7)، آیه 21.
6نهج البلاغه ، خطبه قاصعه .
7تفسیر عیاشى ، ج 1، ص 4، بحار، ج 60، ص 199،21.
8علل الشرایع ، ج 2، ص 233، بحار، ج 93، ص 306.
-9بحار، ج 14.
- 10سوره نمل ، آیه 44.
11کتاب سلیم بن قیس .
12بقره آیه112
13کتاب ابلیس ، ص 164 و 165
، 14مکاسب شیخ انصارى ، مکاسب محرمه .
-در المنثور، ج 1، ص 51؛ خصال ، ج 1، ص 50؛ بحار، ج 60، ص 222 15
16ص (38)، آیه 78.
17ص (38)، آیه 74.
18- 18تفسیر عیاشى ، ج 1، ص 40؛ خصال ؛ ج 1، ص 50؛ بحار، ج 60؛ ص 199، 219.
19 مائده (5)، آیه89.
منبع:
صالحی حاجی آبادی، نعمت الله، شیطان در کمین گاه،
(ادامه دارد)
شیطان درقرآن(مبحث پنجم)
هشدارهای قرآن به انسان در مورد شیطان
قرآن در آیات متعددی از شیطان به عنوان دشمن آشکار انسان معرفی نموده و میفرماید:
ان الشیطان للانسان عدو مبین؛ «شیطان دشمن آشکار انسان است.» و در هشداری دیگر میفرماید:
بنی آدم شیطان شما را فریب ندهد آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد.
قرآن در هشدار دیگری میفرماید: «هر کس شیطان را به جای خداوند به عنوان ولی و سرپرست خود انتخاب کند زیان آشکاری کرده است.»
و درباره پیروان شیطان میفرماید: «هر آینه جهنم را از تو و بندگانی که از تو پیروی کنند پر خواهم کرد.»
در اینجا یک سؤال مطرح میشود و آن اینکه با توجه به این همه هشدارهای قرآنی و انبیاء و ائمه معصومین علیهم السلام و پیامدهایی که پیروی از شیطان دارد چرا انسانها به این هشدارها بی توجه هستند؟
در پاسخ باید بگوییم که چند عامل موجب این بیتوجهی شده است:
1- شیطان آنچنان مخفی و پنهان در انسان نفوذ میکند که انسان فکر میکند این خود اوست که چنین تصمیمی را گرفته است و دشمنی را احساس نمیکند.
2- راه شیطان راه آسان و همواری است. حضرت علی علیه السلام میفرماید: «بدانید که شیطان راه خود را آسان و هموار میسازد تا به راحتی و آسانی به دنبال او بروید و از او پیروی کنید.»
3- فوری نبودن نتایج پیروی از آن دشمن خطرناک. یعنی اغلب نتایج بنیان کن پیروی از نفس اماره و شیطان، چنان فوری نیست که انسان با چشیدن طعم تلخ آن در برابرش مقاومت ورزد.
4- لذت گرایی افراطی که قوای مقاومت را از انسان میگیرد.
5- تنوع و انعطاف پذیری شگفت انگیزی که در شیطان نیز یکی از عوامل تاثیرپذیر انسان از برنامههای شیطان است.
(ادامه دارد)
شیطان درقرآن(مبحث چهارم)
هدف خداوند از خلقت شیطان
خلقت شیطان از آغاز، خلقت پاک و بی عیب بود و موجودی از مخلوقات خداوند بوده است. به همین دلیل سالیان دراز در صف مقربان درگاه خداوند و فرشتگان بزرگ جای گرفته بود. اگر چه از نظر آفرینش همانند آنها نبود ولی با سوء استفاده از آزادی خود طغیان نموده و تکبر ورزیده و نسبت به خداوند تبارک و تعالی عصیان کرد، و پس از آن از درگاه خداوند رانده شده است.
خداوند نام کسی را شیطان ننهاده است. امام رضا ـ علیه السّلام ـ در مورد نام اصلی شیطان میفرماید: «نام ابلیس "حرث یا حارث" بوده چون از رحمت خدا مأیوس شده است؛ ابلیس نامیده شد»1
با توجه به این، شیطان در خلقت اولیه همانند جنیان و انسان برای عبادت و رسیدن به رحمت الهی خلق شده است. اما بعد از دور شدن از رحمت الهی، مظهر گمراهی و ضلالت برای انسانها شده است.
انسان بین خیر و شر، سعادت و شقاوت واقع شده است که اگر این اجزاء متضاد در جهان عمل و در عالم فکر و احساس و درک متصور نباشد، هیچ وقت شقاوت و سعادت مفهوم و معنا و مصداق واقعی و حقیقی خود را نخواهد یافت و در نتیجه مشخص نمیشود چه کسانی سعادتمند و به کمال رسیدهاند و چه کسانی نرسیدهاند، انسان اگر بخواهد به معنای واقعی و کامل وجود داشته باشد باید در اطراف او عوامل شقاوت و سعادت پراکنده باشند تا بدین وسیله با اختیار و انتخاب، راه سعادت، سعادتمندی خود را پیدا و در نظام احسن، وجود کامل خود را بروز و ظهور دهد و همین طور با اختیار خود راه شقاوت و بدی را بپیماید. پس در عالم تشریع (قانونگذاری)برای رسیدگی به مقامات عالیه و داشتن ارواح طیبه، وجود ملائکه و خلقت این طایفه از مخلوقات الهیّه، بی ضرر و مناسب است، همین طور خلقت شیطان و ابلیس که عاملی موثر در داشتن پلیدی و داشتن صفات خبیثه در انسانهاست، زیرا بنا به قاعده «تعرف الاشیاء بأضدادها» یعنی اشیاء با اضدادشان شناخته میشوند "تا علم به بدی و پلیدی در جهان نباشد و زشتیها در اوصاف انسان ظهوری نداشته باشد؛ تحقق اوصاف حسنه، جایگاه خود را نخواهد یافت و انسان ارزش و قدر زیباییهای روحی و معنوی را ندانسته و به آن دسترسی پیدا نخواهد کرد.
بنابراین در خلقت شیطان و ابلیس، شرایط و مقدمات سیر الی اللّه و صعود و کمال و مقام و منزلت بهشتی، موجود است. البته معلوم است که شیطان انسان را در باطن وسوسه میکند و از راه قوه خیال در او تصرف مینماید و یک منظرههای زیبا و دلفریب را جلوه میدهد و یک سلسله تخیلات را به یاد انسان میآورد تا آن که انسان از محبت لقای خدا، منصرف شود و از درجات ومقامات عالیه و رضوان خدا غفلت ورزد، با وسوسه ی شیطان، خداوند انسان پاک را از افراد آلوده جدا می کند. و ایمان ثابت را از ایمان بیپایه جدا می نماید و در این صورت انسان پاک و طیّب به سوی پروردگار بالا رود. شیطان هایی را که خدا آفریده، محک هایی هستند برای جدا نمودن انسان های آلوده از پاک. بنابراین شیاطین عبث خلق نشدهاند و پروردگار روی مصلحت آنها را آفریده است.
وجود شیطان و فرزندان آنها با اینکه کارشان جز گمراهی و ضلالت انسانها چیز دیگری نیست، لکن این خود از الطاف و نعمتهای الهی است چون بدین وسیله انسانهای خوب از بد جدا و شناسایی میشوند و اگر این میزان و معیار وجود نداشت، چگونه میتوانستیم بین انسانهای خوب و با ایمان و صالح که با همه این سختیها و مشکلات راه سعادت و خیر را پیمودند و از گناهان و بدیها دوری گزیدند از انسانهای بی ایمان و گمراه فرق بگذاریم. لذا خداوند انسان را به سبب وسوسه و حیلههای شیطان آزمایش میکند.2
چرا که در غیر این صورت همه مردم یکسان و برابر بودند و در آن صورت دیگر ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی و وحی الهی برای هدایت انسانها، بی مورد و بیهوده و لغو بود و اساساً هدف از آفرینش انسانها لغو و عبث بود و دیگر انسان کامل و سعادتمندی و با ایمانی معنا نداشت که در نهایت بهشت ونعمتهای بهشتی نصیبش شود. به هر حال با وجود این ابلیس و شیطانها و وسوسهها است که انسان در امتحانهای سخت آبدیده شده و قابلیت سعادت و تکامل را پیدا میکند.3
بنابراین با دیده ی دقیق، آفرینش شیطان، خود دارای فایده های زیادی می باشد و خود از جمله ظهورات الهی است و توسط شیاطین انسان ها در معرض امتحان قرار می گیرند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج 1، ص191.
2- جن و شیطان، علی رضا رجائی تهرانی، ص 24.
3- جن و شیطان، زین العابدین دست داده، ص 46.
********
پاورقی: 1- قمی، عباس، سفینة البحار، ج2، ص 99.
2- حج/53
3- ر.ک، مطهری، مرتضی، انسان کامل، انتشارات صدرا؛ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، تهران، کتابخانه امیرالمؤمنین، ج7
(ادامه دارد)
شیطان درقرآن(مبحث سوم)
مشخصات شیطان در قرآن مجید
در قرآن کریم براى شیطان که همان ابلیس است اوصافى ذکر شده که به خوبى این موجود وسوسه گرو مکار را معرفى مى کند ما اینک با توجه به آیاتى که در این زمینه وجود دارد بعضى از مشخصات شیطان را ذکر مى کنیم و براى هر کدام شاهدى از قرآن مى آوریم:
1- شیطان دشمن آدم و فرزندان اوست:
انَّ الشَّیْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ(یوسف /5)
همانا شیطان براى انسان دشمنى آشکار است.
2- شیطان اغواگر و گمراه کننده است:
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ (ص /82)
شیطان گفت: به عزت تو قسم که همه آنها را اغوا خواهم کرد.
3- شیطان دعوت به غرور می کند.
یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا (نساء /120)
به آنها وعده مى دهد و آنها را به آرزو وادار مى کند و شیطان به آنها جز غرور وعده نمى دهد.
4- شیطان کارهاى زشت را در نظر انسان خوب جلوه مى دهد:
وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لَا یَهْتَدُونَ(نمل /24)
و شیطان اعمال آنها را در نظرشان زینت داد پس آنها را از راه حق باز داشت.
5- شیطان امر به فحشاء و گناه مى کند:
الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاء(بقره /268)
شیطان به شما وعده فقر مى دهد و شما را به فحشاء امر مى کند.
6- هر چند که شیطان حیله گر و مکار است ولى کید او ضعیف است:
إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا(نساء /76)
همانا کید و حیله شیطان ضعیف است.
7- شیطان باعث فراموشى مى شود:
فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِیهُ إِلَّا الشَّیْطَانُ أَنْ أَذْکُرَهُ (کهف/63)
من ماهى را فراموش کردم و آن را از یاد من نبرد مگر شیطان.
فَأَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ(یوسف / 42)
شیطان ذکر خدا را از یاد او برد.
8- شیطان ذریه دارد و زاد و ولد مى کند:
أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاء مِن دُونِی(کهف /50)
آیا او (شیطان) و ذریّه او را اولیاء خود قرار مى دهید در حالى که آنها براى شما دشمن هستند.
9- گاهى شیطان با تیرهاى آسمانى (شهابها) هدف قرار مى گیرد:
وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّیَاطِینِ (ملک/5 )
همانا آسمان نزدیک را به وسیله چراغها زینت دادیم و آنها را تیرهایى براى شیاطین کردیم.
آنچه بر شمردیم تنها نمونه هایى بود از مشخصات و ویژگیهاى شیطان که در قرآن کریم به آنها اشاره شده است.
(ادامه دارد)
شیطان درقرآن(مبحث دوم)
اسامی شیطان(2)
6- حارث ؛ در حدیث طولانى از امیر المومنین علیه السلام نقل شده که : از آن حضرت سؤال شد: اسم ابلیس در میان ملائکه آسمان چه بوده ؟ آن حضرت فرمود: حارث . و نیز در حدیث صافى از امام رضا علیه السلام نقل شده : نام او حارث بوده ولى ابلیس نامیده شد، زیرا از رحمت خدا ماءیوس گردید.7-صاغر؛ یکى از صفات شیطان است . به معناى پست و ذلیل ، ذلیل بودن به واسطه رفتن عزت و حکومت و استقلال ، از بین رفتن حیثیت و مقام و حقیر و زبون بودن و.....
بعد از آن که شیطان انسان را سجده نکرد و در مقابل خدا تکبر نمود، خداوند خطاب به او کرد و فرمود:
فاخرج انک من الصاغرین .
(از بهشت خارج شو؛ زیرا تو از افراد ذلیل و زبون و درمانده و پستی.)
به خاطر سجده نکردن از مقام عزت و بلندى به زیر افتادى و سرنگون شدى ، نه این که سود نبردى ، بلکه ضرر و زیان هم کردى .
8-9- مذئوم و مدموره ؛..یعنى ذلیلا نه و با خوارى رانده شده ؛ راندن به قهر و غلبه ؛ طرد کردن از رحمت ، معیوب شده ، ننگ عار و تمام این ها درباره شیطان صادق است ، چون او را با خفت و خوارى و با قهر و غلبه از بهشت بیرون کردند.
10- مذموم ؛ سرزنش شده ؛ زیرا خداوند بعد از آن که شیطان سجده نکرد او را سرزنش کرده و خطاب نمود: چرا سجده نکردى ؟ آیا کافر شدى یا از بلند مرتبه گان بودى ؟
11- عتقاد نادرست و فاسد سرچشمه گرفته و جهل و نادانى که ناشى از غفلت باشد؛ از مقصد بازماندن و به مقصد نرسیدن .
چون شیطان در آغاز خودش گمراه شد و بعدا حضرت آدم علیه السلام و اولاد او را گمراه نمود، و آن اعتقاد فاسد و نادرست خود را ظاهر کرد، از مقصد خودش باز ماند و از رحمت خدا ناامید شد.
12- عفریت ؛ یعنى قوى ، پرزور، زیرک ، گردش کش ، و خبیث ؛ اگر جن خبیث باشد همان را شیطان مى گویند و یا اگر با داشتن خباثت و شرارت نیروى زیادى هم داشته باشد عفریت نامیده مى شود. همان طور که در داستان حضرت سلیمان علیه السلام آمده ، وقتى که حضرت فرمود: چه کسى تخت بلقیس را براى من مى آورد؟
عفریتى از جن گفت : من مى آورم ،.... معلوم مى شود که به اسم اعظم واقف بوده است ؛ زیرا مى خواست در یک مدت کمى تخت را که صدها کیلومتر از آن جا دور بود بیاورد.
13-14- مارد و مرید؛ که معنى هر دو تقریبا یکى است و به معنى شیطان سرکش و متمرد؛ ظالم و عصیان گر، بى شخصیت اعم از انسان و جن و شیطان ؛ عارى از خیر و نیکى و برکت و فایده و (شیطان مارد و شیطانا مریدا) در قرآن به همین معنى آمده است .
16- ابومره 17- ابوخلاف ، 18- ابولبین ، 19- ابیض ؛ که او مردم را به خشم مى آورد.
20- وهار؛ به خواب مؤمنان مى آید و آنان را اذیت مى کند
21- ابولبینى ؛ یکى از دختران ابلیس (لبینى ) است و لقبى براى ابلیس است .
22و23- نائل ، و ابوالجان است .
******************
برگرفته از کتاب شیطان در کمین گاه
(ادامه دارد)