شیطان درقرآن(مبحث دوم)
اسامی شیطان(1)
براى شیطان اسامى و صفات متعددى ذکر شده و آنها از این قرارند:
1- ابلیس ؛ این کلمه اى است مفرد و داراى دو جمع (ابالیس و بالسه ) از ماده بلى و ابلاس گرفته شده . معناى آن ناامیدى ، ماءیوس شدن از رحمت خدا؛ تحیر و سرگردانى ، حزنى که از شدت یاس پیدا مى شود؛ اندوه گین و سر در گریبان کردن ، آمده است.
ابلیس ، کلمه عربى و اسم خاص است و معروف شده براى همان کسى که آدم را فریب داد و باعث بیرون شدن او و همسرش از بهشت گردید. و الان با تمام قدرت ، خود و لشگریانش در کمین انسان هاى بى ایمان و سست عنصر، بلکه در کمین همه انسان ها بوده مگر بندگان مخلص ، که از آنان ماءیوس است .
ابلیس ، موجودى است حقیقى و زنده ، با شعور، مکلف ، نامرئى و فریب کار؛ همان که از امر خدا سرپیچى نمود و هم اکنون هم مردم را اغوا مى کند و بر انجام گناه و خلاف تشویق مى نماید.
چهره ابلیس ، چهره تکبر و عصیان ، نخوت و تمرد، خودخواهى و خود محورى و مظهر غرور و خود برتر بینى است .
لفظ ابلیس ، به صورت مفرد، یازده بار در قرآن آمده که جز دو مورد بقیه مربوط به خلقت آدم علیه السلام است .
از جمله :همانا شما آدمیان را بیافریدیم و سپس شکل دادیم و پس از آن به فرشتگان امر کردیم تا بر آدم سجده کنند، همه سجده کردند، جز ابلیس ، که از سجده کنندگان نبود.
فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنند، همه سجده کردند، جز ابلیس ، که سرپیچى و تکبر نمود و از کافران گردید.
چون فرمان سجده بر آدم رسید، همگى اطاعت کردند جز ابلیس ، که از سجده بر آدم امتناع ورزید.
خداوند فرمود:اى ابلیس ! چه شد تو را که با دیگران بر آدم سجده نکردى .
ابلیس گمان باطل خود را به صورت صدق و حقیقت ، در نظر مردم جلوه داد تا جز گروه اندکى از اهل ایمان ، همه او را تصدیق کردند و پیرو او شدند
کافران و معبودان آنها همگى به رو، در آتش جهنم در آیند و با تمام سپاه و لشگریان ابلیس به دوزخ وارد گردند زیرا آنان پیروان او هستند.
و نیز در نهج البلاغه یازده مرتبه کلمه ابلیس آمده است ..
2- وسواس ؛ به معناى چیز وسوسه گر، وسوسه کننده ، کلامى که در باطن انسان مى گذرد از درون خود انسان بجوشد یا شیطان و یا از کس دیگرى - که از بیرون عامل آن شود وسواس گویند. وسواس در اصل صداى آهسته است که از به هم خوردن زینت آلات بر مى خیزد و به هر صداى آهسته اى هم گفته مى شود. معناى دیگر آن افکار بد و نامطلوب و مضرى است که به ذهن انسان خطور مى کند. یا با صداى آهسته به سوى چیزى دعوت کردن و مخفیانه در قلى کسى نفوذ نمودن هم وسوسه نام دارد. کلمه و ماده وسواس در قرآن پنج بار استعمال شده :
(من شر الوسواس الخناس ، الذى یوسوس فى صدور الناس (
)فوسوس لهما الشیطان(
)فوسوس الیه الشیطان (
)و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما یوسوس به نفسه(
3- خناس ؛ به معناى کنار رفتن ، عقب گردکردن و پنهان شدن است ؛ چون هنگامى که انسان به یاد خدا بیفتد و نام او را ببرد، شیطان عقب گرد مى کند. پنهان و مخفى مى شود. این واژه نیز به چند اعتبار معناى خاصى پیدا مى کند؛ مثلا رجوع کردن و برگشتن به این اعتبار که انسان وقتى از خدا غافل شد و او را فراموش کرد، شیطان براى وسوسه و اغوا نمودن بر مى گردد. پنهان کارى ، از این رو که انسان وجود وسوسه را کمتر حس مى کند، و همه جا هست ، با ظاهرى مى آید و خود را در لعابى از حق ، در پوسته اى از راست در لباس عبادت و گمراهى در پوشش هدایت ، جلوه گر مى شود.
4- رجیم ؛ به معناى سنگسار کردن ، سنگ زدن ؛ سنگ زده شده ؛ از روى گمان سخن گفتن ؛ رانده شده از خیرات و رحمت خدا و جمع فرشتگان آسمان ؛ زده شده با سنگ هاى شهابى است و وقتى مى خواهد به آسمان عروج کند ملائکه او را با سنگ هاى شهابى مى زنند و بر مى گردانند.
حضرت عبدالعظیم فرمود: از امام هادى علیه السلام شنیدم که مى فرمود: (رجیم ) یعنى رانده شده از مواضع خیر، هیچ مؤمنى را به یاد نمى آورد مگر آن که بر او لعن نماید. در علم خدا گذشته است : هنگامى که حضرت مهدى (عج ) قیام کند مؤمنى نیست مگر آن که شیطان را سنگ مى زند.
از امام صادق علیه السلام مى پرسند: چرا شیطان (رجیم ) نامیده شده ؟ حضرت فرمود: براى آن که او رجم و سنگسار مى شود. عرض کردند: آیا به سبب رجم و سنگسار، او از بین مى رود و یا اعضا و جوارحش شکسته و قطع مى شود؟ آن حضرت فرمودند: خیر، بلکه از بین نمى رود؛ زیرا در علم خدا گذشته که شیطان در زمان قیام حضرت قائم رجم و سنگسار مى شود.
5- عزازیل ؛ این کلمه لغت )عبرى ) است و به معنى عزیز شده ؛ کسى که در میان ملائکه عزیز و با احترام بوده ، کسى که عزت و توانایى ظاهرى داشته باشد. شیطان را از این دو عزازیل گفته اند که در میان ملائکه عزیز و با احترام و در عبادت خدا کوشا و سخت مقاوم بوده و نیز عزازیل ، نام بزى است که کفاره گناهان را بر او مى گذارند و در وادى بایر و بى آب و علف رها مى کنند تا کفاره گناهان قوم را به جایى نامعلوم ببرد.
(ادامه دارد)
شیطان درقرآن(مبحث اول)
مقدمه
خداوند سه گونه موجود عاقل و با شعور آفریده :
یک نوع در آسمان ها هستند که همان فرشتگان اند و از نور به وجود آمده اند که شهوت جنسى و خور و خواب و شهوات دیگر ندارند؛ گناه از آنان سر نمى زند، تسلیم محض پروردگار مى باشند و یک لحظه نافرمانى او را نمى کنند، خلقت آنها جلوتر از جن و انس بوده
.
نوع دیگر؛ انسان است که خداوند متعال او را با دو دست قدرت خود پدید آورد و ملائکه بر او سجده کردند و استاد آنان شد، هم عقل و هم شهوت در وجودش گذاشت ، و از خاک و آب به وجود آمده است.
نوع سوم ؛ نژاد جن است که خداوند ایشان را از آتش بى دود(و باد) پدید آورد، و مثل انسان عقل و شهوت به آنها داده شده است . خلقت جن قبل از خلقت آدم و هم زمان با خلقت نسانس بوده است . خداوند درباره خلقت آنان چنین فرموده :
والجان خلقناه من قبل من نار السموم
(ما طایفه جن را قبل از انسان از آتش گرم و سوزان - و شعله ور بدون دود - آفریدیم ).
همان طور که خداوند، نخست آدم علیه السلام را خلق نمود و همسرش (حوا) را بعد از او از جنس خودش آفرید، پدر جن ها هم که (مارج ) نام داشت از آتش و سپس همسرش (مارجه ) را نیز از او خلق نمود. (مارج و مارجه ) با هم ازدواج کردند (جان ) متولد شد و فرزندان (جان ) دو طایفه شدند، یک طایفه ، همان جن ها که در میان آنان ، هم مؤمن پیدا مى شود و هم کافر؛ طایفه دوم ؛ شیاطین شدند که پدر بزرگشان (ابلیس ) مى باشد. ابلیس یکى از فرزندان جان است.
(ادامه دارد)
&پند شیطان&
?شیطان به حضور حضرت موسی(ع) آمد و گفت :آیا می خواهی به تو هزار و سه پند بیاموزم ؟
موسی گفت:آنچه تو میدانی من بیشتر میدانم و نیازی به پند تو ندارم.
در همین حال جبرئیل وارد شد و گفت :ای موسی خداوند می فرماید هزار پند او فریب است اما سه پند او را بشنو .حضرت موسی (ع)هم به شیطان گفت :
سه پند از هزار و سه پندت را بگو.
شیطان گفت:
یک: چنانچه در خاطرت انجام دادن کار نیکی را گذراندی برای انجام آن شتاب کن وگرنه تو را پشیمان می کنم.
دو: اگر با زنان بیگانه و نامحرم نشستی غافل از من مباش که تو را به گمراهی وادار میکنم.
سه: چون خشم و غضب بر تو مستولی شد جای خود را عوض کن وگرنه فتنه به پا می کنم .
&شیطان(مبحث آخر) &
راههای خودنگهداری
?قرآن درآیاتی چندمؤمنان رادعوت به حفظ ونگهداری ازخویش نموده ومی فرماید:
«یاایّهاالذین آمنواقُواانفسکم واهلیکم ناراًوَقودهاالنّاسُ والحجاره.»«ای کسانی که ایمان آورده ایدحفظ کنیدخودوخانواده خویش راازآتش که هیزم آن انسانهاوسنگهاست.»1
خودنگهداری ازدوبعددرموردانسان مطرح است:
الف:ازخطرهای جسمی وبدنی که انسان هانوعاًخودراازخطرات جانی وجسمی حفظ می کنند.
ب:ازخطرهای معنوی که آیه فوق بدان اشاره دارد.
حال سئوال این است که چگونه می توان خودراازخطرات معنوی حفظ نمود؟دراینجابه گوشه ای ازعواملی که می تواندانسان راازخطرنفوذشیطان حفظ کنداشاره می نمائیم:
1-پناه بردن به خدا«استعاذه»
ازآنجاکه هرلحظه امکان انحراف برای انسان وجوددارد،خداونددرسوره ناس به پیامبر(ص)دستورداده است که ازشرّوسوسه های شیطان به خداپناه ببر.ودرسوره مؤمنون می فرماید:«قُل ربِّ أَعُوذُبِکَ مِن هَمَزاتِ الشَّیاطین»«بگوپروردگارامن ازوسوسه های شیاطین به توپناه می برم.»
2-بازنگری درعیوب
یکی ازراههای خودنگهداری درون کاوی برای شناخت بیماری هادربُعدرفتارهاوشناخت کاستی هاوضعف هاست،چون وسوسه های دشمن باتکیه به همین بیماری هاوکاستی هانهاده می شود.
3-تقواومصونیت
یکی ازراههای محافظت دربرابروسوسه های شیطان تقوااست.تقوا به معنای حفظ ونگهداری غرایزازطغیانِ، نفس ازعصیانِ، زبان ازدروغ وتهمت،چشم ازدیدن نامحرمان،دست ازستم وخیانت،دل ازهوس،مغزازاندیشه های شیطانی است.
حضرت علی(ع)می فرماید:بندگان خدابدانیدکه تقواوپارسایی خانه ای چون دژاستوارونیرومنداست.2
4-توجّه به حضورخدا
نیروهای انتظامی وامنیّتی،هرچندقوی وگسترده باشند،قادربه جلوگیری ازگناهان مخفی نیستندولی ایمان درونی می تواندنقش خلل ناپذیری دربازداری انسان ازگناهان آشکاروپنهان ایفاکند.
قرآن می فرماید:«أَلَم یَعلَم بأنَّ الله یَری»«آیاانسان نمی داندکه خداوندهمه اعمالش رامی بیند؟»3
درمقامی که کنی قصدگناه***گرکندکودکی ازدورنگاه
شرم داری،زگنه درگذری***پرده عصمت خودراندری
شرم بادت که خداوندجهان**که بودخالق اسرارنهان
برتوباشدنظرش بیگه وگاه**توکنی درنظرش قصدگناه
حضرت علی(ع)می فرماید:«ازمعصیت خدادرپنهانی وخلوتگاه هابپرهیزید،چراکه شاهد(امروز)همان قاضی(فردا)است.»4
5-عبرت ازدیگران
عبرت؛پندی است که ازتوجه به احوال دیگران حاصل می شود.انسانباارزیابی درافکارواعمال وشکستهای دیگران ضعفهای آنهارادرمی یابدتابتواندازآنچه دیگران آسیب دیده اندمصون بماند.
حضرت علی(ع)می فرماید:«ازپیشینیان خودپندبگیریدقبل ازآنکه آیندگان اززندگی شماعبرت بگیرند.»5
6-نمازوروزه
یکی ازعوامل دفع ورفع شیطان که درمبارزه بااوسلاح تیزوبرّانی محسوب می شود،«نماز»است.درقرآن کریم به مؤمنین سفارش شده است که درهنگام هجوم گرفتاریهاوحمله جنودشیطانی وخاطرات نفسانی،ازنمازوروزه مددبگیریدوخودراازآنهارهایی بخشید: «واستعینوابالصبروالصلوه»«بانمازوصبر(روزه)ازخداطلب یاری کنید.»6
7-استغفاروتوبه
یکی دیگرازراههای مبارزه باشیطان،استغفاروتوبه است.پیامبرگرامی اسلام(ص)فرموده است: «والاستغفارُیقطعُ وَتینَهُ»«وطلب آمرزش وبخشش ازخداوندمتعال رگ شیطان راقطع کرده وبنددلش راپاره می کند.»7
8-دوستان صالح
یکی ازعوامل صیانت انسان دربرابروسوسه هاودامهای شیطان انتخاب دوستان صالح ومؤمن است که دربرابرپرتگاه های سقوط به فریادانسان می رسندوراههای مناسب به انسان نشان می دهند.
9-توسل به اهلبیت(ع)
شرکت درجلسات مذهبی وتوسل به اهلبیت وارتباط باامام زمان(عج)یکی ازراههای مؤثرومطلوب مصونیت انسان دربرابرانحرافات وخطاهامحسوب می شود.
10-ازدواج
یکی ازراههای مصونیت جوانان ازدامهای شیطان ازدواج است.پیامبر(ص)می فرماید:«هیچ جوانی درابتدای جوانی ازدواج نمی کند الّااینکه شیطانش فریادمی زندوای وای دوسوّم دینش راازگزندمن،حفظ کرد.پس بایدتقوای الهی راپیشه سازددریک سوّم دینش.»8
11و12و13-ذکرویادخدا،قرائت قرآن،دعا
ازدیگرعوامل مهمی که انسان رادربرابرشیطان قوی نموده ومصونیت ازگناه رابهمراه دارد،ذکرویادخداوندوتلاوت قرآن ومسلح شدن به سلاح دعا می باشد.
پاورقی:1-سوره تحریم،آیه6.**2-نهج البلاغه،خطبه157**3-سوره علق،آیه14.**4-نهج البلاغه،حکمت324.**5-نهج البلاغه،نامه31**6-سوره بقره،آیه45.**7-سفینه البحار،ج2،ص64.**8-بحارالانوار،ج103،ص221
(اللهم عجّل لولیّک الفرج-التماس دعا)
&شیطان(مبحث ششم) &
?ابزارهاوراهکارهای شیطان
القائات شیطانی طوری نیست که انسان آن رااحساس نموده ومیان آن القائات وافکارش فرق بگذارد.زیرا شیطان به گونه ای ظریف ومخفی درنفس انسان نفوذ می کند که انسان القائات ووسوسه هایش رافکرخودمی انگاردوکیست که به اندیشه های خویش سوء ظن داشته باشد.
قرآن می فرماید:«انّه یراکُم هووقبیلُهُ مِن حیثُ لاتَرَونَهُم»اوومأمورانش شمارامی بینندوتحت نظردارندازهمان جایی که شماآنهارانمی بینید.1
لذاانسان آلوده به هنگام انجام بدی هاهیچ گونه امروتحریکی ازبیرون وجودخود احساس نمی کندووسوسه شیطان هرگزقابل لمس نیست.
دراینجابه چندنمونه ازابزارهاوحیله های شیطان اشاره می شود:
1-خیرخواهی
یکی ازراههای نفوذشیطان خیرخواهی است همان طوری که درداستان حضرت آدم چنین آمده است که شیطان به آنهاگفت :خداوندبه این خاطرشماراازخوردن این درخت منع نموده که جاودانه نشویدوتبدیل به مَلَک وفرشته نگردید.بعدهم قسم یادکردکه این منم که خیرخواه شماهستم.2
سپس گفت ای آدم آیامی خواهی توراراهنمایی کنم بردرختی که جاودانگی می بخشدوبه سلطنتی که کهنگی وزوال نداردوبدین ترتیب آدم وحوّارابه ترک اُولی وا داشت وازآن باغ بهشتی جداساخت.
2-تسویف
یکی دیگرازراه کارهای شیطان تسویف است یعنی کوتاهی درانجام وظایف وتأخیر انداختن آن هرزمان که بخواهدکاری بکندیاتوشه ای بیاندوزد.
قرآن می فرماید:«شیطان وعده شان می دهدوبه آینده امیدوارشان می سازددرحالی که اوجزوعده های دروغین نمی دهد.»3
مولوی دراین خصوص مثال زیبایی آورده است:
تو که می گویی فردااین بدان که به هرروزی که می گویدزمان
آن درخت بد،جوان ترمی شود وین کَننده،پیرومضطرمی شود
خاربُن هرروز وهردم سبزتر خارکن هرروز زارو خشک تر
او جوان ترمی شودتوپیرتر زود باش وروزگار خود مبر
خاربُن دان هریکی خوی بدت بارهادرپای خار آخر زدت
3-تسویل«زینت دادن اعمال»
یکی دیگر ازابزارهای شیطان«تسویل»یعنی جلوه دادن چیزی که نفس آدمی حریص برآن است به طوری که زشتی هارازیبامی بیندوبه خاطرزیبادیدن اعمال ورفتارورأی خودبرای هیچ چیزدیگرحقیقتی قایل نمی باشد.
قرآن می فرماید:«شیطان برای آنهازینت داد،وبه آرزوهای کاذب آنها راوعده داد.»4
4-خشم وغضب
یکی ازکمین های خطرناک شیطان خشم است،چون خشم شعبه ای ازدیوانگی است.خشم به صورت غریزی درهمه افرادبشروجودداردتاموانع حیات وکمال خویش رابه وسیله آن دفع نمایدامّااین غریزه همچون دیگرغرایزبایدکنترل شودواگر ازحدّ اعتدال خارج گرددیکی ازدام های شیطان خواهدشد.
امام باقر(ع)فرمود:«غضب آتشی است ازطرف شیطان که دردل بنی آدم افروخته می شود.»5
5-قماربازی
یکی ازابزارهای شیطان قماربازی است.قمارعامل دشمنی وکینه توزی می شود، وزمینه خشم وانتقام رافراهم می سازدوزیان های اقتصادی وروانی به قماربازان واردمی سازدازاین روقمارهمانندشراب درشریعت مقدس اسلام حرام شده است.6
6-شراب
یکی ازابزارهای فریب شیطان شراب است که علاوه برضررهای جسمانی،برروح وروان انسان نیزاثرمنفی می گذارد.
امام باقر(ع)فرمود:«خداوندمتعال برای شرّوبدی قفلهایی قرارداده که کلیدآن قفل هاشراب است.»7
ایرج میرزاچنین سروده است:
ابلیس شبی رفت به بالین جوانی * آراسته باشکل مهیبی سر بر را
گفتاکه منم مرگ اگرخواهی زینهار*بایدبگزینی تویکی زین سه خطررا
یاآن پدرپیرخودت رابکشی زار * یابشکنی ازخواهرخودسینه وسر را
یاخودزمی ناب بنوشی دوسه ساغر*تاآنکه بپوشم زهلاک تونظررا
گفتاپدروخواهرمن سخت عزیزند* هرگزنکنم ترک ادب این دو نفررا
جامی دوسه نوشیدچوشدچیره زمستی * هم خواهرخودرازدوهم کشت پدررا
7-تماس بدنی
یکی ازابزارهای نفوذشیطان وانحراف،ارتباط وتماس بدنی نامشروع بازنان نامحرم است.
امام رضا(ع)فرمود:ازدست دادن وتماس بدنی بانامحرم اجتناب نما،زیراتماس بانامحرم موجب نفوذ شیطان می شود.»8
(ادامه دارد)
پاورقی:1-سوره اعراف،آیه27. 2-سوره اعراف،آیه21. 3- سوره نساء،آیه 20.
4-سوره محمد،آ یه25،انفال،آیه48 5-بحارالانوار،ج7،ص267 6-سوره مائده،آیه91،بقره،آیه219.
7-تفسیرنمونه،ج11،ص413. 8-بحارالانوار،ج96،ص275.
?دامهای شیطان(مبحث پنجم)
?انواع دامهای شیطان
1-دوست ناباب
دوست وهمنشین بدمی تواندیکی ازدامهای خطرناک برای انسان باشد.قرآن اززبان افرادمنحرف که گرفتارعذاب دوزخ شده اندچنین می فرماید:«وای برمن،ای کاش فلان مردبدکاررارفیق نمی گرفتم،که رفاقت اومراازپیروی حق محروم ساخت وگمراه گردانید.آری،شیطان برای انسان مایه سرافکندگی وخواری است.»1
حضرت علی(ع)می فرماید:«ازمصاحبت بافردفاسدوشروربپرهیزکه ناخودآگاه طبع توبدی راازاومی دزدد.»2
الحذرازاین رفیقان الحذر این سپاه دشمن است ای بی خبر
«لردآویبوری»می گوید:«بایددرانتخاب دوستان دقت کرد؛غالب معصیت های مادرنتیجه معاشرت های بی جاپدیدمی آیدانسان دراجتماع ناگزیربابرخی ازطبقات مردم آشنامی گردد،بسا می شوددرنتیجه آشنایی بافرومایگان درپرتگاه سقوط می افتد.ممکن است اشخاص فرومایه نسبت به آشنایان خودمنظوربدی نداشته باشند.ولی مانندعقرب،فقط به اقتضای طبیعت خوداخلاق زهرآلودرادرروح آنانتزریق می کنند.»3
2-دنیاطلبی
یکی ازدامهای فراگیرومستحکم شیطان،دنیاطلبی وعلاقه به دنیابرای دنیااست. قرآن می فرماید:«آنان که به لقای ماامیدندارندوبه زندگی دنیادل بسته ودل خوشندوآنان که ازآیات ماغافلند،همانهاهستندکه جایگاهشان آتش دوزخ خواهدبود،به واسطه آنچه دراین دنیاکسب کرده اند.»4
3-آرزوهای دورودراز
داشتن آرزوبه صورت معقول نه تنهاعیب نیست بلکه عامل حرکت برای ساختن آینده است،آنچه عیب است آرزوهای دورودرازوبی پایان است که انسان رابه خودمشغول داشته وازحق بازمی داردویکی ازدامهاوبرنامه های شیطان محسوب می شود.
قرآن می فرماید:«شیطان اعمال زشت(منافقان)رادرنظرشان زینت داده وآن راباآرزوهای طولانی فریفته است.»5
حضرت علی(ع)می فرماید:«خطرناکترین چیزی که برشماازآن می ترسم دوچیزاست پیروی ازهوای نفس وآرزوهای طولانی.امّاپیروی ازهوای وهوس مانع حق می شودوآرزوهای طولانی آخرت رابه فراموشی می سپارد.»6
4-تقلیدکورکورانه
یکی ازدامهای شیطان بخصوص برای قشرجوان تقلیدکورکورانه است تقلیدی کهآگاهی خودرابه کلی نادیده گرفته وچشم وگوش بسته درپوشش،آرایش وخوراک ازدیگری پیروی کند.
5-عشق های شیطانی
یکی ازدامهای شیطان عشق های شیطانی است که برخی ازافرادبی بندوبارباماسک عاشقی بدنبال صیدوشکاردختران غافلند.عشقی که برپایه هوس وجاذبه های ظاهری است،درحالی که عشق برآب ورنگ وحسن صورت پایدار نمی ماندوزوال پذیراست.
به قول مولوی: عشقهایی کزپی رنگی بود عشق نبود،عاقبت ننگی بود
6-همنشینی باهواپرستان
نشست وبرخاست باانسانهای آلوده،خطرناک است؛وجمع آنان گلوگاهی برای فریب آدمی است.چون دراین جمع ایمان به دست فراموشی سپرده می شودودرعوض شیطان حضورفعّال داشته وازاین زمینه مساعد،بهره برداری کامل خواهدکرد.
حضرت علی(ع)فرمود:«همنشنی بااهل هوی،فراموش خانه ایمان ومحل حضورشیطان است.»7
7-یأس وناامیدی
یأس ازرحمت خداوناامیدی ازبرآورده شدن خواسته هاونیازها بحران می آفریند،چون شیطان درجستجوی انسان هایی است که ازدرگاه خداقطع امید کرده وبی پناه شده اند.
امام خمینی(ره)می فرماید:«هیچ وقت یأس رابه ذهنتان واردنکنید»8«یأس ازجنودابلیس است یعنی شیطان انسانهارابه یأس وامی دارد.»9
8-شهوت گرایی
یکی ازدامهای خطرناک شیطان دام شهوت است.
پیامبراکرم(ص)فرمود:«الشّهوات مضائدالشیطان»«شهوتهای گوناگون شکارگاههای شیطان هستند.»10شهواتی همچون شهوت شکم،شهوت مال وثروت،شهوت ریاست ومقام و...شایدنیرومندترین آنهاشهوت جنسی باشدزیرااین غریزه اگررهاشود،همچون موریانه که بی رحمانهبردرختان تناورهجوم می آوردوازدرون آن راپوک وتهی می سازد،جسم وجان آدمی رابه تحلیل برده ورفته رفته به ویرانی وسقوط می کشاند.
9-ارتباط بانامحرمان
یکی دیگرازدامهای شیطان ارتباط بازنان نامحرم است.
پیامبراکرم(ص)فرمود:«اززنان (نامحرم)بپرهیزیدزیراشیطان درکمین است وهیچ یک ازدامهای اوبرای صیدپرهیزگاران مانندزنان،مورداطمینان نیست.»
پاورقی:1-سوره فرقان،آیه28 2-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج2،کلمه147 3-درجستجوی خوشبختی،ص68
4-سوره یونس،آیه8 5-سوره محمد،آیه25 6-نهج البلاغه،خطبه42
7-نهج البلاغه،خطبه86 8-صحیفه نور،ج9،ص99 9-صحیفه نور،ج13،ص283
10-مستدرک،ج11،ص343
شیطان(مبحث چهارم)
علائم نفوذ شیطان
1-فکروخیال عمل زشت وناپسند،که سرانجام انسان رابه گناه می کشاند.
2-دودلی وشک نسبت به اعمال خوب وپسندیده مانندرفتن به مسجد،نمازجمعه،شرکت درمجالس مذهبی و......
3-کم شدن یادوذکرخداوائمه علیهم السلام وبیگانه بودن باسیره وروش آنها.
4-دردسترس گذاشتن وسایل وابزارگناه مانندنوارهای مبتذل،عکسهای مستهجن،ارتباط باافرادفاسد، شرکت درمجالس لهوولعب.
شیطان برچه کسانی سلطه ندارد
این خودافرادهستندکه نفوذشیطان رامی پذیرندواگرآنهانخواهند سلطه وولایت شیطان رابپذیرند،اوبرآنها سلطه ای نخواهدداشت.قرآن دوگروه رامتذکرشده است که شیطان برآنان سلطه ندارد:
الف:مخلصین
قرآن اززبان شیطان نقل می کند:«لأغوینهم أجمعین ا لّاعبادک منهم المخلصین»همه انسانهاراگمراه می سازم مگربندگانت راکه ازآنهاهستند،مخلصین.1
ب:متوکلین
دومین موردی که ازنظرقرآن ،شیطان برآنهاسلطه ای ندارد،متوکلین هستند.قرآن می فرماید:
«انّه لیس له سلطان علی الذین آمنواوعلی ربّهم یتوکّلون»به راستی که شیطان راتسلطی نیست برآنان که ایمان آورده وبرپروردگارشان توکل می کنند.2
حضرت علی(ع)فرمود:«من اعتصم بالله لم یضرّه شیطان»کسی که به خداپناه بردشیطان براوزیان نمی زند.3
داستان حضرت یوسف(ع)،نمونه ای ازاعتصام به خدادرمراحل خطرناک است که آن مردالهی باپناه بردن به خداواستمدادازدرگاه اوازدام شیطان گریخت ودامن خودراازآلودگی حفظ کرددرآن هنگامی که دردام همسرعزیز مصرقرارگرفت وبایک اراده قوی وتصمیم قاطع فرمود:«قال معاذالله انّه ربی أحسنمثوای»پناه برخدااوپروردگارمن است که جایگاه مرانیکوقرارداده است.4
(ادامه دارد)
پاورقی:
1-سوره حجر،آیه40وص،آیه83
2-سوره نساء،آیه157ونحل،آیه99
3-غررالحکم،ج5،ص214،چاپ دانشگاه
4-سوره یوسف،آیه22
شیطان(مبحث سوم)
راههای نفوذ شیطان
1-غفلت از یادخدا
یکی اززمینه های نفوذشیطان غفلت ازیادخداست. قرآن می فرماید: ومن یعش عن ذکر الرحمن نقیّض له شیطاناً فهوله قرین» هرکس ازیاد خدا رویگردان شودشیطان رابه سراغ اومی فرستیم پس همواره قرین اوست.1
2-هواپرستی
مؤثرترین راه نفوذشیطان ومهمترین ابزارکاراو«هواپرستی)است زیراتاجایگاهی دردرون انسان وجودنداشته باشدشیطان قدرت بروسوسه گری نداردوجایگاه اوچیزی جزهواپرستی نیست.همان چیزی که خودشیطان به خاطرآن سقوط کردو ازمقام قرب الهی طردشد. اگراین«شیطان درون»باآن «شیطان برون»هماهنگ نشود واردشدن اوغیرممکن است.قرآن می فرماید:«توهرگزبربندگانم تسلّط نخواهی یافت مگرگمراهانی که ازتو پیروی می کنند.2
3-شرکت درمجالس آلودگان
درفرهنگ اسلامی برای حفظ شؤون انسانی وکرامت های اخلاقی وپاک ماندن ازآلودگی هااز شرکت در جلساتی که به نوعی اعمال ناشایست درآن انجام می شود،شدیداًنهی شده است چراکه شرکت درچنین جلساتی به تدریج زشتی چنین اعمالی رادرنظرهاکم می کندوانسان رابه سوی زشتی هامی کشاند.
4-دروغ
دروغ یکی ازگناهان کبیره است که اگرکسی گرفتارآن شود،شیاطین براونفوذ پیداخواهندکرد.
قرآن می فرماید:«بگوبه کافران می خواهیدمن شماراآگاه سازم که شیطان هابرچه کسانی نازل می شوند؟ شیاطین برهرشخص بسیاردروغگوی بدکارنازل می شوند.»3
5-نگاه
چشم ونگاه یکی ازابزارهاوکمینگاههای شیطان است.حضرت علی(ع)می فرماید:«العیون مصائد الشیطان....» چشمهاکمینگاههای شیطان هستند.4
زدست ودیده ودل هردوفریاد که آنچه دیده بیند دل کند یا د
6-خلوت بانامحرمان
خلوت بانامحرمان یکی اززمینه های نفوذووسوسه های شیطان است.
امام باقر(ع)فرمود:«ابلیس به حضرت نوح (ع)گفت:ای نوح مرادر سه جاحاضربدان زیرامن دراین سه جابه بنده نزدیک ترهستم.وقت غضب،هنگام قضاوت بین دونفر، وقتی که بازن نامحرمی تنها باشی.»5
حضرت علی(ع)فرمود:«هیچ مردی بازنی(نامحرم)خلوت نکند،اگرمردی بازن بیگانه ای خلوت کند ،سوّمی آن دوشیطان است.»6
7-عیوب اخلاقی
مانند: خودپسندی ،حرص،تکبر،حسادت وتمایل به ستوده شدن
(ادامه دارد)
-------------
پاورقی
ا-سوره زخرف ،آیه36.
2-سوره حجر،آیه42.
3-سوره شعراء،آیه221.
4-غررالحکم،ج1،ص235،چاپ دانشگاه
5-بحارالانوار،ج63،ص222
6-مستدرک الوسایل،ج2،ص153
شیطان(مبحث دوم)
نیروهای شیطان
شیطان،نیروهای بیشماری را ازجنٌ وانس درخدمت خود داردکه سپاهیان اومحسوب می شوندودستورهایش رااجرامی کنند.
حضرت علی (ع) درخطبه قاصعه می فرماید:«ابلیس درهرامتی سپاهیان،یاران پیاده نظام وسواره نظام دارد»1
درمعارف اسلامی، شیطان،نفس ،وبرخی ازمردم به عنوان نیروهای شیطان وعوامل سه گانه وسوسه معرفی شده اند.
الف:نخستین عامل وسوسه خودشیطان است که درسوره ناس ویرخی ازسوره های دیگر،وسوسه ها به او استناد داده شده است.
ب:گاهی وسوسه هاازدرون انسان برمی خیزد.قرآن می فرماید:«ماانسان راآفریدیم وازوسوسه هایی که ازنفسش برمی انگیزد،آگاهیم.»2
سعدی می گوید:
مکن نفس امٌاره راپیروی که نا گه گرفتار درزخ شوی
مولوی نیزچنین می گوید:
نفس و شیطان هردویک تن بودند دردوصورت خویش رابنمودند
درمناجات امام سجاد(ع)چنین می خوانیم:
«خدایا !ازنفس سرکش به توشکوه می کنم که بسیار به بدی هافرمان می دهد،ودرخطاهامی شتابد، ودرمعصیت تو حریص است، وبه خشم تودست انداخته،ومرابه پرتگاههای هلاکت می برد.»3
ج:گاه وسوسه ازناحیه برخی ازمردم است مانند کسانی که با انسان برخورد می کنندوبا گفتارتردید آفرین یانوشته های وسوسه انگیز،عقاید وارزش های انسان راتضعیف می کنندودرانسان کشش ها وگرایشهای نامشروع پدید می آورند.
قرآن می فرماید:«پناه به خدامی برم ازشرٌ آن کسی که درسینه هاوسوسه می انگیزد چه ازجنس جنٌ وچه لزمردم.»4
(ادامه دارد)
_____________
1.نهج البلاغه،خطبه 192.
2.سوره ق،آیه 16.
3.مفانیح الجنان،مناجات شاکٌین
4.سوره ناس
شیطان
معنای شیطان
کلمه شیطان ازشَطَنَ گرفته شده وبه معنای دورشدن وپستی است. شیطان به موجودسرکش ومتمرّداطلاق می شود اعم ازانسان،جنّ ویاجنبندگان دیگروبه معنای روح شریرودورازحق نیزآمده است.
همچنین به هرموجودموذی،مضّر،طاغی،سرکش ومنحرف نیزاطلاق می شود. بنابراین شیطان اسم جنس است وشامل تمام موجودات مضّرومنحرف،غیرازابلیس هم می شود.1
ویژگی های شیطان
1-شیطان«ابلیس»ازآتش افریده شده است.2
2-شیطان ازطایفه جن است.3
3-شیطان دارای ذرّیه ونسل است.4
4-شیطان رانده شده ازرحمت الهی وموردلعنت است.5
5-مکروحیله اوضعیف است.6
6-شیطان موجودی عصیانگردربرابرفرمان الهی است.7
کارهای شیطان
1-وسوسه : نخستین کارشیطان« وسوسه»است.قرآن می فرماید:الّذی یُوسوس فی صدورالناس.8
2-ایجادفراموشی درانسان : کاردیگرشیطان ایجادفراموشی درانسان است. به همین منظور وسایلی برمی انگیزدکه آدمی غافل شده ویادخدارافراموش کند.9
3-نزاع وفسادانگیزی :یکی دیگرازکارهای شیطان پلیداین است که برای رسیدن به اهداف خوددربینمردم فسادانگیزی می کندهمان کاری که بین حضرت یوسف و برادرانش اتجام داد.10
4-نجوای شیطانی : ازکارهای شیطان نجواوسخن پنهانی است.قرآن می فرماید: «انما النجوی من الشیطان لیحزن الذین آمنوا » همانا نجواازشیطان است تاکسانی که ایمان آورده اند رامحزون وغمگین سازد.11
5-امربه فحشاء ومنکر: ازدیگرکارهای شیطانفامربه فحشاء وبدی است.دراین باره قرآن می فرماید:«شیطان به کارناشایست وناپسندفرمان می دهد.»12
6-ایجاددشمنی بین مردم : قرآن می فرماید: شیطان می خواهدبه وسیله شراب وقماربین شماعداوت بیندازد. 13
(ادامه دارد)
--------------------------------------
1-ترجمه مفردات راغب ،ج2،ص325وتفسیرنمونه،ج1،ص192
2-اعراف:12
3-کهف:5
4-کهف:5واعراف:27
5-حجر:34
6-نساء:76
7-مریم:44
8-ناس:5
9-انعام:68
10-یوسف:100
11-مجادله:10
12-نور:21
13-مائده:91