&آمار نهضت کربلا &
?نقش آمار در ارائه سیماى روشنتر از هر موضوع و حادثه،غیر قابل انکار است.لیکندر حادثه کربلا و مسائل قبل و بعد از آن، با توجه به اختلاف نقلها و منابع، نمى توان در بسیارى از جهات، آمار دقیق و مورد اتفاق ذکر کرد و آنچه نقل شده، گاهى تفاوتهاى بسیارى با هم دارد.در عین حال بعضى از مطالب آمارى، حادثه کربلا را گویاتر مى سازد.
به همین دلیل به ذکر نمونه هایى از ارقام و آمار مى پردازیم: (1) مدت قیام امام حسین«ع» از روز امتناع از بیعت با یزید، تا روز عاشورا 175 روزطول کشید: 12 روز در مدینه،4 ماه و 10 روز در مکه،23 روز بین راه مکه تا کربلا و8 روز در کربلا (2 تا 10 محرم).
منزل هایى که بین مکه تا کوفه بود و امام حسین آنها را پیمود تا به کربلا رسید 18 منزل بود(معجم البلدان).
فاصله منزل ها با هم سه فرسخ و گاهى پنج فرسخ بود.
منزل هاى میان کوفه تا شام 14 منزل بود که اهل بیت را در حال اسارت از آنها عبور دادند.
نامه هایى که از کوفه به امام حسین«ع» در مکه رسید و او را دعوت به آمدن کرده بودند 12000 نامه بود (طبق نقل شیخ مفید).
بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل در کوفه 18000 نفر،یا 25000 نفر و یا 40000 نفر گفته شده است.
شهداى کربلا از اولاد ابى طالب که نامشان در زیارت ناحیه آمده است 17 نفر.
شهداى کربلا از اولاد ابى طالب که نامشان در زیارت ناحیه نیامده 13 نفر. سه نفر هم کودک از بنى هاشم شهید شدند،جمعا 33 نفر. این افراد به این صورت اند: امام حسین«ع» 1 نفر، اولاد امام حسین 3 نفر، اولاد على«ع» 9 نفر، اولاد امام حسن 4 نفر، اولاد عقیل12 نفر، اولاد جعفر 4 نفر.
غیر از امام حسین«ع» و بنى هاشم، شهدایى که نامشان در زیارت ناحیه مقدسه و برخى منابع دیگر آمده است 82 نفرند. غیر از آنان، نام 29 نفر دیگر در منابع متاخرتر آمده است.
جمع شهداى کوفه از یاران امام 138 نفر. تعداد 14 نفر از جمع این جناح حسینى، غلام بودهاند.
شهدایى که سرهایشان بین قبایل تقسیم شد و از کربلا به کوفه بردند 78 نفر بودند.
تقسیم سرها به این صورت بود: قیس بن اشعث، رئیس بنى کنده 13 سر، شمر رئیس هوازن 12 سر، قبیله بنى تمیم 17 سر، قبیله بنى اسد 16 سر، قبیله مذحج 6 سر، افرادمتفرقه از قبایل دیگر 13 سر.
سید الشهدا هنگام شهادت 57 سال داشت.
پس از شهادت حسین«ع»33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر، غیر از زخمهاى تیر بر بدن آن حضرت بود.
این ماهى فتاده به دریاى خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون،حسین توست (2)
شرکت کنندگان در اسب تاختن بر بدن امام حسین 10 نفر بودند.
تعداد سپاه کوفه 33 هزار نفر بودند که به جنگ امام حسین آمدند. آنچه در نوبت اول آمد تعداد 22 هزار بودند به این صورت: عمر سعد با 6000، سنان با 4000، عروة بنقیس با 4000، شمر با 4000، شبث بن ربعى با 4000. آنچه بعدا اضافه شدند: یزید بنرکاب کلبى با 2000، حصین بن نمیر با 4000، مازنى با 3000، نصر مازنى با 2000 نفر.
سید الشهداء روز عاشورا براى 10 نفر مرثیه خواند و در شهادتشان سخنانى فرمود و آنان را دعا، یا دشمنان آنان را نفرین کرد. اینان عبارتند از : على اکبر، عباس، قاسم، عبد الله بن حسن، عبد الله طفل شیر خوار، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، حر بن یزید ریاحى، زهیر بن قین و جون. و در شهادت دو نفر بر آنان درود و رحمت فرستاد:
مسلم و هانى.
امام حسین«ع» بر بالین 7 نفر از شهدا پیاده رفت : مسلم بن عوسجه، حر، واضحرومى، جون، عباس، على اکبر، قاسم.
سر سه شهید را روز عاشورا به جانب امام حسین«ع» انداختند : عبد الله بن عمیرکلبى، عمرو بن جناده، عابس بن ابى شبیب شاکرى.
سه نفر را روز عاشورا قطعه قطعه کردند:على اکبر، عباس، عبد الرحمن بن عمیر.
مادر 9 نفر از شهداى کربلا در روز عاشورا حضور داشتند و شاهد شهادت پسر بودند: عبد الله بن حسین (حضرت علی اصغر علیه السلام) که مادرش رباب بود ، عون بن عبد الله جعفر مادرش زینب، قاسم بن حسن مادرش رمله، عبد الله بن حسن مادرش بنتشلیل جیلیه، عبد الله بن مسلم مادرش رقیه دختر على«ع»، محمد بن ابى سعید بن عقیل، عمرو بن جناده، عبد الله بن وهب کلبى مادرش ام وهب، على اکبر(بنا به نقلى مادرش لیلى،که ثابت نیست).
5 کودک نابالغ در کربلا شهید شدند:عبد الله رضیع شیر خوار امام حسین (حضرت علی اصغر علیه السلام)، عبد الله بن حسن، محمد بن ابى سعید بن عقیل، قاسم بن حسن، عمرو بن جناده انصارى.
5 نفر از شهداى کربلا، از اصحاب رسول خدا بودند: انس بن حرث کاهلى، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، هانى بن عروه، عبد الله بن بقطر عمیرى.
در رکاب سید الشهداء، تعداد 15 غلام شهید شدند: نصر و سعد (از غلامانعلى«ع»)، منحج (غلام امام مجتبى«ع»)، اسلم و قارب (غلامان امام حسین«ع»)حرثغلام حمزه، جون غلام ابوذر، رافع غلام مسلم ازدى، سعد غلام عمر صیداوى، سالم غلامبنى المدینه، سالم غلام عبدى، شوذب غلام شاکر، شیب غلام حرث جابرى، واضح غلامحرث سلمانى. این 14 نفر در کربلا شهید شدند. سلمان غلام امام حسین«ع»، که آنحضرت او را به بصره فرستاد و آنجا شهید شد.
2 نفر از یاران امام حسین«ع» روز عاشورا اسیر و شهید شدند: سوار بن منعم و موقع بن ثمامه صیداوى.
4 نفر از یاران امام در کربلا پس از شهادت آن حضرت به شهادت رسیدند: سعد بنحرث و برادرش ابو الحتوف، سوید بن ابى مطاع (که مجروح بود و محمد بن ابى سعید بنعقیل.
7 نفر در حضور پدرشان شهید شدند : على اکبر، عبد الله بن حسین ، عمرو بن جناده، عبد الله بن یزید، عبید الله بن یزید، مجمع بن عائذ، عبد الرحمن بن مسعود.
5 نفر از زنان از خیام حسینى به طرف دشمن بیرون آمده و حمله یا اعتراض کردند:
کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبى، مادر عبد الله کلبى،زینب کبرى، مادرعمرو بن جناده.
زنى که در کربلا شهید شد مادر وهب(همسر عبد الله بن عمیر کلبى)بود.
زنانى که در کربلا بودند: زینب سلام الله علیها، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه، ام هانى (این 6 نفر ازاولاد امیر المؤمنین(ع) بودند) فاطمه و سکینه (دختران سید الشهدا علیه السلام) رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص حسین، مادر وهب بن عبد الله.
1-بخش عمدهاى از این آمار از کتاب«زندگى ابا عبد الله الحسین»،عماد زاده،«وسیلة الدارین فى انصار الحسین»،سید ابراهیم موسوى و«ابصار العین»،سماوى است.
2-محتشم کاشانى.
و کتاب فرهنگ عاشورا ، جواد محدّثی
&حدیث روز &
«نوشیدن آب به یادلب تشنه امام حسین(ع)»
?ابن قولیه باسندمعتبرازداوودرقی روایت کرده است که اوگفت:
روزی خدمت امام صادق(ع)نشسته بودم،آن حضرت آب طلبید،هنگامی که آب رانوشیدند،شروع به گریستن نمودندوفرمودند:ای داوود!خداوندلعنت کندقاتل حسین بن علی(ع)را!
سپس فرمودند:هرکس آب بنوشدوبه یادحسین(ع)بیافتدوقاتلین آن حضرت رالعنت نماید،خداوندصدهزارحسنه برای اوثواب می نویسدوصدهزارگناه اورامی پوشاندوصدهزاردرجه اورابالا می بردوپاداش کسی راداردکه صدهزاربنده رادرراه خداآزادکرده باشدوروزقیامت بادلی شادواردصحرای محشر می گردد.1
«السلام علیک یااباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک»
پاورقی:منتهی الآمال،ص71.
&داستان دوستان &
(سیره عزاداری آیت الله حائری،مؤسس حوزه علمیه قم)
مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری زمانی که درشهراراک بودند،درشب های عاشورادرمدرسه علمیه آقاضیاء ازطرف حوزه علمیه اراک مجلس روضه خوانی برپامی کردند.ودرپایان مجلس روضه خوانی همه علماء وطلاب حوزه درحالی که مرحوم آیت الله حائری درجلوآنهاقرارداشته باپای برهنه وتحت الحنک برشانه انداخته،سینه زنان ونوحه کنان ازمدرسه آقاضیاء تامدرسه سپهدارمی رفتند.این مراسم درروزعاشوراهم درحالی که گِل برپیشانی وجلوسرمالیده بودندانجام می شد.
ایشان بعدازاینکه به قم هجرت کردندبه احترام مرحوم آیت الله حاج شیخ مهدی حکمی قمی درمجالس روضه خوانی که ازطرف ایشان وبه نام حوزه علمیه برپامی شدشرکت می کردند.این مراسم درمدرسه رضویّه بوده است ودرروزعاشورابه اتفاق آقای حکمی وسایرعلماء وطلاب بدون عباوپای برهنه وتحت الحنک برشانه انداخته وگِل برپیشانی و جلوسرمالیده،سینه زنان ونوحه کنان باشوروشکوه هرچه تمامتربه طرف صحن مطهر حضرت معصومه(س)حرکت می کردند.ودرصحن عتیق به مرثیه خوانی ونوحه سرایی می پرداختندوسپس سینه زنان وحسین حسین گویان واردحرم مطهرمی شدندو آنقدربر سر وسینه خودمی زدندکه بعضی ازآنهاغش می کردند.مرحوم حاج آقاحسین فاطمی قمی وحاج شیخ حسن اخوان دراین مراسم نوحه سرایی می کردند وحاج میرزاابوالفضل زاهدی قمی درخاتمه مراسم دعا نموده وعزاداری راختم می کردند. ازجمله اشعار شورانگیزکه دراین مراسم ودرمسیرعزاداری خوانده می شده این شعربوده است:
یاعلی المرتضی أین الحسین أین من للمصطفی قرّة عین
ای علی!کوحسین؟وکجااست کسی که نورچشم مصطفی بود.
دراین مراسم عزاداری بیش از140تن ازمراجع بزرگ وفقهای عالیقدرشرکت می کردندوعشق وارادت خودرابه خاندان عصمت وطهارت نشان می دادندتاالگویی باشندبرای سایرمردم مسلمان.1
«یاعطشان»
پاورقی:عزاداری سنتی شیعیان،ج2،ص100-111
&یا ابوالفضل العباس(ع) &
? ...آن روزچه دیرمی گذشت.
گویی زمین وزمان چشم برهم نهاده بودتاگذران واقعه،مُهرشرمندگی رابرپیشانی شان بکوبد.
جهان درسکوت غریبی فرورفته بودومظلومیت رانظاره می کرد؛مظلومیتی به بلندای تاریخ.
کربلابرای کاروان،غمکده ای شده بودکه برهررهگذری،محشررامی نمایاند.
دراین محشرخاکی،توگویی حیات آسمانی درشاه رگ ها،سله بسته بود.
تلخی فرارلحظه ها،کودکان نینوارابی تاب کرده بودوقهقهه ی بی رحمی،برقلب کوچک شان فشارمی آورد.
آرامش کودکانه به یغمارفته بودونگاه های معصومانه،ذره ای ترحم می جست.
وآیادراین دشت بی کسی،آیابرای مردانگی جایی مانده بود؟
دست های کوچک درپی جرعه ای آب،خاک راکنارمی زد،تاشایدماننداسماعیل(ع)تشنه،چشمه ایاززمین بجوشد،ولی این بارآزمونی سخت ترازقصّه ی ابراهیم(ع)وفرزندش پیش روی آنان بود.
لب های ترک خورده،حکایت ازجگری تفتیده داشت که داغ ناجوانمردی رابرگرده می کشید.
کودکان،پیراهن های شان رابالازده بودندوشکم های شان راروی خاک مرطوب زیرمشک های خالی گذاشته بودندتاکمی ازسوزعطش بکاهند.
دیگرمشک نیزنای باریدن نداشت تادل بی قرارکودکان راآرامش بخشد.ودراین میان، علمدار،چه پرهیبت می نمود!
ازجاری دستانش،طپش آب به گوش می رسید.نگاهش به همه،امیدرانویدمی داد.همه ی دیدگان به ضریح دستان آب آوراودخیل بسته بودندواوخوب می دانست که ازاوچه می خواهند.
این چنین بودکه علم داربه پیشگاه امیرآمدواذن خواست تاساقی باشد،ولی امرآمدکه سقّاباش!
واین گونه شدکه سنگینی مشک بردوش علم دارافتادوبه سوی آب شتافت.ساعتی نگذشته بودکه شقاوت،مشک رادریدوآب ازشرمندگی آب شد.خیال سبزسیراب شدن کودکان،درپیش چشمان خون گرفته ی علم داردودشدوبه هوابرخاست.اینک سقّابودکه درخون وخجالت،غوطه می خوردوپایان این شرمندگی راازدست فرشته ی مرگ می طلبید.1
چشمم ازآب پرومشک من ازآب تهی است
جگرم غرقه به خون وتنم ازتاب تهی است
به روی اسب،قیامم،به روی خاک سجود
این نمازره عشق است،زآداب تهی است
«یاقمربنی هاشم ادرکنی»
پاورقی:نسیم محرم،ص321-322
& داستان دوستان &
(مسلمان شدن یحیی حرانی)
?روایت است وقتی که سرانورامام حسین(ع)رابه شام می بردند،دراثنای راه به موضعی که آن راحران می گفتند رسیدند.برسرتلی خانه یهودی بودکه اورایحیی حرانی می گفتندبه استقبال آن گروه بیرون آمدوآن سرهارانظاره می کرد،ناگاه چشمش برسر منوّرامام حسین(ع)افتاددید لب های مبارک آن حضرت می جنبدپیش رفته گوش فرا داشت این کلمات به سمع اورسیدکه«وَسَیَعلَمَ الَّذینَ ظَلَمُوااَیَّ مُنقَلِبٍ یَنقَلِبُونَ»یحیی ازمشاهده این حال متعجّب شده پرسیدکه این سرکیست؟
گفتند:سرحسین بن علی است.گفت:مادرش کیست؟گفتند:فاطمه زهرادختر محمدالمصطفی(ص)
یحیی یهودی گفت:اگردین جدّ اوحق نبودی این برهان ازاو پدید نیامدی.پس کلمه شهادتین رابرزبان راندوعمّامه صدق مصری ازسربرداشت وقطعه قطعه ساخت به خواتین دادوجامه ای که پوشیده بودبه خدمت حضرت سجّاد(ع)فرستادباهزاردرهم که اینها درما یحتاج خودصرف نمایید.
جماعتی که موکل سرهابودنداورانهیب زدند:این چه کاراست که پیش گرفته ای که دشمنان والی شام راحمایت می کنی ،ازگرداین اسیران دورشووگرنه سرت رابرداریم.
یحیی که ذوق محبّت واخلاص دریافته بود،خادمان خودرافرمود تاشمشیروی راآوردند، تکبیرگویان برایشان حمله کرده پنج کس ازآن فرقه بی دین راکشت،عاقبت به درجه شهادت فایزگردید.امروزتربت اودردروازه حران معروف ومشهوراست واورایحیی شهید می گویندودرآن جا دعامستجاب می شود.1
پاورقی:تحفه المجالس،ص194-195،معجزات وکرامات امام حسین(ع)،ص104
سوختگان غمت با غم دل خرمند
اى که به عشقت اسیر خیل بنىآدمند
سوختگان غمت با غم دل خرمند
هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت
با خبران غمت بىخبر از عالمند
در شکن طرهات بسته دل عالمى است
و آن همه دل بستگان عقدهگشاى همند
یوسف مصر بقا در همه عالم توئى
در طلبت مرد و زن آمده با درهمند
تاج سر بوالبشر خاک شهیدان تست
کاین شهدا تا ابد فخر بنىآدمند
در طلب اشک ماست رونق مرآت دل
کاین درر با فروغ پرتو جام جمند
چون به جهان خرمى جز غم روى تو نیست
بادهکشان غمت مست شراب غمند
عقد عزاى تو بست سنت اسلام و بس
سلسلهی کائنات حلقهی این ماتمند
گشت چو در کربلا رایت عشقت بلند
خیل ملک در رکوع پیش لوایت خمند
خاک سر کوى تو زنده کند مرده را
زانکه شهیدان او جمله مسیحا دمند
هر دم از این کشتگان گر طلبى بذل جان
در قدمت جانفشان با قدمى محکمند
سرّ خداى ازل غیب در اسرار تست
سرّ تو با سرّ حق خود ز ازل توأمند
محرم سرّ حبیب نیست به غیر از حبیب
پیک و رسل در میان محرم و نامحرمند
در غم جسمت فؤاد اشک نبارد چرا
کاین قطرات عیون زخم ترا مرهمند
&انگیزه قیام عاشورا &
اززبان امام حسین (ع)
?هرقیامی درراستای تاریخ دارای انگیزه وهدفی مشخص ومعین بوده است، خواه آن انگیزه برای مردم شناخته شده باشدیانباشدوخواه انگیزه ،خدائی باشدیاشیطانی وخواه مادی باشدیامعنوی ولی آنچه درتاریخ جاودان مانده وبرای همیشه نورافشانی می کندقیامها وحرکتهایی است که تنها برای خداودرراه خدا (خالصاً لوجه ا.. وفی سبیل الله ) بوده وجزرضا وخشنودی خداوانجام وظیفه ،غرض دیگردرآن نبوده است ،ازاین رواست که می بینیم قیامی ونهضتی همانند قیام ونهضت امام حسین(ع) دردرخشندگی وجوشش وزایندگی وجودندارد. حال باید انگیزه این نهضت رااز صاحب نهضت پرسید، ودراین موردهیچ سخنی رساتر وروشن ترازسخن آن حضرت نیست برای دریافت بهتر ،به بررسی سخنان امام می پردازیم:
1- یزیدازاستاندارمدینه می خواهدکه امام حسین(ع) راوادار به بیعت کند، استانداردرجلسه ای که به همین مناسبت ترتیب یافت این مطلب راازامام درخواست می کند. امام درجواب اوچنین می فرماید:
«ایاالامیر: انااهل بیت النبوه ومعدن الرساله ...»
ای استاندار: ماتبارنبوت وسرچشمه رسالت هستیم ، منزل وماوای مامحل رفت وآمدفرشتگان وفرودگاه رحمت خداوندی است ،خداازماآغازکردوبه ماپایان می بخشد،ویزیدمردی است میخوار وخونخوار وفاسقی است بی پرده وآشکار وهمانندمن بامانند اوهرگز بیعت نمی کند.
2- درپاسخی که امام به نامه اهل مکه داده اند، شرایط امامت ورهبری رامشخص نموده اندآنجائیکه می فرمایند:
« به جان خودم قسم ، امام نیست مگرآن کسی که به کتاب خداعمل کندوباعدالت رفتارنماید»
3- امام دروصیتش به محمدبن حنفیه پس ازشهادت به وحدانیت ویگانگی خداوندو رسالت پیامبر می فرماید:
« خروج من نه ازروی جاه طلبی وخودبینی وتبهکاری وسمتگری است بلکه برای خیر خواهی واصلاح درامت جدم (ص) خروج کردم. من می خواهم امربه معروف ونهی ازمنکرکنم وبه روش جدم وپدرم علی بن ابیطالب (ع) گام بردارم .
4- امام درمکه درجمع مردم خطبه ای بسیارجالب ایراد فرمودکه قسمتی ازآن چنین است :
هرکس حاضراست درراه ماازجان خودبگذرد وبرای دیدار باخدا خودراآماده کرده است ، باماحرکت کند ،زیرا فردا صبح من به طرف کربلا حرکت خواهم کرد.
5- دربین راه امام (ع) برشخصی به نام «شقوق» واردمیشود وشبی را درآنجا به سر می برد. یک نفرازعراق آمده است ، امام ازوی اوضاع عراق رامی پرسد واونیز پاسخ می گوید، سپس امام خطبه ای ایراد می فرمایدویادآورمی شودکه:«هرچه خدابخواهد،ماراضی وخشنود وازقضای الهی راضی و سپاسگزاریم سپس اشعاری می خواند(این اشعاریاازخودآن حضرت است یا به آنها تمثل جسته است ) دریکی ازابیات آمده است :
«وان تنس الابدان للموت أنشأت فقتل امرء بالسیف فی ا له »
اگراین بدنها برای مردن آفریده شده اند،چه بهتر که انسان درراه خدا باشمشیرکشته شود.
6- درآخرین سخنرانی وآخرین اتمام حجت ، درروز عاشورا امام فرمود: بدانیدکه این زنازاده ،فرزندزنازاده (یزدبن معاویه) مارابین دوامرقرارداد: بین شمشیر وذلت (کشتن یاذلت راپذیرفتن )،ذلت ازماسخت دوراست وهرگزماذلت رانمی پذیریم.(هیات من الذله)
&یاقاسم بن الحسن(ع) &
عموجان!
شتاب کن تایادگاربرادرت رابی سرنبینی!
شتاب کن که مهمان ناخوانده ی شمشیرهاشده ام !
زودبه یاری ام بیاکه این تن کوچک تاب شنیدن گفت وگوی نیزه وشمشیرراندارد.زودبیاوسرم رابه دامان گیر،پیش ازآن که نعل اسبان رابربوم سینه ام نقش کنند.
دشمنت دید که قامتم کوتاه است وشمشیرم برزمین کشیده می شود،ولی اینک توببین که آن قدنارسا،زیرسم اسب هاچه رشید شده است.ببین که لباس سفیدم،رنگ پروازبه خودگرفته!
ببین که ازمرغک زندگی ام جزمشتی پر،زیرپای عدو،چیزی باقی نمانده !ودرتب پائیزازگلت ،گلاب گرفته اند.
بااین حال دلخوشم که قامت توراخم ندیدم.
خوشم که دستان زینب (س)رادربندنمی بینم وچشمم،تصویرگرتازیانه های ستم نیست که درآسمان زبانه خواهدکشیدوجسم کودکان راخاکسترخواهدکرد.
زبان شمشیر،زبان مردانگی وسخن تازیانه،بی رحمی ونابرابری است.
شنیده بودم که یتیم کشی رسم نیست ،ولی دیدم که برای شکستن این رسم ازهمه ی مرزها گذشته اند.
این راوقتی دریافتم که گفتم :آمده ام تاانتقام مدینه رابگیرم ؛انتقام چادرخاکی وتابوت تیرباران شده را...نگذاشتندسخنم پایان گیرد.
عقل می گفت:زیادست عدو،ولی عشق می گفت:غریب است عمو.
من ازمیان این دو،سخن عشق رابرگزیده ام تانشان عاشقی رابه گردن آویزم وبربلندترین قله ی عاشقی بایستم.
هرچه پابه زمین می کشم،توان ایستادن دربرابرت راندارم.
تنهاآرزودارم تااین استخوان شکسته هارادرسینه ات بفشاری وبدنم راکناربدن بی سرعلی اکبر(ع)گذاری تابگویم:«من هم فدای حسین»
«السلام علیک یاثارالله»
&یارقیّه(س) &
?دانه ی اشک
مراکه دانه اشک است،دانه لازم نیست
به ناله انس گرفتم ، ترانه لازم نیست
ز اشک دیده به خاک خرابه بنوشتم
به طفل خانه به دوش،آشیانه لازم نیست
نشان آبله وسنگ وکعب نی کافی است
دگر به لاله ی رویم، نشانه لازم نیست
به سنگ قبر من بی گناه بنویسید
اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست
عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم
بزن مرا که یتیمم ، بهانه لازم نیست
مرازملک جهان گوشه ی خرابه بس است
به بلبلی که اسیراست،لانه لازم نیست
به کودکی که چراغ شبش سرپدراست
دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست
وجود سوزد از این شعله تاابد«میثم»
سرودن غم آن نازدانه لازم نیست
«یاحسین مظلوم»
& نام گذا ری سنتی شب های محرم &
?سوگواری هریک ازشب های دهه ی اول ماه محرم به یکی از شهیدان یاشخصیت های مرتبط باجریان کربلا اختصاص دارد.
نام گذاری این شب هاباگذشت زمان درفرهنگ عامه صورت گرفته است و واضع خاصی ندارد و وضع کردن آن بیشتر به مداحان وذاکران بازمی گردد.
ترتیب متعارف شب های دهه ی اول ماه محرم به قرار زیر است :
شب اول – مسلم بن عقیل(ع).
شب دوم – ورودکاروان به کربلا .
شب سوم – حضرت رقیه (س).
شب چهارم –فرزندان حضرت زینب (ع)،حرَ،فرزندان حضرت مسلم(ع).
شب پنجم - حضرت عبدالله بن حسن(ع)، زهیر،حبیب بن مظاهر.
شب ششم –حضرت قاسم بن الحسن (ع).
شب هفتم – حضرت علی اصغر (ع).
شب هشتم – حضرت علی اکبر (ع).
شب نهم – حضرت عباس (ع)- شب تاسوعا.
شب دهم – حضرت امام حسین (ع) – شب عاشورا.
شب یازدهم – شام غریبان.
شب دوازدهم – حضرت امام سجاد(ع).
شب آخر – حضرت زهرا(س).
«یا شهید کربلا»