سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود پسندیدن مانع به زیادت رسیدن است . [نهج البلاغه]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» عزاداری در روایات

عزاداری در روایات

آیا در مورد برپایی مراسم عزاداری برای اهل بیت‏علیهم السلام روایتی وجود دارد؟

روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد؛ به سه روایت در خصوص توصیه ائمّه‏علیهم السلام به برپایی مراسم عزاداری برای اهل بیت‏علیهم السلام بسنده می‏کنیم:

1. امام صادق‏علیه السلام فرمودند:

رَحِمَ اللَّهُ شِیعَتَنَا، شِیعَتُنا وَ اللَّهِ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اللَّهِ شَرَکُونَا فِی الْمُصِیبَةِ بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَةِ؛[1] .

خداوند شیعیان ما را مشمول رحمت خویش سازد. به خدا قسم، شیعیان ما همان مؤمنین‏اند، آنان به خدا قسم! با حزن و حسرت طولانی خویش [در عزای ما] شریک و هم‏درد مصیبت‏های ما خاندانند.

2. امام رضاعلیه السلام می‏فرماید:

مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَ بَکَی لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَ مَنْ ذَکَرَ بِمُصَابِنَا فَبَکی وَ اَبْکی لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیی فِیهِ أُمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ؛[2] .

کسی که متذکر مصایب ما شود و به جهت ستم‏هایی که بر ما وارد شده، گریه کند، در روز قیامت با ما خواهد بود و مقام و درجه ما را خواهد داشت و کسی که مصیبت‏های ما را بیان کند و خود بگرید و دیگران را بگریاند؛ در روزی که همه چشم‏ها گریان است، چشم او نگرید و هر کسی در مجلسی بنشیند که در آن مجلس، امر ما را زنده می‏کنند؛ روزی که قلب‏ها می‏میرند، قلب او نخواهد مرد.

3. امام صادق‏علیه السلام به فضیل فرمود:

تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ قَالَ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَالَ: إِنَّ تِلْکَ الْمَجَالِسَ اُحِبُّهَا فَأَحْیُوا أَمْرَنَا یَا فُضَیْلُ، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیی أَمْرَنَا یَا فُضَیْلُ مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبابِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ؛[3] .

آیا مجالس عزا برپا می‏کنید و از اهل بیت و آنچه بر آنان گذشته است، صحبت می‏کنید؟ فضیل گفت: آری قربانت گردم، امام فرمود: این‏گونه مجالس را دوست دارم. پس امر ما را زنده گردانید که هر کس امر ما را زنده کند، مورد لطف و مرحمت خدا قرار می‏گیرد. [ای] فضیل: هر کس از ما یاد کند یا نزد او از ما یاد کنند و به اندازه بال مگسی اشک بریزد، خدا گناهانش را می‏آمرزد، اگرچه بیش از کف دریا باشد.

×××××××

پاورقی:1- بحارالانوار،ج43،ص222

2- همان،ص278

3- همان،ص282و289



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 89/10/10 :: ساعت 8:15 عصر )
»» برترین بهشتیان

برترین بهشتیان

گر چه نوع فضایل سبطین حسن و حسین مشترک است و در کتاب امام حسن علیه السلام لگوی زندگی بسیاری از این عنوان تحقیق شده است، لیکن دریغ است که این فضیلت های برجسته که آنان را مهتر و برترین همگان معرفی می نمایند در کتاب مربوط به امام همام نیاید.

بهشتیان همه پاک و همه در سن جوانی هستند. همان گونه که افراد آلوده به بهشت راه ندارند، درهای بهشت به رخ پیران نیز گشوده نخواهد شد.

بهشت منزلگاه پاکان الهی است، و بهشتان در جوار حق می آرمند، الی ربک یومئذ المستقر. [1]  و تا انسان پاک و مطهر نگردد به جوار حق و بهشت برین راه نمی یابد.

تا انسان اندک آلودگی دارد به وادی پاکان راهش نمی دهند. انسان باید در تلاش کند خود را به رفتارهای الاینده آلوده نکند و اگر در دامن وی اندکی آلودگی فراهم شد، باید فورا با اب زلال توبه شستشو دهد. و اگر نداد از راه دیگر مانند شفاعت و... و اگر نشد با عذاب و احیانا سوزاندن آلودگی پاک می شود. در حال جان دادن، در شب اول قبر، در عالم برزخ در عالم قیامت، اگر تمام این مراحل طی شد و هنوز آلودگی باقی باشد، در جهنم که از مظاهر و نعمت های الهی است، شستشو داده می شود، و آلودگی ها پاک و زدوده می گردد، تا به بهشت راه پیدا می کند.

از این بخش نتیجه فراهم است که بهشت جای پاکان است. و نیز بر اساس ‍ رهنمودهای وحیانی چون بهشت مکانی است که انواع تلذذ و کامیابی ها به بهترین شیوه در آنجا فراهم است و چون بهترین مرحله لذت جویی و کامیابی دوران جوانی است، بهشتیان همه جوان خواهند بود و در آنجا کسی نه پیر وارد می شود و نه در بهشت فرسودگی و پیری راه پیدا می کند. دلیل های این ادعا در جای دیگر آورده شده و تکرار نمی گردد. [2] .

بر این اساس بهشتیان همه جوانند. و حسین همانند برادرش حسن سید و سالار و برتر و مهتر جوآنان بهشت است یعنی سید و سالار همه بهشتیان است، که الحسن و الحسین سید اشباب اهل الجنه. [3] .

از روایات متواتری است که از رسول الله (ص) درباره این دو مهتر صادر شده است.

×××××

پاورقی:1- سوره قیامت،آیه12

2- امام حسین(ع) ا لگوی زندگی،ص81

3- بحار،ج3،ص303 -اسدالغابه،ج2،ص25 - ینابیع الموده،ص194-196



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 89/9/29 :: ساعت 10:47 عصر )
»» حسین همتای قرآن

حسین همتای قرآن

ارزشمندترین سند در اندیشه و رفتار قرآن کلام زیبای خداست، که از هر خطر مصون مانده و می ماند. قرآن منبع اندیشه و معارف و حیانی است که معیار اندیشه و رفتار صحیح در همه عرصه ها می باشد. تمام اندیشه ها و رفتارها در ارزیابی باید با این محک سنجیده شوند، که در صورت نا ساز واری با ان، اندیشه، نخواهند بود.

از میان انسان ها نیز انسان هایی نیز همتای قرآن با ویژگی های قرآن تجلی یافته اند، که همانند قرآن معیار اندیشه و رفتار می باشند.

انگیزه این انتخاب، شاید این باشد که بهانه ها را از دست بهانه جویان بگیرد که نمی توان تمام شوون زندگی را همساز و هماهنگ با حقیقت وحی ساخت. خدای سبحان از میان انسان ها برخی را به عنوان معیار و الگو بر گزیده است، که تمام شوون زندگی را همساز و هماهنگ با حقیقت وحی ساخت. خدای سبحان از میان انسان ها برخی را به عنوان معیار و الگو برگزیده است، که تمام شوون زندگی اندیشه و رفتار همگون با وحی است و هیچ گونه کژ راهگی در اندیشه و رفتار آنان وجود ندارد همانند قرآن حق محض در ابعاد انسانی اند.

رسول الله (ص) عترت خویش را عدل و همتای قرآن معرفی نمود: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله عزوجل و عترتی. [1] و منظور خود را از عترت نیز شفاف توضیح داد. من العتره، فقال انا و الحسن و الحسین و الائمه التسعه من ولد الحسین تاسعهم مهدیم. [2] از حضرت سوال نمودند منظور از عترت چه کسانی می باشند، فرمودند، منظور من و حسن و حسین و نه امام از فرزندان حسین علیه السلام که نهمین آنان مهدی آنان است می باشد. که حسین علیه السلام همتای قرآن است.

×××××××

پاورقی:1- معانی الاخبار،ص190

2- همان،ص91



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 89/9/29 :: ساعت 10:37 عصر )
»» کربلاززیارتگاه انبیاء

کربلا زیارتگاه انبیاء

امام صادق علیه‏السلام فرمود: «هیچ پیامبری در آسمانها نیست جز آن که از خدای عزوجل درخواست می‏کند که به او اجازه داده شود تا به زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام رود. پس فوجی از آنها فرود آمده و جمع دیگری به بالا برمی‏گردند» [1] .

و فرمود: «در هر شب جمعه، فرشتگان و پیامبران و اوصیا علیهم‏السلام و بهترین انبیا حضرت محمّد صلی اللَّه علیه و آله، و برترین اوصیا که ما هستیم، به زیارت امام حسین علیه‏السلام می‏رویم» [2] .

امام سجاد و امام صادق علیهماالسلام فرمودند: «هرکس دوست دارد صد و بیست و چهار هزار پیامبر علیهم‏السلام با او مصافحه کنند، در نیمه‏ی شعبان به زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام برود، زیرا ارواح پیامبران علیهم‏السلام پس از رخصت از خداوند متعال به زیارت آن بزرگوار مشرّف می‏شوند. در میان آنان پیامبران اولوالعزم: حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی علیهم‏السلام و حضرت محمّد صلی اللَّه علیه و آله نیز هستند» [3] .

کعب الأحبار از حضرت عیسی علیه‏السلام نقل کرده که فرمودند: «هیچ پیامبری نبوده مگر این‏که به زیارت کربلا رفته و در آن‏جا ایستاده و فرموده: تو زمین پر خیر و برکتی هستی، که در تو ماه تابان به خاک سپرده خواهد شد» [4] .

خطیب خوارزمی از حضرت رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام نقل می‏کند که فرمودند: «حضرت موسی علیه‏السلام برای زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام از خداوند اجازه می‏گیرد و با هفتاد هزار فرشته به زیارت آن حضرت می‏رود» [5] .

حسین نوه‏ی دختری ابوحمزه ثمالی می‏گوید: در اواخر حکومت بنی‏مروان مخفیانه به قصد زیارت امام حسین علیه‏السلام به راه افتادم. هنگامی که به کربلا رسیدم پنهان شدم تا شب از نیمه گذشت. سپس به طرف قبر مطهر رفتم و دیدم مردی به سوی من آمد و گفت: «خدا به تو اجر عنایت کند، برگرد که نمی‏توانی به زیارت مشرف شوی». من با ترس برگشتم و نزدیک طلوع فجر دوباره به طرف قبر مطهر رفتم.باز همان شخص آمد و گفت: «تو نمی‏توانی به زیارت بروی». گفتم: خدایت به سلامت بدارد، چرا نتوانم؟ من از کوفه به قصد زیارت آمده‏ام، مرا از زیارت محروم مکن، می‏ترسم اگر تا صبح این‏جا بمانم شامیان مرا دستگیر کرده و به قتل برسانند.

او در جواب گفت: کمی صبر کن. حضرت موسی بن عمران علیه‏السلام از خدای تعالی اجازه گرفته که به زیارت امام حسین علیه‏السلام مشرف شود، و پس از اجازه همراه با هفتاد هزار از فرشتگان به زمین فرود آمده است. از اول شب تا حال به زیارت آن حضرت مشغولند و منتظر طلوع فجر می‏باشند، و پس از آن باز به آسمان عروج خواهند کرد.

گفتم: تو کیستی؟ گفت: من یکی از فرشتگانی هستم که مأمور حفظ و حراست حرم امام حسین علیه‏السلام و درخواست آمرزش برای زایرین آن حضرت هستند.

حسین گوید: از شنیدن این سخنان چنان متحیر شدم که نزدیک بود عقل خود را از دست بدهم، و بالاخره پس از طلوع فجر به زیارت آن حضرت مشرف شده و از ترس شامیان به سرعت برگشتم [6] .

مرحوم علامه مجلسی، در ضمن روایتی از سلیمان اعمش نقل می‏کند که گوید: همسایه‏ای داشتم از اهل سنت که زیارت امام حسین علیه‏السلام را بدعت و گمراهی می‏دانست و زایران آن حضرت را اهل جهنم می‏شمرد. در شب جمعه‏ای رؤیای صادقه‏ای دید و موجب توبه و بازگشت او شد. او در رؤیا دید که حضرت رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و امیرالمؤمنین و امام حسن و حضرت زهرا و حضرت خدیجه (علیه‏السلام) به زیارت آن حضرت آمده و امان نامه‏هایی از آسمان پخش می‏شد که «هر کس شب جمعه به زیارت آن حضرت موفق شود، از آتش جهنم در امان خواهد بود» [7] .

شایان ذکر است که طبق نقل حاج علی بغدادی، امام زمان علیه‏السلام حکم به صحت این روایت کرده‏اند [8] .

××××××

1-     کامل الزیارات،ص111وبحارالانوار،ج1،ص59

2-     کامل الزیارات،ص113وبحارالانوار،ج1،ص60

3-     کامل الزیارات،ص180وبحارالانوار،ج11،ص32و58

4-     کامل الزیارات،ص67وبحار،ج44،ص391

5-     مقتل خوارزمی،ج2،ص169(فصل چهاردهم)

6-     کامل الزیارات،ص111-112- بحارالانوار،ج1،ص59

7-     بحارالانوار،ج45،ص401- نجم الثاقب،ص324-325

8-     مفاتیح الجنان،حکایت حاج علی بغدادی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 89/9/15 :: ساعت 6:26 عصر )
»» محتشم سرآمدعاشوراسرایان

محتشم سرآمد عاشورا سرایان‌

«مولانا کمال الدین محتشم کاشانی‌» از جمله بازاریانی بود که به شاعری روی آورد او در بازار کاشان به بزازی مشغول بود.

محتشم از کسانی بود که به سفارش شاه طهماسب صفوی به اشعار دینی روی‌آورد. در ادب فارسی کم نیستند شاعران عارفی که لطف خداوندی شامل آنان گشته از گرداب مدح و ستایش به تعالی عرفان رسیده‌اند «سنایی غزنوی‌» شاعر و عارف قرن‌ششم که چهل سال از عمرش به بطالت گذشت و سرانجام به عرفان روی آورد و از شاعران عارف معروف گشت‌. او اولین شاعری است که عرفان در شعر او جلوه گری می‌کند. «ناصر خسرو قبادیانی‌» که به قول خودش با دیدن خوابی از خواب چهل ساله‌بیدار می‌شود و عطار نیشابوری یکباره وابستگی‌های دنیا را رها می‌کند. «محتشم‌» نیزیکی از شاعرانی است که لطف خداوندی شامل او گشت او که ابتدا شاعری قصیده پرداز و مدیحه سرا بود با سرودن ترکیب بند معروف عاشورایی خویش خورشید درخشان آسمان مرثیه سرایی گردید تا جایی که شاعران صاحب ذوقی چون «صباحی بیدگلی‌»، «وصال‌شیرازی‌» و «میرزا محمود فدایی مازندرانی‌» که طولانی‌ترین ترکیب بند عاشورایی ادب‌فارسی را در بیش از چهار هزار بیت سروده است از سبک او پیروی کرده‌اند.

او در مرثیه سرایی بهترین قالب را برگزید و با سرودن دوازده بند معروف عاشورایی والاترین مرثیه سرای شعر پارسی گشت که هر چه دارد. همه از دولت اقبال حسین (ع)دارد و بس‌.

«محتشم‌» در این شعر واقعه کربلا را به قیامتی مانند کرده است که بدون آنکه اصرافیل در صور بدمد قیامتی به پا می‌شود او چون بر احادیث اسلامی احاطه کامل دارد حالتهای پدیدار شدن قیامت را شرح می‌دهد «آفتاب از مشرق طلوع می‌کند و در تمام عالم شور قیامت پدید می‌آید و زلزله بزرگی در زمین رخ می‌دهد».

 باز این چه شورش است که در خلق عالم است 

‌باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است‌

 گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب 

‌کاشوب در تمامی ذرات عالم است‌

گر خوانمش قیامت دنیا عجیب نیست‌ 

این رستخیز عام که نامش محرم است‌

 و در قسمتی دیگر:

 عرش آنزمان بلرزه درآمد که چرخ پیر 

افتاد در گمان که قیامت شد آشکار

 وانگه زکوفه خیل الم رو به شام کرد 

نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد

 او شاعری است که هر واژه را در جای مناسب خویش بکار برده است کمتر شاعری مانند او اینگونه از واژه‌ها در نهایت سلاست و صلابت استفاده می‌کند و از آن بهره‌مند می‌گردد.

بر خوان غم چون آدمیان را صلا زدنداول صلا به سلسله انبیا زدند اصلی‌ترین معنی واژه «صلا زدن‌» دعوت کردن برای غذا است‌، لذا، او در ابتدا خوان را گسترده سپس آدمیان را صلا زده است‌:

در بیتی دیگر:

 زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد 

فریاد العطش ز بیابان کربلا

 در این بیت واژه «عیوق‌» را آورده است‌. عیوق ستاره‌ای است سرخ و آتشین که در سمت راست دورترین قسمت آسمان است با تشنگی و سوزندگی ارتباط خاصی دارد راهنمای تشنگان در بیابانهاست‌، لذا فریاد العطش کودکان به عیوق می‌رسد.

و یا:

 بهر خسی که بار درخت شقاوت است 

‌در باغ دین چه با گل و شمشاد کرده‌ای‌

واژه «خس‌» را بالاترین بار معنایی به کاربرده است‌.

در بیت‌:

 ای زاده زیاد نکرده است هیچگاه 

‌نمرود این علم که تو شداد کرده‌ای‌

 واژه «زاده‌» در کنار «زیاد» و «نمرود» و «شداد» در نهایت سلاست در اوج معنا به کار برده است‌.

از جهت تصویر اگر چه اغلب شاعران تصویر سازی را فقط به خاطر زیبایی در شعر آورده‌اند محتشم کوشش کرده است تصویر را وسیله‌ای برای القاء حالتها و نمایش جوانب گوناگون قرار دهد لحظه لحظه این حماسه را احساس کرده است‌. گویی او در متن واقعه بوده و آنچه تصور می‌کند نه تنها با چشم دیده است بلکه ضربه‌های سلاح‌ها و سوز و گداز تشنگی را چشیده است و این همان هم دردی با مظلومان دشت کربلاست‌:

 این کشته فتاده به هامون حسین توست 

‌این صید دست و پازده در خون حسین توست‌

 این ماهی فتاده به دریای خون که هست 

‌زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

 ‌و یا:

 هر چند بر تن شهدا چشم کار کرد 

بر زخمهای ضربه تیر و سنان فتاد

 یکی از ویژگی‌های بارز «محتشم‌» هوشیاری عجیب او در شناخت نقش‌های مختلف واژه هاست او جای آریه‌ها را می‌داند هیچگاه به طرف افراط و تفریط نمی‌رود همه را در حد اعتدال به کار می‌بندد تشبیه‌ها و استعارهای بیت‌های زیر بیان گر این مطلب است‌:

 کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی 

‌این خیمه بلند ستون بی ستون شدی‌

 و:

 این نخل‌تر کز آتش جانسوز تشنگی‌ 

دود از زمین رسانده به گردون دون شدی‌

 واژه «نخل‌» را به تنهایی به کار نبرده است بلکه صفت «تر» را در کنار آن قرار داده تا با تشنگی مناسبت داشته باشد.

و «خشک لب‌» در کنار فرات قرار گرفته شده است‌:

 این خشک لب فتاده دور از لب فرات‌ 

کز خون او زمین شده جیحون حسین توست

 ‌پرنده خیال او تا مرز حیرت پرواز می‌کند او می‌تواند از رهگذر تصویرهای استعاره و تشبیه‌بگذارد و به نهایت صور خیال برسد.

در ترکیب بند «محتشم‌» وسیع‌ترین صور خیال اغراق شاعرانه است‌. اغراق در شعر او ویژگیهایی دارد که از نظر برتری با اشعار شاعران قابل قیاس نیست اغراقهای او شامل رمز و رازهایی است که جلوه گر حقیقت هاست «فردوسی‌» در بیت‌:

شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب به غیر از شکوه و عظمت افراسیاب هدفی دیگر ندارد اما محتشم از اغراق نه تنها برای بیان عظمت فاجعه کربلا بلکه هدفی فراتر از آن دارد:

باز این چه رستخیز عظیم است در زمین‌بی نفخ صور خواسته تا عرش اعظم است اگر «فردوسی‌» در محسوسات قدم می‌گذارد و می‌گوید:

 چو فردا برآید بلند آفتاب 

‌من و گرز و میدان و افراسیاب‌

 چنانش بکوبم به گرز گران‌ 

که فولاد کوبند آهنگران‌

 او از این مرحله پا فراتر می‌نهد و در نامحدود کرانه جای می‌گیرد او در اغراقها نیز آنچه فقه شیعی به او آموخته مدد می‌جوید «قیامت‌، بارگاه قدس‌، ملک‌...»

 در بارگاه قدس که جای ملال نیست‌ 

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

 ‌و یا:

 شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت 

‌چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد

و یا:

 چون خون زحلق تشنه او بر زمین رسید 

جوشید از زمین و به عرش برین رسید

 و یا:

 آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود 

شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار

 «محتشم‌» در این ترکیب بند به غیر از مرثیه و ندبه هدف دیگری دارد او بیان کننده حقیقت‌ها و واقعیت هاست یکی از اهداف یزیدیان و خاندان بنی امیه گمنام نگه داشتن این نهضت بود تا جایی که کاروان اُسرا را خارجی لقب دادند، «محتشم‌» در این مرثیه بیان گر آن است که امام حسین کیست و چه مقامی دارد؟ لذا فریاد بر می‌آورد:

 آن سر که بود که بر سرودش نبی مدام 

‌اکنون بیا بر سر این نیزه‌ها ببین‌

 آن تن که بود که پرورشش در کنار 

تو غلطان به خون به معرکه کربلا ببین‌

 که بیان گر: «حسین منی و انا من حسین‌» است‌

بی اختیار نعره هذا حسین اوسرزد چنان که آتش از او در جهان زدند و نا گاه خواننده خود را در شام و کوفه خطبه کوبنده زینب را به یاد می‌آورد که‌:

خورشید و آسمان و زمین نور مشرقین‌پرورده کنار رسول خدا حسین او در بیت دیگر مقام و عزت امام حسین (ع) را چنین بیان می‌کند:

 وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود 

کندند از مدینه و در کربلا زدند

 و باز کینه این قوم را به گذشته بر می‌گرداند که با مادرش حضرت زهرا (س‌) چه‌کردند:

 آن در که جبرئیل امین بود خادمش 

‌اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند

 این حدث معروف «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة‌» را «محتشم‌» در این‌ترکیب دو بار بیان کرده است‌:

 کشتی شکست خورده طوفان کربلا 

بر خاک و خون تپیده به میدان کربلا

 کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست‌ 

عالم تمام غرقه دریای خون شدی‌

 او بیان کننده آن است که یزید کیست و از چه خاندانی است‌، لذا، بهترین تعبیر را که برگفته از قرآن است انتخاب کرده‌:

بهر خسی که بار درخت شقاوت است در باغ دین چه با گل و شمشاد کرده‌ای «درخت شقاوت‌» این همان تفسیر آیه «مثل کلمه خبیثه کشجره خبیثه اجتثت من فوق الارض مالها من قرار»که تفسیر نویسان نقل کرده‌اند منظور از شجره خبیثه که به قول محتشم‌، همان درخت شقاوت می‌باشد بنی امیه است‌.

هنگامی که دختر امام حسین (ع) با سر بریده پدر رو به رو شد اولین سخنش این بود که ای پدر! چادر از سر ما برداشته و عمه‌ام زینب را کتک زدند حضرت زینب (س‌) درخطبه معروفش به یزید فرمود: «شما کنیزکان خود را پنهان نگاه داشته‌اید و خاندان پیامبر را به هر سو می‌برید و چشمها آنها را می‌نگرند» محتشم از این سوگ با دلی پر دردمی‌گوید:

 جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل‌ 

گشتند بی عماری و محمل شتر سوار

 و سپس او با مهارتی تمام قیامتی را که در ابتداری این ترکیب نبد پدید آورده بود نابود می‌سازد زیرا حادثه عظیم‌تری رخ می‌دهد:

شد وحشتی که شور قیامت زیاد رفت‌چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد او به خاطر اوج این فاجعه جمله معروف حضرت زینب «انت اخی‌» را بیان می‌کند:

 این کشته فتاده به هامون حسین توست‌ 

این صید دست و پا زده در خون حسین توست‌

 ایـن خشـک لـب فتاده دور از لب فرات‌ 

کز خون او زمین شده جیحون حسین توست‌

 ایـن ماهی فتاده به دریای خون که هست 

‌زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست‌

 و سرانجام‌:

 خاموش محتشم که دل سنگ آب شد 

مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 89/9/13 :: ساعت 9:59 عصر )
»» تربت سرخ

 

تربت سرخ

امام باقر علیه‏السلام می‏فرماید: روزی پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم در خانه امّ‏سلمه بود. سفارش کرد: کسی نزد من نیاید. طولی نکشید که حسین علیه‏السلام در حالی که کودک بود، وارد شد و سراغ پیامبر را گرفت و بلافاصله خودش را به پیامبر رساند.

امّ‏سلمه می‏گوید: به دنبالش دویدم (شاید مانع شوم). وقتی به او رسیدم، دیدم حسین صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم روی سینه پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم نشسته است و پیغمبر گریه می‏کند و چیزی در دست دارد.

پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم فرمود: امّ‏سلمه! این جبرئیل است که به من خبر می‏دهد حسینم کشته خواهد شد. این هم خاک سرزمینی است که حسین در آنجا شهید می‏شود. آن را نزد خود نگهدار. هر وقت به خون تبدیل شد، حسینم کشته گردیده است.

امّ‏سلمه عرض کرد: یا رسول اللّه! از خدا بخواه از او دفع کند.

فرمود: خواستم و خدا وحی کرد: این درجه‏ای است که هیچ کس بدان نرسد (جز حسین علیه‏السلام). حسین، هر یک از پیروان خود را که شفاعت کند، پذیرفته می‏شود. حضرت مهدی علیه‏السلام فرزند او است. خوشا به حال کسی که از دوستان و پیروان حسین باشد! به خدا قسم آنها در روز قیامت رستگارند. [1] .

×××××

1-       نفس المهموم،ص16

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 89/9/12 :: ساعت 8:44 عصر )
»» چشمه‏ی فریاد

چشمه‏ی فریاد

 

سر نی در نینوا می‏ماند، اگر زینب نبود 

کربلا در کربلا می‏ماند، اگر زینب نبود

چهره‏ی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ 

پشت ابری از ریا، می‏ماند، اگر زینب نبود

چشمه‏ی فریاد مظلومیت لب تشنگان 

در کویر تفته جا می‏ماند، اگر زینب نبود

زخمه‏ی زخمی‏ترین فریاد در چنگ سکوت 

از طراز نغمه وا می‏ماند، اگر زینب نبود

ذوالجناح دادخواهی، بی‏سوار و بی‏لگام 

در بیابانها رها می‏ماند، اگر زینب نبود

در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب 

پشت کوه فتنه‏ها می‏ماند، اگر زینب نبود

×××××××

شعراز:قادرطهماسبی(فرید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 88/10/16 :: ساعت 11:54 صبح )
»» فریاد «یا خلیل» از ضریح مطهر امام حسین (ع)

فریاد «یا خلیل» از ضریح مطهر امام حسین در هنگام عزاداری اهالی کرمانشاه‏

این قضیه را سید عطاء الله شمس دولت آبادی نقل فرموده‏اند:

تقریبا شصت سال قبل که طفلی بودم، با مرحوم پدرم به عزم زیارت به کربلا مشرف شده بودیم. چون در آن زمان، هواپیما و ماشین مسافربری نبود، مردم با اسب و کجاوه به زیارت می‏رفتند.

در آن زمان مرسوم بود که از هر شهری، مردم به صورت قافله‏ی دست جمعی به راه می‏افتادند و در شبهای جمعه که زوار و اهل هر شهر به کربلا می‏رسیدند، برای خود هیئتی جداگانه تشکیل می‏دادند و به سینه زنی و عزاداری مشغول می‏شدند.

هر نقطه از حرم و رواق و ایوان، به یکی از شهرستانها اختصاص داشت و چون اهل کرمانشاه خیلی به کربلا نزدیکتر بودند و اغلب آنها با اهالی کربلا مربوط بودند و رفت و آمد داشتند، بهترین محل را (یعنی حرم مطهر و اطراف آن را) مخصوص اهل کرمانشاه معین کرده بودند. لذا از ساعت دوازده شب به بعد، سینه زدن و عزاداری کردن در حرم مطهر مخصوص زوار کرمانشاهی بود.

در یکی از شبهای جمعه، در حدود دو ساعت بعد از نصف شب، جمعی از اهالی کرمانشاه که اتفاقا عده‏ی زیادی از متدینین نیز با آنها به زیارت مشرف شده بودند، در حرم جمع گشته و مشغول عزاداری شدند.

غیر از این عده، احدی در حرم مطهر رفت و آمد نمی‏کرد. وضع عجیبی بود! رجال و متدینین و بزرگان اطراف حرم نشسته و در میان آنها یعنی دور ضریح مقدس، عده‏ای مشغول سینه زدن بودند و سید پیرمرد بزرگواری هم - که خیلی مورد توجه مردم بود و صاحب نفس هم بود - مرثیه خوان آن دسته‏ی سینه زنی بود.

ناگاه مرثیه خوان سکوت نمود و از سینه زنان فقط صدای زدن دستها به سینه، شنیده می‏شد. در همان حال که سکوت محض حرم مطهر را فراگرفته بود؛ ناگهان از ضریح مطهر صدایی حزین شنیده شد که فرمود: «یا خلیل!» یعنی ای دوست! جمعیت یک مرتبه دستهایشان سست شده و نفسها در سینه‏ها قطع گردید و زمزمه‏ها متوقف شد و همگی متوجه شدند که این صدا از کجا بلند شد.

بار دیگر همین جمله‏ی «یا خلیل» شنیده شد و همگی فهمیدند که بدون تردید این صدا از ضریح مطهر آقا سیدالشهداء علیه‏السلام است. گویا همه سینه زنان انتظار داشتند که بار دیگر این صدا را که به منزله‏ی معجزه‏ای بود، بشنوند.

ناگهان برای مرتبه ی سوم آن صدا از ضریح مطهر شنیده شده و جمعیت از هر سو خود را به طرف ضریح پرتاب نمودند. در همین بین سرپایی به شدت به پهلوی من رسید و فورا غش کردم.

وقتی که به هوش آمدم، خود را روی دست پدر مشاهده کردم که با چشم‏های گریان به من می‏نگریست و چون دید من به هوش آمدم و سالم هستم، صدا زد: عزیزم! بگو ببینم تو چه دیدی؟ چرا به این حال افتادی؟ گفتم: من در حرم متوجه سینه زدن جمعیت و زمزمه‏ی گوشه و کنار حرم بودم، ناگاه صدائی از میان ضریح شنیدم که گفت: «یا خلیل!» بار دوم که این جمله را شنیدم، دیدم تمام این جمعیت متوجه ضریح طمهر گردیدند.

اما مرتبه‏ی سوم که آن صدا از ضریح مطهر بلند شد،یک مرتبه دیدم جمعیت ازجای خود کنده شدند و خود را به ضریح پرتاب نمودند، ولی ناگهان لگدی به پهلوی من خورد و دیگر چیزی نفهمیدم.

مرحوم پدرم گفت: عزیزم می‏دانی که گوینده‏ی آن جمله و صدا، چه کسی بود؟ گفتم: نه. گفت: او خود آقا اباعبدالله علیه‏السلام بودند که چون وضع اخلاص و عزاداری بی‏ریای آن جمع را به طور مخصوصی احساس کردند، ناگهان از شدت شوق، سه بار فرمودند: «ای دوست!» و این کلمه اظهار تشکری از عزاداران بود. [1] .

××××××××

پاورقی:1- کرامات الحسینیه،ج1،ص280به نقل ازکشکول شمس-امدادهای ائمه اطهاربرای رونق عزای امام حسین(ع)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 88/10/16 :: ساعت 11:30 صبح )
»» جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند

جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند

عالم جلیل و کامل نبیل، صاحب کرامات باهره و مقامات ظاهره آخوند زین العابدین سلماسی (اعلی الله مقامه) فرمود: چون از سفر زیارت حضرت امام رضا علیه‏السلام مراجعت کردیم؛ عبور ما به کوه الوند افتاد که در نزدیکی همدان واقع شده است. پس در آنجا فرود آمدیم و موسم بهار بود.

همراهان مشغول خیمه زدن شدند و من به دامنه‏ی کوه نظر می‏کردم. ناگاه چشمم به چیز سفیدی افتاد، چون تأمل کردم پیرمرد محاسن سفیدی را دیدم که عمامه‏ی کوچکی بر سر داشت و بر سکویی که قریب به چهار ذرع ارتفاع داشت، نشسته بود و بر دور آن سنگهای بزرگی چیده بود که به جز سرش چیزی نمایان نبود.

پس نزدیک او رفتم وسلام کردم و مهربانی نمودم. با من انس گرفت و از جای خود فرود آمد و مرا خبر داد که از گروه ضاله (صوفیه) نیست که به جهت بیرون رفتن از عهده‏ی تکالیف، اسمهای مختلف بر خود گذاشته‏اند و با قیافه‏های عجیب بیرون

می‏آیند! بلکه برای او اهل و اولاد بوده است و پس از اصلاح امور ایشان، برای فراغت در عبادت، از آنها عزلت اختیار کرده است. و در نزد او رساله‏های علمیه از علمای آن عصر بود و می‏گفت هیجده سال است که در آنجا ساکن شده است.

او می‏گفت: اول آمدن من به اینجا ماه رجب بود، چون پنج ماه و اندی گذشت؛ شبی مشغول نماز مغرب بودم، ناگاه صدای ولوله‏ی عظیمی آمد و آوازهای غریبی شنیدم! پس ترسیدم و نماز را کوتاه کردم و در این دشت نگاه کردم. دیدم بیابان از حیوانات پر شده است و همه‏ی آنها رو به من می‏آیند! اضطراب و خوفم زیاد شد و از آن اجتماع حیوانات تعجب کردم. و چون دیدم در میان ایشان حیوانات مختلفه و متضاده چون شیر و آهو و گاو کوهی و پلنگ و گرگ با هم مختلط هستند و با صداهای عجیبی صیحه می‏زنند! سپس در این محل دور من جمع شدند و سرهای خود را به سوی من بلند کرده و فریاد می‏زدند!

با خود گفتم: دور هم جمع شدن این وحوش و درندگانی که با هم دشمن هستند. برای دریدن من نیست. زیرا اگر برای دریدن من بود، باید همدیگر را می‏دریدند. پس این اجتماع برای امر بزرگی می‏باشد! باید یک حادثه‏ی عجیبی در دنیا رخ داده باشد.

وقتی خوب فکر کردم، فهمیدم امشب شب عاشورای حضرت اباعبدالله الحسین علیه‏السلام می‏باشد و این فریادها و سر و صداها و فغان و اجتماع و نوحه گری و گریه و ناله برای مصیبت حضرت سیداالشهداء علیه‏السلام است. وقتی مطمئن شدم، عمامه را از سر برداشتم و با دست بر سر خود زدم و خود را از این مکان انداختم و می‏گفتم: «حسین، حسین، شهید کربلا حسین» و امثال این کلمات را می‏گفتم. پس حیوانات در میان خود جایی برایم خالی کردند و دورم حلقه زدند. بعضی از حیوانات سر به زمین می‏زدند و بعضی خود را در خاک می‏انداختند و همین طور تا طلوع فجر عزاداری می‏کردیم!

سپس آنها که وحشی‏تر از همه بودند، رفتند و به همین ترتیب یک یک حیوانات رفتند و متفرق شدند. از آن سال تا به حال که مدت هیجده سال است، این عادت آنها است و هر وقت که من محرم را فراموش می‏کنم و یا بر من مشتبه می‏شود، آنها با جمع شدنشان به من توجه می‏دهند [1] .

 

××××× 

پاورقی:1-داستانهای شگفت ،ص285کرامات الحسینیه،ج2،ص127ترجمه دارالسلام نوری،ج4،ص360منتهی الآمال ،ج1،ص840



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 88/10/5 :: ساعت 2:28 عصر )
»» از جای خیز!

از جای خیز!

زینب چو دید پیکر آن شه بروی خاک 

از دل کشید ناله به صد آه سوزناک

 کای خفته خوش به بستر خون! دیده باز کن 

احوال ما ببین و سپس خواب ناز کن

 از وارث سریر امامت! ز جای خیز 

بر کشتگان بی‏کفن خود نماز کن

 طفلان خود به ورطه‏ی بحر بلا نگر 

دستی به دستیگری ایشان، دراز کن

 سیرم ز زندگانی دنیا، یکی مرا 

لب بر گلو رسان و زجان بی‏نیاز کن

 برخیز! صبح، شام شد ای میر کاروان 

ما را سوار بر شتر بی ‏جهاز کن

 یا دست ما بگیر و ازین دشت پرهراس 

بار دگر روانه بسوی حجاز کن

××××××× 

شعراز:نیرتبریزی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 88/10/5 :: ساعت 2:21 عصر )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 5
>> بازدید دیروز: 157
>> مجموع بازدیدها: 1498281
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [190]
داستان وحکایت [172]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [104]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [192]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب