سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزد نیکوترین گمانم به تو باش ای گرامی ترین گرامیان! و مرا با عصمت تأیید فرما و زبانم را به حکمت بگشای . [امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعای استغفار ـ]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» روز دهم محرم

روز دهم محرم- سال شصت و یکم هجری قمری

شهادت امام حسین علیه السلام و بیش از هفتاد تن از یارانش در کربلا.

پس از آن که امام حسین بت علی علیه السلام به دعوت اهالی کوفه، از مکه عازم عراق شده بود، پیش از رسیدن به کوفه از سوی نیروهای نظامی عبیدالله بن زیاد به فرماندهی حر بن یزید ریاحی، مورد تعقیب قرار گرفت و از ورود آن حضرت به کوفه، ممانعت به عمل آمد.

پس از چند روز گفت و گو و ادامه ضمنی حرکت کاروان امام حسین علیه السلام، سرانجام حر بن یزید آن حضرت را در صحرای کربلا فرود آورد و در آن جا دو سپاه در برابر یک دیگر خیمه های خویش را بر پا کردند.

ورود امام حسین علیه السلام به سرزمین کربلا، مصادف با دوم سال 61 قمری بود. آن حضرت، نه روز در این زمین سکونت نمود و در روز دهم محرم که معروف به عاشورا است، به همراه یاران فداکارش به دست سپاهیان جنایت کار عمر بن سعد و با دستور مستقیم عبیدالله بن زیاد (عامل یزید بن معاویه در کوفه و بصره) به شهادت رسید.

سپاه کم تعداد امام حسین علیه السلام که به روایتی 72 تن و به روایتی دیگر 145 تن سواره و پیاده بودند، [1] به خاطر برخورداری از روحیه فداکاری و ایمان به مبارزه با طاغوت و رفع منکر از جامعه، با رهبری های پیشوای نمونه خود، یعنی اباعبدالله الحسین علیه السلام از بامداد روز عاشورا تا عصر آن در برابر سپاه حجیم و پر تعداد عمر بن سعد که بنا به روایتی 30000 تن بودند، مقاومت کرده و سرانجام مظلومانه و آزاد مردانه جام شهادت را سرکشیدند. از همه مظلومتر پیشوای شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود که پس از مبارزه های زیاد، تمام بدنش از زخم شمشیر، نیزه و تیرهای دشمن مجروح و خون آلود شده بود و سرانجام به دست شمر بن ذی جوشن به شهادت رسید.

×××××××

پاورقی:1-منتهی الآمال،ج1،ص342

منبع:کتاب روزشمارتاریخ اسلام



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 88/10/5 :: ساعت 2:7 عصر )
»» در پگاه سرخ دهم محرم

در پگاه سرخ دهم محرم

در تمام عرش و فرش کروبیان و ملائک همه‏شان نظاره‏گر یک کاروانند کارزاری که فلسفه زیستن و راز جاودانه شدن را در بر دارد.

حسین پیشوای شهادت در محراب عبادت، یاران را مهیای شور و شوق می‏کند؛ آنان در پی صلاه صبح، سلاح سرخ به دست گرفته‏اند.

کاروانیان، به صف ایستاده‏اند و امام به رزم‏شان می‏آراید.

32 قهرمان سواره و 40 شجاع جان بر کف پیاده. زهیر فرمانده شمالی میدان، و حبیب فرمانده جنوبی میدان، و پرچمدار تاریخ در آن روز عباس است، و بگونه‏ای صف‏آرائی نموده که خیام حرم در پشت سر این رزم‏آوران قرار گیرد.

در اطراف به فرمان امام، خندق‏ها کنده و در آن آتش افروختند تا دشمن بسوزد اگر قصد تجاوز از پشت نماید.

آنگاه در آستانه شهادت اینگونه با خداوند سخن می‏گوید:

پروردگارا!! ایزدا! تو در تمامی بلاها و گرفتاری‏ها مایه امید و اطمینان منی. تو در تمامی مصائب و سختی‏ها و شدائد روزگار، پشتیبان و مددکارم بوده‏ای.

خداندا! چه هم و غم‏ها که در آن قلب‏ها به ضعف کشیده می‏شوند و چاره‏ها و راه‏ها بسته و به بن‏بست می‏رسند و دوست در آن خوار و دشمن در آن ناتوان می‏گردد، که بتو روی آوردم و بتو شکایت دل نمودم؛ تنها تو را مایه امید و پشتوانه کار خویش قرار دادم و تو نیز تمامی مصائب وارده را برطرف کردی.

خدایا! تو ولی نعمت منی و صاحب همه نیکوئی‏ها و پایان همه آرزوهائی...

آری، امام، موعظه‏شان نمود و بر جنایتی که در آغازش قرار گرفته‏اند آگاهشان کرد تا قبل از اینکه درگیر شوند و خون بر پهنه زمین جاری شود، بخود آیند. اما هیچکدام از حرامیان گوئی سخنی به این عظمت نشنیده‏اند. چند نفری هم با دهن‏کجی و قساوت قلب قدری بیهوده‏گوئی کرده و به حساب، جواب امام دادند.

آری، بدینوسیله امام اتمام حجت نمود و ذمه خویش را از هر متکبر جبار جلادی بری نمود، تا در یوم‏الحساب، کار پایان یافته و حساب، تصفیه شده باشد.1

×××××

پاورقی:1-کتاب اسوه های عاشورا،ص154



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 88/10/5 :: ساعت 10:18 صبح )
»» خون گریستن درخت چنار زرآباد قزوین، در عزای امام حسین(ع)

خون گریستن درخت چنار زرآباد قزوین، در عزای امام حسین(ع)

آثار دگرگونی اجسام از زمان شهادت حضرت حسین علیه‏السلام تاکنون، پس از گذشت چهارده قرن، هنوز در گوشه و کنار به چشم می‏خورد، یکی از آنها جاری شدن خون از درخت چنار زرآباد است. زرآباد از قصبات قزوین در نزدیکی قلعه‏ی موت است.

هر سال روز عاشورا هزاران نفر برای مشاهده‏ی چنار خونبار به آنجا می‏روند و روان شدن خون را از آن درخت، به چشم خود می‏بینند.

آیة الله فقید، سید موسی زرآبادی در کتاب «کرامات» به تفصیل از جاری شدن خون از درخت چنار در روز عاشورا، گفتگو کرده و از پدرش سید علی و از جدش سید مهدی نقل کرده است که در هیچ سالی این موضوع تعطیل نشده است. این کتاب چاپ شده و نسخه‏ی خطی آن نیز در کتابخانه‏ی پسرش سید جلیل زرآبادی در قزوین، موجود است. آیة الله مظفری خلاصه‏ی آن مطالب را در کتاب «ایضاح الحجة» آورده است.

مرحوم آیة الله العظمی مرعشی نجفی قدس سره نیز در «حاشیه عروه» به هنگام بر شمردن خون‏های پاک می‏نویسند: «همچنین است خونی که از درخت موجود در قریه‏ی زرآباد از توابع قزوین خارج می‏شود».

نویسنده‏ی مقدمه‏ی «خصائص الحسینیه» سال گذشته با جمعی از دوستان به زرآباد رفته و روان شدن خون را از این درخت با چشم خود دیده است و از خوانندگان کتاب دعوت می‏کند که روز عاشورا به زرآباد بروند و این درخت را با چشم خود ببینند.

او می‏نویسد: این درخت در کنار قبر مطهر زاده‏ای مشهور به «علی بن موسی بن جعفر علیه‏السلام» قرار دارد و ظاهرا بیش از ششصد یا هفتصد سال از عمرش گذشته است. در سال گذشته که این ناچیز افتخار حضور در آنجا را داشتم، درست در لحظه‏ی اذان صبح خون جاری شد و بیش از چهار ساعت ادامه داشت. [1] .

×××××

پاورقی:1-کرامات الحسینیه،ج2،ص46به نقل ازترجمه خصائص الحسینیه63معالی السبطین،ص101به نقل ازاسرارالشهادهآثاروبرکات امام حسین(ع)،ص77



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 88/10/5 :: ساعت 10:15 صبح )
»» جلوه‏گاه حق

جلوه‏گاه حق

تا ابد جلوه‏گه حق و حقیقت سر تست 

معنی مکتب تفویض، علی‏اکبر تست

ای حسینی که توئی مظهر آیات خدای 

این صفت از پدر و جد تو در جوهر تست

درس آزادگی عباس به عالم آموخت 

زانکه شد مست از آن باده که در ساغر تست

طفل شش ماهه تبسم نکند، پس چه کند؟! 

آنکه بر مرگ زند خنده علی‏اصغر تست

ای که در کرب و بلا بیکس و یاور گشتی 

چشم بگشا و ببین خلق جهان یاور تست

خواهر غمزده‏ات دید سرت بر نی و گفت: 

آنکه باید به اسیری برود خواهر تست

ای حسینی که به هر کوی عزای تو بپاست 

عاشقان را نظری در دم جانپرور تست

خواست (مهران) بزند بوسه سراپای ترا 

 *******



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 88/10/4 :: ساعت 5:12 عصر )
»» روزنهم محرم

روزنهم محرم

در روز نهم محرم «شمر بن ذی الجوشن‌» در راس چهار هزار نفر سپاهی وارد کربلا شد.شمر حامل نامه‌ای از ابن زیاد برای عمر بن سعد بود. بدین مضمون که بدون فوت وقت جنگ را با حسین شروع کند. شمر ضمن تلاش برای تحریک جنگ و قتل امام حسین (ع) امان نامه‌ای هم برای پسران ام البنین (عباس‌،عبدالله‌، جعفر و عثمان‌) آورد، آنان نپذیرفتند. در عصر روز نهم محرم (تاسوعا) زمینه برای آغاز جنگ فراهم شد و عمر که بیمناک بود مبادا رقیبش شمر سمت فرماندهی کل را از دست وی خارج کند شخصا تیری در کمان گذاشت و سوی خیمه‌های امام حسین (ع) پرتاب کرد و دیگران را به شهادت طلبید که اولین تیر را وی پرتاب کرده است‌.

در این هنگام امام حسین (ع) برادرش عباس را نزد عمر فرستاد و تقاضای یک شب مهلت کرد، که مورد موافقت قرار گرفت‌. شکی نیست که امام مایل به جنگ نبود و تا آخرین لحظات کوشید تا وجدان خفته این مردم دنیا خواه را با سخنانی که سراسر خیرخواهی و دلسوزی و روشنگری بود، بیدار سازد. به آنان گفت‌: که این آخرین فرصتی است که برای انتخاب زندگی آزاد به آنان داده می‌شود. اگر این فرصت را از دست بدهند دیگر،هیچگاه روی رستگاری را نخواهند دید. اگر به این عزت پشت پا زنند، به دنبال آن زندگی پر مذلتی در انتظار ایشان است‌.

برای همین بود که نخستین ساعات روز دهم محرم نیز به پیغام بردن و سخن گفتن و خطبه خواندن گذشت‌. خطبه‌های امام در ساعات آخر بیش از آنکه نشان دهنده روح آزادگی و شرف و پرهیزگاری باشد، نمایانگر اوج دلسوزی بر مردم گمراه و تلاش انسانی برای نجات مردم است‌. جای هیچ تردیدی نیست که سخنان و اقدامات امام برای رهایی از چنگ دشمن و یا بیم از کشته شدن‌، گفته نشده است‌، بلکه بوی آشتی‌طلبی و خیر خواهی و دوستی طلبی می‌دهد.

با فرا رسیدن شب نهم محرم عمر بن سعد نماینده‌ای را نزد امام حسین (ع) فرستاد و پیغام داد: یک امشب را من به شما مهلت می‌دهم‌، اگر تا صبح تسلیم شدی من‌به ابن زیاد خبر می‌دهم‌، شاید تو را آزاد بگذارد و گرنه پس از گذشت شب نمی‌توانم از جنگ خودداری کنم‌. حسین همان پاسخی را داد که مکرر فرموده بود: «من مرگ با عزت را بهتر از زندگی با ذلت می‌دانم‌». در آن شب (شب عاشورای سال 61 هجری قمری‌) امام حسین بار دیگر یارانش را در رفتن و یا ماندن در کنار وی و شهادت مخیر گذارد و ساعاتی را به ذکر و عبادت حق تعالی گذراند تا اینکه فردای آن روز یکی از استثنایی‌ترین روزهای تاریخ دمید.1

××××××× 

پاورقی:کتاب روزشمارزندگی امام حسین(ع)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 88/10/4 :: ساعت 4:26 عصر )
»» جنازه هایی که....

داستان دوستان

جنازه‏هایی که بالا سر حضرت امام حسین دفن شده بودند، سرشان به طرف ضریح برگشته است

عالم بزرگوار، حاج میرزا حسین نوری قدس سره نقل نموده‏اند که استاد ما علامه‏ی بزرگوار، شیخ عبدالحسین تهرانی قدس سره برای توسعه‏ی سمت غربی صحن مطهر حضرت سید الشهداء علیه‏السلام خانه‏هایی خرید و جزء صحن شریف قرار داد و قریب شصت سرداب برای دفن اموات، در همان قسمت قرار داد و روی آنها طاق زدند و مردم مردگان خود را در آن سردابها دفن کردند.

چون مدتی گذشت، دانسته شد که طاق روی سردابها، در اثر کثرت عبور مردم، توان تحمل را ندارد و ممکن است فرو ریزد و سبب زحمت و هلاکت مردم شود.

لذا شیخ عبدالحسین تهرانی امر فرمود که طاق سردابها را بردارند و از نو با استحکام بیشتری بنا کنند. چون جماعت بسیاری در سردابها دفن شده بودند، ایشان امر فرمود که یک سرداب را خراب کنند و بنا نمایند و سپس سرداب دیگر را خراب کنند و هر سردابی را خراب می‏کردند یک نفر پایین می‏رفت و خاک بر جسد مرده‏ها می‏ریخت به مقداری که کشف نشود و هتک حرمت اموات نگردد.

پس مشغول تخریب وتعمیر شدند، تا اینکه به سردابی رسیدند که مقابل ضریح مقدس بود. چون برای پوشانیدن جسدها پایین رفتند، دیدند تمام جسدهایی که در این قسمت هست، سرهایشان که در جهت غرب بوده است، به جای پایشان که رو به قبر شریف بوده، قرار گرفته است و پایشان به سمت غرب است!

مردم با خبر شدند و جماعت بی‏شمار می‏آمدند و این منظره‏ی عجیب را مشاهده می‏کردند. آن جسدهایی که در این قسمت بوده و منقلب گردیده است، سه جسد بود که یکی از آنها جسد آقا میرزا اسماعیل اصفهانی نقاش بود که او در صحن مقدس مشغول نقاشی بوده است.

پسرش وقتی که منظره‏ی جسد پدر را می‏بیند، گواهی می‏دهد که من هنگام دفن پدرم حاضر بودم وبدن پدرم را که دفن می‏کردند، پاهایش رو به ضریح مقدس بود والحال می‏بینم که سرش رو به ضریح است! و مردم دانستند که این تغییر وضع جسد چند مرده، تأدیبی از طرف خداوند برای بندگان است تا راه ادب و طریقه‏ی معاشرت با ائمه علیهم‏السلام را بشناسند [1] .

×××××××

پاورقی:1-ترجمه دارالسلام نوری،ج2،ص163داستانهای شگفت،ص428خاک بهشت،ص129کرامات الحسینیه،ج1،ص130



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 88/10/4 :: ساعت 4:13 عصر )
»» روز هشتم محرم

روز هشتم محرم

مرحوم خیابانی در «وقایع الایام» جریان حفر چاه را در پشت خیام از وقایع روز هشتم محرم ذکر کرده است. (وقایع الایام 275).

چون تشنگی امام حسین و اصحابش را سخت آزرده کرده بود، آن حضرت کلنگی برداشت و در پشت خیمه‏ها به فاصله‏ی نوزده گام به طرف قبله، زمین را کند، آبی بس گوارا بیرون آمد، همه نوشیدند و مشگها را پر کردند، سپس آن آب ناپدید گردید و دیگر نشانی از آن دیده نشد.

خبر این ماجرای شگفت‏انگیز و اعجازآمیز توسط جاسوسان به عبیدالله رسید، و پیکی نزد عمر بن سعد فرستاد که: به من خبر رسیده است که حسین چاه می‏کند و آب بدست می‏آورد، و خود و یارانش می‏نوشند! به محض اینکه نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد و کار را بر حسین و اصحابش بیشتر سخت بگیر و با آنان چنان رفتار کن که با عثمان کردند!!

عمر بن سعد طبق فرمان عبیدالله بیش از پیش بر امام علیه‏ السلام و یارانش سخت گرفت تا به آب دست نیابند [1] .

××××××

پاورقی:1-مقتل الحسین خوارزمی،ج 1،ص244

منبع:کتاب قصه ی کربلا



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 88/10/4 :: ساعت 12:10 صبح )
»» احترام به زائرحضرت ابوالفضل(ع)

داستان دوستان

احترام به زائرحضرت ابوالفضل(ع)

«سیلی به زائر حضرت ابوالفضل، صورت آن حضرت را کبود کرد»

جناب سلالة السادات آقای سید مصطفی مستجاب الدعوة، به نقل از پدرشان، مرحوم سید تقی مستجاب الدعوة (کفشدار حرم حضرت عباس علیه‏السلام) این قضیه را نقل کرده‏اند:

عربی بادیه نشین بچه‏اش مریض می‏شود. با پای برهنه، دوان دوان به کربلا می‏آید و خود را به حرم مطهر حضرت قمر بنی هاشم علیه‏السلام می‏رساند و در مقابل ضریح مطهر قرار می‏گیرد.

یکی از خدام، آن عرب را با پای برهنه و خون آلود و کثیف در کنار ضریح می‏بیند، لذا سیلی محکمی به عرب می‏زند و می‏گوید: تو ادب را رعایت نکرده‏ای! اینجا جای بسیار حساس و با اهمیتی است و نباید این طور بی‏مبالاتی کرد. و خلاصه،، به زائر عرب توهین بسیار می‏کند. عرب اشاره به ضریح می‏کند و می‏گوید: یا اباالفضل علیه‏السلام، من خیال کردم اینجا خانه‏ی شماست، ولی حالا می‏بینم این شخص در اینجا امر و نهی می‏کند!

این جمله را می‏گوید و با ناراحتی برمی‏گردد و در کاروانسرایی منزل می‏کند. خادم مزبور، شب در عالم رؤیا می‏بیند که حضرت اباالفضل العباس علیه‏السلام به خدام، عطایا و هدایایی می‏دهند. او هم جلو می‏رود تا صله‏ای بگیرد. اما حضرت قمر بنی هاشم علیه‏السلام از وی رو برمی‏گردانند! خادم عرض می‏کند: آقا جان چرا به من توجه ندارید؟ حضرت علیه‏السلام می‏فرماید: صورتم را ببین، کبود شده است! کبودی آن، در اثر آن سیلی است که تو به آن عرب زده‏ای، ولی در واقع به من خورده است! چرا او را از حرم بیرون کردی؟! تا او را راضی نکنی از تو راضی نخواهم شد!

خادم می‏گوید: یا سیدی، من او را در کجا پیدا کنم؟! حضرت قمر بنی هاشم علیه‏السلام آدرس محل سکونت عرب را به او می‏دهند و می‏گویند: به او بگو بچه‏ات را شفا دادیم! خادم نیمه شب از خواب بیدار شد و خود را به کاروانسرا رساند و عرب را بیدار کرد. عرب بیچاره دوباره ترسید! زیرا گمان کرد که دوباره آمده است تا او را تنبیه کند! ولی نمی‏دانست که آقای مهربان، خادم را فرستاده‏اند تا از او دلجویی کند.

باری، خادم دست و صورت مرد عرب را می‏بوسد و جریان خواب را برای او تعریف می‏کند و از عرب پوزش می‏طلبد و پیام مسرت آمیز حضرت اباالفضل علیه‏السلام را به او می‏رساند و می‏گوید: آقا فرمودند به شما بشارت بدهم که فرزندت را شفا می‏دهند. در این هنگام، عرب بسیار خوشحال می‏شود و خدا را شکر می‏کند که مورد لطف و عنایت آقا قمر بنی هاشم علیه‏السلام قرار گرفته است. [1] .

××××××

پاورقی:1-چهره ی درخشان،ج1،ص584



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 88/10/3 :: ساعت 6:50 عصر )
»» روز هفتم محرم

روز هفتم محرم

روز سه شنبه هفتم محرم از طرف ابن زیاد به عمر بن سعد مأموریت داده شد که بایستی حسین از من اطاعت کند و الا میان او و آب مانع شو. من آب را بر یهود و نصارا حلال کردم و بر حسین و اهل او حرام نمودم. عمر سعد طبق دستور ابن زیاد، عمرو بن حجاج با پانصد نفر را بر آب مأمور کرد که نگذارند امام حسین و کسانش از آب استفاده نمایند. [1] .

در این روز عبیدالله بن زیاد نامه ای به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه ی نوشیدن حتی قطره ای آب را به امام ندهد، همانگونه که از دادن آب به عثمان ابن عفان خودداری شد!![2] .

عمر بن سعد نیز فورا عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در کنار شریعه ی فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین و یارانش ‍ به آب شدند، و این رفتار غیر انسانی سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه السلام صورت گرفت. در این هنگام مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی که از قبیله ی بجیله بود فریاد برداشت که: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند که قطره ای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!

امام حسین علیه السلام فرمود: خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده!

حمید بن مسلم می گوید: به خدا سوگند که پس از این گفت و گو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبدالله بن حصین آن قدر آب می آشامید تا شکمش بالا می آمد، و آن را بالا می آورد و باز فریاد می زد: العطش! باز آب می خورد تا شکمش ‍ آماس می کرد ولی سیراب نمی شد! و چنین بود تا جان داد. [3] .

××××××× 

پاورقی:1-ناسخ،ج2،ص192

2-انساب الاشراف،ج3،ص180

3-ارشاد،شیخ مفید،ج2،ص86

منبع:کتاب چهره درخشان امام حسین(ع)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 88/10/3 :: ساعت 6:34 عصر )
»» روزششم محرم

روزششم محرم

با فرا رسیدن روز ششم، کربلا پرجمعیت‏ترین منطقه‏ی عراق شده بود. عبیدالله در نامه‏ای تهدیدآمیز به عمر بن سعد نوشت: اکنون تو را با سپاهی فراوان از سواره و پیاده‏گان، با تجهیزاتی تمام مسلح کرده تو بر آنها فرمانده ساخته‏ام. آگاه باش که هر ساعت از روز و شب کارهای تو را به من گزارش می‏کنند. [1] حبیب بن مظاهر از امام (ع) اجازه گرفت تا نزد بنی‏اسد رفته و آنها را به یاری امام دعوت کند. پس از اذن امام (ع)، حبیب مخفیانه در تاریکی شب به نزد بنی‏اسد رفت و گفت: بهترین بشارت را که نماینده‏ای می‏تواند برای قوم خویش بیاورد برایتان آورده‏ام؛ شما را به یاری فرزند پیامبر دعوت می‏کنم. او را یارانی است که هر کدام از هزار مرد جنگی برترند، و هرگز

او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمنانش تسلیم نخواهند کرد. عمر بن سعد با انبوهی از کوفیان او را محاصره کرده است. چون شما را با من خویشاوندی است به این راه خیر راهنمایتان می‏شوم، امروز از من فرمان برید و به یاری او شتاب کنید تا شرف دنیا و آخرت برای شما باشد. به خدا سوگند! اگر یک نفر از شما در راه خدا در اینجا با پسر دختر پیامبر کشته شود، و صبر پیشه سازد و امید پاداش از خداوند داشته باشد، رسول خدا (ص) در بهشت یار و همنشین او خواهد بود.

در این هنگام عبیدالله بن بشیر اسدی از جا برخاست و گفت: هنگامی که این مردم آماده‏ی جنگ شوند و سواران از سنگینی و شدت پیکار بهراسند، من رزمنده‏ای شجاع و دلاور، همانند شیری غرنده و جنگنده هستم. پس از آنکه نود تن از مردان بنی‏اسد با وی همراه شدند و به سوی امام شتافتند، جاسوسان، عمر بن سعد را از این موضوع آگاه کردند، و او، ارزق بن الحرث صیداوی را با چهارصد نفر به مقابله‏ی آنها فرستاد. در نزدیکی فرات دو گروه در مقابل هم قرار گرفتند. جنگ سختی در گرفت و عده‏ای کشته شدند. چون بنی‏اسد دریافتند که توانایی مقاومت ندارند، به سوی قبیله‏ی خود بازگشتند و شبانه از آنجا کوچ کردند تا از غضب عمر بن سعد در امان بمانند. امام (ع) پس از آنکه شرح ماجرا را از حبیب بن مظاهر شنید فرمود: «لا حول و لا قوة الا بالله». [2]

×××××

پاورقی:1-بحارالانوار،ج44،ص387

2- بحارالانوار،ج44،ص386،خوارزمی،مقتل الحسین،ج1،ص242

منبع:کتاب بعثت بدون وحی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 88/10/2 :: ساعت 10:42 عصر )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 152
>> بازدید دیروز: 160
>> مجموع بازدیدها: 1498271
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [190]
داستان وحکایت [172]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [104]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [192]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب