پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
پرهیز از جایگاه تهمت
من وضع نفسه مواضع التهمه فلایلومن من أساء به الظن.-ح /159
ترجمه:
کسى که خود را در معرض بد نامى و جایگاه تهمت قرار مىدهد،نباید کسى را که به او گمان بد مىبرد، ملامت کند.
شرح:
یکى از دستورهاى اسلامى این است که: مسلمان مؤمن نباید فقط به این که کار بد نمىکند و حرف بد نمىزند، راضى و خشنود باشد. بلکه باید از شنیدن حرف بد و دیدن کار بد نیز خوددارى کند. یعنى اگر در مکانى، عدهیى، سخنان را بشنود. یا اگر در جایى کارهاى گناه آلود انجام شود، نباید در آنجا درنگ کند.
امام علیهالسلام نیز، بر اساس همین دستور اسلامى، شیعیان خود را راهنمایى فرموده است. طبق فرمایش امام (ع): مسلمان مؤمن، نباید به جاهایى برود، که در آنها، کارهاى زشت و گناه آلود انجام مىگیرد. مثلا هرگز نباید به قمارخانه یا مشروب فروشى برود. زیرا با رفتن به چنین مکانهایى، به جایگاه تهمت قدم مىنهد و خود را در معرض بد نامى قرار مىدهد. یعنى هر چند هم که خود او، اهل قمار و مشروب نباشد، وقتى در چنان مکانهایى دیده شود، مورد بد گمانى قرار خواهد گرفت. و دیگران که از باطن او خبر ندارند، ممکن است تصور کنند که او نیز اهل قمار و مشروب است و به این ترتیب، به او تهمت قمار بازى و میگسارى بزنند.
روشن است که اگر چنین وضعى پیش بیاید، کسى که مورد تهمت قرار گرفته، نباید کسانى را که به او بد گمان شده و تهمت زدهاند، ملامت کند. زیرا، تقصیر از خود اوست، که با قدم گذاشتن به چنان مکانهایى، در دل دیگران، نسبت به خود بد گمانى ایجاد کرده است.
××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
ناتوانتر از ناتوانترین
اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان، و اعجزمنه من ضیع من ظفربه منهم. -ح /12
ترجمه:
ناتوانترین مردم کسى است که در بدست آوردن دوست، ناتوان باشد، و ناتوانتر از او، کسى است که دوست بدست آمده را، از دست بدهد.
شرح:
توانایى انسان، تنها در قدرت جسم و زور بازو نیست. بلکه توانایى روحى و اخلاقى، بالاتر و با ارزشتر از توانائى جسم و تن است. قدرت جسمى، با گذشت زمان و افزایش سن و سال از بین مىرود، اما توانایى روحى و اخلاقى، بر اثر گذشت زمان بیشتر میشود، و انسان را قوىتر و ورزیدهتر مىکند.
پس ما، ضمن آنکه براى سلامت تن و قدرت جسم خود، باید ارزش و اهمیت قائل باشیم و در حفظ آن بکوشیم، باید سعى کنیم که توانایى روحى و اخلاقى هم بدست آوریم و هر روز به مقدار آن بیفزائم.
على علیهالسلام مىفرماید: یکى از نشانههاى قدرت روح و توانایى اخلاق، این است که انسان بتواند با اخلاق خوب و رفتار انسانى و مناسب، براى خود دوستان زیادى پیدا کند. پس کسى که نمىتواند براى خود دوست صمیمى و خوبى پیدا کند. از لحاظ روحى و اخلاقى، عاجز و ناتوان است.
اما، ناتوانتر از او، کسى است که دوستى را پیدا کرده، نتواند براى همیشه نگه دارد. یعنى با رفتار بد و اخلاق نامناسب خود، دوستان بدست آمده را، از دست بدهد و در زندگى اجتماعى، تنها بماند. زیرا نگهدارى دوست، دشوارتر از بدست آوردن دوست است. یعنى براى حفظ دوستان بدست آمده، بیش از یافتن دوستان جدید، قدرت روحى و اخلاق لازم است.
×××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
چه بسا که یکبار خوردن
کم من أکله منعت أکلات. -ح /171
ترجمه:
بسا که یک خوردن چیزى، تو را از خوردن بسیارى از خوردنیهاى دیگر، محروم مىکند.
شرح:
گاهى کسى را مىبینیم که سر سفره، به غذائى میرسد که با وضع مزاجى آن روز او سازگار نیست و نباید از آن بخورد. اما او نمیتواند از هوس خوردن جلوگیرى کند، و از آن غذائى ناسازگار میخورد، و چند ساعت بعد، به بستر بیمارى مىافتد. یا گاهى، کسى دیگرى را مىبینیم، که ناراحتى مزاجى ندارد، ولى در خوردن غذا، چنان افراط و زیاده روى میکند که بیمار مىشود.
در هر حال، اینگونه افراد، بخاطر آن که نتوانستهاند شکم خود را نگاه دارند چنان بیمار و نزار میشود، که تا مدتها از خوردن بسیارى از غذاها و میوهها و خوراکىها محروم میشوند. و ته دستور پزشک با چند روز، جز غذائى ساده، نمیتوانند به چیز دیگرى لب بزنند.
در حالیکه اگر آن یکى ناپرهیزى نمیکرد، و این یکى به افراط و زیادهروى نمىپرداخت هر دو، در روزهاى بعد نیز میتوانستند از هر نوع خوراکى استفاده کنند، و ناچار از تحمل چند روز پرهیز و محرومیت نمىشدند.
این سخن امام علیهالسلام، به ما مىآورد که: در هر کارى، باید به عاقبت آن هم بیندیشیم و صلاح خود را تشخیص دهیم. یعنى اگر دیدیم، در کارى، با یکبار استفاده کردن، چندین استفاده بعدى را از دست میدهیم، باید از انجام آن کار خوددارى کنیم.
×××××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
تفاوت اعمال
شتان ما بین عملین عمل تذهب لذته و تبقى تبعته، و عمل تذهب موونته و یبقى أجره -ح /121
ترجمه:
چه تفاوت بسیارى، که بین دو گونه عمل و کردار انسانها وجود دارد: عملى که لذت و خوشى آن به سرعت مىگذرد، ولى نتایج زیانبار و عواقب آن باقى مىماند، و عملى که رنج و زحمت آن، زود تمام مىشود ولى پاداش آن برجا مىماند.
شرح:
خداوند انسان را آزاد و مختار آفرید و به او عقل و شعور داد، تا آزادانه راه زندگىاش را انتخاب کند، و با اراده و اختیار خود، هر عملى که دلش خواست، انجام دهد.
اما در روز قیامت، کسى که عمل خوب انجام داده باشد پاداش مىگیرد و کسى که مرتکب اعمال بد شده، به کیفر و مجازات مىرسد.
امام علیهالسلام، به مسلمانان هشدار مىدهد، تا بدانند که بین این دو گونه عمل، تفاوت بسیارى هست، و فریب ظاهر را نخورند. یعنى انسان باید بداند، که کار خوب و بد، هر دو، به زودى مىگذرد و تمام مىشود، در حالیکه نتایج و پىآمدهاى آن، از بین نمىرود، و در کارنامه اعمال انسان، باقى مىماند.
فرزند عزیز، تو خود، در میان دوستان، همکلاسىها، و اطرافیانت، نمونههایى این دو گونه عمل را، بسیار دیدهاى.
به عنوان مثال: دانش آموزى که به جاى درس خواندن و زحمت کشیدن، وقت خود را به بازى و تفریح و خوشگذرانى تلف مىکند، تمام آن بازیها و تفریحاتش، زودگذر است، و تمام خوشگذرانیهایش، به زودى تمام مىشود. اما نتیجه این خوشیهاى زودگذر، مردود شدن است که یک سال عمر او را بیهوده تلف مىکند و دیگر تا پایان عمر نمىتواند آن یک سال را دوباره به - دست آورد.
دانش آموزى هم که زحمت درس خواندن را تحمل مىکند، رنج و زحمتش به زودى تمام مىشود، در حالیکه پاداش این زحمت، یعنى آموختن به زودى تمام مىشود، در حالیکه پاداش این زحمت، یعنى آموختن علم و دانش، و رفتن به کلاس بالاتر و پیشرفتى که نصیب او مىشود، نتایج خوب و لذت بخشى است که براى همیشه در زندگى او باقى مىماند.
از این مثال ساده، نتیجه مىگیریم که اعمال گناه آلوده نیز اگر هم لذتى داشته باشند، لذت شان زودگذر است، در حالیکه نتیجه آنها، یعنى مجازاتى که در پى دارند، نزد خدا باقى مىماند و در روز قیامت، گریبان شخص گناهکار را مىگیرد. مثلا کسى که بر خلاف فرمان خداوند، روزه نمىگیرد. مثلا کسى که بر خلاف فرمان خداوند، روزه نمىگیرد و در ایام ماه مبارک رمضان، شکمچرانى مىکند، لذتى که از خوردن و آشامیدن مىبرد، یک لذت زودگذر است. یعنى لذتى است که با جمع کردن سفره غذا، تمام مىشود و چیزى از آن باقى نمىماند. ولى نتیجه این نافرمانى، تا روز قیامت باقى مىماند و خداوند شخصى روزه خور را به مجازات نافرمانىاش مىرساند.
اما کسى روزه مىگیرد، فقط چند ساعت، زحمت گرسنگى و تشنگى را تحمل مىکند، ولى در عوض این رنج زودگذر، که با فرارسیدن غروب همان روز تمام خواهد شد.
اگر خود شما خوب فکر کنید خواهید دید که تمام کارها همین طور است. یعنى هم تمام لذتها زودگذر هستند، هم تمام زحمتها. ولى آنچه براى همیشه باقى مىماند، نتیجه و عمل و کردار انسان است، که اگر بخاطر لذتهاى زودگذر گناه کرده، مجازات مىشود، و اگر در راه اطاعت از خدا، رنج و زحمت زودگذر را تحمل کرده، مزد و پاداش میگیرد.
×××××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
آخرت نتیجه دنیا
أعمال العباد فى عجلهم، نصیب أعینهم فى آجلهم. -ح / 7
ترحمه: کارهایى که بندگان در این دنیا انجام میدهند، روز قیامت، در برابر چشمهایشان خواهد بود.
شرح:
دستگاههاى رادیو و تلویزیونى که به دست بشر ساخته شده، صدا و گفتار، و حرکات و اعمال آدمى را که چند سال پیش ضبط شده، پس از گذشت سالها دوباره پخش مىکنند، و دوباره عین همان حرفها و حرکات را جلوى چشم ما مجسم مىسازند. فیلمى که از اعمال و حرکات کسى ضبط شد، تا سالهاى سال، حتى تا وقتى که دنیا وجود دارد، مىتواند باقى بماند. چون به فرض اینکه یک فیلم رو به کهنگى و خرابى برود، مىتواند تصویر و صداى آن را روى فیلم دیگرى ضبط کرد و به این ترتیب، براى، همیشه آن تصویر و صدا را نگهدارى کرد.
وقتى بشر که مخلوق خداوند است، توانسته چنین دستگاهى بسازد، به سادگى مىتوان فهمید که خداوند متعال، در دستگاه عظیم آفرینش خود، چه دستگاههاى عجیب و دقیقى براى ضبط و نگهدارى اعمال انسان، خلق کرده است.
آرى، دستگاههاى گیرنده و فرستنده و نگهدارنده جهان آفرینش، چنان عظیم و دقیق و حساس است که کوچکترین اعمال و کردار انسانها را ضبط مىکند و حساب یکایک کارها و کلمه به کلمه حرفها را نگاه میدارد.
امام علیهالسلام، درباره این دستگاه عظیم، چنین خبر مىدهد که: هر کارى که بندگان، در دنیا انجام مىدهند، خداوند با تمام جزئیاتش ضبط و حفظ مىکند. و در روز قیامت، تمام آن کارها را، که در نامه عمل هرکس محفوظ مانده است، جلوى چشم بندگان مجسم مىسازد، و بدانند که خداوند، هر کس را، به - نسبت اعمال نیک و یا بدش، پاداش یا کیفر مىدهد.
و در آن روز، سختترین عذابها، براى کسانى است که کارهاى بدى که در این دنیا انجام دادهاند، در آن دنیا مقابل چشمشان مجسم مىشود.
××××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
زبان عاقل و زبان احمق
لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه. -ح /40
ترجمه:
زبان عاقل، پشت قلب او قرار دارد، و قلب احمق، پشت زبان او جاى گرفته است ( عاقل،با اندیشه سخن مىگوید ونادان بىفکر )
شرح:
انسان عاقل، وقتى بخواهد سخن بر زبان آورد، نخست به دل و اندیشه خود مراجعه مىکند، معنى آن سخن و نیکى یا بدى آن را با عقل و شعور خود مىسنجد، نتیجهیى را که ممکن است از آن حاصل شود حساب مىکند، و هنگامى که به درستى و خوبى سخن خود اطمینان یافت، آن را بر زبان مىآورد.
پس عاقل، قلب و اندیشهاش بیش از زبانش به کار مىاندازد، و زبانش را پشت سر عقل و شعور خود نگاه میدارد.
اما احمق، بر عکس رفتار مىکند. یعنى هر سخنى که به زبانش آمد، نسنجیده و بدون فکر و اندیشه بیان مىکند، و پس از آن که سخن او، در دیگران، تأثیر بد گذاشت، تازه بفکر مىافتد که آیا سخنش درست بوده یا نادرست. یعنى احمق، نخست زبان خود را به کار مىاندازد و نسنجیده حرف مىزند، و بعد از آن، به قلب و عقل خود مراجعه مىکند و در باره نیک و بد سخن خود و نتیجه و حاصل آن مىاندیشد.
به همین دلیل است که خردمندان، از قدیم گفتهاند: سخنى که درباره آن کاملا فکر نکردهاى، بر زبان میاور.
×××××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
معیار زشتى کارها
و احذر کل عمل یعمل به فى السرو یستحیى منه فى العلانیه، و احذر کل عمل اذا سئل عنه صاحبه انکره أو اعتذرمنه.-نامه /69
ترجمه:
از کارى که در نهان انجام مىشود، و در آشکار شرم آور است، بپرهیز و نیز از کارى که اگر انجام دهندهاش، در باره آن بپر سند، یا انجام آن را انکار مىکند و یا بخاطر آن پوزش مىطلبد، دورى کن.
شرح:
بسیار کسان هستند که دلشان نمیخواهد کار بد انجام دهند و مورد سرزنش مردم و خشم و نارضایى خدا قرار گیرند. ولى چون گاهى نمىتوانند فرق میان خوب و بد را تشخیص دهند، بطور ناخواسته و نا آگاهانه مرتکب اعمال ناپسند مىشوند.
از این رو، براى آنکه کار خوب از کار بد مشخص شود، و انسان بتواند فرق بین این دو را بشناسد و کار بد انجام ندهد، امام علیهالسلام دو قانون و نشانه ساده و آسان تعیین فرموده است: اول آنکه کار بد، آن است که بطور پنهانى و دور از چشم دیگران انجام داده مىشود، زیرا انجام آن بطور آشکار و برابر چشم مردم. باعث شرم و خجالت است.
دومین نشانه کار بد، آن است که انجام دهنده آن را مورد پرسش قرار دهند که چرا چنان کارى کرده است، یا انکار میکند و میگوید:((من چنین کارى نکردهام))، و یا بخاطر انجام آن کار عذر خواهى مىکند و میگوید:((مرا ببخشید، از روى نادانى چنین کارى کردهام)).
پس ما نیز، هر گاه دیدیم کارى که میخواهیم انجام دهیم، یکى از این دو نشانه را دارد، باید بدانیم که کار بدى است، و از انجام آن خوددارى کنیم.
×××××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
نگاه به زیردستان
و أکثر أن تنظر الى من فضلت علیه فان ذلک من أبواب الشکر.-نامه /69
ترجمه:
به افراد پائینتر از خود، زیاد بنگر، که این نگریستنها، درهاىشکر گزارى را به روى تو باز مىکند.
شرح:
انسان باید، در مورد نعمتهائى که خداوند به او داده است، همیشه شکر گزار باشد، و نشان دهد که قدر آن نعمتهاى خدا را بداند، و بخاطر آنها در برابر خداوند شکر گزار باشد، لیاقت و شایستگى رسیدن به نعمتهاى بیشتر را نیز بدست آورد.
اما کسى که قدر نعمتهائى که خداوند به او داده است ناراضى باشد، نعمتهاى خدا را تلف مىکند، و نشان مىدهد لیاقت آن نعمتها را ندارد. در آن صورت، نه تنها نعمت بیشترى بدست نمىآورد، بلکه آنچه که دارد از دست مىدهد.
ما، براى قدر نعمتهاى خداوند را بدانیم، باید همیشه به افراد پائینتر از خود نظر داشته باشیم. یعنى کسانى را نگاه کنیم، که کمتر از ما، از نعمتهاى خداوند برخوردار شدهاند. در این صورت، نه تنها از آنچه داریم ناراضى نخواهم بود، بلکه احساس رضایت و خوشنودى خواهیم کرد. و از خداوند سپاسگذار خواهیم بود. هر چه بیشتر به اینگونه افراد نگاه کنیم، درهاى شکر گزارى، بیشترى به روى ما باز خواهند شد، زیرا در این نگاه کردنها، به نعمتهاى خود بیشتر آگاه خواهیم شد و شکر خداوند را بیشتر بجاى خواهیم آورد. سعدى، شاعر بزرگ ایرانى مىگوید: در ایام جوانى، روزى کفش نداشتم و از این رو، از زندگى خود سخت ناراضى بودم و بسیار گله و شکایت میکردم. اما وقتى بیرون رفتم، مردى را دیدم که کنار دیوار نشسته است و پا ندارد. با دیدن او، یکباره به خود آمدم و به درگاه خداوند شکر گزارى کردم که اگر کفش ندارم، در عوض دو پاى سالم دارم که بدون کفش هم مىتوانم با آنها راه بروم.
ما نیز به جاى آنکه به پاى بى کفش خود نگاه کنیم، باید به کسانى که اصلا پا ندارند بنگریم و خدا را شکر گوئیم.
البته آنچه که شرح داده شده دلیل این نیست که انسان پیوسته زندگى خود را در یک حالت سکون نگهداشته و بعنوان رضایت از تقدیر هیچگاه حقوق خود را مطالبه نکند. در زمان طاغوت از این نصیحت سعدى براى ساکت نگهداشتن مردم استفاده میکردند والى آنچه که ما امروز میگوئیم فقط براى شکر نعمتهاى الهى است و بس.
×××××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
در دوستى و دشمنى اندازه نگهدار
أحبب حبیبک هونا ما، عسى أن یکون بغیضک یوما ما، و أبغضک هونا ما، عسى أن یکون حبیبک یوماما. -ح /268
ترجمه:
در دوستى با دوست خود اندازه نگهدار، بخاطر آنکه شاید روزى با تو دشمن شود،
و در دشمنى با دشمن خود اندازه نگهدار، بخاطر آنکه شاید او نیز، شاید با تو دوست شود.
شرح:
در دوستى و دشمنى نیز، همچون مسائل دیگر، باید میانه روى کرد و اندازه نگهداشت. چون زیاده روى در دشمنى و یا دوستى نیز، ممکن است زیانهائى متوجه ما سازد، که دیگر قابل جبران نباشد.
وقتى با کسى دوست میشویم، نباید در معاشرت با او آنقدر زیاده روى کنیم، که بیش از اندازه به حریم زندگى ما نزدیک شود، و تمام اسرار ما را بداند. زیرا ممکن است روزى بین ما اخلافى پیدا شود و آن دوست، بصورت دشمن ما درآید. درانصورت، او، چون تمام اسرار ما را میداند و از آنچه در حریم خانواده ما میگذرد آگاه است، میتواند از دانستههاى خود، بر ضد ما سؤ استفاده کند، و ضربههایى به ما بزند، که دیگر قابل جبران نباشد.
در دشمنى نیز باید میانه روى باشیم و اندازه نگه داریم. یعنى نباید دشمن را آنقدر اذیت و آزار کنیم، و آنقدر دربارهاش سخنان زشت و زننده بگوئم، که اگر روزى بایکدیگر دوست شدیم، به خاطر کارها و حرفهاى خود، شرمنده و خجل باشیم.
×××××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
تندخویى دیوانگى است
الحدة ضرب من الجون لان صاحبها یندم فاان لم یندم فجنونه مستحکم. -ح /255
ترجمه:
تندخوئى یک نوع دیوانگى است، زیرا تندخو پشیمان میشود، و اگر پشیمان نشود، دیوانگىاش پابرجا و پایدار شده است.
شرح:
شخصى تندخو، نمیتواند بر اعصاب خود مسلط باشد، و اعمال و رفتار خود را مهار کند. در نتیجه، هنگام خشم و تند خوئى، دست به کارهائى عقل سالم انجام آن را نمىپذیرد: زبان به بى ادبى و فحاشى مىگشاید، دست به شکستن و پاره کردن و دور ریختن چیزهاى مختلف مىزند. با دیگران نزاع و کتک کارى میکند و باعث زخم و جراحت خود یا دیگران مىشود چه بسا دیده شده که خشم و تند خوئى یک نفر. باعث نزاع دسته جمعى خانواده و دوستانش شده، و سرانجام در میان آنها جنایت و فاجعهئى رخ داده. یا زیان و خسارت جبرانناپذیر دیگرى پیش آمده است.
وقتى شخص تندخو، در حالت خشم به سر مىبرد و باعث ایجاد چنین مشکلات و مصیبتهائى میشود، حالت او شبیه نوعى دیوانگى است. زیرا او هم، در آن لحظات، مانند دیوانگان، بر اعصاب خود تسلط ندارد و متوجه نیست که مرتکب چه کارهائى میشود.
البته شخص تندخو، پس از فرونشستن خشم، از کارهایى که انجام داده پشیمان میشود و همین پشیمانى، نشان میدهد که وى، سر عقل آمده و متوجه زشتى آن کارهاى دیوانه وار خود شده است. یعنى خود او هم متوجه مىشود که در آن لحظات خشم، نوعى دیوانگى زود گذر گریبانش را گرفته و سپس رهایش کرده است.
اما اگر کسى باشد که پس از فرونشستن خشم نیز، از انجام آن کارهاى زشت پشیمان نشود، معلوم میشود که آن حالت دیوانگیش زودگذر و موقتى نیست، بلکه دیوانگى براى همیشه، در وجود او، باقى و پاورجا مانده است.
×××××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه