شنای یک کودک دررودخانه مملواززباله دراحمدآبادهند
عکس هایی زیبا از طبیعت
بدون شرح!
هواپیمای جت بدون سرنشین ایرانی
تست هواپیمای جت بدون سرنشین کرار ساخت وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح صبح امروز یکشنبه با موفقیت انجام شد.
داستان دوستان
معجزه امام حسن مجتبی (ع)
از جمله معجزاتی که آن حضرت آشکار نمود ثمر و میوه گرفتن از درخت خشک
و بیبرگ به اذن خدای متعال بود. محمد بن صفار در بصائر الدرجات به اسناد
خود از ابیعبدالله امام جعفر صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: امام حسن
بن علی (ع) برای عمره از خانه خارج شد و مردی از فرزندان زبیر همراه آن
حضرت بود که قائل به امامت زبیر بود، پس هنگامی که در یکی از منازل بین راه
برای استراحت توقف نمودند به زیر درخت نخلی خشک که از بیآبی خشک
شده بود نشستند، زیر آن نخل بیثمر فرشی برای امام حسن (ع) گستراندند
و برای آن مرد زبیری به درخواستش زیر درخت نخل دیگری فرش گستردند،
پس مرد زبیری در حالی که سرش را بلند کرده بود گفت: کاش این درخت رطبی
داشت و ما از آن میخوردیم.
امام حسن (ع) فرمود: آیا هوس رطب کردهای؟ مرد گفت: بله، امام حسن (ع)
دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد و دعایی خواند که مرد زبیری مضمون آن
را نفهمید پس نخل خشکیده سبز شد و به حال اولش بازگشت و برگ و میوه
و ثمر داد.
امام صادق (ع) فرمود: مرد ساربانی که با ایشان بود از این جریان متعجب شده
و از تعجب تلوتلو میخورد و میگفت: بخدا قسم که سحر و جادو نمود.
آنگاه امام حسن (ع) فرمود: ای وای بر تو این جادوگری نیست و لکن دعای پسر
رسول خدا (ص) است، که اجابت شده است.
امام صادق (ع) فرمود: پس از نخل بالارفتند تا اینکه هر چه ثمر بر آن بود بریده و
به پائین آوردند و برای همه کفایت نمود.
فخر کاینات
ای آن که جلوهای ز جمال خدا تویی
فرزند فاطمه، حسن مجتبی، تویی
پور علی و سبط نبی، فخر کاینات
نور و سرور چشم و دل مرتضی، تویی
میلاد تو به نیمهی ماه خدا بود
یعنی که جلوهای ز کمال خدا تویی
حسنت چنان شبیه پیمبر بود، که من
در بحر حیرتم که مگر مصطفی تویی؟!
بعد از علی به مسند حق، بهر مسلمین
رهبر تویی، امام تویی، پیشوا تویی
شادیفزای خانهی وحیی، که بر نبی
آن کوثری که کرد خدایش عطا، تویی
هنگام رزم، همچو علی تیغ میزنی
هنگام صلح، مظهر صلح و صفا تویی
در راه پایداری قرآن، ز دست خلق
آن کس که خورد خون جگر سالها، تویی
آن قهرمان، که با همهی قدرت از عدو
بهر خدا شنید بسی ناسزا، تویی
در بحر پرتلاطم و طوفان حادثات
در کشتی نجات بشر، ناخدا تویی
صلح تو شد، مقدمهی نهضت حسین
بنیانگذار واقعهی کربلا، تویی
«خسرو» به غیر درگه تو رو کجا کند؟
ای آن که با ضمیر همه آشنا تویی(1)
******
پاورقی:1- شعرازسیدمحمدخسرونژاد
حدیث روز
قالَ الحسن مجتبی علیه السلام:
إنَّ اللهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ، فَیَسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إِلی
مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا، وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا.[1] .
ترجمه:
فرمود:خداوندمتعال ماه رمضان رابرای بندگان خودمیدان مسابقه قرارداد.
پس عدّه ای در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودی
الهی از یکدیگر سبقت خواهند گرفت و گروهی از روی بی توجّهی و
سهل انگاری خسارت و ضرر می نمایند.
****
پاورقی:1- تحف العقول،ص234--- من لایحضره الفقیه،ج1،ص511
داستان دوستان
پاسخ کودک در کلاس، از علوم مختلف
حضرت صادق آل محمّد صلوات الله علیهم در ضمن بیانی مفصّل حکایت فرماید:
روزی یک نفر عرب بادیه نشین به قصد حجّ خانه خدا حرکت کرد و در حال احرام چند تخم کبوتر از لانه کبوتران برداشت؛ و آن ها را شکست و خورد، سپس متوجّه شد که در حال احرام نباید چنین می کرد.
و چون به مدینه بازگشت از مردم سؤال نمود خلیفه رسول الله صلی الله علیه وآله کیست؟ و منزلش کجاست؟
او را نزد ابوبکر بردند و او پاسخ آن مسئله را ندانست.
و بالاخره در نهایت أعرابی را نزد امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام آوردند و حضرت پس از مذاکراتی اظهار نمود: آنچه سؤال داری از آن کودکی که در کلاس نزد معلم نشسته است بپرس که او جواب کافی را به تو خواهد داد.
أعرابی گفت: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون»، پیغمبر خدا رحلت کرد و دین بازیچه افراد قرار گرفت و اطرافیان او مرتدّ شده اند.
حضرت امیر علیه السلام فرمود: خیر، چنین نیست و افکار بیهوده در خود راه مده؛ و از این کودک آنچه می خواهی سؤال کن تا تو را آگاه نماید.
وقتی أعرابی متوجّه کودک - یعنی؛ حضرت ابو محمّد حسن مجتبی علیه السلام - شد دید قلمی به دست گرفته و مشغول خطّ کشیدن روی کاغذ می باشد؛ و معلّم او را تشویق و تحسین نموده و به او آفرین می گوید.
اعرابی خطاب به معلّم کرد و گفت: ای معلّم! اینقدر او را تعریف و تمجید و تحسین می کنی، که گویا تو شاگردی و کودک، استاد تو است!؟
اشخاصی که در آن جلسه حضور داشتند خنده ای کردند و گفتند: ای أعرابی! تو سؤال خود را بیان کن و پراکنده گوئی مکن.
أعرابی گفت: ای حسن، فدایت گردم! من از منزل به قصد حجّ خارج شدم؛ و پس از آن که احرام بستم، به لانه کبوتران برخورد کردم؛ و تخم آن ها را برداشته و نیمرو کردم و خوردم و این خلاف را از روی عمد و فراموشی مسئله انجام دادم.
حضرت مجتبی علیه السلام فرمود: ای أعرابی! کار تو عمدی نبود و در سؤال خود اشتباه کردی.
أعرابی گفت: بلی، درست گفتی و من از روی نسیان و فراموشی چنین کردم، اکنون باید چه کنم.
خطّ کشی روی کاغذ بود فرمود: به تعداد تخم کبوتران که مصرف کرده ای، باید شتر جوان مادّه تهیّه کنی؛ و سپس آن ها با شتر نر، جفت گیری کنند؛ و برای سال آینده هر تعداد بچّه شتری که به دنیا آمد، آن ها را هدیه کعبه الهی قرار دهی و قربانی کنی تا کفّاره آن گناه باشد.
أعرابی گفت: این کودک دریائی از معارف و علوم الهی است؛ و اگر مجاز باشم خواهم گفت که تو خلیفه رسول الله باید باشی.
آن گاه حضرت مجتبی سلام الله علیه فرمود: من فرزند خلف رسول خدا هستم؛ و پدرم امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام خلیفه بر حقّ وی خواهد بود.
أعرابی گفت: پس ابوبکر چکاره است؟
فرمود: از مردم سؤال کن که او چکاره است.
در همین لحظه صدای تکبیر مردم بلند شد و حضرت امیر علیه السلام فرمود: شکر و سپاس خداوندی را که در فرزندم علم و حکمتی را قرار داد که برای حضرت داود و سلیمان علیهماالسلام قرار داده بود.[1] .
****
پاورقی:1-تهذیب شیخ طوسی ،ج5،ص354،ح144---مدینه المعاجز،ج3،ص944---هدایه الکبری،ص38
قطره ای از دریای کمالات و افتخارات
حضرت امام حسن مجتبی (ع)
برسی رحمة الله در کتاب «مشارق الانوار» از حذیفة بن یمان نقل کرده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را دیدم که دست امام حسن مجتبی علیهالسلام را گرفته بود و میفرمود:
أیها الناس هذا ابنعلی فاعرفوه، و الذی نفس محمد بیده انه لفی الجنة، و محبه فی الجنة، و محب محبیه فی الجنة.
ای مردم! این فرزند علی بن ابیطالب است، او را بشناسید، سوگند به آن کسی که جان محمد در قبضهی قدرت او است، او در بهشت است، دوستان او و دوستان دوستانش نیز در بهشت خواهند بود.
طریحی رحمه الله در کتاب «مجمع البحرین» میگوید:
از طریق شیعه و سنی روایت شده است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیهالسلام هر کدام به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام میفرمودند:
بأبی أنت و امی.
پدر و مادرم فدای شما.
*******
محمد بن جریر طبری رحمه الله از محمد بن حجاره نقل میکند که گفت: امام حسن مجتبی علیهالسلام را دیدم در حالی که عدهای آهو از کنار او میگذشتند.امام علیهالسلام آنها را صدا زد، همگی جواب دادند و در مقابل اوحاضر شدند.
عرض کردیم: ای فرزند رسول خدا! اینها حیوانات وحشی هستند، معجزهای آسمانی به ما نشان بده.
امام علیهالسلام به آسمان نگاه کرد، گویا درهای آن باز شد، نوری فرود آمد و همهی خانههای مدینه را احاطه کرد، آنگاه شروع به لرزیدن کرد که نزدیک بود خراب شود.
عرض کردیم: ای فرزند رسول خدا! آن را برگردان.
امام علیهالسلام فرمود:
نحن الأولون و الآخرون، و نحن الآمرون، و نحن النور، ننور الروحانیین، ننور بنور الله و نروح بروحه، فینا مسکنه و الینا معدنه، الآخر منا کالأول، و الأول منا کالآخر.
ما اول هستیم که آفرینش با ما آغاز شده، و ما آخر هستیم که هستی با ما پایان میپذیرد، و ما فرمانروایانی هستیم که امر ما را همه موجودات تکوینا اطاعت میکنند، ما نوری هستیم که فرشتگان را روشنی میبخشیم، به نور خداوند آنها را منور و به بشارت الهی آنها را مسرور میگردانیم، جایگاه نور خداوندی در ما و معدن آن به سوی ما است.اول ما مانند آخر ما، و آخر ما همانند اول ما است.
*******
شیخ صدوق قدس سره در کتاب «معانی الأخبار» از امام صادق علیهالسلام و آن حضرت از پدر بزرگوارش روایت کرده است که:
جبرئیل نام مبارک امام حسن مجتبی علیهالسلام را در حالیکه میان پارچهای ابریشمی از پارچههای بهشتی بود به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هدیه کرد، و نام حسین برگرفته از نام حسن است.
و از روایت عروهی بارقی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ظاهر میشود که حسن و حسین اسم دو درخت در بهشتند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در شب معراج از میوهی آن دو درخت خوردهاند.
و حکایت شده است که خداوند تبارک و تعالی این دو اسم را از مردم پنهان کرد تا آنکه دو فرزند فاطمه علیهاالسلام به آن نامگذاری شوند.
عکسهای دیدنی
عملیات اطفای حریق جنگل ها در جنوب آتن
حمل محموله چوب با دوچرخه در سری لانکا
نماز گزاردن سربازان فلسطینی در خیابانی در نابلس
بدون شرح!