حدیث روز
توجّه امام مهدى(علیه السلام) به شیعیان خویش
قالَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ(علیه السلام):
«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَ لَوْ لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَکُمُ الاَْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا.»:
ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ، که اگر جز این بود گرفتارى ها به شما روى مى آورد و دشمنان، شما را ریشه کن مى کردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید.
دانشمندان اهل سنت و اعتراف به ولادت امام مهدی(عج)
مرحوم «شیخ نجم الدین عسکری» در جلد اول کتاب خویش [1] نام چهل تن از علما و دانشمندان اهل سنت را آورده است که همگی آنان در کتابهای خویش با ایمان به روایات رسیده از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به ولادت حضرت مهدی علیه السلام اعتراف نموده اند.
همانگونه که علامه معاصر «آیت الله العظمی صافی» نیز در کتاب ارزشمند خود، نام و نشان گروه دیگری از آنان را آورده است که شمارشان از 26 نفر می گذرد و همگی به ولادت دوازدهمین امام نور، تصریح می کنند و ما در اینجا برای رعایت اختصار برخی از آن منابع اهل سنت را از این دو کتاب ترسیم می کنیم.
کسانی که آگاهی بیشتری در این موضوع می خواهند، می توانند به دو کتاب مورد اشاره و دیگر کتابهایی که در این مورد نگارش یافته است مراجعه کنند.
برای نمونه:
1- «محمد بن طلحه حلبی شافعی» در کتاب خود ضمن بحث گسترده ای می نویسد: «باب دوازدهم در مورد حضرت مهدی علیه السلام است....»
و آنگاه ضمن برشمردن نامها و القاب آن حضرت می نویسد: «او در شهر تاریخی سامرا، دیده به جهان گشود....» [2] .
2- «محمد بن یوسف کنجی شافعی» از دیگر علمای اهل سنت است. او در کتاب خویش می نویسد: «حضرت مهدی علیه السلام فرزند جناب حسن عسکری علیه السلام است. آن وجود گرانمایه، زنده و در اوج سلامت و طراوت از زمان غیبت خویش تاکنون دراین جهان زندگی می کند....» [3] .
3- «محمد بن احمد مالکی» معروف به «ابن صباغ» نیز از علمای اهل سنت است و در کتاب خویش در باب دوازدهم می نویسد: «ابوالقاسم، محمد، حجت، فرزند حضرت حسن عسکری علیه السلام است. او در شهر سامرا و در نیمه شعبان 255 هجری دیده به جهان گشود.» [4] .
4- از دیگر علمای آنان «سبط ابن جوزی حنفی» است. او در کتاب خویش در مورد فرزندان حضرت عسکری علیه السلام در بخشی تحت عنوان «فصل فی ذکر الحجة المهدی» می نویسد: «او نام بلند آوازه اش محمد، فرزند حسن عسکری علیه السلام است و کنیه اش ابوالقاسم می باشد. او را: خلف الحجة، صاحب الزمان، القائم المنتظر نیز
خوانده اند و آن حضرت آخرین امامان است...». [5] .
5- «احمد بن حجر» عالم دیگری از اهل سنت است او در کتاب خویش به هنگام بحث در مورد شخصیت حضرت عسکری علیه السلام می نویسد: «او جز فرزندش ابوالقاسم محمد الحجة، فرزندی به یادگار ننهاد و فرزند گرانمایه اش، به هنگامه شهادت پدر، پنج ساله بود، اما خداوند حکمت و بینشی ژرف و اعجازآمیز به او ارزانی فرمود....» [6] .
6- از علمای دیگر اهل سنت «شبراوی شافعی» است. او در مورد ولادت دوازدهمین امام نور در کتاب خویش می نویسد: «امام یازدهم، «حسن خالص» [7] که به لقب عسکری معروف است و او را شرافت همین بس که امام مهدی علیه السلام از فرزندان گرانمایه اوست....» [8] .
آنگاه می افزاید: «امام مهدی علیه السلام فرزند حضرت عسکری علیه السلام است و در شهر تاریخی سامرا در پانزدهم شعبان 255 هجری دیده به جهان گشود.»
7- «عبدالوهاب شعرانی» عالم دیگر اهل سنت در کتاب خویش تحت عنوان، «نشانه های نزدیک شدن رستاخیز»، از جمله قیام و ظهور حضرت مهدی علیه السلام را می نویسد. آنگاه می افزاید: «امام مهدی علیه السلام از فرزندان امام عسکری علیه السلام است و در پانزدهم شعبان سال 255 بدنیا آمده و او زنده و باقی است تا طبق روایات رسیده از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم با حضرت عیسی علیه السلام که به هنگامه ظهور او از آسمانها فرود می آید، دیدار کند....» [9] .
8- از علمای دیگر اهل سنت «عبدالله بن محمد مطیری شافعی» است. او در
کتاب خویش پس از یادآوری نام بلندآوازه امامان معصوم علیه السلام تا حضرت عسکری می نویسد: «فرزند حضرت عسکری علیه السلام امام مهدی: دوازدهمین امامان است. نام او محمد و قائم است و به مهدی علیه السلام نیز شهرت دارد....»
9- «سراج الدین رفاعی» از دیگر دانشمندان اسلامی است. او در کتاب خویش [10] دراین مورد می نگارد: «اما، یازدهمین امام، حضرت حسن عسکری علیه السلام پس از خویش، فرزندش حضرت مهدی را بر جای نهاد و او جانشین پدر و دوازدهمین امام است.» [11] .
10- استاد «بهجت افندی» در کتاب خویش [12] از جمله می نویسد: «امام مهدی علیه السلام در پانزدهم شعبان سال 255 هجری دیده به جهان گشود و مادرش نرجس بود....» [13] .
11- عالم دیگر اهل سنت «حافظ محمد بن محمد حنفی نقشبندی» در کتاب خویش [14] دراین رابطه می نویسد: «حضرت عسکری علیه السلام یازدهمین امام است و فرزند گرانمایه اش «محمد» نزد یاران و دوستان راستین خاندان وحی و رسالت مشخص و معلوم بود. او در سال 255 هجری در پانزدهم شعبان دیده به جهان گشود.» [15] .
این مطلب را از جمله بانوی بزرگ و مورد اعتماد «حکیمه» دختر امام جواد علیه السلام آورده است.
12- «سلیمان قندوزی حنفی» از دیگر دانشمندان اسلامی است. او در کتاب
خویش ضمن ترسیم ولادت حضرت مهدی علیه السلام از بانو حکیمه، دخت گرانقدر حضرت جواد علیه السلام به همان صورت که در کتابهای معتبر شیعه آمده است، می افزاید: «این روایت و این گزارش از دیدگاه علما و شخصیتهای مورد اعتماد اسلامی، محقق و مسلم است که ولادت «قائم آل محمد» پانزدهم شعبان به سال 255 هجری رخ داد و آن حضرت در شهر تاریخی سامرا و در حیات پدرش دیده به جهان گشود.» [16] .
13- «شبلنجی شافعی» دانشمند دیگر اهل سنت در کتاب خویش در این مورد می نویسد: «رحلت حضرت عسکری علیه السلام روز جمعه هشتم ربیع الاول به سال 260 هجری بود و از خود، فرزندی گرانمایه بر جای نهاد که نام او را محمد نهاده بود.» [17] .
14- دانشمند دیگر اهل سنت «ابن خلکان» است. او در کتاب خود پیرامون امام عصر علیه السلام می نویسد: «ولادت آن گرانمایه، پانزدهم شعبان به سال 255 هجری بود و هنگامی که پدرش جهان را بدورد گفت، آن حضرت پنج ساله بود و مادرش نرجس نام داشت....» [18] .
15- عالم دیگر اهل سنت «ابن الخشاب» در این مورد می نویسد: «فرزند و جانشین شایسته کردار حضرت عسکری علیه السلام حضرت مهدی علیه السلام بود که او را «الخلف الصالح» نیز می گفتند. او همان صاحب الزمان است و به نام مقدس «مهدی» نیز شهرت دارد.» [19] .
16- «عبدالحق دهلوی» نیز از دانشمندان اسلامی است. او در کتاب خود، در مورد زندگی امامان نور علیه السلام در این رابطه می نویسد: «ابومحمد حضرت حسن
عسکری» علیه السلام یازدهمین امام نور است و فرزند گرانمایه اش محمد علیه السلام نزد یاران و دوستداران مورد اعتماد شناخته شده است.»
آنگاه می افزاید: «خلف صالح، از فرزندان حضرت عسکری علیه السلام همان صاحب الزمان است.»
17- «محمد امین بغدادی سویدی» در ولادت امام عصر علیه السلام می نویسد:
«حضرت مهدی علیه السلام به هنگامه رحلت پدر گرانمایه اش، پنج سال داشت.» [20] .
18- مورخ بزرگ اهل سنت «ابی الوردی» در تاریخ خود [21] آورده است که «محمد، فرزند حضرت عسکری علیه السلام در سال 255 هجری بدنیا آمد....»
اینها شماری از منابع و کتابهای علما و دانشمندان اهل سنت است که همگی آنان به ولادت پربرکت دوازدهمین امام نور حضرت مهدی علیه السلام، تصریح کرده و پانزدهم شعبان به سال 255 هجری را بطور مشخص، سالروز ولادت نور شناخته اند و همگی پدر گرانمایه او را حضرت عسکری علیه السلام عنوان ساخته اند.
روشن است که اگر بخواهیم اعترافات و تصریحات همه دانشمندان اهل سنت را در این مورد، ترسیم نماییم کتاب، طولانی و بحث، خسته کننده می گردد. [22] .
[1] المهدی الموعود المنتظر عند اهل السنة، ج 1، ص 220.
[2] مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص 88، چاپ ایران در سال 1287.
[3] البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص 336.
[4] الفصول المهمه، ص 273.
[5] تذکره الخواص، چاپ جدید، ص 363 و چاپ قدیم، ص 88.
[6] الصواعق المحرقة، ص 127، چاپ مصر، 1308 هجری.
[7] خالص، از القاب ناشناخته حضرت عسکری علیه السلام است.
[8] الاتحاف بحب الاشراف، ص 178.
[9] الیواقیت و الجواهر، ج 2، ص 143 چاپ مصر.
[10] صحاح الأخبار.
[11] منتخب الأثر، ص 336 به نقل از صحاح الأخبار.
[12] محاکمه، در تاریخ آل محمد که از ترکی به فارسی ترجمه شده است.
[13] منتخب الاثر، ص 337 و دفاع عن الکافی، ج 1، ص 587.
[14] فصل الخطاب.
[15] منتخب الاثر، ص 332، به نقل از فصل الخطاب.
[16] ینابیع المودة، ص 449 - 452، چاپ ایران.
[17] نور الابصار، ص 185.
[18] وفیات الاعیان، ج 4، ص 176.
[19] مهدی منتظر در نهج البلاغه، ص 23 و دفاع عن الکافی، ج 1، ص 571 به نقل از تاریخ موالیدالائمه.
[20] سبائک الذهب، ص 78.
[21] نور الابصار، ص 153 به نقل از تاریخ ابن الوردی.
[22] فقیه عالیقدر حضرت آیت الله صافی در کتاب خویش، منتخب الاثر، ص 320، نام 65 نفر و محقق گرامی، فقیه ایمانی در کتاب خود مهدی منتظر در نهج البلاغه، ص 23، نام 102 نفر از بزرگان اهل سنت را که متذکر ولادت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف شده اند، ذکر نموده اند. و از کسانی که در این زمینه، بررسی مفصل کرده، محقق توانا و کاوشگر فرزانه و برادر صدیق ما، جناب ثامر عمیدی هست که نام 128 نفر از علما و بزرگان اهل سنت را آورده که در کتابهای خود به ولادت حضرت ولی عصر علیه السلام تصریح کرده اند. رجوع شود به: دفاع عن الکافی، ج 1، ص 569 - 592.
و همچنین مصدر یاد شده، ص 548، نام 79 نفر را آورده که دوران طفولیت و یا قبل از آغاز غیبت کبری، وجود مقدس حضرت را مشاهده نموده اند.
×××××××××
منبع:cdشمیم گل نرگس
& یا صاحب الزمان(عج) &
برخیز که میرکاروان می آید * آن قافله سالار جهان می آید درخانه عسکری زنرجس خاتون* هان مهدی صاحب الزمان(عج)می آید ××××××××××× مرآت جمال سرمدی می آید * احیاگردین احمدی می آید برخیز وبپا جشن وچراغانی کن * چون دسته گل محمدی می آید ××××××××××× امشب که به وجدوشورچرخ کهن است گل نغمه مانوای یابن الحسن است آمد ولی عصر(عج)همان کس که از او بر کنده ز جا ریشة نخل فتن است ×××××××××××
داستان دوستان
تشرف جنگجوی غزوه صفین
یکى از شیعیان خاندان عصمت و طهارت (ع ) مى گوید: روزى نزد پدرم بودم .
مردى را دیدم که با او صحبت مى کرد.
ناگاه در بین سخن گفتن ,خواب بر او غلبه کرد و عمامه از سرش افتاد.
اثر زخم عمیقى بر سرش ظاهر شد.
از اوسؤال کردم جریان این جراحت که به ضربات شمشیر مى ماند چیست ؟ گفت : اینها از ضربه شمشیر در جنگ صفین است .
حـاضرین تعجب کرده به او گفتند: جنگ صفین مربوط به قرنها پیش است و یقینا تودر آن زمان نبوده اى , چطور چنین چیزى امکان دارد؟ گـفـت : بله , همین طور است که مى گویید.
من روزى به طرف مصر سفر مى کردم و دربین راه مـردى از طـایـفه غره با من همراه شد.
با هم صحبت مى کردیم و در بین صحبت از جنگ صفین , یـادى شـد.
آن مرد گفت : اگر من در آن جا حاضر بودم , شمشیر خود رااز خون على و اصحابش سیراب مى کردم .
من هم گفتم : اگر من حاضر بودم , شمشیر خود را از خون معاویه و یارانش رنگین مى کردم .
آن مرد گفت : على و معاویه و آن یاران که الان نیستند, ولى من و تو که از یاران آنهاییم .
بیا تا حق خـود را از یـکـدیـگر بگیریم و روح ایشان را از خود راضى نماییم .
این را گفت و شمشیر را از نیام خارج نمود.
من هم شمشیر خود را از غلاف کشیدم و به یکدیگردرآویختیم .
درگیرى شدیدى واقع گردید.
ناگاه آن مرد ضربه اى بر فرق سرم وارد کرد که افتادم واز هوش رفتم .
دیگر ندانستم که چه اتفاق افتاد, مگر وقتى که دیدم مردى مرا با ته نیزه خود حرکت مى دهد و بـیـدار مـى نـمـاید, چون چشم گشودم , سوارى را بر سر بالین خود دیدم که از اسب پیاده شد.
دستى بر جراحت و زخم من کشید, گویا دست اودارویى بود که فورا آن را بهبودى بخشید و جاى ضربه را خوب کرد.
بعد فرمود: کمى صبر کن تا برگردم .
آن مرد بر اسب خود سوار شد و از نظرم غایب گردید.
طولى نکشید که مراجعت نمودو سر آن مرد را کـه بـه من ضربه زده بود, بریده و در دست داشت و اسب او و اثاثیه مرا باخود آورد.
فرمود: این سر, سر دشمن تو است , چون تو ما را یارى کردى , ما هم تو رایارى نمودیم ولینصرن اللّه من ینصره (یقینا خداى تعالى , کسى که او را یارى کند,یاریش مى نماید.) وقتى این قضیه را دیدم مسرور گشته و عرض کردم :
اى مولاى من تو کیستى ؟ فـرمـود: مـن م ح م د ابن الحسن , صاحب الزمان هستم .
بعد فرمودند: اگر راجع به این زخم از تو پرسیدند: بگو آن را در جنگ صفین به سرم زده اند.
این جمله را فرمود و ازنظرم غایب شد.1
××××××××
پاورقی:cdشمیم گل نرگس
خاطره روحانینژاد از زندگی فرزندان رهبر معظم انقلاب
گفتم یکی از فرزندان رهبری است. صاحب مغازه با تعجب لحظاتی به من نگاه کردید و پرید بیرون ببیند مشتری رفته یا هست. گفت خوب زودتر میگفتید. ایول بابا یعنی اینها هم مثل ما رفت و آمد میکنند؟! گفتم البته که همین طور است.
محمدکاظم روحانینژاد خبرنگار واحد مرکزی خبر در آخرین پست وبلاگ خود به نقل خاطرهای از
ساده زیستی فرزندان رهبر معظم انقلاب پرداخته است.
وی دراین مطلب نوشته است: بنده درسفرهای زیادی چه دردوران ریاست جمهوری و چه در مقطع زعامت
امت ویا برنامههای مختلف ازآن "انفاس قدسیه " بهرهمند ودر خدمتشان بودهام و مشاهدات و تجربههای
ارزندهای ازحسن خلق ملاطفت وتواضع رهبر بزرگوار در برابرمردم بویژه قشرهای عادی و در برخوردهای
هوشمندانه با مسائل اطراف آموختهام، هرگزندیده ونشنیدهام که فرزندان رهبر عزیزمان درجایی درجانبداری
و یا ضدفرد یا افرادی موضع گرفته باشند و یا درمحفلی که بوی گرایشهای سیاسی بدهد،حضور یابند اما
بارهاوبسیاردیدهام که همچون مردم عادی درکوچه وبازارومکانهای زیارتی مانند بقیه شهروندان ظاهرمیشوند.
روحانینژاد درادامه این مطلب مینویسد:یک روزعصر برای خرید به مغازه کوچکی دریکی از محلات تهران
رفتم. به طوراتفاقی یکی ازفرزندان مقام معظم رهبری هم آنجا یک کالایی را برداشته و درصف پرداخت وجه
آن بود.بنده یک نفر بعداز ایشان درنوبت بودم. وقتی متوجه حضورمن شد،سلام و علیکی معمولی کردیم.
منتظر ماندم ببینم فروشنده چه واکنشی دارد؟ نوبت به ایشان که رسید فروشنده با لحن معمولی پرسیدچه
داری حاجی؟آقا سید هم کالا را روی میز گذاشت وپولش را پرداخت و خداحافظی کرد و رفت. نوبت به
من که رسید،صاحب مغازه که آن طرفتر نشسته بود وقیافهای اصطلاحا "داش مشتی " داشت بلند شد و
پرید جلوو گفت:جناب روحانی قابل ندارد،افتخاردادید که به مغازه من آمدید، بفرمایید. سبیلی چرخاند و
خطاب به فروشنده گفت:ازاین خبرنگارمردمدار! پول نگیر..و من با اصرار پرداختم! اینجا بودکه دلم نیامد
از موضوع بگذرم وگفتم این کار را باید بامشتری قبلی میکردید؟! یک مردمدارواقعی بود.گفت:کدام، همون
سید؟ گفتم بله.گفت بابا از اینها همه جا زیادند.گفتم ولی این فرق میکرد.پرسیدمگر کی بود؟ گفتم یکی
ازفرزندان رهبری است.صاحب مغازه با تعجب لحظاتی به من نگاه کردید وپریدبیرون ببیندمشتری رفته یاهست.
گفت خوب زودترمیگفتیدحداقل یک "ماچش" میکردیم.ایول بابا یعنی اینها هم مثل ما رفت وآمد
میکنند؟! گفتم البته که همین طور است.
در ادامه این مطلب آمده است: بارها در مشهد مقدس به سبب خدمت افتخاری که تا به حال در حرم مطهر
حضرت رضا علیه السلام داشته ودارم،دیدهام که هر یک ازفرزندان مقام معظم رهبری با یک مفاتیح در وسط
جمعیت زائر تنها نشستهاند ودرحال خواندن دعا و زیارت هستند وحتی گاهی متوجه حضور بنده هم در
لباس خدمت آستان مقدس رضوی نمیشدند.درسفرحج که با دکتر احمدینژاد رئیس جمهورمشرف شدم،
یکی از فرزندان رهبرعزیزمان نیز حضور داشت که حتی آنجا نیز برخی همراهان نمیشناختند.وقتی که قراربود
درقالب کاروان ویژه برای "رمی جمرات " به یک مکان اختصاصی هیاتهای عالی رتبه برویم؛ یعنی جایی که
شیطان رابه نزدحاجی!میآورند تا هم پرتاب سنگ زحمت نباشد وهم سنگ به خطا نرود! امادرآنجاایشان را
ندیدم،شب که به محل اقامت برگشتیم،آقا سید را باچهرهای خسته وسوخته درحالی که احرامش گلآلودبود،
دیدم.پرسیدم آقا از صبح نبودید؟ گفت من برای انجام اعمال، به تنهایی با جمعیت میلیونی همراه شدم و
برای اعمال رمی جمرات رفتم و هنگام برگشت محل استقرار را پیدا نکردم و ساعتها گشتم تا بالاخره
یک نفر که ظاهراً کاروانداربود،مرا به خیمه بعثه راهنمایی کرد وازآنجا هم آدرس محل استقرارهیات را
گرفتم وبه شماپیوستم .
داستان دوستان
جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال
سعد بن عبداللّه قمی حکایت نماید:
روزی متجاوز از چهل مسئله از مسائل مشکل را طرح و تنظیم نمودم تا از سرور و مولایم حضرت ابومحمّد امام حسن عسکری صلوات اللّه علیه پاسخ آن ها را دریافت نمایم.
از شهر قم به همراه بعضی دوستان حرکت کردیم، هنگامی که وارد شهر سامراء شدیم به سوی منزل آن حضرت روانه گشته؛ و پس از آن به منزل رسیدیم و اجازه ورود گرفتیم، داخل منزل رفتیم.
همین که وارد شدیم، دیدم مولایم همچون ماه شب چهارده در گوشه اتاق نشسته است و کودکی خردسال را - که چون ستاره مشتری می درخشید - روی زانوی خود نشانیده بود.
امام عسکری علیه السلام به ما اشاره نمود که جلو بیائید و در نزدیکی ما بنشینید.
پس طبق فرمان حضرت، جلو رفتیم و نشستیم و سپس مسائل خود را به طور کلّی مطرح کردیم.
امام حسن عسکری صلوات اللّه علیه پس از شنیدن سخنان و مسائل ما، اشاره به کودک نمود و اظهار داشت: ای فرزندم! جواب شیعیان خود را بیان کن.
پس ناگهان، آن کودک لب به سخن گشود و تمامی سؤ ال های ما را یکی پس از دیگری جواب کافی داد.
و بعضی سؤال ها را پیش از آن که مطرح کنیم، خود کودک مطرح می نمود و جواب آن را می داد، به طوری که همه ما مبهوت و متحیّر گشتیم که این کودک خردسال چگونه در همه علوم و فنون شناخت کافی دارد و با بیان شیوا تمامی سؤ ال های ما را پاسخ داده و همه افراد را قانع می نماید؟!
پس از آن، امام حسن عسگری صلوات اللّه علیه متوجّه من شد و فرمود: ای سعد بن عبداللّه! برای چه از قم به این جا آمده ای؟
عرضه داشتم: یاابن رسول اللّه! چون عشق زیارت و دیدار شما را داشتم، بدین جا آمده ام.
حضرت فرمود: پس بقیّه سؤال هائی را که تهیّه و تنظیم نموده بودی، چه شد؟
پاسخ دادم: آماده و موجود می باشد.
فرمود: از فرزندم و نور چشمم مهدی موعود علیه السلام آنچه می خواهی سؤال کن.
و من بعضی از سؤال های باقی مانده را مطرح کردم، از آن جمله عرضه داشتم: یاابن رسول اللّه! تأویل و تفسیر کهیعص چیست؟
کودک در حالی که روی زانوی پدر نشسته بود، فرمود: این حروف، رموز و اخبار غیبی الهی است که خداوند متعال در رابطه با حضرت زکریّا پیغمبر علیه السلام بیان نموده است؛ چون زکریّا از خداوند متعال درخواست نمود تا اسامی خمسه طیّبه - پنج تن آل عبا علیهم السلام - را تعلیم او نماید.
لذا جبرئیل علیه السلام نازل شد و آن اسامی مقدّس را به او تعلیم داد؛ و هر زمان حضرت زکریّا علیه السلام یادی از آن اسامی: «محمّد، علیّ، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام» می کرد، هر نوع مشکل و ناراحتی که داشت، حلّ و بر طرف می گردید.
امّا هرگاه نام حسین علیه السلام بر زبان جاری می نمود و به یاد آن حضرت می افتاد، غم و اندوه فراوانی بر او عارض می شد؛ و افسرده خاطر می گردید.
پس روزی اظهار داشت: خداوندا! علّت چیست که هر موقع چهار نفر اوّل را یادآور می شوم، دلم آرام می گیرد؛ و چون پنجمین نفر را یاد می کنم محزون گردیده و در چشمانم اشک حلقه می زند؟!
خداوند متعال کهیعص را در جواب حضرت زکریّا علیه السلام برایش فرستاد؛ و تمامی اخبار و جریاناتی را که بر امام حسین علیه السلام مقدّر شده بود، به وسیله آن رموز کلّی برایش بیان نمود:
«کاف» یعنی؛ کربلاء و حوادث آن، «هاء» اشاره به هلاکت و شهادت اهل بیت سلام اللّه علیهم، «یاء» یزید - بن معاویه است - که بر امام حسین علیه السلام ظلم نمود، «عین» اشاره به عطش و تشنگی آن حضرت و اصحاب می باشد؛ و «صاد» صبر و استقامت آن حضرت خواهد بود.
سپس آن کودک در ادامه فرمایشات گهربارش فرمود: چون حضرت زکریّا علیه السلام این خبر را - از فرشته الهی یعنی؛ جبرئیل امین علیه السلام - دریافت نمود، وارد مسجد شد و به مدّت چند روز در مسجد ماند و مرتّب گریه و زاری می کرد.
و در پایان افزود: حضرت یحیی پیغمبر و امام حسین علیهماالسلام هر دو به مدّت شش ماه در رحم مادر بودند؛ و در شش ماهگی به دنیا آمدند. [1] .
*********
پاورقی1-کمال الدین،ص451،ح21—ارشادالقلوب دیلمی،ص422—احتجاج طبرسی،ج2،ص523،ح341—بحارالانوار،ج52،ص78ت88(داستان خلاصه شده است).
مبعث حضرت رسول اکرم ص بر همه هموطنان مبارک باد
شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)
باز، شادی دست رد بر سینه غم می زند
باز، پیک رحمت حق بال بر هم می زند
باز، جبریل امین از وحی او دم می زند
باز طغیان می کند دریای لطف کردگار
***
میرسند از آسمان هر دم ملائک فوج فوج
بار دیگر از زمین بر آسمان گیرند اوج
بی کران دریای احساسش چنان آمد بموج
کآسمان را عرصه تنگ آمد زفیض بیشمار
***
برشیاطین بسته شد ره،آسمانها شد قرق
شد شهاب ثاقب آنگه پاسدار آن طرق
شهپر جبریل می سائید بر قوس افق
آسمان کعبه از پیک خدا شد نور بار
***
ناگهان جبریل بر کوه «حرا» آمد فرود
اندرآن اوج صفا،غیراز محمد(ص) کس نبود
هیبتی ناگفتنی در قلب احمد پر گشود
حکم«اِ قرأ باسم ربک» آمد از پروردگار
***
جبرئیل آنگه رسالت رابه احمد (ص) مژده داد
افسر ختم نبوت را به فرق او نهاد
پس لوای حمد سبحان ، برکف محمود داد
تخت عصمت شدمزین، زان گل مینو عذار
***
چونکه وحی آسمانی در دل او خانه کرد
رفت جبریل و ، محمد(ص)عزم راه خانه کرد
شد گل زیبا چو تنها ، یادی از پروانه کرد
گشت احمد(ص)از«حرا» سوی خدیجه رهسپار
***
برسر راهش ندا میآمد از سنگ و حجر
کای محمد(ص) این تویی والاترین پیغامبر
راه خانه طی شد و ، جان جهان کوبید در
آفتاب از کوهسار ، آمد بکویِ ماهیار
***
چشم« ام المؤمنین » شد روشن از دیدار یار
بر جبینش دید چون نور خدا را آشکار
پس شهادت داد بر یکتایی پروردگار
همچنین بر بعثت آن رهبر والا تبار
***
یا محمد (ص) خلق تو سر مشق اخلاق نکو
چهره ات ، تصویر زیبای بهشت آرزو
ماه زیبا را شکستی ، در مصاف حسن رو
گشت تسخیر تو این افسونگر شبهای تار
***
خلعت یاسین و طاها ، زینت اندام تو
آیت «صلوا علیه » بار خاص و عام تو
احمد و،محمود،ابوالقاسم، محمد نام تو
دستگاه خلقت از یمن وجودت بر قرار
***
طاق کسرای بزرگ، از هیبت رویت شکست
رونق بازار گل ، از نگهت مویت شکست
جادوی کفر و عناد از خلق نیکویت شکست
بر جهان آفرینش ، داد نامت افتخار
***
یا محمد (ص) دردو عالم سلطنت از آن توست
هر دلی محتاج ، نور عترت و قرآن توست
خوان رحمت ، درحقیقت سفره احسان توست
چون «حسان » بر خوان احسانت جهانی ریزه خوار
تغییر نام خیابان "خلیج ع ر ب ی" ، کویت را به هم ریخت/ استقرار نیروهای امنیتی در محل حادثه!
پیش از این نیز نظامیان کویتی در پایگاه نظامی "السور" ارتش کویت صبح هنگام متوجه می شوند که پرچم ایران بر فراز یکی از اتاق های این پایگاه نصب شده است و در این ارتباط سه نفر بازداشت می شوند ... وی در مطلب خود ایران را نیز متهم می کند سایت های و رسانه هایی را برای تفرقه افکنی راه اندازی کرده است و از طریق به دنبال آن است که خدای ناکرده این بار هم کویت به عنوان استان نوزدهم، نه برای عراق صدامی بلکه برای ایران صفوی تبدیل شود.
حدیث روز
قالَ رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: ثَلاثَةٌ اءخافُهُنَّ عَلی اُمتَّی:
اءلضَّلالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ، وَ مُضِلاّتُ الْفِتَنِ، وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.1
ترجمه:
فرمود:سه چیزاست که از آن ها برای امّت خوداحساس خطرمی کنم:
1 گمراهی، بعد از آن که هدایت و معرفت پیدا کرده باشند.
2 گمراهی ها و لغزش های به وجود آمده از فتنه ها.
3 مشتهیات شکم، و آرزوهای نفسانی و شهوت پرستی.
*******
پاورقی:1-امالی طوسی،ج1،ص158—بحارالانوار،ج10،ص368،ح15
عکسهای دیدنی
یک مار پیتون بزرگ بعد از خوردن تمساح در ایالت فلوریدای آمریکا ترکید.
مسئول منطقه حمایت شده در این باره گفت: در این حادثه یک مار 4 متری به تمساح حمله کرد و آن را خورد. اندازه این تمساح کمتر از 2 متر بود، اما قدرت عضلاتش باعث شد بدن پیتون پاره شده و بترکد.
*********
به گزارش مهر به نقل از روزنامه حریت، مقامات گینس به ترکیه رفته اند تا ادعای زنی را که می گوید کوتاه ترین فرد روی زمین است را تائید کنند.