دعا از امتیازات شیعه
از ویژگى هایى که شیعه دارد و دیگران ندارند و به وسیله ى آن توانست از سایرین امتیاز پیدا کند، دعا و نیایش است .
دانشمندان تشیع پیرامون اهمیت و فضیلت ، آداب و شرایط دعا کتاب هایى را نگاشته اند و درباره دعاهایى که از اهل بیت (ع ) وارد شده ، بیش از ده ها کتاب بزرگ و کوچک تاءلیف کرده اند. در این کتاب ها توجه عمیق پیامبر (ص ) و دودمانش به دعا و نیایش و تاءکیدهاى فراوانشان یادآورى شده است ، تا آنجا که از آنها نقل گردیده :
افضل العبادة الدعاء.
دعا بهترین عبادت هاست .
احب الاعمال الى الله عزوجل فى الاءرض الدعاء .
دعا و نیایش محبوب ترین اعمالیست که در روى زمین به سوى خدا عرضه مى شود.
ان الدعاء شفاء من کل داء.
دعا درمان هر دردیست .
درباره ى امیر المؤ منین على (ع ) نقل شده که آن بزرگوار دعاء بود یعنى بسیار دعا و نیایش مى کرد.
عن الصادق (ع ) قال : کان امیر المؤ منین (ع ) رجلا دعاء . (1)
دعاهاى آن حضرت همانند خطبه هایش نشانه یى از نمونه هاى بلاغت عربیست ؛ مانند دعاهاى مشهورى که به کمیل بن زیاد آموخت . این دعا محتوا معارف الهى و حقایق پر مغز دینیست که شایستگى آن را دارد تا براى هر فرد مسلمانى تابلو و برنامه عالى و صحیح دینى و تربیتى باشد.
درباره ى امام حسین (ع ) نقل شد که ، آن بزرگوار به هنگام حمله ى دشمن در عصر تاسوعا به قمر بنى هاشم فرمود: به سوى آنان برو، و اگر توانستى ، امشب را مهلت بگیر، تا به نماز و استغفار و مناجات با پروردگارمان بپردازیم . خدا مى داند که من به نماز و تلاوت قرآن و استغفار و مناجات با خدا علاقه ى شدید دارم . (2) امام حسین (ع ) از لشکر عمر سعد مهلت گرفت ، اما نه به خاطر اینکه یک روز بیشتر زنده بماند و یا راه فرار یا چاره یى پیدا کند، بلکه امام مى خواست :
1. یک شب از عمر باقى مانده اش را با معبود و معشوقش به راز و نیاز و مناجات بپردازد، چنان که خودش این مطلب را بیان فرمود.
2. به پیروانش بخصوص شیعیان بفهماند که در همه حال ، حتى در بحبوحه ى جنگ و سختى ها، با قرآن همدم و ماءنوس باشند و از دعا و استغفار غفلت نورزند.
3. صداى قرآن خواندن و استغفار و مناجاتش را به گوش لشکر دشمن برسانند که شاید دست از ضلالت و گمراهى بردارند. نقل مى کنند که ، به واسطه ى این عمل امام ، در آن شب سى نفر از لشکر دشمن به سپاه امام پیوستند.
درباره ى امام سجاد (ع ) نقل شده که ، آن بزرگوار زین العابدین بود و این لقب را پیامبر اکرم (ص ) به او داده است .
امام سجاد (ع ) در دوران حکومت بنى امیه ، وقتى در بن بست واقع شد و نتوانست تبلیغ کند و حق را بگوید مبارزه ى خویش را در قالب :
1. دعا و نیایش .
2. گریه و شیون .
3. برده دارى و برده فروشى شروع مى کند.
مجموع دعاهاى امام سجاد (ع ) به نام صحیفه سجادیه معروف است که به آن :
1. اخت القرآن .
2. انجیل اهل البیت .
3. زبور آل محمد.
لقب داده اند. در سال 1353 (ه ق ) مرجع فقید و مرحوم آیت الله العظمى مرعشى (ره ) نسخه یى از صحیفه ى سجادیه را براى علامه ى معاصر، مؤ لف تفسیر طنطاوى (مفتى اسکندریه ) به قاهره فرستاد. وى پس از دریافت این هدیه ى گرانبها و ستایش فراوان از آن ، در پاسخ چنین نوشت :
این از بدبختى ماست که تاکنون بر اثر گرانبهاى جاوید که از مواریث نبوت است ، دست نیافته بودیم ، من هر چه در آن مى نگرم ، آن را از گفتار مخلوق برتر و از کلام خالق پایین تر مى یابم .
حضرت امام خمینى (ره ) مى فرماید:
شما اگر ادعیه ى امام سجاد و سایر ائمه را ملاحظه بفرمایید، مشحون است از اینکه مردم را بسازند براى امرى بالاتر از آنکه ، مردم عادى تصور مى کنند (دعوت به توحید) (دعوت به اعراض از دنیا). شیعه علاوه بر صحیفه ى سجادیه ، مصباح امتهجد شیخ طوسى و اقبال سید بن طاووس و مفاتیح محدث قمى و زادالمعاد علامه مجلسى دارد.
حضرت امام خمینى (ره ) در وصیتنامه ى سیاسى و الهى خویش مى فرماید:
ما مفتخریم که ادعیه ى حیات بخش که او را قرآن صاعد مى خوانند، از ائمه ى معصومین ماست . ما به مناجات شعبانیه ى امامان و دعاى عرفات حسین بن على (علیهما السلام ) و صحیفه ى سجادیه ، این زبور آل محمد و صحیفه ى فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضیه است ، از ما است .
پس مفاتیح از نظر امام ، کتاب اخلاق ، کارخانه ى انسان سازى و کلام صاعد است ، یعنى کلامى که از طرف بندگان به محضر مقدس خدا مى رود؛ و قرآن کلام نازل است ، یعنى از طرف خدا بر بندگان نازل شده است ، از حجاب هاى نورانى و ظلمانى تنزل کرده است ، تا بالآخره قابل فهم شده و قابل دیدن و شنیدن شده است .
دعاهایى که از پیامبر (ص ) و اهل بیت آن حضرت (علیهم السلام ) وارد شده ، بهترین مکتب و مسلک تربیتى و سرمشق و الگو براى هر فرد مسلمان در زندگانى خواهد بود؛ مکتبى که نیروى ایمان و عقیده ى راسخ و روح سلحشورى و فداکارى و ایثار در راه حق و حقیقت را در انسان به وجود مى آورد. رمز عبادت و پرستش حق را مى شناساند و مزه ى مناجات و دلبستگى به خداوند را مى چشاند و وظیفه شناسى و پیروى از دین و کسب عواملى که انسان را به خدا نزدیک مى کند و رستگار و سعادتمند مى سازد، به بشر مى آموزد و انسان را از تباهى ها و هواپرستى و بدعت هاى غلط دور مى سازد. (3)
××××××
پاورقی:1- بحار، ج 90، ص 304.
2- الارشاد، ص 240، به نقل از مجله ى حکومت اسلامى ، ص 145، سال هشتم شماره اول بهار 82، شماره پیاپى 27.
3- مسائل اعتقادى ، ص 123، تاءلیف شیخ محمد رضا مظفر.
کلید سعادت :نام مؤ لف : رحمت الله عرب نوکندى
مدح امام حسن مجتبی(علیه السلام)
آدم و نوح و سلیمان و مسیحا و خلیل
همه را مهر ولای تو به گردن رسن است
ثمر باغ رسالت، گهر بحر وجود
والی ملک ولایت، ولی مؤتمن است
اولین سبط، دوم عصمت و سوم سالار
چارمین حجت حق یکی از پنج تن است
نام نامیش حسن، خلق گرامیش حسن
یک جهان گوهر حسن است که در یک بدن است
مو حسن، بوی حسن، خلق حسن، روی حسن
فرق تا پای حسن بلکه حسن در حسن است
امام مهدی امتحان الهی (8)
علی بن أحمد، عن عبید الله بن موسی، عن محمد بن الحسین، عن صفوان بن یحیی قال: أبوالحسن الرضا علیه السلام:
و الله ما یکون ما تمدون أعینکم الیه حتی تمحصوا و تمیزوا، و حتی لا یبقی منکم الا الأندر فالأندر.
امام رضا علیه السلام:
به خدا قسم، آنچه چشمهایتان را به آن دوخته اید واقع نمی شود مگر بعد از آزمایش و جدائی شما از یکدیگر، و تا آنجا که جز تعداد بسیار کمی از شما شیعیان باقی نماند. (1) .
*******
پاورقی:1- بحارالانوار 114:52 ح 30. -امام مهدی علیه السلام جلوه جمال الهی
&مناجات &
باراِلها،خالقا،با رازخلقت مَحرَمم کن
بیخودازخود،عاشقم کن،فارغ ازاین عالمم کن
پوچ وتوخالی چونی هستم،ندارم خودنوایی
از«نَفَختُ فیهِ مِن روحی»دمی راهمدمم کن
ای که درکعبه شَرف دادی زلطف خودحَجَررا
نیستم کمترزسنگی،شست وشودرزمزمم کن
«لاتَکِلنی طَرفَه عَینٍ اِلی نَفسی»خدایا
درصراط مستقیمت،فارغ ازپیچ وخمم کن
تانلغزدپای من،درپرتگاه زندگانی
دستگیری کن،توانم ده،خدایامُحکمم کن
آن چنانم کن که خودازبندگانت می پسندی
هرچه کم دارم بیفزا،گرفزون دارم کمم کن
بحرجودت بی کرانه،فیض بخش هرزمانه
من حُبابم،قطره ام کن،خودبه دریامُنظمم کن
ای که گفتی قول«کالانعام»یا«بل هُم اَضَل»را
خوی حیوانی بگیرازمن،خدایاآدمم کن
******
شعراز:حسان
برکات روزه
1- تقوا: کسی که سى روز تمرین کرد و نان و آب خودش را نخورد؛ قدرت کنترل نسبت به نان و آب مردم را خواهد داشت. در ماه رمضان آمار مفاسد و گناهان کم مىشود.
2- مقاومت روزه به ما یاد مىدهد که مىتوان مصرف را کم کرد و مىتوان در برابر تهدید ابرقدرتها زاهدانه زندگى کرد و زیر بار فشارهاى اقتصادى دیگران نرفت.
3- روزه، استراحتى به دستگاه گوارش است تا مواد زائد ذخیره بدن سوخته شود.
4- روزه، چشیدن مزه گرسنگى و تشنگى است که انسان را به یاد گرسنگان و تشنگان مىاندازد.
5- روزه گرفتن به دل صفا مىدهد، همان گونه که پرخورى و پرحرفى انسان را سنگ دل مىکند. کسانى که همیشه به هنگام میل به غذا مشغول خوردن شدهاند، مثل درختان کنار جوى آبند که داراى چوبى بى دوامند.
××××××
قرائتی(نرم افزارتوشه تبلیغ)
درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث چهارم)
آداب قرائت قرآن و دعا
ماه رمضان بهار دعا و قرآن است ؛ بهمین جهت بطور اختصار به شرایط واجب دعا اشاره مى کنیم ؛ زیرا بیان تفصیلى آن جاى دیگرى دارد؛ و همچنین شرایط قرائت قرآن ؛ که در اینجا براى رعایت ادب و حق تقدم قرآن ، ابتدا شرایط قرائت آن را بیان مى کنیم .
تدبر در قرآن
خداى متعال مى فرماید: ((افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها؛ چرا در قرآن اندیشه نمى کنند؛ یا بر دلهایشان قفلهایى است .)) کسى که در قرآن تدبر و اندیشه مى کند باید به اندازه تدبرش معنى کلام و بزرگى آن و عظمت گوینده را فهمیده ، و در هنگام قرائت با حضور قلب بوده و در آن اندیشه نماید؛ منظور از کلام را بفهمد و موانع فهم را از بین ببرد؛ تا آنگاه اندیشه و درک او بیشتر شده و به عوالم زیبا و مقامات بالایى برسد. رعایت بعضى از امور مذکور لازم بوده و رعایت بعضى از آنها واجب نیست ، گر چه خیلى مفید و سودمند است .
فهم معناى قرآن
منظور از فهمیدن معناى کلام خدا این است که اجمالا بداند که کنه قرآن از انوار خدا بوده و در عالمها مظاهرى دارد که این مظاهر نیز تاءثیراتى دارد. در عوالم آخرت صورتى مانند صورت پیامبران ، فرشتگان و بندگان صالح خدا داشته ، در این شکل سخن گفته ، در پیشگاه خداوند شفاعت کرده و شفاعت او قبول مى شود و شافعى است پذیرفته شده و راستگویى است که تصدیق شده است . در حقیقت جلوه اى از جلوه هاى خداى بزرگ است . مطالبى که درباره قرآن گفتیم همگى برگرفته از روایات اهل بیت (علیهم السلام ) بود؛ کسانى که متولى قرآن بوده و از آن جدا نمى شوند. هر چیزى در قرآن بیان شده ، و دانش آنچه بوده و خواهد بود، در آن است ؛ و نورى است که خداوند بوسیله آن کسانى را که پیرو خوشنودیش باشند به راههاى سلامتى راهنمایى نموده ، و با اذن خود آنان را از تاریکیها خارج و به راه راست هدایت مى کند؛ حتى حقیقت آن در بعضى عوالم با حقیقت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) و جانشینان پاک او یکى است . چنانچه این فرمایش امیرالمؤ منین (علیه السلام ): ((انا القرآن الناطق ؛ من قرآن ناطق هستم .)) از این مطلب پرده بر مى دارد.
تمام کلام این که قرآن حقیقتى دارد. و حقیقت او بگونه اى است که این علوم به کنه شناخت آن نمى رسد. و او چنان است که خداى متعال فرموده است : ((جز دست پاکان به آن نمى رسد.)) درک حقیقت قرآن ملازم با شناخت عظمت آن و شناخت عظمت آن ملازم با درک عظمت گوینده آن است ؛ بنابراین کسى که آن را بدینگونه شناخت ، باید هنگام تلاوت آن حضور قلب داشته و هنگام قرائت ، سعى کند در آن تدبر کرده و سعى کند منظور سخن ، اشارات و نکات قرآن را بفهمد. و بدین ترتیب به علم مبداء و معاد - که همان علم به خدا، فرشتگان ، کتابهاى او و روز قیامت و شناخت حقیقت اشیا مى باشد - که در قرآن هست دست یابد. از امیرالمؤ منین (علیه السلام ) روایت شده است که فرمودند: اسرارى که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) با من در میان مى گذاشت از مردم نمى پوشاندم و فقط در جایى آن را کتمان مى کردم که کسى که توان فهم کتاب خدا را داشته باشد نمى یافتم .
نمونه اى از تدبر و فهم در قرآن
اکنون بد نیست نمونه اى از تدبر و فهمیدن قرآن بیان کنیم تا براى کسانى که مى خواهند به این امر بپردازند، مفید باشد: وقتى انسان در سوره واقعه مى خواند ((افراءیتم الماء الذى تشربون ؛ آیا آبى را که مى آشامید، دیدند؟)) مى تواند فکر خود را محدود به مزه آب نکند و درباره مطالب مختلفى پیرامون آن بیندیشد. از جمله درباره بوجود آمدن تمام اشیا از آن بیندیشد. مثلا فکر کند که آب چگونه در اشکال گوناگون دانه ، گیاه ، حیوان و انسان یافت مى شود. آنگاه درباره اجزاى انسان فکر کند، اجزاى ظاهرى مانند گوشت و استخوان و... چشم و گوش و... نیروها و اخلاق عالى و اخلاق رذیله و آثار آن در دنیا و آخرت ، تا نوبت به تفکر درباره مراتب عقلهاى خود رسیده و در مورد عقل مستفاد فکر کند و ببیند که گویا عالم کوچکى است و حتى آن را عالم بزرگى ببیند. آنگاه در تفکر خود به مبداء آب بازگشته و همانگونه که در قرآن است ، بفهمد آب از آثار رحمت خداوند بوده و نیز بفهمد که رحمت از صفات خداوند است . و بدین ترتیب آب را نعمتى از نعمتهاى خداوند بداند.
این نوع از تدبر از چیزهایى است که علم مکاشفه با آن آغاز مى شود و اگر کسى که تدبر مى کند، فکر خود را غرق در این مطلب کند شاید چیزى ببیند که این فرمایش امام صادق (علیه السلام ): ((چیزى ندیدم ، مگر این که قبل و همراه و بعد از او خداوند را دیدم .)) را تصدیق نماید.
و اگر خواننده قرآن در این موارد نیز تدبر نماید قران را بهتر خواهد فهمید:
(الف ) اندیشیدن درباره حالات پیامبران که با توجه به نزدیکى آنان به خداوند و داشتن مقام بالایى نزد او چرا این همه گرفتار بلاها و مصیبت ها بودند؛ مصیبتهایى مانند فقر، بیمارى و اذیت مردم از قبیل دروغگو خواندن ، تهمت ، دشنام ، کتک زدن و کشتن . و فکر کند که خدا چگونه آنان را با بلاها و محنتها تربیت نمود تا جایى که سرور پیامبران (صلى الله علیه و آله و سلم ) با این که حبیب خدا بود، فرمود: ((هیچ پیامبرى مانند من اذیت نشد.)) و درباره هر کدام از این مطالب بیندیش تا موارد زیر را از آن بفهمى .
(1)بزرگى خداوند متعال را از آن بفهمى ، از این جهت که امثال این بزرگان تحت سیطره قدرت و حکمت او بودند. و او هر چه بخواهد انجام مى دهد و کسى نمى تواند از کارهاى او سؤ ال کند.
(2)متوقع نباشى که باید در مقابل طاعاتى که دارى خداوند نیز امور را طبق اراده تو در آورد.
(3)هنگامى که تو را در دنیا مبتلا به فقر و خوارى یا سایر بلاها مى کند، از فضل او ماءیوس نشوى .
(4)هیچ مؤ منى را بخاطر بلاهایى که به او رسیده شماتت نکن .
(5)هیچ مؤ منى را بخاطر ذلت و فقرى که در دنیا دارد، تحقیر نکن ؛ شاید خداوند او را بجهت بزرگواریش مبتلا کرده است .
(6)پستى دنیا را نزد خدا ببین . خود نیز آن را بزرگ ندانسته و کوچک شمار. و بخاطر از دست دادن آن غصه نخور.
(7)رو آوردن دنیا را علامت دور شدن از خدا و پشت کردن آن را علامت صالح بودن خود بدان ؛ همانگونه که به حضرت موسى (علیه السلام ) وحى شد: ((اگر فقر آمد، بگو: آفرین بر نشان صالحین و هنگامى که غنا آمد، بگو: گناهى است که مجازات آن زود آمد.))
(ب )یکى دیگر از چیزهایى که براى فهم قرآن مفید است ، اندیشیدن درباره مجازات و حدود و تعزیراتى است که براى گناهان وضع شده است ؛ مثلا بریدن دست بخاطر دزدیدن ربع دینار که یکى از احکام الهى است ، ترس بزرگى براى عاقل بوجود مى آورد از این جهت که او هر روز گناهان قلبى و بدنى زیادى مرتکب مى شود. و اگر مجازات ربع دینار چنین باشد مجازات او با این بار سنگین چه خواهد بود!
(ج )اندیشیدن درباره اعمال و مجازات امتهایى است که نابود شده اند؛ نیز از این جمله است . حضرت عیسى (على نبینا و آله و علیه السلام ) از عمل کسانى که گرفتار نزول عذاب شده بودند سؤ ال کردند، و خود جواب دادند ((آنان دنیا را باندازه بچه اى که مادرش را دوست مى دارد، دوست داشتند. و با ترس اندکى از اهل گناه فرمانبردارى مى کردند. داراى آرزوهاى طولانى بوده و لهو و لعب آنان را غافل کرده بود. از یکى از آنان سؤ ال کرد چگونه هلاک شده و عذاب مى شوید؟ گفت : شب با سلامتى خوابیدیم ولى صبح در ((هاویه )) بودیم . پرسید: هاویه چیست ؟ گفت : کوهى آتشین است که تا روز قیامت بر ما افروخته مى شود. پرسید: چه گفتید و چه جوابى شنیدید؟ گفت : گفتیم : ما را به دنیا برگردان تا در آن زهد پیشه کنیم ، جواب شنیدیم : دروغ مى گویید، فرمود: عجیب است که دیگران با من سخن نمى گویند، گفت : روح الله ! فرشتگانى خشن و نیرومند بر دهان آنها دهنه اى آتشین زده اند، من در میان آنان بوده ولى از آنان نبودم ، وقتى عذاب نازل شد، من را نیز در بر گرفت ، و اکنون با تار موئى به کناره جهنم آویزانم ، نمى دانم در آن مى افتم یا از آن نجات مى یابم .
و درباره گناه ((اصحاب سبت )) و عذابشان که در ابتدا تبدیل به میمون و خوک شده و سپس هلاک گردیدند، فکر کن . آنگاه به اعمال خود بیندیش ، آیا مطمئنى که عمل تو مانند اعمال آنها نباشد؟ امثال این تفکرات نمى گذاشت که صالحین و اولیا با اطمینان بخوابند و مى گفتند: کسى که از شبیخون مى ترسد چگونه مى خوابد! و صورت خود را هر روز چندین بار بررسى مى کردند که ببینند آیا از ستم گناهان سیاه شده یا به حال خود باقى است ؟
×××××××××
ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی
مراتب روزه
الف)خودداری از مفطرات.
ب)خودداری از مفطرات و پرهیز از گناهان.
ج)خودداری از مفطرات و پرهیز از گناهان و خالی بودن دل از غیر خدا.
الف - روزه عوام: دورى از غذا و شهوت و آب
ب - روزه خواص: دورى اعضا از گناه
ج - روزه خواص خواص: دورى از عالم ماده و توجه به عالم معنا، دورى فکر و دل از انحراف و در حقیقت روزه قلب است[محجة البیضاء، ج2، ص131].
قَالَتْ فَاطِمَةُ(ع):فِی خُطْبَتِهَا فَرَضَ اللَّهُ الصِّیامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلَاصِ[عللالشرائع، ج1، ص248].
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):یا مَعْشَرَ الشَّبَابِ عَلَیکمْ بِالْبَاهِ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهُ فَعَلَیکمْ بِالصِّیامِ فَإِنَّهُ وِجَاوهُ[کافى، ج4، ص180].
8- قَالَ الْکاظِمُ(ع):لِکلِّ شَیءٍ زَکاةٌ وَ زَکاةُ الْأَجْسَادِ الصَّوْمُ[کافى، ج4، ص63].
9- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):صُومُوا تَصِحُّوا[الدعوات، ص76].
10- قَالَ الْکاظِمُ(ع):إذا نزلت بالرجل الشدة و النازلة فلیصم فإن الله سبحانه یقول "اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ "(بقره/153) و الصبر الصوم[الدعوات، ص26].
11- شهوت و غضب را تعدیل مىکند.[محجة البیضاء، ج5، ص157].
12-لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ[بقره/183].
13- خود دارى از خواستههاى مشروع، زمینه را براى خوددارى از محرمات فراهم می آورد.[مصباح الشریعه، ص135].
14- روزه و تقویت اراده و استقامت.
14 بار واژه صبر و 14 بار واژه صوم در قرآن آمده.
15- آزادى از شرک، چراکه تنها عبادت مخفى روزه است.
16- روزه و قناعت و استقلال.
17- مواسات و مساوات[فروع کافى، وسائل الشیعه، ج7، ص2].
18- روزه و بهداشت معده و دستگاه گوارش.[اولین دانشگاه آخرین پیامبر، ج3، مع الطب فى القرآن الکریم]، (روش نوین براى درمان بیماری ها).
19- روزه و قیامت،
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):وَ اذْکرُوا بِجُوعِکمْ وَ عَطَشِکمْ فِیهِ جُوعَ یوْمِ الْقِیامَةِ وَ عَطَشَهُ[أمالى صدوق، ص93].
20- روزه و شکر نعمتها،
روایتى از حضرت صادق(ع)در شرح مصباح الشریعه، ص136.
21- روزه و نظم و انضباط،
قَالَ أَمِیرُ الْمُومنینَ(ع):وَ نَظْمِ أَمْرِکمْ[نهجالبلاغه، نامه 47].
22- روزه و تنوع،
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):سیاحة أمتی الصیام[تأویلالآیاتالظاهرة، ص216].
23ـ روزه و غفلت زدایی،
قَالَ الْکاظِمُ(ع):فَالْعَجَبُ کلُّ الْعَجَبِ من الضَّاحِک اللَّاعِبِ فِی الْیوْمِ الَّذِی یثَابُ فِیهِ الْمُحْسِنُونَ وَ یخِیبُ فِیهِ الْمُقَصِّرُونَ[کافى، ج4، ص181].
24ـ تمرین اراده است
25ـ ژان ژاک روسو مىگوید:
1- بزرگترین اختلاف بین انسان و حیوان فهم و فکر نیست، بلکه اراده و اختیار است.
2- سخن ارزشى ندارد، اراده ارزش دارد.
3- اصل همت است نه قامت.
4- همه خطاها و لغزشها به خاطر نداشتن اراده قوى است.
5- سعادت و بزرگى انسان مربوط به اراده اوست.
6- مقدرات انسان در کنار اراده اوست.
7- اراده، گنجى است در سینه مخفى.
26- روزه هر چند که بر امتهاى پیشین نیز واجب بوده، ولى روزه ماه رمضان مخصوص انبیاء بوده است.
27- اهمیت روزه به قدرى است که در روایات پاداش بسیارى از عبادات را همچون پاداش روزه دانستهاند.
28- باعث تقویت عاطفه است، چرا که درد و رنج دیگران را احساس مىکند.
29- زمینه ترک گناه را براى انسان آماده مى کند.
××××××
قرائتی(نرم افزارتوشه تبلیغ)
سیما واهمیت روزه(مبحث دوم)
20-حکمت آفرین است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):الصَّوْمُ یورِثُ الحِکمَةَ[إرشادالقلوب، ج1، ص203].
اول ماه رمضان رحمت است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):هُوَ شَهْرٌ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ وَسَطُهُ مَغْفِرَةٌ وَ آخِرُهُ إِجَابَةٌ وَ الْعِتْقُ من النَّارِ[من لایحضرهالفقیه، ج2، ص94].
وسط آن مغفرت است:وَ وَسَطُهُ مَغْفِرَةٌ وَ آخِرُهُ إِجَابَةٌ وَ الْعِتْقُ من النَّارِ[من لایحضرهالفقیه، ج2، ص94].
و آخر آن نجات از دوزخ است:آخِرُهُ إِجَابَةٌ وَ الْعِتْقُ من النَّارِ[من لایحضرهالفقیه، ج2، ص94].
21- پاداش روزه، تنها خداست: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ[تهذیبالأحکام، ج4، ص152].
22- روزه تابستان، بهترین جهاد است: قَالَ الصَّادِقُ(ع):أَفْضَلُ الْجِهَادِ الصَّوْمُ فِی الْحَرِّ[بحارالأنوار، ج93، ص256].
23- محروم از رمضان بدبخت است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):إنَّ الشَّقِی من حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ[أمالى صدوق، ص93].
24- رمضان، سوزنده گناه است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):أَ تَدْرُونَ لِمَ سُمِّی شَعْبَانَ لِأَنَّهُ ینْشَعِبُ فِیهِ خَیرٌ کثِیرٌ لِرَمَضَانَ وَ إِنَّمَا سُمِّی رَمَضَانَ لِأَنَّهُ تُرْمَضُ فِیهِ الذُّنُوبُ أَی تُحْرَقُ[مستدرکالوسائل، ج7، ص546].
25- خواب آن هم بیدارى است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):الصَّائِمُ فِی عِبَادَةٍ وَ إِنْ کانَ عَلَى فِرَاشِهِ مَا لَمْ یغْتَبْ مُسْلِماً[کافى، ج4، ص64].
26- زکات بدن است: قَالَ أَمِیرُ الْمُومنینَ(ع):لِکلِّ شَیءٍ زَکاةٌ وَ زَکاةُ الْبَدَنِ الصِّیامُ[نهجالبلاغه، حکمت 136].
27- روزه دار مشمول دعاى فرشتگان است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَکلَ مَلَائِکتَهُ بِالدُّعَاءِ لِلصَّائِمِینَ[کافى، ج4، ص64].
28- دعاى روزه دار مستجاب است، خوابش عبادت است، سکوتش تسبیح است، اعمالش چند برابر است.
قَالَ الْکاظِمُ(ع):نوم الصائم عبادة و صمته تسبیح و دعائه مستجاب و عمله مضاعف[الدعوات، ص27].
29-روزه طبع حیوانى را آرام مىکند: قَالَ الصَّادِقُ(ع):الصوم یمیت مراد النفس و شهوة الطمع و فیه صفاء القلب و طهارة الجوارح و عمارة الظاهر و الباطن[مصباحالشریعة، ص135].
30- روزه عواطف را تقویت مىکند. همه مردم مزه گرسنگى را لمس مىکنند.
سَأَلَ هِشَامُ بْنُ الْحَکمِ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ عِلَّةِ الصِّیامِ فَقَالَ:" إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الصِّیامَ لِیسْتَوِی بِهِ الْغَنِی وَ الْفَقِیرُ"[منلایحضرهالفقیه، ج2، ص73].
31- روزه، سنت سحر خیزى را در انسان به وجود مىآورد.
32- روزه، رمز سلامتى است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):صُومُوا تَصِحُّوا[الدعوات، ص76].
33- روزه، عامل تقوا است:لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ[بقره/138].
34- روزه، عامل اخلاص است: قَالَتْ فَاطِمَةُ(ع)فِی خُطْبَتِهَا:فَرَضَ اللَّهُ الصِّیامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلَاصِ[عللالشرائع، ج1، ص248].
35- روزه، عامل تقویت اراده است.
36- روزه، زمینه ساز عدالت اجتماعى است.
37- روزه، یادآور قیامت است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):وَ اذْکرُوا بِجُوعِکمْ وَ عَطَشِکمْ فِیهِ جُوعَ یوْمِ الْقِیامَةِ وَ عَطَشَهُ[أمالى صدوق، ص93].
38- رمضان، ماه رسیدگى به محرومان است؛ امام سجاد(ع)، هر غروب گوسفندى ذبح مىکرند و آبگوشت مىپختند و با ظرفها نزد محرومان مىبردند و خود با نان و خرما افطار مىفرمودند.[کافى، ج4، ص68].
39- براى روزه داران درب مخصوص به بهشت وجود دارد.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):إِنَّ لِلْجَنَّةِ بَاباً یدْعَى الرَّیانَ لَا یدْخُلُ منهُ إِلَّا الصَّائِمُونَ[معانیالأخبار، ص409].
40- روزه امانت است:انما الصوم امانة فلیحفظ احدکم امانة[محجة، ج2، ص136].؟؟؟
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):لِکلِّ شَیءٍ زَکاةٌ وَ زَکاةُ الْأَبْدَانِ الصِّیامُ[کافى، ج4، ص62].
××××××
قرائتی(نرم افزارتوشه تبلیغ)
وقتی احمدی نژاد آش می کشد
در حاشیه ضیافت افطار جمعی از ایتام
& مناجات &
خدایا !
امان ازاینهمه حجاب !حجاب جهل،حجاب علم،حجاب عمل،حجاب عُجب،حجاب نان ونام ومقام،حجاب آبرو.
تاوقتی که این پرده هاهست،دیدارتوممکن نیست.
ماعاجزیم ازدیدن این پیله هاکه به دورخودتنیده ایم.خودت مارابرهان.
خدایا !
همه عشقها،جاده های منتهی به توست.موانع راازپیش پای وصال بردار.
خدایا !
قیامت راباورمان قرارده تاآنجه رابرای حیات جاودانه بخشیده ای هزینه این نصفه روزنکنیم.
خدایا !
ظرف وجودمان راچنان ازحضورخودت سرشارکن که جایی برای غیرنماند.
چشم ماراازخلق بگیروبه دست خودت بدوز!
خدایا !
سبک آمده ام وبادستهای تهی،سنگین بازم گردان.
خدایا !
سنگین آمده ام وباکوله باری ازگناه،سبک بازم گردان.
خدایا !
دنیاهمان جاست که کشتی عاطفه رابه گل می نشاندونهال آرزورامی خشکاندوعاشقان راپیوسته ناکام می گرداندوآهوی فراغ راپیوسته ازپیش چشم انسان می رماند.
دل مارابندی این نخلستان مکن!
خدایا !
من ازآن زمان که شنیده ام «محبوبمان ناشناس درمیان مامی گرددودرهمین فضاتنفس می کندووقتی ظهورکندهمگان می گویندکه ماپیش ازاین اورادیده ایم»
به همه سلام می کنم.
شایدکه لااقل پاسخی هرچندبه ناشناس ازاوبشنوم.
ایخداتاکی ماناشناسابمانیم واوناشناخته بماند.«عَجِّل لِوَلیّکَ الفَرَج».
****
پاورقی:مناجات سیدمهدی شجاعی