سخنى درباره نیمه شعبان
شیخ حر عاملى رحمه اللّه از بزرگان اصحاب نقل مى کند که امام صادق علیه السلام فرمود:
((شبى که حضرت قائم (عج ) در آن متولد شد، هیچ نوزادى در آن شب متولد نمى شود مگر اینکه مؤ من خواهد شد، و اگر در سرزمین کفر متولد گردد، خداوند او را به برکت امام مهدى (عج ) به سوى ایمان منتقل مى سازد.))(1)
در نیمه شعبان زیارت حضرت امام حسین علیه السلام و همچنین زیارت امام زمان علیه السلام مستحب است ، امام صادق علیه السلام فرمود:
((شب نیمه شعبان بهترین شب بعد از شب قدر است و خواندن دو رکعت نماز در شب نیمه شعبان بعد از نماز عشاء مستحب است ، در رکعت اول بعد از حمد، سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سوره توحید خوانده شود)).(2)
غسل و شب زنده دارى و عبادت در این شب بخصوص فضائل بسیار دارد، این شب در نزد خدا چنین مقامى دارد که ولایت با سعادت امام زمان علیه السلام در سحرگاه این شب واقع شده و بر عظمت و رونق آن افزوده .
ضمنا روایاتى آمده که نیمه شعبان همان شب قدر و تقسیم ارزاق و عمرها است ، و در بعضى از این روایات است شب نیمه شعبان شب امامان علیهم السلام است و شب قدر شب رسول خدا صلى اللّه علیه و آله است .
از جمله فضائل این شب اینکه ، از شبهاى مخصوص زیارت امام حسین علیه السلام است که صد هزار پیامبر (صلواة اللّه علیهم ) آن حضرت را در این شب زیارت مى کنند.
از نمازهاى مستحبى که در این شب وارد شده دو رکعت نماز است که در هر رکعت بعد از حمد صد بار سوره توحید خوانده مى شود.
نقل شده : رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله فرمود: شب نیمه شعبان در خواب دیدم جبرئیل بر من نازل شد و فرمود: اى محمد: اى محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم در چنین شبى خوابیده اى ؟ گفتم : این شب چه شبى است ؟
فرمود: شب نیمه شعبان است برخیز، مرا بلند کرد و به بقیع برد، و سپس فرمود: سرت را بلند کن زیرا در این شبها درهاى رحمت خدا در آسمان بروى بندگان باز است ، همچنین در رضوان ، در آمرزش ، در فضل ، در توبه ، در نعمت ، در جود و سخاوت ، در احسان باز است ، خداوند به عدد پشمها و موهاى چرندگان در این شب گنهکاران را آزاد مى کند، پایان عمرها در این شب ، تعیین مى گردد، رزق هاى یکسال در این شب تقسیم مى شود و حوادث یکسال در این شب معین مى گردد.
اى محمد! کسى که این شب را با تکبیر و تسبیح و تهلیل و دعا و نماز و قرائت قرآن و اطاعت و خضوع و استغفار بسر برد، بهشت منزل و سراى او است ، و خداوند گناهان گذشته و آینده اش را مى آمرزد... اى محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم این شب را احیاءدار و به امت خود دستور بده آنها نیز این شب را احیاء بدارند، و با عمل به سوى خدا تقرب جویند، چرا که این شب شبى شریف است .
از اعمال این شب ، خواندن دعاى کمیل در سجده است روایت شده که کمیل گوید دیدم على علیه السلام این دعا را در شب نیمه شعبان در سجده خواندند.
در مورد زیارت امام حسین علیه السلام در این شب بخصوص در صورت امکان در کنار قبرش ، آمده هر که بشناسد امام حسین علیه السلام را و شهادت او و هدف شهادتش را که موجب نجات امت گردید و وسیله و راهگشائى براى رسیدن به فوز عظیم شد (خلاصه اینکه عبادتش در این شب از روى توجه و علاقه و معرفت خاص باشد) آنگونه خویشتن را در برابر خدا خاضع نماید که شایستگى آن را دارا مى باشد و نیز از خدا خواسته هاى شرعیش را تقاضا کند.(3)
×××××
پاورقی:1- توضیح المقاصد شیخ بهائى ، صفحه 532.
2- اثباة الهداة جلد 7، صفحه 162.
3- اقتباس از کتاب المراقبات ، نوشته عالم ربانى و عارف صمدانى ، مرحوم حاج میرزا جواد تبریزى صفحه 79 به بعد (دعاها و نمازهاى دیگرى نیز ذکر شده به این کتاب مراجعه شود.)
ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
از ویژگیهاى آن بزرگوار اینکه : پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
((مهدى طاووس اهل بهشت است .))
و در عبارت دیگر فرمود:
((چهره مهدى (عج ) از فرزندانم همچون ماه تابان است ، رنگ چهره اش عربى است و بدنش همانند جسم مردان بنى اسرائیل (بلند قد) است ، زمین را همانگونه که پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد مى کند، اهل آسمانها و زمین و پرندگان در هوا از حکومتش راضى هستند، بیست سال حکومت مى کنند.))
روزى پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم به دختر گرامیش فاطمه علیهاالسلام رو کرد و به این شخصیتها افتخار کرده و فرمود:
((بهترین پیامبران پدرت است ، و از ما است بهترین اوصیاء که شوهرت على علیه السلام است و از ما است بهترین شهدا که عموى من حمزه است ، از ماست آن کس که دو پر دارد و با آن دو پر در بهشت هر جا بخواهد به پرواز در مى آید، و او پسر عموى پدرت جعفر است ، از ماست دو سبط این امت ، دو آقاى جوانان اهل بهشت ، حسن علیه السلام و حسین علیه السلام و این دو فرزندان تو هستند و از ما است مهدى (عج ) و او از فرزندان تو است .)) (1)
امام سجاد علیه السلام فرمود:
((قائم ما داراى نشانه هایى از شش پیامبر است :
1- نشانه اى از نوح علیه السلام .
2- نشانه اى از ابراهیم علیه السلام .
3- نشانه اى از عیسى علیه السلام .
4- نشانه اى از موسى علیه السلام .
5- نشانه اى از ایوب علیه السلام .
6- نشانه اى از محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم .))
امام نشانه اش از نوح علیه السلام طول عمر است.
اما نشانه اش از ابراهیم علیه السلام مخفى بودن محل ولادتش است.
اما نشانه اش از موسى علیه السلام ترس از دشمن و غیبت است (که موسى علیه السلام از ترس فرعونیان از مصر به مدین رفت و مدتى مخفى بود).
اما نشانه اش از عیسى علیه السلام اختلاف راءى مردم درباره اش ، و اعتزال او از مردم است .
اما نشانه اش از ایوب علیه السلام گشایش و پیروزى پس از بلیات و گرفتارى است .
اما نشانه اش از محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم قیام به شمشیر است .))(2)
و در بعضى روایات ، نشانه اى از حضرت یوسف علیه السلام نیز ذکر شده و آن زندان است (3) (شاید منظور دورى او از دوستانش که به منزله زندانى بودن او است ).
از ویژگیهاى امام قائم (عج ) اینکه : امام حسین علیه السلام فرمود:
((او از نظرها پنهان است تا کسى او را به بیعت خود نخواند، و او زیر پرچم هیچ رهبر ناشایستى نرود.))(4)
××××
پاورقی:1- المجالس السنیه ، ج 5 ص 70، به نقل از طبرانى .
2- اعلام ا لورى ، ص
3- اعلام ا لورى ، ص 3.4.
4- بحارالاءنوار، ج 52 ص 279.
یامهدی(عج)
|
نصب حجرالاسود توسط حضرت مهدی (عج)
قطب راوندی از جعفر بن محمد قولویه (1) نقل می کند که گفت: وقتی که قرامطه (2) کعبه را خراب کردند و حجرالاسود را به کوفه آوردند و در مسجد کوفه نصب نمودند. من در سال 337 هـ. ق به بغداد رفتم، و تصمیم داشتم برای انجام مراسم حج، به مکّه بروم، همان سالی بود که قرامطه می خواستند حجرالاسود را، که بیست سال قبل، کعبه را ویران و حجرالاسود را به مسجد کوفه برده و در مسجد کوفه نصب کرده بودند به مکّه باز گردانند، و در کعبه نصب کنند و این زمان، اوایل غیبت کبرا بود. (3) .
در این جریان بزرگترین چیزی که فکر مرا مشغول کرده بود، این بود که چه کسی حجرالاسود را نصب خواهد کرد، زیرا مطابق احادیث می دانستم که هرگاه حجرالاسود از جای خود منتقل شود، حجّت خدا آن را در جای خود نصب می کند، چنان که (در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کعبه بر اثر سیل ویران شد و پس از بازسازی، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حجرالاسود را در جایش نصب نمود و در عصر حَجّاج بن یوسف ثقفی و آسیب رسانی کعبه به دستور او، پس از بازسازی، امام سجّاد علیه السلام حجرالاسود را درجای خود نصب نمود، و ثابت ماند.
(بر همین اساس می خواستم به این وسیله دستم به حجّت خدا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که نصب کننده حجرالاسود در جای خود هست برسد، و او را زیارت کنم، و از این فرصت طلایی استفاده نمایم)
متأسفانه، این مسئله زمانی پیش آمد که من چنان بیمار شدم که از جان خود ترسیدم، و فکر کردم این بیماری مرا خواهد کشت بنابراین، نمی توانم به مکّه سفر کنم و به هدف خود برسم، از این رو شخصی را که معروف به ابن هشام بود به نیابت گرفتم، تا او به نیابت از من به مکّه رود و مراسم حج را به جا آورد، نامه ای به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نوشتم، و در آن نامه خواستم که آن حضرت بفرماید که آیا امسال من بر اثر این بیماری می میرم؟ یا نه؟ چند سال عمر می کنم؟ همه فکرم این بود که این نامه به دست آن کسی که حجرالاسود را نصب می کند، برسد، و جواب آن را بدهد، نامه را به نایبم ابن هشام دادم، و هدفم را برای او بیان کردم، و تأکید نمودم که نامه را به نصب کننده حجرالاسود برساند، و جوابش را از او بگیرد.
ابن هشام می گوید: به سوی مکّه حرکت کردم و به مکّه رسیدم، مبلغی پول به خدمتکاران کعبه دادم، تا هنگام نصب حجرالاسود، مرا یاری کنند، وکسی جلو مرا نگیرد تا بتوانم خود را نزدیک نصب کننده حجرالاسود برسانم. وقت نصب حجرالاسود فرا رسید، خدمتکاران مرا فراگرفتند و یاری کردند، در میان ازدحام جمعیت، جلو رفتم، دیدم هر کسی جلو می آمد و حجرالاسود را نصب می کرد، امّا حجرالاسود در جای خود قرار نمی گرفت و می لرزید و می افتاد، تا این که جوانی زیبا چهره و گندم گون را دیدم به پیش آمد و حجرالاسود را گرفت و در جای خود نصب کرد، حجرالاسود آن چنان محکم در جای خود قرار گرفت که گویی همیشه در آن جا بوده است، آن گاه آن جوان از میان جمعیت رفت. خروش و صدا از مردم بلند شد، و دسته، دسته از مسجدالحرام بیرون می آمدند، من عقب آن جوان به سرعت روانه شدم، بین مردم را می شکافتم و از راست و چپ دور می کردم و می دویدم به طوری که مردم گمان می کردند دیوانه شده ام، چشمم را از آن جوان برنمی داشتم، تا مبادا از من غایب شود، تا این که از میان مردم بیرون رفتم، آن جوان با کمال آهستگی می رفت، و من با سرعت حرکت می کردم، ولی هرچه می دویدم به او نمی رسیدم، تا این که آن جوان به جایی رسید که غیر از من و او کسی در آن جا نبود، آن گاه به من توجه کرد و فرمود: «آن نامه را که همراه داری به من بده.» نامه را به دستش دادم، آن را باز نکرد، و فرمود: «به او (جعفر بن محمّد بن قولویه) بگو از این بیماری، ترسی بر تو نیست، و سلامتی خود را باز می یابی، و سرانجامِ عمر تو، بعد از سی سال است.
وقتی که این سخن معجز نشانش را شنیدم و آن شکوه را در او دیدم، به سختی ترسیدم به طوری که نمی توانستم راه بروم، در آن هنگام آن حضرت از آن جا رفت و ناپدید شد.
ابن هشام، پیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را به جعفر بن محمّد بن قولویه رسانید، و او اطمینان یافت که در آن سال نمی میرد، و بر یقینش به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف افزوده شد.
وقتی که سال 367، یعنی سی سال بعد از خبر غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرا رسید، جعفر بن محمد قولویه، بیمار و بستری شد، او وصیت کرد، و کفن و حنوط و ضروریات سفر آخرت را فراهم نمود، و با افراد خداحافظی می کرد، مردم به او گفتند، بیماری تو آنقدر سخت نیست، عجله نکن و نگران نباش، در جواب می گفت: «مولایم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرموده همین امسال می میرم...»
او همان سال با همان بیماری، از دنیا رفت و به لقاء الله پیوست. (4) .
×××××××
پاورقی:(1) ابوالقاسم جعفر بن محمد بن جعفر بن موسی قولویه قمی (ره) از علما و محدّثین برجسته قرن چهارم، صاحب تألیفات بسیار، از جمله کتاب کامل الزّیارات است، وی استاد شیخ مفید (متوفّای 413 هـ. ق) و از رؤسای علمای شیعه بود، او در سال 368 یا: 367 هـ. ق رحلت کرد و در کاظمین پایین پای امام موسی بن جعفر علیه السلام دفن گردید. (مترجم).
(2) قرامطه فرقه ای از اسماعیلیه اند، که در سال 310 هـ. ق در مراسم حج، به مکّه یورش بردند و به قتل و غارت پرداختند، حجرالاسود را از جای خود کَنْده و با خود بردند و بیست سال نزد خود نگه داشتند، و بسیاری ازمسلمانان و آل ابی طالب را کشتند، حضرت علی علیه السلام در یکی از خطبه های خود از جنایات آنها خبر داده است، از جمله فرمود: «گویا حجر الاسود را می نگرم که در این جا (مسجدکوفه) نصب می شود، وای بر آنها (قرامطه) چرا که فضیلت حجرالاسود ذاتی نیست، بلکه به این است که درجای خود قرار گیرد.» (بحار الانوار، ج 40، ص 191) ـ مترجم.
(3) غیبت کبرا از 329 شروع شد.
(4) کشف الغمّه، ج2، ص502، باب 25؛ الصراط المستقیم، ج2، ص213، الحادی عشر صاحب الزمان و حدیث 14.-امام مهدی علیه السلام جلوه جمال الهی
امام مهدی امتحان الهی (5)
سعد بن عبد الله، عن الحسین بن عیسی العلوی، عن أبیه، عن جده، عن علی بن جعفر، عن أخیه موسی بن جعفر قال:
اذا فقد الخامس من ولد السابع من الأئمة فالله الله فی أدیانکم لا یزیلنکم عنها أحد. یا بنی انه لابد لصاحب هذا الأمر من غیبة، حتی یرجع عن هذا الأمر من کان یقول به، انما هی محنة من الله امتحن الله بها خلقه.
امام کاظم علیه السلام فرمود:
وقتی که پنجمین فرزند از هفتمین امام، غایب شود پس بر شما باد بر شما باد به دین هایتان که احدی آن را از شما زایل نکند. فرزندانم حتما برای صاحب الامر غیبتی است تا هر کس قائل به امامت است از آن برگردد، به تحقیق که آن آزمایشی است از جانب خداوند که خلقش را به آن امتحان کند. (1) .
*******
پاورقی:1- بحارالانوار 113:52 ح 26. -امام مهدی علیه السلام جلوه جمال الهی
شمه ای از برکات ظهور حضرت مهدی (عج)
با ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خداوند در سراسر زمین آن گونه که دوست دارد، عبادت می شود، و به یاری اِلاهی، سراسر زمین همان گونه که پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد می شود، و دین در سراسر جهان گسترده می شود چنان که خداوند می فرماید: «لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِهِ» (1) تا اسلام را بر سایر آیین ها غالب گرداند.»
و در زیارتنامه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چنین می خوانیم: «السلام علی المهدی الاُمم، و جامعِ الکلمَ، السلام عَلی المهدِی الذی وَعَد الله بهِ الاممَ اَنْ یَجْمعَ به الکلمَ و یلمَّ بهِ الشعثَ، و یملأ الارضَ عَدلاً و قِسطاً، و یُمکَّنَ لَهُ، وُیُنجِزَ بِهِ وَعْدَ المُؤمنین؛ سلام بر مهدی، که نجات بخش انسان هاست، و عقاید مختلف را در محور او گردآوری و یکپارچه نموده است، سلام بر مهدی ای که خداوند به امت ها وعده داده است که به وسیله او همه را در صف واحد با اعتقادات موزون به گِرد هم آورد، و به وسیله او پراکندگی ها را سامان بخشد، و سراسر زمین را پر از عدل و داد کند، و امکانات را در اختیارش نهد، و به وسیله او به وعده هایی که به مؤمنان داده شده وفا کند.» (2) .
×××××
پاورقی:(1) سوره توبه، آیه 33؛ سوره فتح ـ آیه 28؛ سوره صف، آیه 9.
(2) بحار الانوار، ج 99، ص 101. باب7 ح2.-امام مهدی علیه السلام جلوه جمال الهی
شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)
باز، شادی دست رد بر سینه غم می زند
باز، پیک رحمت حق بال بر هم می زند
باز، جبریل امین از وحی او دم می زند
باز طغیان می کند دریای لطف کردگار
***
میرسند از آسمان هر دم ملائک فوج فوج
بار دیگر از زمین بر آسمان گیرند اوج
بی کران دریای احساسش چنان آمد بموج
کآسمان را عرصه تنگ آمد زفیض بیشمار
***
برشیاطین بسته شد ره،آسمانها شد قرق
شد شهاب ثاقب آنگه پاسدار آن طرق
شهپر جبریل می سائید بر قوس افق
آسمان کعبه از پیک خدا شد نور بار
***
ناگهان جبریل بر کوه «حرا» آمد فرود
اندرآن اوج صفا،غیراز محمد(ص) کس نبود
هیبتی ناگفتنی در قلب احمد پر گشود
حکم«اِ قرأ باسم ربک» آمد از پروردگار
***
جبرئیل آنگه رسالت رابه احمد (ص) مژده داد
افسر ختم نبوت را به فرق او نهاد
پس لوای حمد سبحان ، برکف محمود داد
تخت عصمت شدمزین، زان گل مینو عذار
***
چونکه وحی آسمانی در دل او خانه کرد
رفت جبریل و ، محمد(ص)عزم راه خانه کرد
شد گل زیبا چو تنها ، یادی از پروانه کرد
گشت احمد(ص)از«حرا» سوی خدیجه رهسپار
***
برسر راهش ندا میآمد از سنگ و حجر
کای محمد(ص) این تویی والاترین پیغامبر
راه خانه طی شد و ، جان جهان کوبید در
آفتاب از کوهسار ، آمد بکویِ ماهیار
***
چشم« ام المؤمنین » شد روشن از دیدار یار
بر جبینش دید چون نور خدا را آشکار
پس شهادت داد بر یکتایی پروردگار
همچنین بر بعثت آن رهبر والا تبار
***
یا محمد (ص) خلق تو سر مشق اخلاق نکو
چهره ات ، تصویر زیبای بهشت آرزو
ماه زیبا را شکستی ، در مصاف حسن رو
گشت تسخیر تو این افسونگر شبهای تار
***
خلعت یاسین و طاها ، زینت اندام تو
آیت «صلوا علیه » بار خاص و عام تو
احمد و،محمود،ابوالقاسم، محمد نام تو
دستگاه خلقت از یمن وجودت بر قرار
***
طاق کسرای بزرگ، از هیبت رویت شکست
رونق بازار گل ، از نگهت مویت شکست
جادوی کفر و عناد از خلق نیکویت شکست
بر جهان آفرینش ، داد نامت افتخار
***
یا محمد (ص) دردو عالم سلطنت از آن توست
هر دلی محتاج ، نور عترت و قرآن توست
خوان رحمت ، درحقیقت سفره احسان توست
چون «حسان » بر خوان احسانت جهانی ریزه خوار
مبعث حضرت رسول اکرم (ص) بر همه هموطنان مبارک باد
نور نبوت
از روز اول خلقت، نور وجود پیامبر در پیشانی آدم نمایان بود و این نور در اجداد حضرت پیوسته دیده میشد تا به عبداللَّه رسید. درخشیدن نور پیامبر در شصت و یک قرن به اندازهای بود که مردم آن را میدیدند و مبهوت میماندند.
این نور نسل به نسل منتقل شد تا به هاشم پدربزرگ عبداللَّه رسید. نور حضرت به قدری در پیشانی او میدرخشید که سنگها و کوهها و مخلوقات غیرانسانی ولادت محمد بن عبداللَّه را به او بشارت میدادند. مردم نیز از دیدن نور پیشانی هاشم بن عبدمناف محیر میشدند و علت آن را نمیدانستند.
نور پیامبر از هاشم به عبدالمطلب و از او به فرزندش عبداللَّه منتقل شد. هنگام میلاد او نوری از صورتش ساطع شد که به آسمانها رسید و از کودکی پیشانی وی نورانیت دیگری داشت.
هر چه عبداللَّه به سن 25 - 20 سالگی نزدیکتر میشد نور پیشانیاش درخشندگی بیشتری مییافت تا آنجا که در شبها و مواقع تاریکی فضا را روشن میکرد.
هنگامی که عبداللَّه به 25 سالگی رسید همراه پدر برای خواستگاری آخرین ودیعهگاه پروردگار رفتند و آمنه بنت وهب با مهریهای معادل چهار هزار درهم سفید از بهترین نوع و پانصد مثقال طلای سرخ با عبداللَّه ازدواج کرد.
پس از ازدواج نور نبوت از پیشانی عبداللَّه ناپدید شد و در پیشانی آمنه ظهور کرد. این بار نیز نورانیتی عجیب داشت، چرا که هنگام ظهور این نور نزدیک شده بود.
یهودیان که از روز نخستِ پیدایش این نور منتظر فرصتی برای خاموش کردن آن بودند، دیگر ناامید شدند زیرا موعد خداوند نزدیک و نزدیکتر میشد و پس از نُه آن وجود نورانی پا بر عرصه وجود میگذاشت، و دیگر کسی را یارای مقابله با این نور نبود.1
مکان و زمان
مکان ولادت پیامبر در شعب ابیطالب بود؛ در منزلی که محمد بن یوسف برادر حجاج بن یوسف آن را از عقیل خریده بود. آن خانه به خانه سفید معروف بود زیرا با گچ آن را سفید کرده بودند. بعدها خیزران مادر مأمون آن منزل را از محمد بن یوسف گرفت و مکان ولادت را محل زیارت قرار داد و مسجدی بنا کرد.
زمان ولادت پیامبر طلوع فجر روز جمعه هفده ربیع الاول سال عام الفیل بوده است. هنگام ولادت حضرت 34 سال و هشت ماه از پادشاهی انوشیروان عادل میگذشت و 55 روز از هلاک شدن اصحاب فیل گذشته بود؛ از هبوط آدم تا ولادت پیامبر 6163 سال میگذشت و بین اصحاب اخدود و روز میلاد 78 سال فاصله بوده است.
قریش چندین سال در سختی و مضیقه و کمی آذوقه بودند اما در سالی که آمنه باردار شد و حضرت به دنیا آمد، زمین سرسبز شد و درختان میوه داد و آن سال به نام «سال گشایش و خوشحالی و غنیمت» نامیده شد.2
نسب پیامبرصلی الله علیه وآله
محمد بن عبداللَّه بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن خزیمة بن مدرکة بن طابخة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن اد بن ادد بن یسع بن همیسع بن سلامان بن نبتحمل بن قیذار بن اسماعیل بن ابراهیم بن تارخ بن ناخور بن سروغ بن هود بن ارفخشد بن متوشلخ بن سام بن نوح بن لمک بن ادریس بن مهلائیل بن زبارز بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم.3
×××××××
پاوقی:1- بحارالانوار،ج15
2- مناقب آل ابی طالب ،ج1ص149- تاریخ یعقوبی،ج2،ص118- روضه الواعظین،ص70- انوارالبهیه،ص31و...
3- بحارالانوار،ج15،ص107
حدیث روز
قالَ رَسُولُ ا للّهِ صَلَّى ا للّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ:
ثَلاثَةٌ اءخافُهُنَّ عَلى اُمتَّى : اءلضَّلالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ، وَ مُضِلاّتُ الْفِتَنِ، وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.(1)
ترجمه :
فرمود: سه چیز است که از آن ها براى امّت خود احساس خطر مى کنم :
1 گمراهى ، بعد از آن که هدایت و معرفت پیدا کرده باشند.
2 گمراهى ها و لغزش هاى به وجود آمده از فتنه ها.
3 مشتهیات شکم ، و آرزوهاى نفسانى و شهوت پرستى .
××××××
پاورقی:1- اءمالى طوسى : ج 1، ص 158، بحارالا نوار: ج 10، ص 368، ح 15.
سخن امام حسین (ع)درباره مهدی
امام حسین علیه السلام فرمود: «نهمین فرزندم دارای سنتی از یوسف، و سنتی از موسی بن عمران است، او قائم خاندان ما است، خداوند متعال کار او را در یک شب، سامان می بخشد.» (1) .
نیز آن حضرت فرمود: «ازما دوازده نفر مهدی (هدایت شده) است، نخستین آنها امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام و آخرین آنها، نهمین نفر، از فرزندان من است که امام و قائم به حق می باشد، خداوند به وسیله او زمین را بعد از مرگش زنده می کند، و به وسیله او دین حق را آشکار می سازد و بر همه آیین ها چیره و پیروز می نماید، اگرچه مشرکان نمی پسندند، او دارای غیبتی است که بر اثر طولانی بودنش، عدّه ای مرتد می شوند، و عدّه ای دیگر ثابت قدم می مانند، و مورد آزار قرار می گیرند، به آنها به حالت مسخره، می گویند: «اگر راست می گویید، این وعده کی محقق می شود؟» آن کس که در طول غیبتش صبر و استقامت کند، و در این راه، آزار ها و رنج ها و تکذیب ها را تحمّل نماید، پاداشش، همانند مجاهدی است که در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با شمشیر با دشمنان می جنگد.» (2) .
×××××××
پاورقی:(1) همان، ص 297، باب 30، حدیث 1.
(2) کمال الدین، ص 298، باب 30، حدیث3.-امام مهدی علیه السلام جلوه جمال الهی