گناه دیدار طاغوت
دو نفر مسافر به خراسان آمدند، در آنجا به حضور حضرت رضا (ع ) رفته و پرسیدند: ما از فلانجا آمده ایم ، آیا نماز ما شکسته است یا تمام ؟
حضرت رضا (ع ) به یکى از آنها فرمود: نماز تو شکسته است و به دیگرى فرمود: نماز تو تمام است !!
(با اینکه آنها از یکجا آمده بودند، و هیچگونه فرقى در حد سفر آن ها نبود، لذا تعجب کردند که چرا جواب مساءله دو گونه شد؟)
امام هشتم (ع ) براى آن کس که فرموده بود نماز تو تمام است چنین توضیح داد:
(زیرا تو به مقصد دیدار سلطان (ماءمون ظالم ) آمده اى ، بنابراین سفر تو سفر گناه است و سفر گناه موجب قصر نماز نمى شود) (1).
به این ترتیب امام رضا(ع ) حتى در مساءله گفتن : مردم را از طاغوت برحذر مى داشت .
******
پاورقی:1- وسائل الشیعه ج 5، ص 510
احادیث درباره حضرت معصومه(س)
(ان للّه حرماً و هو مکه ألا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدینة ألا وان لامیرالمؤمنین علیه السلام حرماً و هو الکوفه الا و انَّ قم الکوفة الصغیرة ألا ان للجنة ثمانیه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فیها امراة من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى علیهاالسلام و تدخل بشفاعتها شیعتى الجنة با جمعهم .) خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على (ع) حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از 8 درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود - زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه دختر موسى (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند .
ثواب الأعمال و عیون اخبار الرضا(ع): عن سعد بن سعد قال: سالت اباالحسن الرضا(ع) عن فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) فقال: من زارها فله الجنة امام رضا (ع) فرمود- کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است .
کامل الزیارة:عن ابن الرضا علیهماالسلام قال:من زار قبر عمتى بقم فله الجنة امام جواد - کسى که عمه ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است .
امام صادق (ع): من زارها عارفاً بحقّها فله الجنة (بحار ج 48 صفحه 307) امام صادق (ع) کسى که آل حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد به بهشت مى رود.
امام صادق (ع): «الّا انَّ حرمى و حرم ولدى بعدى قم» بحار ج 60 صفحه 216 امام صادق (ع) - آگاه باشید که حرم و حرم فرزندان بعد از من قم است
جایگاه حضرت معصومه(س)
لقب «معصومه» را امام رضا(ع) به خواهر خود عطا فرمود: آن حضرت در روایتى فرمود: «مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى.» (1) «هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.» این لقب، که از سوى امام معصوم به این بانوى بزرگوار داده شده، گویاى جایگاه والاى ایشان است.
امام رضا(ع) در روایتى دیگر مى فرماید:
هرکس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در «قم» زیارت کند که ثواب زیارت مرا در مى یابد. (2)
لقب دیگر حضرت معصومه(س) «کریمه اهل بیت» است. این لقب نیز بر اساس رؤیاى صادقانه یکى از بزرگان، از سوى اهل بیت به این بانوى گرانقدر داده شده است. ماجراى این رؤیاى صادقانه بدین شرح است :
مرحوم آیت اللّه سیّد محمود مرعشى نجفى، پدر بزرگوار آیت اللّه سید شهاب الدین مرعشى (ره) بسیار علاقه مند بود که محل قبر شریف حضرت صدّیقه طاهره (س) را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب کرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پایان رساندن ختم و توسّل بسیار، استراحت کرد. در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت باقر(ع) و یا امام صادق (ع) مشرّف شد.
امام به ایشان فرمودند: «عَلَیْکَ بِکَرِیمَةِ اَهْل ِ الْبَْیت ِ.» یعنى به دامان کریمه اهل بیت چنگ بزن .
--------------------------------------------------------------------------------
1-ناسخ التواریخ، ج 3، ص 68، به نقل از کریمه اهل بیت، ص 32
2-زبدة التصانیف، ج 6، ص 159، به نقل از کریمه اهل بیت، ص 3 .
حضرت معصومه (سلام الله علیها)در سخن امامان حضرت معصومه (ع ) از نمونه زنان نادرى است که جهان به خود دیده است ، قرب و منزلت خدایى این بانوى بزرگ ، و روح عظیم و الهى او، در مورد امامان چنین توصیف شده است : حضرت امام صادق (ع ):الا ان قم حرمى و حرم من بعدى ... تقبض فیها بمراه هى من ولدى و اسمها فاطمه بنت موسى ، یدخل بشفاعتها شیعتى الجنه باجمعهم . بدانید مه قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است ، زنى از فرزندان من در این شهر در مى گذرد، که نام او فاطمه دختر موسى است . و همگى شیعه در روز قیامت به شفاعت او روانه بهشت مى شوند. همچنین از روایاتى که اهمیت زیارت آن حضرت را یاد کرده است و براى آن اجر و پاداش بزرگ بیان داشته است ، گوشه اى از مقام والاى این بانو آشکار مى گردد و امام صادق (ع ) پیش از آنکه این فرزند گرانقدر متولد شود، از فضیلت زیارت و مدفن او سخن مى گوید و شیعه را به اهمیت آن توجه مى دهد: حضرت امام صادق (ع ):... و ان لنا حرما و هو بلده قم ، ستدفن فیها امراءه من اولادى تسمى فاطمه ، فمن زارها و جبت له الجنه ... . شهر قم ، حرم ماست و در آن زنى از فرزندان من مدفون مى شود، به نام فاطمه هر کس او را زیارت کند، بهشت براى او واجب شود... . حضرت امام رضا(ع ) نیز اهمیت زیارت حضرت معصومه (ع ) را بیان مى کنند، و شیعه را از این کانون معنویت و سر چشمه فیض الهى آگاه مى سازند: حضرت امام رضا(ع ):یا سعد! عندکم لنا قبر؟ قلت : جعلت فداک قبر فاطمه بنت موسى (ع ). نعم . من زارها عارفا یحقها فله الجنه .اى سعید! در شهر شما ما آرامگاهى داریم ؟ گفتم : فدایت شوم ، قبر فاطمه دختر حضرت موسى (ع )؟. گفت (ع ): بلى ، هر کس آن بانو را با معرفت به حقش زیارت کند، سزاوار بهشت گردد... . با اینکه امامزادگان بسیارى در این سر زمین مدفونند، حتى در زیر همین بقعه مطهر و در کنار حضرت معصومه (ع )، و همه مقامهاى ارجمندى دارند، لیکن امامان از اهمیت و ثواب زیارت حضرت معصومه (ع ) سخن گفته اند، و این بیانگر عظمت معنوى این بانو است . حضرت امام جواد(ع ): من زار عمتى بقم وجبت له الجنه . آنکس که عمه ام را در شهر قم زیارت کند بهشت براى او واجب شود. در آرامگاههاى امامزادگان ، بزرگان ، عالمان ، نوعا قرآن و فاتحه خواندن مرسوم است ؛ و در موارد بسیار نادرى است مه که براى امامزاده اى زیارت نامه اى رسیده باشد. درباره حضرت معصومه (ع ) از برادر بزرگوارش حضرت امام رضا(ع ) زیارتنامه رسیده است . از این رو مردمان ، حضرت معصومه (ع ) را چون دیگر امامان زیارت مى کنند و با او به گفتگو مى نشینند و از روح بزرگش استمداد مى طلبند؛ و این خود والایى مقام و منزلت این بانو را مى رساند. سخن (محدث قمى ) محدث قمى مى گوید: (..و اما دختران حضرت موسى بن جعفر(ع )بر حسب آنچه به ما رسیده ، افضل آنها سیده جلیله معظمه فاطمه بنت امام موسى (ع ) معروفه به حضرت معصومه (ع ) است که مزار شریفش در بلده طیبه قم است که داراى قبه عالیه و ضریح و صحنهاى متعدده و خدمه بسیار و موقوفاتست . و روشنى چشم اهل قم و ملاذ و معاذ عامه خلق است و در هر سال ، جماعات بسیار از بلاد بعیده شرح حال کنند و تعب سفر کشند به جهت درک فیوضات از زیارت آن معظمه سلام الله علیها... (همچنین در کتاب : (سفینه البحار) آمده است : افتخارات قم فراوان است ... از آن جمله است آرامگاه حضرت فاطمه (ع ) دختر موسى بن جعفر(ع ) و ثواب زیارت آن بانو، که مطالب مربوط به آن را زیر واژه (فطم ) آورده ام ... در کتاب تاریخ قم نیز آمده است : (... محراب مزبوردر میدان میر واقع است و اخیرا مسجد و مدرسه هم در آنجا ساخته اند و آن دو سوار... محتمل است یکى پدر بزرگوارش موسى بن جعفر(ع ) و دیگرى برادر عالیقدرش حضرت رضا (ع ) بوده اند. و این دلالت بر نهایت جلالت قدر آن مخدره دارد؛ زیرا که امام است که جز امام دیگرى او را دفن نمى نماید. همچنین ورود زیارتش از زبان امام و خبر دادن امام صادق (ع ) پیش از تولد پدر بزرگوارش ، به تولد آن مخدره و دفن او در زمین قم ، و شفاعتش از چیزهایى استکه دلالت بر نهایت جلالت و عظمت آن بضعه احمدى مى نماید. سلام الله علیها و على آبائها). از امورى که اهمیت این قبر مطهر را نزد خاندان پیامبر و امامان و امامزادگان روشن مى کند اینست که براى بزرگداشت آن و شکوه ظاهرى آن نیز مى کوشیدند. از این رو، حضرت زینب دختر امام جواد(ع )، قبه اى بر این قبر بنا نهاد و این بیانگر مقام والاى این بانو، نزد سادات و علویان است . توجهات ولایتى و مددهاى غیبى این بارگاه مطهر، نیز بهترین شاهد و بیانگر عظمت و مقام قرب حضرتش مى باشد. فیوضات ولایتى این بانوى بزرگ ، مشهود همگان است ، و آن حضرت به (واسطه فى ) و(باب الحوائج )، شناخته شده است . سرعت اجابت دعا و عمومیت آن نیز حاکى از قدرت و منزلت الهى و لطافت روحى ویژه ایشان است . ×××××× پاورقی:1- حضرت معصومه و شهر قم-محمد حکیمى
فضائل وبرتری اهل بیت در قرآن
در زیارت جامعه میخوانیم: «السَّلامُ عَلی مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللّه وَ مَساکِنِ بَرَکَةِ اللّه وَ مَعادِنِ حِکْمَةِ اللّه و حَفَظَةِ سِرِّ اللّهِ و حَمَلَةِ کِتابِ اللّه، سلام بر آنانکه [دلهایشان] محل معرفت خداست و مسکن برکات حق و معدن حکمت پروردگار، آنانکه پاسداران رازهای الهی و حاملان کتاب خدا هستند».
مأمون عباسی در مهمترین جلسه علمی که با حضور اندیشمندان و برجستگان ادیان و ملل و مذاهب مختلف در دربار حکومتی خویش ترتیب داده بود، از امام رضا علیهالسلام پرسید: آیا خداوند متعال عترت را بر سایر مردم برتری داده است؟ امام با اشاره به آیاتی از قرآن، چنین فرمود:
خداوند عزوجل فضیلت و برتری عترت رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله را بر سایر مردم در کتاب محکم خویش، به طور واضح بیان کرده است.
مأمون پرسید: این فضائل در کجای قرآن است؟
امام رضا صلیاللهعلیهوآله ضمن تلاوت آیات متعددی از قرآن و بیان دلالت صریح و روشن آن آیات بر برتری اهل بیت علیهمالسلام و توضیحات لازم در آن موارد، این آیه را قرائت کرد: «اِنَّ اللّه ومَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبیِّ یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیما»؛(1)
«خداوند و فرشتگان او بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله صلوات میفرستند و شما هم ای اهل ایمان! بر او صلوات بفرستید و تسلیم فرمان او شوید».
آنگاه امام علیهالسلام در توضیح سخن خود فرمود: مسلمانان بعد از شنیدن این آیه، به پیامبر صلیاللهعلیهوآله گفتند: یا رسول اللّه! ما معنی تسلیم را فهمیدیم که باید تسلیم فرمان شما باشیم، امّا چه گونه صلوات بگوئیم؟ پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: میگوئید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مَحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ عَلی اِبْراهیمَ وَآلِ اِبْراهیم اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ؛ بر این اساس، خداوند متعال آل محمد صلیاللهعلیهوآله را در کنار پیامبر قرار داده است.
حضرت بعد از بیان این سخن، از حاضرین جلسه سؤال کرد که آیا در این سخن خلافی هست؟ گفتند: نه.
در این هنگام مأمون گفت: این سخن اجماعی است و هیچ اختلافی در میان امت اسلام در این زمینه وجود ندارد. امّا از شما تقاضا میکنم در مورد برتری آل محمد صلیاللهعلیهوآله سخنی صریحتر و شفافتر از این، از کلام خداوند بفرمائید!
پیشوای هشتم علیهالسلام فرمود: به نظر شما در این آیه شریفه: «یس وَالْقُرانِ الْحَکیمِ اِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلین عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»(2)؛ «یس! قسم به قرآن حکیم که تو قطعا از رسولان خداوند هستی و بر راهی مستقیم قرار داری»
مقصود از یس چیست؟
علمای مجلس گفتند: معنی یس، محمد صلیاللهعلیهوآله است و کسی در آن شک ندارد.
امام رضا علیهالسلام فرمود: در این آیه شریفه، خداوند متعال بر محمد و آل محمد فضیلتی عنایت کرده است که کسی نمیتواند حقیقت آن را ادراک کند، مگر از راه تعقّل و تفکر. چرا که خداوند در کتاب مقدس خویش، به غیر از انبیاء علیهمالسلام بر هیچ کس سلام نفرستاده و فرمود: «سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمین!»(3)؛ «سلام بر نوح در میان جهانیان». و فرمود: «سَلامٌ عَلی اِبْراهیم»؛(4) «سلام بر ابراهیم باد». و فرمود: «سَلامٌ عَلی مُوسی وَهاروُن»؛(5) «سلام بر موسی و هارون»
و در هیچ جای قرآن نفرموده است: «سلام علی آل نوح و سلام علی آل ابراهیم و سلام علی آل موسی و هارون»؛
فقط فرمود: «سَلامٌ عَلی آلِ یاسین»(6)؛ «یعنی آل محمد صلیاللهعلیهوآله ».
مأمون با شنیدن این تفسیر دلنشین و ارتباط آیات با بیان عالی حضرت رضا علیهالسلام ، رو به حاضرین جلسه کرده و گفت: اکنون فهمیدم که شرح این آیات و بیان آنها در نزد معدن نبوت و اهل بیت عصمت علیهمالسلام میباشد.
حضرت در آن جلسه و در ادامه سخنان خویش به آیهای دیگر استناد کرده و برتری عترت پیامبر صلیاللهعلیهوآله را بر دیگران اثبات کرد.
امام آیه «فَسْأَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُم لاتَعْلَمُونَ»؛(7) «اگر نمیدانید از اهل ذکر [آگاهان[ بپرسید.» را قرائت کرده و فرمود: ما اهل ذکر هستیم، اگر نمیدانید از ما خانواده (اهل بیت علیهمالسلام ) بپرسید.
برخی از اندیشمندان گفتند: به نظر ما مقصود خداوند از اهل ذکر علمای یهود و نصاری هستند که به برخی از مسائل آگاهی دارند.
امام هشتم فرمود: سبحان اللّه! اگر ما پرسیدیم و آنها هم به دین خود دعوت کردند و گفتند: دین ما بهتر از دین اسلام است، آیا چنین کاری بر ما جایز است؟!
مأمون گفت: ای اباالحسن! آیا ممکن است این سخن را بیشتر شرح دهید تا خلاف ادّعای اینها ثابت شود.
حضرت فرمود: بلی، «ذکر» رسول اللّه است و ما نیز اهل [و خانواده [آن حضرت هستیم. این معنا در کتاب خداوند بیان شده است،
آنجا که میفرماید: «فَاتَّقُوا اللّهَ یااوُلیِ الالْبابِ الَّذینَ آمَنُوا قَدْ اَنْزَلَ اللّهُ اِلَیْکُمْ ذِکْرا رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللّهِ مُبَیِّناتٍ»؛(8)
«تقوای الهی پیشه کنید ای خرد مندانی که ایمان آوردهاید! زیرا خداوند ذکر را بر شما فرستاد؛ رسولی که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت میکند».
پس ذکر، رسول اللّه است و ما هم اهل ذکر هستیم.(9)
--------------------------------
پی نوشت: 1- احزاب/56.
2. یس/4 ـ 1.
3. صافات/79.
4. صافات/109.
5. صافات/120.
6. صافات/130.
7. انبیاء/7.
8. طلاق/10 و 11.
9. عیون اخبارالرضا علیهالسلام ، ج1، ص493.
بخش حریم رضوی
مهر- سند صحبت از حقانیت امام علی(ع) و شیعیان، آن هم در یک سایت وابسته به دولت عربستان سعودی، از صبح امروز میان کاربران اینترنت و شبکه های اجتماعی دست به دست می شود.
سایت «الاسلام» عربستان سعودی که در صفحه اصلی اش نشان «وزارت شئون اسلامی، اوقاف، دعوت و ارشاد» دولت عربستان سعودی را دارد، در بخش تفسیرقرآن خود و زیرمجموعه تفسیر معروف «طبری» در تفسیر آیه 7 سوره مبارکه «بینه» در بیان معنای عبارت «خیرالبریه» چنین آورده است:
«یَقُول : مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ مِنْ النَّاس فَهُمْ خَیْر الْبَرِیَّة . وَقَدْ : 29208 - حَدَّثَنَا اِبْن حُمَیْد , قَالَ : ثنا عِیسَى بْن فَرْقَد , عَنْ أَبِی الْجَارُود , عَنْ مُحَمَّد بْن عَلِیّ { أُولَئِکَ هُمْ خَیْر الْبَرِیَّة } فَقَالَ النَّبِیّ صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : " أَنْتَ یَا عَلِیّ وَشِیعَتک "»(ترجمه: عیسی بن فرقد از ابی الجارود از محمد بن علی نقل کرده اند که رسول گرامی اسلام(ص) در تفسیر این که مقصود از عبارت «اولئک هم خیرالبریه» چه کسانی هستند فرمود: تو ای علی و شیعه تو»
امام مهدی امتحان الهی(9)
الکلینی عن علی بن ابراهیم، عن محمد بن عیسی، عن یونس عن سلیمان بن صالح رفعه الی أبی جعفر الباقر علیه السلام قال: قال لی:
ان حدیثکم هذا لتشمئز منه القلوب قلوب الرجال، فانبذوا الیهم نبذا فمن أقر به فزیدوه، و من أنکره فذروه، انه لابد من أن تکون فتنة یسقط فیها کل بطانة و ولیجة حتی یسقط فیها من یشق الشعرة بشعرتین حتی لا یبقی الا نحن و شیعتنا.
راوی گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود:
گفتار شما (شیعیان) دلهای مردم (نااهل) را ناخوش آید، احادیثی را بر آنها عرضه کنید اگر پذیرا بودند زیادترش کنید و هر کس منکر بود رهایش کنید زیرا که یقینا فتنه ای به سراغ شما خواهد آمد که هر دوست و همراهی را از بین ببرد تا آنکه حتی اگر بر یک مو وارد شود آن را به دو مو تبدیل کند، در این فتنه جز ما و شیعیان (خالص) ما باقی نخواهند ماند. (1) .
*******
پاورقی:1- بحارالانوار 1105:52 ح 36. -امام مهدی علیه السلام جلوه جمال الهی
داستان جوانمردى على ابن ابیطالب شیر خدا در جنگ احد
قریش در جنگ احد براى پایدارى مردان خود که از جنگ فرار نکنند عده ائى زن همراه آورده بودند از آن جمله همسر طلحه ابى ابى طلحه بنام سلافه دختر سعد که با چند فرزند خویش بنام مسافع و جلاس و کلاب و برادران طلحه بنام ابو سعید بى ابى طلحه و عثمان بى ابى طلحه و حرث بن ابى طلحه بودند.
پرچمدارى قشون قریش را فرزندان عبدالدار تقبل کرده بودند که از میان آنان این منصب به فرزندان طلحه رسیده بود و ابوسفیان براى اینکه بنى طلحه را تحریک نماید آنان را جمع کرده گفت اى فرزندان عبدالدار شما در جنگ بدر سبب شکست قریش بودید چون هزیمت کردید و نتوانستید پرچم قریش را افراشته نگهدارید لذا سبب سرنگونى پرچم شده و باعث شکست ننگین گردیدید.
اکنون قادر به حفظ و نگهدارى آن نیستید و کسان دیگر را عهده دار این وظیفه مى نمایم .
بنى عبدالدار از این موضوع به سر غیرت آمده و گفتند خواهى دید که چگونه از آن حراست میکنم ؟ ابوسفیان هم منظورش همین بود.
پرچمداران قشون اسلام دو نفر بودند یک مصعب ابن عمیر پرچمدار اول بود که در شروع جنگ بدست ابن قمئه لیثى بشهادت رسید و مصعب شباهتى با رسول خدا داشت و ابن قمئه در بین قشون قریش فریاد زد رسول خدا کشتم و شایعه پراکنى کرد.
رسول الله پس از شهادت مصعب پرچمدارى را به کسى موکول نمود که شیر خدا و على بن ابیطالب باشد و قهرمان و جوانمرد و دلاور جنگ و نگهدارنده بیرق اسلام تا آخر بود که پس از دریافت پرچم از دست رسول الله (ص ) دید طلحه ابن ابى طلحه که او را پهلوان شماره 1 قریش مى گفتند و پرچمدار قریش هم بود با کلماتى توهین آمیز و تمسخر آور مبارز مى طلبد و مى خواهد روحیه قشون اسلام را تضعیف نماید على ولى الله بارجزهاى دلیرانه و جوانمردانه بشرح زیر روبروى طلحه حاضر شد. یا طلحه ان کنتم کما تقول - لکم خیول و لنا نصوص - فاثبت لننظر اینا المقتول - و اینا اولى بما نقول - فقد اتاک الاسد الصول بصارم لیس به فلول - ینصره القاهر و الرسول -اى طلحه اگر چنانست که تو میگوئى شما داراى اسبانى هستند ما نیز صاحبدلان تیر و کمانهائیم ببینیم در آخر چه کسى کشته میشود و چه کسى برتر میگردد؟ بسوى تو یک شیر قهار با تمام شجاعت بدون هراس و هزیمت مى اید که او را رسول خدا و شجاعتش یارى مى نمایند. و میفرمود منم ابوالقصم على بن ابیطالب . بهمدیگر حمله ور شدند و طلحه پى در پى ضرباتى را رد کرده با شمشیر ذوالفقار خود چنان ضربه ائى به طلحه زد که هر دو پایش قطع گردید و با پرچم قریش بزمین افتاد و با ضربه دیگرسرش را دو نیم کرد باز هم صداى تکبیر طنین انگیز گردید.
سپس برادر دیگرش بنام عثمان ابن ابى طلحه پرچمدار شد آنهم با یک حمله برق اساى على (ع )بخاک افتاد. سپس حرث بن ابى طلحه حاضر شد مثل دیگر برادرانش راه دوزخ را پیش گرفته و فرزندان ابى طلحه خاتمه یافتند و نوبت به فرزند خود طلحه رسید بنام مسافع و جلاس و کلاب که وارث نگهدارى پرچم قریش بودند یکى پس از دیگرى از دم تیغ اسلام گذشتند و به هلاکت رسیدند. پس از فرزندان عبدالدار که کسى نماند پرچم قشون را بر پا نگهدارد دو نفر دیگر بنام ابو عزیز بن عثمان و عبدالله ابن ابى جمیله پرچمدار شدند و هر دو از دم تیغ اسدالله گذشتند که آن روز صداى تحسین و تکبیر فضاى زمین و آسمان را پر کرده بود که حمزه ابن عبدالمطلب عموى پیغمبر (ص ) که از نامدارترین دلاوران عهد خود بود در دو شادوش على (ع ) اجساد کفر و قشون قریش را بزمین مى انداخت در این حال پرچم قریش را شخصى بنام صواب که غلام وحشتناک و مهیب حبشى بوده و هیکلى درشت و قوى داشت گرفت و به مبارزه على (ع ) حاضر شد که مسلمین و بخصوص رسول الله به اضطراب افتادند که رسول خدا دست بدعا برداشت از خداوند سلامتى على و پیروزى او را خواستار شد اسدالله در حمله اول چنان ضربتى به صواب وارد ساخت که از کمر دو نیم گردید و باز صداى تکبیر و تحسین فضا را مملو نمود اما پرچم قریش بعد از صواب بدون صاحب بزمین افتاد.
لا فتى الا على لا سیف الا ذوالفقار
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود
صد حیف ازین بساط که برچیده میشود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آنکسی ست که بخشیده میشود
عید فطر یکى از دوعید بزرگ در سنت اسلامى است که درباره آن، احادیث و روایات بی شمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار که ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن وآشامیدن و بسیارى از کارهاى مباح دیگرامتناع ورزیده اند، اکنون پس ازگذشت ماه رمضان درنخستین روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مىطلبند، اجر و پاداشى که خود خداوند به آنان وعده داده است.
امیرالمؤمنین على علیه السلام دریکى ازاعیاد فطر خطبهاى خواندهاند و درآن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بیم دادهاند.
اى مردم! این روز، روزى است که نیکوکاران درآن پاداش مىگیرند و زیانکاران و تبهکاران درآن مایوس و نا امید مىگردند واین شباهتى زیاد به روزقیامتتان دارد، پس با خارج شدن ازمنازل و رهسپار جایگاه نمازعید شدن به یاد آورید خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ایستادن درجایگاه نماز، به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را. و با بازگشت به سوى منازل خود، متذکر شوید بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت برین. اى بندگان خدا، کمترین چیزى که به زنان و مردان روزه دار داده مىشود این است که فرشتهاى درآخرین روز ماه رمضان به آنان ندا مىدهد و مىگوید:
«هان! بشارتتان باد، اى بندگان خدا که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه بقیه ایام را بگذرانید.» 1
عارف وارسته ملکى تبریزى درباره عید فطر آورده است: «عید فطر روزى است که خداوند آن را از میان دیگر روزها برگزیده است و ویژه هدیه بخشیدن و جایزه دادن به بندگان خویش ساخته و آنان را اجازه داده است تا دراین روز نزد حضرت او گرد آیند و برخوان کرم او بنشینند وادب بندگى بجاى آرند، چشم امید به درگاه او دوزند واز خطاهاى خویش پوزش خواهند، نیازهاى خویش به نزد او آرند و آرزوهاى خویش از او خواهند ونیزآنان را وعده و مژده داده است که هر نیازى به او آرند، برآورد و بیش ازآنچه چشم دارند به آنان ببخشند و ازمهربانى و بنده نوازى، بخشایش و کارسازى در حق آنان روا دارد که گمان نیز نمىبرند.» (2)
***************
عید فطر در بیان مقام معظم رهبری
احکام فطریه
- واجب است که هر کس برای خود و هر کدام از عایلهاش، تقریباً به قدر سه کیلو از قوت غالب ادا کند. قوت غالب یعنی آن چیزی که مردم غالباً از آن برای تغذیه استفاده می کنند، مثلاً گندم.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم 6/2/69
شب عید فطر
- فطریه از غروب روز آخر ماه – یعنی شب عید فطر – به عهدهی مکلف می آید و احتیاط این است که آن را قبل از ادای نماز عید فطر برای کسی که در نماز عید فطر شرکت خواهد کرد و آن را به جا خواهد آورد تأدیه کند. بنابراین اگر شما امشب حساب کنید که چقدر به عهده شماست و پولش را کنار بگذارید و فردا صبح قبل از آن که به نماز عید بروید، آن را ادا کنید، بهترین وجه است. البته اگر در آن موقع ادا نکردید، بعد از نماز عید فطر هم ادا کنید، ایرادی ندارد.
از بیانات مقام معظم رهبری دیدار با مردم 6/2/69
نماز بافضیلت عید فطر
- نماز بسیار بافضیلتی است. در این نماز، دعا، تضرع، گریه و توجه به خداست. نماز عید فطر، خوب نمازی است.... تمام عبادات برای این است که تربیت بشویم و پیش برویم.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم 6/2/69
عید فطر
- ماه رمضان با همه عظمت و کرامت و فضای انباشته از رحمتش سپری شد و مردم مسلمان در سراسر عالم در این ماه به برکت روز? روزها و توسل و دعا و ذکر و تلاوت قرآن، دلها و جانهای خود را نورانی تر و به خدا نزدیک تر کردند.
عید فطر روز پاداش گرفتن و رویت رحمت الهی بعد از ماه رمضان
- عید فطر روز پاداش گرفتن و رؤیت رحمت الهی بعد از ماه رمضان است، بحمدالله ماه رمضان را که ماه صبر صلات بود، با عافیت گذراندید و خدای متعال، با دعا و ذکر و مناجات شما را به ادای فریضه روزه و توسل و خشوع در مقابل حضرت حق موفق کرد. امروز روزی است که انشاءالله خدای متعال پاداش شما را عنایت خواهد کرد. شاید یکی از بزرگترین پاداشهای الهی این باشد که خدا همه ما را موفق کند تا بتوانیم وسیله رحمت الهی را تا ماه رمضان آینده برای خودمان باقی بداریم.... درس ماه رمضان را برای دوره سال فرابگیریم، این میشود یکی از بزرگترین پاداشهای خداوند که توفیق این چنینی را به ما بدهد. رحمت و رضا و قبول و عفو و عافیت را از خدای متعال طلب کنیم این در حقیقت عید واقعی خواهد شد.
از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران 25/9/80
عید واقعی
- ... حدیثی از امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام برای شما عزیزان بخوانم. نقل شده است از ایشان (انّما هو عید) امروز عید واقعی است؛ (لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه) برای آن کسی که خدا روزه و نماز و عبادت او را در ماه رمضان قبول کرده باشد (و کل یوم لا یعصی الله فیه فهو عید) هر روز خدا که در آن معصیت نشود آن روز عید است. عزیزان من با مرتکب نشدن معصیت الهی و اجتناب از محارم الهی، امروز را عید کنید، فردا را عید کنید، همه دوره سال را برای خود عید کنید.
پىنوشتها:
1- محمدى رى شهرى، میزان الحکمة،ج 7،صص131 -132.
2- میرزا جواد آقا ملکى تبریزى، المراقبات فى اعمال السنه، تبریز، ص 167.
وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید!
ابووائل نقل مى کند، روزى همراه عمربن خطاب بودم ، عمر برگشت ترسناک به عقب نگاه کرد.
گفتم : چرا ترسیدى ؟
گفت :- واى بر تو! مگر شیر درنده ، انسان بخشنده ، شکافنده صفوف شجاعان و کوبنده طغیان گران و ستم پیشگان را نمى بینى ؟
گفتم :- او على بن ابى طالب است .
گفت :- شما او را به خوبى نشناخته اى ! نزدیک بیا از شجاعت و قهرمانى على براى تو بگویم ، نزدیک رفتم ، گفت :- در جنگ احد، با پیامبر پیمان بستیم که فرار نکنیم و هر کس از ما فرار کند، او گمراه است و هر کدام از ما کشته شود، او شهید است و پیامبر صلى الله علیه و آله سرپرست اوست . هنگامى که آتش جنگ ، شعله ور شد، هر دو لشکر به یکدیگر هجوم بردند ناگهان ! صد فرمانده دلاور، که هر کدام صد نفر جنگجو در اختیار داشتند، دسته دسته به ما حمله کردند، به طورى که توان جنگى را از دست دادیم و با کمال آشفتگى از میدان فرار کردیم . در میان جنگ تنها ایشان ماند. ناگاه ! على را دیدم ، که مانند شیر پنجه افکن ، راه را بر ما بست ، مقدارى ماسه از زمین بر داشت به صورت ما پاشید، چشمان همه ما از ماسه صدمه دید، خشمگینانه فریاد زد! زشت و سیاه باد، روى شما به کجا فرار مى کنید؟ آیا به سوى جهنم مى گریزید؟
ما به میدان برنگشتیم . بار دیگر بر ما حمله کرد و این بار در دستش اسلحه بود که از آن خون مى چکید! فریاد زد:- شما بیعت کردید و بیعت را شکستید، سوگند به خدا! شما سزاوارتر از کافران به کشته شدن هستید.
به چشم هایش نگاه کردم ، گویى مانند دو مشعل زیتون بودند که آتش از آن شعله مى کشید و یا شبیه ، دو پیاله پر از خون . یقین کردم به طرف ما مى آید و همه ما را مى کشد! من از همه اصحاب زودتر به سویش شتافتم و گفتم :- اى ابوالحسن ! خدا را! خدا را! عرب ها در جنگ گاهى فرار مى کنند و گاهى حمله مى آورند، و حمله جدید، خسارت فرار را جبران مى کند.
گویا خود را کنترل کرد و چهره اش را از من برگردانید. از آن وقت تاکنون همواره آن وحشتى که آن روز از هیبت على علیه السلام بر دلم نشسته ، هرگز فراموش نکرده ام !(1)
×××××
پاورقی:1- بحار، ج 2، ص 52 - ج 41، ص 73، با مختصرى تفاوت .
داستان
فرمایش استاد ری شهری :
برای اینکه استبعاد نداشته باشد این مسأله ، در رابطه با زیارت جامعه ، تکه جالبی ازمرحوم حاج آقا حسینکه ما درس اخلاقش می رفتیم و از شاگردان خوب حاج میرزا جواد تبریزی از عرفا و علمایبزرگ است که داستانی در کتاب جامع الدرر خود نقل میکنند و خلاص? آن این است :
- داستان فرستاده شدن نامه به محضر امامرضا علیه السّلام و پاسخِ حضرت به آن( قضیه مربوط 110 الی 150 سال قبل است)
نقل می کنند : شخصی می خواست مشرف شود بهزیارت امام رضا علیه السلام ، خدمت یکی از علمای اشرفِ مازندران رسید ، عالم به اوگفت شما که مشرف می شوی این عریضه را هم خدمت امام ببر و تقدیم ثامن الحجج کن وجوابش را هم بیاور ( پاکتی به او داد .) ، می گوید : « در نهایت بی ارادتی به اینامر که چطور عالمی مثل ایشان مانند عوام می خواهد عریضه ببرم ، به هر حال از رویادب پاکت را گرفتم . بعد از تشرف به حرم رضوی پاکت را بر صندوق حضرت گذاشتم و چندماه هم توقف داشتم و توجهی هم به اینکه عالم فرموده بود جوابش را بیاور نداشتم . شبی که سحر آن قصد مراجعت داشتم در حرم مشغول زیارت بودم در اثنای سجد? نماز نافل?مغرب ، حالت مکاشفه ای دست داد و دیدم حرم را دارند خلوت می کنند ، تعجب کردم کهاین موقع شب چرا حرم خلوت می شود ، خواستم بلند شوم و بروم ، در حین حرکت ، آقایبزرگواری را دیدم که از ناحیه ضریح بیرون می آید ، در نهایت عظمت و جلالت و با وقار، از قسمت بالای سر ، به سمت من آمد به موازات و روبه روی من که رسید رو به من کردو فرمود حاج میرزا حسن ! وقتی رسیدی به اشرف ، سلام مرا به حاج اشرفی برسان و به اواز قول من بگو :
آیینه شو جمال پری طلعتان طلب -- جاروب زن به خانه و پسمیهمان طلب
به حال اول برگشتم ،مشاهده کردم جمعیّت سر جایش است ومن در حال زیارتم ، به خود آمدم که؛ چه بود و که بود که مرا به اسم خطاب کرد ،متوجه نامه حاج اشرفی شدم که امشب که دارم بر می گردم ، آقا امام رضا علیه السّلامدارد جواب نامه را می دهد . شبانه به طرف اشرف حرکت کردم و آمدم تا درب خان? حاجاشرفی دق الباب کردم و هنوز خدمت حاج اشرفی نرسیده بودم و داشتم وارد می شدم بهحضور ایشان که بدون خبر ، تا چشمش به من افتاد و صدای مرا شنید ،گفت حاج میرزا ! بلی ؛ آیینه شو جمال پری طلعتان طلب ، جاروب زن به خانه و پس میهمان طلب . افسوس کهعمری گذراندیم و آنطور که باید تزکیه باطن نکردیم . تعجب کردم که چگونه بدون خبر میدانست و این ارتباط او با عالم غیب از کجا است ، تازه امام علیه السّلام تشویقش میکنند که اینجا هم که رسیدی کم است و بالاتر می توانی بیایی ، اگر جان را تصفیه کنیو تهذیب نفس کنی می توانی نورانی تر شوی و بالاتر بیایی . » .
بله معنای الهام همین است و اختصاص به امام و پیامبرنداردو انسان های کامل هم از آن برخوردارند ،لکن آن الهامی که این روزها برخی ادعا می کنند( فرشتهبا من ارتباط دارد و به قلبم الهام می شود !) ؛فریبیاست، به خصوص برای نسل جوان .